eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
. جلسه پنجم در جاهای مختلف دعای کمیل، گریزهایی را که می توان زد برای شما می نویسم . اما همانطور که قبلا اشاره کردم قرار نیست شما از تمام گریزها و حاشیه ها استفاده کنید. بلکه بسته به زمان و حال مخاطب در بعضی از قسمت ها مکث نموده و ارتباط لازم را با مخاطب برقرار کنید. ...اللَّهُمَّ وَ أَسْأَلُكَ سُؤَالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فَاقَتُهُ وَ أَنْزَلَ بِكَ عِنْدَ الشَّدَائِدِ حَاجَتَهُ وَ عَظُمَ فِيمَا عِنْدَكَ رَغْبَتُهُ اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطَانُكَ وَ عَلاَ مَكَانُكَ وَ خَفِيَ مَكْرُكَ وَ ظَهَرَ أَمْرُكَ وَ غَلَبَ قَهْرُكَ وَ جَرَتْ قُدْرَتُكَ وَ لاَ يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِكَ نمی دانم تا حالا دیده ای بچه ای را که پدرش او را کتک می زند؟! اما بچه به جای اینکه فرار کند با همان حالت گریه و ناله خودش را درون آغوش بابایش می اندازد. از کتک پدر به آغوش پدر پناه می برد. چون جای دیگری را ندارد. خدایا! ما هم به غیر از تو پناهی نداریم، اگر ما را عذاب کنی، مجبوریم باز هم به سوی تو فرار کنیم. آخر نجات دهنده ای به غیر از خودت نمی شناسیم. وَ لاَ يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِكَ ... جلسه ششم اللَّهُمَّ لاَ أَجِدُ لِذُنُوبِي غَافِراً وَ لاَ لِقَبَائِحِي سَاتِراً وَ لاَ لِشَيْ ءٍ مِنْ عَمَلِيَ الْقَبِيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيْرَكَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ وَ بِحَمْدِكَ ظَلَمْتُ نَفْسِي وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلِي وَ سَكَنْتُ إِلَى قَدِيمِ ذِكْرِكَ لِي وَ مَنِّكَ عَلَيَ اللَّهُمَّ مَوْلاَيَ كَمْ مِنْ قَبِيحٍ سَتَرْتَهُ وَ كَمْ مِنْ فَادِحٍ مِنَ الْبَلاَءِ أَقَلْتَهُ (أَمَلْتَهُ) وَ كَمْ مِنْ عِثَارٍ وَقَيْتَهُ وَ كَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ دَفَعْتَهُ خدایا! چقدر من خواستم گناه بکنم اما تو نگذاشتی . توهوای من را داشتی . تازه من از دست تو ناراحت شدم که چرا بساط خوشگذرانی من فراهم نشد. خدایا ممنون دار تو ام وَ كَمْ مِنْ مَكْرُوهٍ دَفَعْتَهُ وَ كَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِيلٍ لَسْتُ أَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ چه خوبی هایی که از من سر زبان ها انداختی و من اهلش نبودم . یک بار آمدم حرم ، یک بار آمدم جمکران ، یک بار کار خیر کردم ... در همه ی دهان ها انداختی که من با ایمانم ، با خدا هستم . اما ده ها بار گناه کردم ، ده ها بار غفلت کردم و تو برای من آبرو داری کردی . فقط خوبی هایم را به گوش بقیه رساندی . اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِي وَ أَفْرَطَ بِي سُوءُ حَالِي وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بِي أَعْمَالِي وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي وَ حَبَسَنِي عَنْ نَفْعِي بُعْدُ أَمَلِي (آمَالِي) وَ خَدَعَتْنِي الدُّنْيَا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِي بِجِنَايَتِهَا (بِخِيَانَتِهَا) وَ مِطَالِي يَا سَيِّدِي فَأَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ أَنْ لاَ يَحْجُبَ عَنْكَ دُعَائِي سُوءُ عَمَلِي خدایا به عزتت قسمت می دهم . نکند گناهان من باعث شود که صدایم را نشنوی ، دعایم را اجابت نکنی . خدایا خودت در قرآن فرمودی « وَ أَمَّا السائِلَ فَلا تَنهَر » یعنی سائل و گدا را مَرانید. خدایا من هم سائلم . اگر گدایی در خانه ی من بیاید نمی پرسم گناهکاری یا نه . امشب من هم آمدم در خانه تو . خدایا نکند دست خالی من را رد کنی ! جلسه هفتم اللَّهُمَّ عَظُمَ بَلاَئِي وَ أَفْرَطَ بِي سُوءُ حَالِي وَ قَصُرَتْ (قَصَّرَتْ) بِي أَعْمَالِي وَ قَعَدَتْ بِي أَغْلاَلِي وَ حَبَسَنِي عَنْ نَفْعِي بُعْدُ أَمَلِي (آمَالِي) وَ خَدَعَتْنِي الدُّنْيَا بِغُرُورِهَا وَ نَفْسِي بِجِنَايَتِهَا (بِخِيَانَتِهَا) وَ مِطَالِي يَا سَيِّدِي فَأَسْأَلُكَ بِعِزَّتِكَ أَنْ لاَ يَحْجُبَ عَنْكَ دُعَائِي سُوءُ عَمَلِي وَ فِعَالِي وَ لاَ تَفْضَحْنِي بِخَفِيِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنْ سِرِّي خدایا ! توکه از اسرار نهانی من، از رفتار پنهانی من با خبری. ممنون که مرا رسوا نکردی امیر المومنین علیه السلام فرمود : لَو تَکاشَقتَم ما تَدافَنتُم . آی مردم اگر گناهانی که کردید، اگر پرده ها کنار رود،‌ کسی دفنتان نمی کند. خدایا! این گناهانی که من کردم ، اگر دور و بری هایم بفهمند حتی حاضر نمی شوند جنازه ام را خاک کنند. با آبروی رفته به میهمانی آمدم هربار آبروی مرا یار می خرد یک لحظه ام کنار نزد پرده ی مرا با احترام حضرت ستار می خرد یک تضمین به تو بدهم که امشب خدا آبرویت را بخرد؟ آماده ی دو بیت بخوانم . فقط می خواهم با شعر اشاره کنم . آماده اشک ریختن هستی؟ می خواهم حرف از دو باب الحوائج بزنم . امشب واسطه ی آبروی من و تو باشند... هرکس که مویش از غم زینب سپید شد او را یقین کنید که علمدار می خرد پیش رباب حرمله فریاد زد کسی گهواره ی شکسته شیرخوار می خرد‌ ؟ آی ناله بزن حسین...! سلسله گریز های حجةالاسلام طباطبایی . @majmaozakerine
جلسه هشتم وَ لاَ تُعَاجِلْنِي بِالْعُقُوبَةِ عَلَى مَا عَمِلْتُهُ فِي خَلَوَاتِي مِنْ سُوءِ فِعْلِي وَ إِسَاءَتِي وَ دَوَامِ تَفْرِيطِي وَ جَهَالَتِي وَ كَثْرَةِ شَهَوَاتِي وَ غَفْلَتِي وَ كُنِ، اللَّهُمَّ بِعِزَّتِكَ لِي فِي كُلِّ الْأَحْوَالِ (فِي الْأَحْوَالِ كُلِّهَا) رَءُوفاً وَ عَلَيَّ فِي جَمِيعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ أَسْأَلُهُ كَشْفَ ضُرِّي وَ النَّظَرَ فِي أَمْرِي، وَ لاَ حُجَّةَ لِي فِيمَا جَرَى عَلَيَّ فِيهِ قَضَاؤُكَ وَ أَلْزَمَنِي حُكْمُكَ وَ بَلاَؤُكَ وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا إِلَهِي بَعْدَ تَقْصِيرِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقِيلاً مُسْتَغْفِراً مُنِيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً معمولا این فراز را با همراهی مردم می خوانند . مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكَسِراً مُسْتَقِيلاً مُسْتَغْفِراً مُنِيباً مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً حضرت خدیجه از پیغمبر ص سوال کرد ! چرا گریه می‌کنی؟ فرمود: از وسعت رحمت خدا در روز قیامت! چون بنده را نزد خدا حاضر می‌کنند، خطاب می‌شود: ای بنده‌ی من! اطلاع داری که فلان روز و شب چه کردی؟ عرض می‌کند: خداوندا! می‌دانم. پس یک یک گناه ها را اقرار می کند تا جاییکه به یک مرتبه از خجالت سر به زیر می اندازد و عرق بر صورت او جاری شود. خداوند می‌فرماید: ای بنده‌ی من! چرا جواب نمی‌گویی؟ بنده عرض می‌کند: الهی! شرمسارم، نمی‌توانم جواب بدهم. خطاب می‌رسد: ای بنده! تو با این همه، پستی و گناه کردنت، شرم می کنی! من با کریمی خود چگونه شرم نکنم از تو. پس خداوند به کرم خود بنده را می‌آمرزد و داخل بهشت می‌کند. خدایا من هم امشب معتذرا نادما آمده ام . منم با یه دنیا خجالت و پشیمانی آمدم . جلسه نهم لاَ أَجِدُ مَفَرّاً مِمَّا كَانَ مِنِّي وَ لاَ مَفْزَعاً أَتَوَجَّهُ إِلَيْهِ فِي أَمْرِي غَيْرَ قَبُولِكَ عُذْرِي وَ إِدْخَالِكَ إِيَّايَ فِي سَعَةِ (سَعَةٍ مِنْ) رَحْمَتِكَ اللَّهُمَّ (إِلَهِي) فَاقْبَلْ عُذْرِي وَ ارْحَمْ شِدَّةَ ضُرِّي وَ فُكَّنِي مِنْ شَدِّ وَثَاقِي يَا رَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنِي وَ رِقَّةَ جِلْدِي وَ دِقَّةَ عَظْمِي... یک گوشه از دستم می سوزد، به عالم و آدم بد و بیراه می گویم . یک وقتی پایم به جایی می خورد، زمین می افتم ، یک سردرد ، یک اتفاق کوچک . تحمل ندارم . لب به هزار شکایت باز می کنم که چرا برای من اینطور شد. خدایا من ضعیفم . من به پیش بارگاه تو قدرتی ندارم . امیر المومنین به من یاد داده اینطور با تو مناجات کنم . فرمود یا مَوْلایَ اَنْتَ الْقَوِیُّ وَاَ نَا الضَّعیفُ وَهَلْ یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلا الْقَوِیُّ. تو که قدرت عالم در دست توست، اگر تو به من رحم نکنی بیچاره می شوم . روزی مادری سوال کرد: یا رسول الله! خدا ما را چقدر دوست دارد؟ رسول خدا فرمود: از هفتاد پدر و مادر مهربان، مهربانتر است. زن گفت: یا رسول الله! این فرزند من هر قدر بد باشد حاضر نیستم او را در آتش ببینم؛ چطور خدا مرا در آتش می اندازد؟! پیغمبر گریه کرد و فرمود: بله، تا لیاقت باشد کسی را در آتش نمی اندازد؛ مگر اینکه توبه نکند و زیر پرچم شیطان بماند . آنقدر در مقابل خدا بماند تا بمیرد. والا خدا همه را می آمرزد ، هرکه باشد و هرچه باشد. خدایا به من رحم کن . @majmaozakerine
. جلسه ی دوازدهم فَبِعِزَّتِكَ يَا سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ أُقْسِمُ صَادِقاً لَئِنْ تَرَكْتَنِي نَاطِقاً لَأَضِجَّنَّ إِلَيْكَ بَيْنَ أَهْلِهَا ضَجِيجَ الْآمِلِينَ (الْآلِمِينَ) وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَيْكَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِينَ وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ وَ لَأُنَادِيَنَّكَ أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ يَا غَايَةَ آمَالِ الْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ وَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ بخدا اگر اینطور شود، در آن دنیا ناله می زنم، داد می زنم، گریه می کنم و صدات می زنم أَيْنَ كُنْتَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ کجایی ای سرپرست مومنان ، بیاید همین الان اصلا صدا بزنیم ، هر کس مثل من فکر می کند که بین خود و خدایش فاصله افتاده است صدا بزند، هر کس فکر می کند درجهنم نفسش گیر کرده است فریاد بزند. امشب صدایت را می شوند . چطور خدا را صدا کنیم؟ آماده ای ؟ همه دست هایشان را بالا آورده اند؟ يَا غَايَةَ آمَالِ الْعَارِفِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغِيثِينَ .... يَا حَبِيبَ قُلُوبِ الصَّادِقِينَ وَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ (این فراز ها آنقدر زیباست که بهتر است بجای گریز و نقل مطلب خاصی، خود متن دعا به بیانی تاثیر گذار ترجمه شود. أَ فَتُرَاكَ سُبْحَانَكَ يَا إِلَهِي وَ بِحَمْدِكَ تَسْمَعُ فِيهَا صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ (يُسْجَنُ) فِيهَا بِمُخَالَفَتِهِ وَ ذَاقَ طَعْمَ عَذَابِهَا بِمَعْصِيَتِهِ وَ حُبِسَ بَيْنَ أَطْبَاقِهَا بِجُرْمِهِ وَ جَرِيرَتِهِ وَ هُوَ يَضِجُّ إِلَيْكَ ضَجِيجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِكَ وَ يُنَادِيكَ بِلِسَانِ أَهْلِ تَوْحِيدِكَ وَ يَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِرُبُوبِيَّتِكَ يَا مَوْلاَيَ فَكَيْفَ يَبْقَى فِي الْعَذَابِ وَ هُوَ يَرْجُو مَا سَلَفَ مِنْ حِلْمِكَ أَمْ كَيْفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَ هُوَ يَأْمُلُ فَضْلَكَ وَ رَحْمَتَكَ... خدایا من خیلی به فضل و رحمت تو امیدوارم . یک وقتی در حج حسن بصری گفت: «اَلْعَجَبْ کُلُّ الْعَجَبْ مِمَّنْ نَجی کَیْفَ نَجی» شگفت است با این همه دامِ ابلیس از کسی که نجات یابد. این جمله را نزد حضرت زین‌العابدین علیه السلام نقل کردند، امام فرمود: «اَلْعَجَبْ کُلُّ الْعَجَبْ مِمَّنْ هَلَکْ کَیْفَ هَلَکْ» شگفت است با این همه رحمت و فضل الهی آن بدبختی که هلاک شود و حال آن که رحمت واسعه‌ی حق همه‌ی اشیا را گرفته است، چرا کسی از این رحمت محروم گردد؟! جوششِ عفوِ کریم و نظر لطف رحیم آنقدر هست که بر ما هم عطا شد الحمد رحمت و مغفرت از لطف خدا می بارد حاجت عبد خطا کار روا شد الحمد هر کس به رحمت خدا ایمان دارد بلند ناله بزند الهی العفو @majmaozakerine
. جلسه دهم يَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِي وَ ذِكْرِي وَ تَرْبِيَتِي وَ بِرِّي وَ تَغْذِيَتِي هَبْنِي لاِبْتِدَاءِ كَرَمِكَ وَ سَالِفِ بِرِّكَ بِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ رَبِّي أَ تُرَاكَ مُعَذِّبِي بِنَارِكَ بَعْدَ تَوْحِيدِكَ ، یعنی با اینکه من به یگانگی تو ایمان آوردم مرا عذاب می کنی ؟ وَ بَعْدَ مَا انْطَوَى عَلَيْهِ قَلْبِي مِنْ مَعْرِفَتِكَ وَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِي مِنْ ذِكْرِكَ وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِيرِي مِنْ حُبِّكَ وَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِي وَ دُعَائِي خَاضِعاً لِرُبُوبِيَّتِكَ هَيْهَاتَ أَنْتَ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ تو خیلی مهربان تر از آنی هستی که بنده ات را ضایع کنی ....بِاسْتِغْفَارِكَ مُذْعِنَةً مَا هَكَذَا الظَّنُّ بِكَ وَ لاَ أُخْبِرْنَا بِفَضْلِكَ عَنْكَ يَا كَرِيمُ يَا رَب همه صدایش بزنند يَا كَرِيمُ يَا رَب، يَا كَرِيمُ يَا رَب این که اینطور خدا را صدا می زنی حکمتی دارد. دیدید وقتی از کسی چیزی می خواهیم به او می گوییم . تو که مهربان هستی , تو که از دستت بر می آید به من کمک کن. امشب به خدا بگو , تو که کریمی من را ببخش از آب هم مضایقه گردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا از امام سجاد (ع) نقل شده که فرمود: مردم کوفه نزد امیر المؤمنین علی (ع) آمدند. از نیامدن باران شکایت کردند و گفتند: از خدا برای ما باران بخواه. امیرالمؤمنین (ع) به امام حسین (ع) فرمود: بر خیز و از خدا طلب باران کن، امام حسین (ع) هنوز دعای بارانش تمام نشده بود که ناگهان خداوند باران (سیل آسا) فرستاد. عربی بادیه نشین از برخی نواحی کوفه آمد و گفت: دره ها و تپه ها را پشت سر گذاشتم، در حالی که آب یکی در دیگری (از فراونی) پیچ و تاب می خورد. اما یا علی(ع)! عجب مردم کوفه تلافی کردند! فرزندت حسین (ع) را به مهمانی دعوت کردند، اما آب را بر روی امام حسین (ع) و اصحاب بستند. حسینت را بین دو نهر آب با لب عطشان شهید کردند. حتی به بچه های شیر خواره هم رحم نکردند. بلند ناله بزن یا حسین ... خدایا ! صدای ناله این مردم را می شنوی ؟ یعنی ما را با محبت حسین می خواهی عذاب کنی ؟ من که باورم نمی شود... جلسه یازدهم وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفِي عَنْ قَلِيلٍ مِنْ بَلاَءِ الدُّنْيَا وَ عُقُوبَاتِهَا وَ مَا يَجْرِي فِيهَا مِنَ الْمَكَارِهِ عَلَى أَهْلِهَا عَلَى أَنَّ ذَلِكَ بَلاَءٌ وَ مَكْرُوهٌ، قَلِيلٌ مَكْثُهُ، يَسِيرٌ بَقَاؤُهُ، قَصِيرٌ مُدَّتُهُ خدایا من تحمل کوچکترین سختی های این دنیا را ندارم . یک زخم کوچک روی دستم می افتد به زمین و زمان بد و بیراه می گویم. با اینکه بلاهای دنیایی کم و کوتاه است. فَكَيْفَ احْتِمَالِي لِبَلاَءِ الْآخِرَةِ وَ جَلِيلِ (حُلُولِ) وُقُوعِ الْمَكَارِهِ فِيهَا وَ هُوَ بَلاَءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ وَ يَدُومُ مَقَامُهُ پس چطور می توانم نسبت به بلاء آخرت تحمل داشته باشم . وَ لاَ يُخَفَّفُ عَنْ أَهْلِهِ لِأَنَّهُ لاَ يَكُونُ إِلاَّ عَنْ غَضَبِكَ وَ انْتِقَامِكَ وَ سَخَطِكَ وَ هَذَا مَا لاَ تَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ يَا سَيِّدِي فَكَيْفَ لِي (بِي) وَ أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الذَّلِيلُ الْحَقِيرُ الْمِسْكِينُ الْمُسْتَكِينُ يَا إِلَهِي وَ رَبِّي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ لِأَيِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو اى خداى من براى كداميك از دردهايم شكوه كنم وَ لِمَا مِنْهَا أَضِجُّ وَ أَبْكِي لِأَلِيمِ الْعَذَابِ وَ شِدَّتِهِ أَمْ لِطُولِ الْبَلاَءِ وَ مُدَّتِهِ برای درناکی عذاب و سختی اش ؟ یا برای طولانی شدن بلا و مدتش ؟ فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلاَئِكَ وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ این ها همه به کنار . من یک عمر در این مجالس با خوبان تو دمخور بودم . با اهل مسجد، با اهل نماز، با اهل روضه رفت و آمد داشتم . نکند بین من و بنده های خوبت فاصله بندازی . فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلاَيَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي (يَا إِلَهِي) صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ گیرم که بتوانم بر عذاب تو صبر کنم . اما چگونه تحمل کنم که نظر کریمانه و مهربانت را از من برگردانی! @majmaozakerine
جلسه ی سیزدهم أَمْ كَيْفَ يُحْرِقُهُ لَهِيبُهَا وَ أَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَ تَرَى مَكَانَهُ أَمْ كَيْفَ يَشْتَمِلُ عَلَيْهِ زَفِيرُهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ أَمْ كَيْفَ يَتَقَلْقَلُ بَيْنَ أَطْبَاقِهَا وَ أَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ أَمْ كَيْفَ تَزْجُرُهُ زَبَانِيَتُهَا وَ هُوَ يُنَادِيكَ يَا رَبَّهْ أَمْ كَيْفَ يَرْجُو فَضْلَكَ فِي عِتْقِهِ مِنْهَا فَتَتْرُكُهُ (فَتَتْرُكَهُ) فِيهَا هَيْهَاتَ مَا ذَلِكَ الظَّنُّ بِكَ هَيْهَاتَ مَا ذَلِكَ الظَّنُّ بِكَ . تو خیلی مهربان تر از آنی هستی که من را عذاب کنی . آی اهل مناجات و توبه . می خواهی این خدا را بشناسی ؟ هوا آنقدر گرم بود، بچه از داغی زمین گریه می کرد. وقتی مادر گریه بچه را دید، او را در آغوش گرفت و خودش روی ریگ های سوزان بیابان خوابید و بچه را روی سینه گرفت تا این گرما کمتر بچه را اذیت کند . این مادر بچه را بغل گرفته بود و مرتب گریه می کرد: ای وای بچه ام، ای وای عزیز دلم ! منظره به قدری جانسوز بود که هر که می دید اشکش جاری می شد. اصحاب قصه مادر و فرزند را برای رسول خدا(ص) نقل کردند. پیامبر(ص) وقتی داستان محبت این مادر را شنید خوشحال شد. و بعد فرمود: آیا شما از محبت و مهر شدید این مادر نسبت به فرزندش، تعجب می‌کنید؟ اصحاب عرضه داشتند چطور تعجب نکنیم؟ حضرت فرمود: اما بدانید خدای متعال به همه‌ی شما از این مادر نسبت به فرزندش مهربان‌تر است! ای مهربان به این دل من هم نگاه کن اوضاعِ عاشقی مرا، رو به راه کن بخشندگیت، دست مرا در حنا گذاشت! فکری به حالِ متهم بی گناه کن منبع اصلی داستان ذکر شده: یکصد موضوع پانصد داستان، ج 2، ص 535 به نقل از محجةالبیضاء، ج 7، ص 254. . @majmaozakerine
جلسه ی چهاردم وَ لاَ الْمَعْرُوفُ مِنْ فَضْلِكَ وَ لاَ مُشْبِهٌ لِمَا عَامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدِينَ مِنْ بِرِّكَ وَ إِحْسَانِك، فَبِالْيَقِينِ أَقْطَعُ لَوْ لاَ مَا حَكَمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذِيبِ جَاحِدِيكَ وَ قَضَيْتَ بِهِ مِنْ إِخْلاَدِ مُعَانِدِيكَ لَجَعَلْتَ النَّارَ كُلَّهَا بَرْداً وَ سَلاَماً وَ مَا كَانَ (كَانَتْ) لِأَحَدٍ فِيهَا مَقَرّاً وَ لاَ مُقَاماً (مَقَاماً) لَكِنَّكَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ أَقْسَمْتَ أَنْ تَمْلَأَهَا مِنَ الْكَافِرِينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ وَ أَنْ تُخَلِّدَ فِيهَا الْمُعَانِدِينَ وَ أَنْتَ جَلَّ ثَنَاؤُكَ قُلْتَ مُبْتَدِئاً وَ تَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعَامِ مُتَكَرِّماً : اَفَمَنْ كانَ مُؤْمِناً كَمَنْ كانَ فاسِقاً لا يَسْتَوُونَ... ایا کسی که مومن است با کسی که فاسق است شبیه به هم هستند ؟ معلومه که بین این ها فرق خواهی گذاشت. خدایا ، آیا کسی که گریه کن امام حسین است با کسی که اهل هیئت نیست یکی است؟ آیا کسی که امشب آمده جمکران، (حرم، مسجد، هیئت) با کسی که این شب جمعه سرش گرم دنیاست، یکی است؟ یعنی آنکه سینه زن حسین فاطمه است با آنکه اصلا غم اهل بیت ندارد یکی است؟ الهى وَ سَيِّدى .... خدای من همه دست ها را به حالت دعا نگه دارند . می خواهیم دعا کنیم فَاَسْئَلُكَ بِالْقُدْرَةِ الَّتى قَدَّرْتَها وَ بِالْقَضِيَّةِ الَّتى حَتَمْتَها وَ حَكَمْتَها وَ غَلَبْتَ مَنْ عَلَيْهِ اَجْرَيْتَها اَنْ تَهَبَ لى فى هذِهِ اللَّيْلَةِ خدایا همین امشب مرا ببخشی وَ فى هذِهِ السّاعَةِ نه ، نه من که از یک ساعت بعدم خبر ندارم . خدایا همین لحظه ببخشی . چه چیز را ببخشی؟ كُلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ وَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ هر جرم و گناهی که کردم وَ كُلَّ قَبِيحٍ أَسْرَرْتُهُ هر کار زشتی که خودت پوشاندی و کسی نفهمید وَ كُلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ كَتَمْتُهُ اَوْ أَعْلَنْتُهُ أَخْفَيْتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ وَ كُلَّ سَيِّئَةٍ أَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْكِرامَ الْكاتِبينَ ⭕️ @majmaozakerine
جلسه ی پانزدهم الَّذينَ وَكَّلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما يَكُونُ مِنّى وَ جَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَىَّ مَعَ جَوارِحى وَ كُنْتَ اَنْتَ الرَّقيبَ عَلَىَّ مِنْ وَراَّئِهِمْ وَالشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنْهُمْ وَ بِرَحْمَتِكَ اَخْفَيْتَهُ وَ بِفَضْلِكَ سَتَرْتَهُ وَ اَنْ تُوَفِّرَ حَظّى مِنْ كُلِّ خَيْرٍ اَنْزَلْتَهُ اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ اَوْ رِزْقٍ بَسَطْتَهُ اَوْ ذَنْبٍ تَغْفِرُهُ اَوْ خَطَاءٍ تَسْتُرُهُ يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ سلمان (رض) به نقل از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «همانا پروردگارتان بسيار با شرم و بخشنده است. شرم مى كند از اين كه بنده اش دستهايش را به سوى او بلند كند و او آنها را خالى برگرداند.».(1) هر کس ایمان داره خدا صدایش را می شنود، صدا بزند. مگر می شود این دست ها بالا بیاید و از در خانه کریم، خالی برگردد. یک وقت هایی یک دعاهایی داریم، شاید به خیر و صلاحمان نباشد ولی کریم تو را دست خالی رد نمی کند. از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیدْعُو اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی حَاجَتِهِ فَیقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَخِّرُوا إِجَابَتَهُ شَوْقاً إِلَى صَوْتِهِ وَ دُعَائِهِ فَإِذَا كَانَ یوْمُ الْقِیامَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدِی دَعَوْتَنِی فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا وَ دَعَوْتَنِی فِی كَذَا وَ كَذَا فَأَخَّرْتُ إِجَابَتَكَ وَ ثَوَابُكَ كَذَا وَ كَذَا قَالَ فَیتَمَنَّى الْمُؤْمِنُ أَنَّهُ لَمْ یسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیا مِمَّا یرَى مِنْ حُسْنِ الثَّوَابِ؛ (2) بهراستی مؤمن خدا را برای حاجتش می خواند. پس خداوند می فرماید: حاجت او را به تأخیر اندازید، بهخاطر اشتیاقی كه به [شنیدن] صوت و دعایش دارم. وقتی روز قیامت می شود، خداوند می فرماید: بندة من! از من [حاجت] خواستی و من اجابتت را به تأخیر انداختم؛ در حالی كه ثوابت فلان مقدار است. و فلان دعا را كردی [باز هم] اجابت را به تأخیر انداختم؛ در حالی كه فلان ثواب را داری. همچنین حضرت فرمود: [در چنین حالی] مؤمن آرزو می كند كه [ای کاش] هیچ دعایی برای او در دنیا مستجاب نشده بود، بهخاطر ثواب خوبی كه می بیند.» است كه پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم در دعا دستهايش را به قدرى بلند مى كرد كه سفيدى زيربغل آن حضرت ديده مى شد و با انگشتانش اشاره نمى كرد.(3) پس با تمام وجود دست ها را بالابیاور و صدا بزن یا رب یارب یارب ... اسناد : 1- ترمذى، ج 13، ص 68؛ ابو داود، ج 1، ص 342. 2. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، دار الاسوه، ۱۴۲۷ هـ. ق، ج۳، ص ۵۷. 3. صحيح بخارى، ج 2، ص 38؛ صحيح مسلم، ج 3، ص 24 بدون جمله( و با انگشتانش اشاره نمىكرد) و آن را در نماز استسقاء ذكر كرده، السّنن الكبرى بيهقى، ج 3، ص 358. @majmaozakerine
. جلسه ی شانزدهم يا اِلهى وَ سَيِّدى وَ مَوْلاىَ وَ مالِكَ رِقّى يا مَنْ بِيَدِهِ ناصِيَتى يا عَليماً بِضُرّى وَ مَسْكَنَتى يا خَبيراً بِفَقْرى وَ فاقَتى يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ اَسْئَلُكَ بِحَقِّكَ وَ قُدْسِكَ وَ اَعْظَمِ صِفاتِكَ وَ اَسْماَّئِكَ اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً وَ بِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً وَ اَعْمالى عِنْدَكَ مَقْبُولَةً حَتّى تَكُونَ اَعْمالى وَ اَوْرادى كُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالى فى خِدْمَتِكَ سَرْمَداً يا سَيِّدى يا مَنْ عَلَيْهِ مُعَوَّلى يا مَنْ اِلَيْهِ شَكَوْتُ اَحْوالى يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى حضرت شعیب ع آن‌قدر گریه کرد تا این‌که بینایی خود را از دست داد. خدای متعال به لطف خودش بینایی او را برگرداند. سپس آن قدر گریه کرد تا این‌که دوباره نابینا شد. خدای متعال بار دیگر بینایی‌اش را به او برگرداند. تا سه مرتبه این عمل تکرار شد. وقتی که نوبت سوم خداوند چشمان حضرت شعیب ع را بهبود بخشید، به وی وحی فرستاد: «ای شعیب! چرا اینقدر گریه می‌کنی؟ اگر از شوق بهشت است که آن را بر تو حلال نموده‌ام و اگر از خوف جهنم است پس آن را بر تو حرام کرده‌ام.» شعیب ع عرض کرد: خدایا! برای این‌‌ها نیست، بلکه این گریه، گریه‌ی شوق است. دل من به محبت تو بسته است و گریه‌ی دوستی و محبت به تو است. مردان خدا اینطور عبادت می کردند. اما من تا دوتا مجلس می آیم، خسته می شوم ، می گویم خدا چرا من را نگاه نمی کند؟ امشب از ته دل ناله بزن خدایا به من قدرت خدمتگزاری بده . توان اطاعت و بندگی بده ، با همه ی وجود از خدا بخواه قَوِّ عَلى خِدْمَتِكَ جَوارِحى وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى. منبع اصلی داستان ذکر شده: ارشادالقلوب دیلمی، ج 2، ص 219. ⭕️ . @majmaozakerine
. . جلسه ی هفدهم وَ هَبْ لِىَ الْجِدَّ فى خَشْيَتِكَ وَالدَّوامَ فِى الاِْتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ حَتّى اَسْرَحَ اِلَيْكَ فى مَيادينِ السّابِقينَ وَ أُسْرِعَ اِلَيْكَ فِى الْبارِزينَ وَ أَشْتاقَ اِلى قُرْبِكَ فِى الْمُشْتاقينَ وَ أَدْنُوَ مِنْكَ دُنُوَّ الْمُخْلِصينَ وَ اَخافَكَ مَخافَةَ الْمُوقِنينَ وَ اَجْتَمِعَ فى جِوارِكَ مَعَ الْمُؤْمِنينَ اَللّهُمَّ وَ مَنْ اَرادَنى بِسُوَّءٍ فَاَرِدْهُ وَ مَنْ كادَنى فَكِدْهُ وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبيدِكَ نَصيباً عِنْدَكَ وَ اَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ اَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ فَاِنَّهُ لا يُنالُ ذلِكَ اِلاّ بِفَضْلِكَ وَ جُدْلى بِجُودِكَ وَاعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِكَ وَاحْفَظْنى بِرَحْمَتِكَ وَاجْعَلْ لِسانى بِذِكْرِكَ لَهِجاً خدایا یک کاری کن زبانم به اسم تو باز بشود. قبل از آنکه بخواهند حضرت ابراهیم ع را در آتش بیاندازند، غلامی در دستگاه سلطنتی نمرود متهم شد که گوهری قیمتی دزدیده است. پس دستور دادند او را قبل از حضرت ابراهیم ع به آتش بیندازند. غلام هرچه نزد درباریان التماس کرد و بت‌ها را شفیع نمود و به آن‌ها قسم خورد، فایده ا‌ی نبخشید. پس غلام را در منجنیق گذاشتند و خواستند او را در آتش سرنگون کنند، او که از همه‌جا مأیوس شده بود، بی‌اختیار فریاد برآورد: یا الله! خطاب الهی رسید: جبرئیل! بنده‌ی مرا دریاب! جبرئیل عرض کرد: الهی تو دانایی که این غلام کافر است. فرمود: هرچند کافر است، ولی من را صدا زد. چطور جوابش را ندهم؟ با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد یک دم صدا زدیم, دمادم حساب کرد آه یکى گرفت ، به پاى همه نوشت ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد معلوم بود آبرویم را نمیبرد از اولش گناه مرا کم حساب کرد منبع اصلی داستان ذکر شده : نقل از محجةالبیضاء، ج 8، ص 92. . @majmaozakerine
. جلسه ی هجدهم وَ قَلْبى بِحُبِّكَ مُتَيَّماً وَ مُنَّ عَلَىَّ بِحُسْنِ اِجابَتِكَ وَ اَقِلْنى عَثْرَتى وَاغْفِرْ زَلَّتى فَاِنَّكَ قَضَيْتَ عَلى عِبادِكَ بِعِبادَتِكَ وَ اَمَرْتَهُمْ بِدُعاَّئِكَ وَ ضَمِنْتَ لَهُمُ الإِجابَةَ فَاِلَيْكَ يا رَبِّ نَصَبْتُ وَجْهى وَ اِلَيْكَ يا رَبِّ مَدَدْتُ يَدى فَبِعِزَّتِكَ اسْتَجِبْ لى دُعاَّئى وَ بَلِّغْنى مُناىَ وَ لا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِكَ رَجاَّئى خدایا من در خانه ی تو آمدم ، خدایا دستم را بگیر ، قسمت می دهم که دعایم را مستجاب کنی ، خدایا نکند دست خالی از در خانه ی تو برگردم . خدایا خودت در قرآن فرمودی « وَ أَمَّا السائِلَ فَلا تَنهَر » یعنی سائل و گدا را مَرانید. خدایا ما پای مکتب تو بزرگ شدیم، امام جعفرصادق (عليه‌السلام)»: اذا اَتاكَ اَخوكَ فَآتِهِ بِما عِنَدكَ وَ اِذا دَعَوتَهُ فَتَكلَّفْ لَهُ. (جواهر‌الکلام، ج ٣٦، ص ٤٧٥) اگر مهمان آمد آنچه در منزل داري از او پذيرايي کن ، اگر این مهمان دعوت شده بود از قبل برایش تهیه ببین. در پای این مکتب رسم نیست مهمان را دست خالی رد کنند. نمی دانم دعوتم کردی یا نه، ولی هر چه باشد مهمان تو هستم. به عزت خودت قسم من با یک دنیا امید امدم. یک عده زخم زبانزن هم بودند که می گفتند این همه دعای کمیل رفتی چه شد ؟ خدایا من به همه ی این حرف ها پشت پا زدم و آمدم، خدایا دست خالی برنگردم آمدم درمانده و تنها، جوابم را بده روسیاهم ای خدا اما جوابم را بده دست خالی رد نکن من را زکویت ای کریم بر سخایت بسته ام دل را، جوابم را بده برای پیدای کردن مطالب قبلی دعای کمیل هشتک جستجو http://eitaa.com/joinchat/4240572439Cf0699ea22b کانال نوحه وروضه مجمع الذاکرین
. جلسه ی نوزدهم وَاكْفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ مِنْ اَعْدآئى ،يا سَريعَ الرِّضا اِغْفِرْ لِمَنْ لا يَمْلِكُ اِلا الدُّعاَّءَ.... قحطی شد. مردم خدمت حضرت موسی علیه‌السلام آمدند برای ما دعای باران بخوان ، حضرت دستور داد همه در صحرایی جمع شوند. خطاب رسید ای موسی، هر چه دعا کنید فایده ای نداره، در میان شما یک نفر است که چهل سال مرا معصیت می‌کرد به او بگو بلند شود تا دعای شما را مستجاب کنم. حضرت موسی صدا زد ای کسی که چهل سال است معصیت خدا را می‌کنی برخیز از میان ما بیرون رو، زیرا خدا به‌خاطر شومی تو ، باران رحمتش را از ما قطع کرده. گنهکار، یک نگاه به اطراف کرد، خدایا چه کنم ؟ اگر برخیزم از میان مردم بروم، آبرویم می رود، اگر نروم خدا باران را نازل نمی‌کند. همان‌جا نشست خدایا غلط کردم، توبه می کنم . آبرویم را نبر! یک مرتبه دیدند ابرهای باران زا ، چنان بارانی آمد که همه سیراب شدند. حضرت موسی علیه‌السلام عرض کرد: خدایا کسی‌ که از میان ما بیرون نرفت، چه‌طور شد که باران آمد. ندا آمد این بنده ی گنهکار با ما آشتی کرد. حضرت موسی علیه‌السلام عرضه داشت خدایا می‌شود این بنده به من نشان دهی؟! خطاب شد ای موسی آن وقتی‌که مرا معصیت می‌کرد رسوایش نکردم حالا که توبه کرده او را رسوا کنم؟ حالا دیدی اگر دلت بشکند و از روی اخلاص بخواهی ببخشد این خدا چقدر زود راضی می شود ؟ همه ناله بزنند يا سَريعَ الرِّضا يا سَريعَ الرِّضا يا سَريعَ الرِّضا ثمرات الحیاة، ج۳ قصص الله یا داستان هایی از خدا، تالیف، احمد و قاسم میرخلف زاده ص 87 برای پیدای کردن مطالب قبلی دعای کمیل هشتک جستجو نمایید. پایان گریزهای . @majmaozakerine
☑️ فضیلت گریه بر امام حسن مجتبی (ع) از ابن عباس روایت شده که حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: که چون فرزندم حسن را به زهر شهید کنند ملائکه آسمانهای هفتگانه بر او گریه کنند و همه چیز بر او بگرید حتی مرغان هوا و ماهیان دریا و هر که بر او بگرید دیده اش کور نشود روزی که دیده ها کور می شود و هر که بر مصیبت او اندوهناک شود، اندوهناک نشود دل او در روزی که دلها اندوهناک شوند و هرکه در بقیع او را زیارت کند قدمش بر صراط ثابت گردد در روزی که قدمها بر آن لرزان است. 📚منبع: منتهی الامال؛ جلد ۱؛ صفحه ۲۸۳ .
Babolharam Shalbafan.mp3
9.86M
#واحدسینه_زنی ایام پیاده رویِ #اربعین از برکاتِ روضه تِ ، نمادِ اوجِ عزتِ برایِ ما یه فرصتِ ، اربعینت .. خیالشم غنیمتِ ، نشونۀ رفاقتِ آرزومِ زیارتِ ، اربعینت .. #حسن_شالبافان 👌 #دانلـودویــژه
4_6046495709958505479.mp3
6.26M
◼️ 🎤 کربلایی وحید شکری 🎼 شور فوووق العاده زیبا_احساسی 🎧 چشم به هم زدیم 👌 @majmaozakerine
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بند اول چشم به هم زدیم دو ماه نوکری تموم شد چشم به هم زدیم شبای دلبری تموم شد حالا من موندمو و حسرت زیارت نوکریت برای من راه سعادت خوش به حال هر کسی که قسمتش شد اربعین پای پیاده داشت لیاقت من میمیرم اگه نیام به کربلا من میمیرم منو بخر تو رو خدا من میمیرم نخواه ازت بشم جدا من میمیرم اباعبدلله حسین حسین حسین 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بند دوم چشم به هم زدیم چه زود محرم اومد و رفت چشم به هم زدیم کاشکی به این زودی نمیرفت یعنی سال دیگه هستم و میبینم قاطی جمع نوکرای تو بشینم اگه سال دیگه بینتون نبودم یاد کنین ازم که نوکر حسینم من میمیرم ولی ای کاش تو روضه ها من میمیرم ولی ای کاش تو گریه ها من میمیرم خیلی دلم تنگه برات من میمیرم اباعبدلله حسین حسین حسین 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 بند سوم ممنونم ازت جمع تو آقا شد نصیبم ممنونم ازت یه عمریه تویی طبیم آرزوم اینه روز اول محرم ببینم سال دیگه تعویض پرچم چه صفایی داره با اشتیاق بخونی آقا لبیک یا حسین حسین و باهم من میمیرم ذکرت برامه موندگار من میمیرم عکسامه با تو یادگار من میمیرم دنیام حسینه روزگار من میمیرم اباعبدلله حسین حسین @majmaozakerine
دلم برای شما غرق آه و غم شده است نسیم رحمتتان باز شاملم شده است    دعای فاطمه در حق من اثر کرده غلامی در این خانه قسمتم شده است    به قدر دانه ی ارزن کسی مرا نخرید به جز شما چه کسی سایه ی سرم شده است؟   به هر کجا که روم باز پر کشم اینجا کبوتر دل من جلد این حرم شده است   کسی که قطره ی اشکی برای تو ریزد به چشم حضرت زهرا چه محترم شده است   همین که هر شب جمعه میان بزم عزا رسد کسی, به یقین شامل کرم شده است    همیشه روسیهان نیز پیش تو شاهند که خوب و بد به بساطت شبیه هم شده است   ز کودکی در این خانه نوکری کردم گدایی در این خانه عزتم شده است   از آن زمان که  پدر بین روضه ها بردم  غلام کوی ابالفضهل, شهرتم شده است   بهای گریه ی بر تو بود بهشت برین که گریه بهر عزایت تجارتم شده است   خدا کند که بمیرم به پای شش گوشه فقط همین به خدا, حرف آخرم شده است   ميلاد الياسوند
  دلتنگ توام دلی که درجان من است بیچارگی از دوری تو کار من است   ای هستی من تمام هستم نذرت مهرت به دلم نگین عقبای من است   نوکر کوی تو بودند همه اجدادم نوکری ارثیه از جانب اجداد من است   این که هستم در این خانه ز لطف زهراست این هم از مرحمت مادر مولای من است   هر شب از عشق تو بر سینه و بر سر زده ام گریه و سینه زنی ضامن فردای من است   کاش آن لحظه که آیند نکیر و منکر تو بیایی و بگویی, که مهمان من است   لحظه ی آخر مرگم که نفس بند آید بنهی پا به سرم لذت دنیای من است   دل خود را به کجا برم که آرام شود خاک کوی تو فقط دارو و درمان من است   خواب دیدم در و دیوار حرم را یکشب تکه آئینه ای از, این دل تنهای من است   گوشه ای از حرمت حور و ملک دیدم که زین سبب شد حرمت وادی سینای من است   شب جمعه, حرم و صحن و سرایت آقا حسرت روز و شب سینه ی غمبار من است   میرسد ناله ی زهرا که بنی قتلوک نبرید از بدنش سر, که این جان من است   "میلاد" حقیقی ام بود روزی که بین الحرمینش بشوم خاک, تمنای من است   ميلاد الياسوند
شعر مناجات با امام زمان(عج) خواستم نزدیک تر باشم به آقایم نشد تا بگیرم دامن لطف تو مولایم نشد خواستم از معصیت دوری کنم، آدم شوم بند ها را وا کنم از دست و پاهایم نشد ندبه های جمعه را هی خواب می مانم ببخش سر به زیرم که میان روضه پیدایم نشد ظاهراً ذکر تو را می گویم اما باطناً در میان عاشقانت باز هم جایم نشد راه دیدار تو اینبار از حرم شد باز، حیف خواستم تا محضر تو با سرم آیم نشد گفتمت یک بار در خوابم بیا، جانِ حسن سر به خاک مقدمت ای یار می سایم، نشد دائماً می چرخم آقا جان به دور معصیت از دو چشم خیس تو هربار، پروایم نشد کربلایم دیر شد، دارم خجالت می کشم آه آقا جان بگو که وقت امضایم نشد؟ وحید محمدی
دارد دوباره رنگ می بازد حنایم پس با چه رویی سوی تو آقا بیایم دریا تویی، مولا تویی، آقا تویی تو من دست خالی آمدم، آقا ... گدایم راه گلویم را دوباره بغض بسته آقا ببین که در نمی آید صدایم دستی بکش بر این دل غربت گرفته شاید کمی آرام گردد دردهایم پشتم به تو گرم است، از من رو مگردان من بی تو مثل کودکی بی دست و پایم آقا زمین خورده دوباره نوکر تو فکری به حالم کن که مشغول هوایم این حرف ها، از روی دلتنگی است آقا بدجور دلتنگ اذان کربلایم وحید محمدی
نوکرت پیر می شود بی تو از همه سیر می شود بی تو   السلام علیک یا مهدی جمعه دلگیر می شود بی تو   چقَدَر بغضِ در گلو مانده که سرازیر می شود بی تو   خواب دیدم که آمدی، این خواب به چه تعبیر می شود بی تو؟   داغ هایی که باز کرده دهان زخم شمشیر می شود بی تو   خاک از ذوالفقار خود برگیر ظلم تکثیر می شود بی تو   ساعت انتقام با وقت فاطمه دیر می شود بی تو   حرف تلخی است، دست زینب هم باز زنجیر می شود بی تو   دوری ات با دلم نمی سازد نوکرت پیر می شود بی تو وحید محمدی @majmaozakerine
✅ اربعین قسمت خوبات شد و ... ▶️ سبک 💢 شهادت حضرت رقیه سلام الله ۱۳۹۸ ✴️ کانال اشعار کربلایی مجتبی رمضانی 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹 اربعین قسمت خوبات شد و من جا موندم رفیقام یکی یکی رفتن و تنها موندم من که کم نذاشتم این محرمی برا غمت یه ماهه آواره ام توو ماتم محرمت آقا من پیرهن مشکی یه ماهه که تنمه خش داره صدام دلیلشم حسین گفتنمه چی می‌شد منم صدا می‌کردی و میومدم کم تو این شبا برا غمِ تو سینه نزدم چی می‌شد منم توو اربعین بین الحرمین خسته و زخمی بیام بگم دخیلُک حسین عکسای رفیقامو میبینم و دق می‌کنم شبا بعد روضه توی خونه هق هق می‌کنم فکر نکن قهرم و با تو درد دل نمی‌کنم کربلام نرم بدون من تو رو ول نمی‌کنم راضی‌م ازت نه دلخوری دارم نه بغض و خشم نوکری خوبه که هر چی بگه ارباب بگه چشم من نیومدم حرم عیب نداره فدا سرت من بمیرم برا زخم کف پای دخترت 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹
shabe02-roghaye_mixdown-05.mp3
10.19M
✅ اربعین قسمت خوبات شد و ... ▶️ 💢 شهادت حضرت رقیه سلام الله ۱۳۹۸ @majmaozakerine
مناجات قبل ازشروع دعای کمیل دلها براي سوز دعا تنگ ميشود ياد "مجير" در دل ما تنگ ميشود در ازدحام اهل مناجات و بندگي وقت "کميل" جاي گدا تنگ ميشود اين روزها به ياد خدا خو گرفته ام کم کم دلم براي خدا تنگ ميشود بر روح قد کشيده و اهل سخا شده پيراهن خساست ما تنگ ميشود بايد به داد مرغ زمين گير دل رسيد دارد حصارهاي بلا تنگ ميشود آمارهاي معصيتم خجلت آور است حتما که قبر بر تن ما تنگ ميشود راهي که ميرويم به سمت جهنم است يعني که کفش توبه ،به پا تنگ ميشود با سوءظن ما به عطاي زياد تو درهاي رحمت تو خدا! تنگ ميشود بسته نمي شود در رحمت ولي دگر بابِ عروج تا شهدا تنگ ميشود با گريه بر حسين صفا مي کنيم ما وقتي که روزگار به ما تنگ ميشود از خاک تربت است گِل ما، عجيب نيست دلها براي کرب و بلا تنگ ميشود آنقدر ازدحام زياد است روي تل ديگر براي فاطمه جا تنگ ميشود تکيه زده به نيزه و از حال رفته است چشمان تار خون خدا تنگ ميشود محمد کاظمي نيا
4_527951411682476357.mp3
11.5M
🎤 واعظ: سماواتی #دعای_کمیل⤴️ ❣اللهم عـجل لوليڪ الفـرج❣ 🌻مهدی جانم آقای من هر کجا امشب دعای کمیل بنا کردید برای همه اعضا دعا فرمایید.
شیخ احمد کافی- دعای کمیل.mp3
17.6M
📢 صوت | دعای کمیل با صدای مرحوم شیخ احمد کافی 📆ا سال‌های
سلام علیکم👇👇👇 شعر دعای کمیل (شعر شب جمعه ) مقدمه دعای کمیل جمعه شب آمده تا دل ز خدا یاد کند بنده از کار بدش توبه و فریاد کند چون بفرموده حق دست دعــا بردارد او اجابت کند و بنده خود شادکند همچنین در سه فراز دعای کمیل "یا رب یا رب یا رب" دارد که شعر زیر را انشا کردم : آنقدر یا رب بگـــــــــــویم تا خدا یادم کنی ز آتش دوزخ رها از غـــــــم تو آزادم کنی جمعه شب ها با زبان مرتضی خوانم تو را تا که دستم را بگیری لطف و ارشادم کنی همینطور مطلب ریر شب جمعه که شب رحـــــــــــمت و غفران خداست دوری از مســـــجد و محراب و دعا کار خطاست سرخوش آنکو که در این شب به دعا مشغول است فارغ از فیض در این همچو شبی مسئول است همره خضــــــــــر شو و آنچه علی گفت کمیل لوح دل ســـــــــــــاز دعایی که بنام است کمیل با زبان علوی مســـــــــــــــــــئلت از یزدان کن رحمت واســــــــــــــــــــــعه را واسطه جانان کن مخلص ار طالب فیضــــــــــــــی به خرابات خرام که به رنــــدی بود این راه و روش ، کیش و مرام
98.07.05_2.mp3
26.82M
🔻گزارش صوتی 🎤حجت الاسلام 🔊 دعای کمیل 📆جمعه۵مهرماه۹۸ 🔹 @majmaozakerine
♥️ مى فرمايد 🔻 اى فرزند آدم! من سه نيكى درباره تو كرده ام; 1⃣ چيزهايى از تو را پوشاندم كه اگر خانواده ات مى دانستند تو را به خاك نمى سپردند. 2⃣ وسعت رزق و روزى به تو دادم، آنگاه از تو قرض خواستم ، ولى تو نيكى و خيرى پيش نفرستادى. 3⃣ هنگام مرگ، مهلتى دادم تا در يك سوم دارايى خود وصيّت كنى، ولى تو خير و نيكى پيش نفرستادى. 📚الجواهر السنيه، ص 283.♥️ مى فرمايد @majmaozakerine