هدایت شده از ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#ختم مادر # روضه حضرت زینب س #
#مادر
روضه ی حضرت زینب(س)
کاربردی درمجالس ختم مادر و خواهر
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
شهپر جبریل را من فرش راهت می کنم
از درون قاب عکس هر شب نگاهت می کنم
یک شب جمعه حرم ،روضه ،بکاءو عاشقی
وقت روضه خویش غرق در قتلگاهت می کنم
السلام علیک یا ابا عبداله
بذار اول دلتا آماده کنم. چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبداله برات بگم .خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه
بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی.
گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر.
فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه.
میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین).
زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین)
قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم)
اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین)
اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) .
یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه.
اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2)
حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی
معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین)
چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده ....
یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
@khatmkhanimajma
ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
( دلشو داری ؟ ناله شو داری ؟) عبدالله قنداقه غرق خونُ دیده ..عبدالله کمر خم شده عمو رو دیده..یه نگاه کرد دید هیشکی نمونده ..
هر چند که اجازه جنگاوری نداشت
آماده باش منتظر یک اشاره بود
از اینکه رفته اند همه داشت می شکست
از اینکه مانده بود دلش پر شراره بود
دستش به دست عمه و چشمش پی عمو
در جستجویِ یافتن راه چاره بود
*همه صحنه هارو از دور داره می بینه ، وداع عمو و عمه رو دید ، زیرگلو بوسیدنارو دید .. پیراهن دادنارو دید .. داره از دور نگاه می کنه ، دستش تو دست عمه ست چشمش دنبال عموِ .. یه مرتبه دید:
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
حسین .. عمو کی افتاد؟ وقتی افتاد که تیر حرمله به قلبش خورد ، تیرو از کمر درآورد .. خون مثل ناودان از سینه می ریزه .. دیگه نتونست خودشُ از رو اسب نگه داره .. دیدن میگه بسم الله و بالله و فی سبیل الله .. دید عمو با صورت افتاد .. حسین ...
یه لحظه آروم نباش .. امام حسن داره می بینه .. یه مرتبه دید دورِ عمو محاصره شد .. لااله الاالله .. نگاه کرد دید عمو افتاد ، دورِ عمو محاصره ست؛ دیگه عمو رو نمی بینه ، گرد و خاکه .. یه مرتبه گردوخاک افتاد .. امام زمان منو ببخش میدونی عبدالله چی دید؟ تا گردوخاک افتاد دید موهایِ عمو تو دست قاتلِ دید ابن کعب شمشیرشُ بالا برده .. دستشُ از دست عمه کشید. دوید وسط میدان ، سپر نپوشید، زره نپوشید، کلاهخود نداشت ، کفش نداشت ، شمشیر نداشت ، پابرهنه می دوید .. فقط یه رجز داشت هی میگفت والله لاافارق عمی ... رسید بالا سر عمو ، دید الانِ که سر جدا بشه ، دستشُ سپر کرد ... دست از بازو قطع شد ... تا دستش از بازو قطع شد افتاد تو بغل عمو یه ناله زد ، یه حرفی زد جیگر حسینُ کباب کرد. یه بچه یازده ساله تا افتاد تو بغل عمو گفت : وای مادرم ...
خیلی دیره ..
باید زود بیام تویِ گودال عمو
خیلی دیره ..
داره دورِ تو میشه جنجال عمو
خیلی دیره ..
داره خواهرت میره از حال عمو
می رسونم خودم رو
من میگیرم علم رو
مثل عباس قبول کن
این بازویِ قلم رو ..
موهات تو دست باده
زخمات خیلی زیاده
لبهات خشکه هنوزم
هیشکی آبت نداده ...
*شب یتیم امام حسنِ هر چی گریه کنی کمه، برا این روضه ای که روضه گودالِ .. این بچه با دست قلم شده افتاد تو بغل عمو .. آخ ادامه روضه بیچاره میکنه .. ببرمت وسط میدان ، حرفم تمام ... می دونی با این آقازاده چه کردن؟ .. عبدالله تو بغل حسینِ داره دست و پا می زنه .. یه مرتبه نانجیب صدا زد حرمله بیا .. (تورو خدا راحت از کنار این روضه نگذرید) حرمله تیر آخر سه شعبه شُ گذاشت تو چلۀ کمان ... یه جوری تیر زد سرِ بچه به سینۀ عمو دوخته شد ..
خیلی سخته ..
بسوزه با تیر حنجر من عمو
خیلی سخته ..
جدا شه رو دستات سر من عمو
خیلی سخته ..
ببینه اینو مادر من عمو
از اون سخت تر همینه
که مادرت ببینه
اسبا دارن میان
گودال میشه مدینه ..
جای نعلا می مونه به روی پیرهن ما
تا قیامت نمی شه از هم جدا
وقتی اسبا اومدن رو بدنِ ابی عبدالله ، وقتی بدن ابی عبدالله زیر سم اسب رفت، بدن عبدالله کجا بود؟.. یه بدن یازده ساله ... بلند بگو حسین ..
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5775925208535799652.mp3
6.26M
#شب_دوم_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
متن روضه 2
🔸آه از آن ساعت که سبط مصطفی
🔸گشت وارد بر زمین کربلا
(فَلَمَّا وَصَلَهَا قَالَ مَا اسْمُ هَذِهِ الْأَرْض)ِ
(لهوف ص 116)
تا رسیدند به کربلا...
ابی عبدالله فرمود:
این سرزمین چه نام داره؟
گفتند آقا به اینجا کربلا میگن...
تا گفتند کربلا...
حضرت فرمودند:
اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ
🔸بار بگشائید اینجا کعبه جانان ماست
🔸سرزمین کربلا قربانگه یاران ماست
🔸بار بگشائید و بر بندید چشم از هر چه هست
🔸این منای عشق و منزلگاه جاویدان ماست
ابی عبدالله صدا زد...
خیمه ها رو بر پا کنید...
اینجا وعده گاه ماست...
یکی یکی این زن و بچه ها رو از محملها پیاده کردند...
حالا میخواد عقیله بنی هاشم...
زینب کبری از محمل پایین بیاد...
تصور کن ...
جوون های بنی هاشم اومدند...
دور محمل زینب رو گرفتند...
مبادا نامحرما قد و بالای خانم رو ببینند...
من ميگم ...
شاید عباس علمدار اومده...
زانوها رو خم کرده...
علی اکبر دست عمه جانش رو گرفته
قاسم عنان مرکب رو گرفته...
ابی عبدالله مواظب خواهره...
🔸با احتیاط خواهر خود را پیاده کرد
🔸طوری که آب در دل زینب تکان نخورد
با چه عزت و احترامی...
خانم رو از محمل پیاده کردند...
حقشم همینه...
آخه خانم زینب...
ناموس خداست...
دختر علی هست...
احترام داره...
آماده ای بگم یا نه؟
🔻گریز
اما میخوام بگم آی جوون های بنی هاشم...
نبودید روز یازدهم...
عمه جانتون زینب...
همه زن و بچه ها رو سوار کرد...
دید تنهای تنها مونده...
دور تا دورش رو نامحرما گرفتند...
یک نگاه انداخت به سمت شط فرات...
صدا زد...
آی ابالفضل... آی غیرتی...
پاشو ببین خواهرت بین نامحرماست...
یه نگاهم به سمت گودی قتلگاه...
صدا زد...
حسین جان...
ببین خواهرت رو دارن به اسارت می برند...
هر کجا نشستی ناله بزن یاحسین...
🔸به سوی شام و کوفه ام
🔸چه ظالمانه می برند
🔸نمی روم ولی مرا
🔸به تازیانه میبرند
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227)
-
بنال ای دل نوا دارد رقیه
به هر دردی دوا دارد رقیه
مرض او را ز پا انداخت ،امّا
مریضان را شفا دارد رقیه
سه ساله کودک و این اوج عزّت؟
مدال مرحبا دارد رقیه
بیا یا فاطمه اندر خرابه
عزای بی ریا دارد رقیه
بدور از دیدهٔ بیگانه امشب
سخن با آشنا دارد رقیه
ز دست ساربان و زجر و خولی
به بابا شکوه ها دارد رقیه
ز خونین چهره میبوسید و می گفت
غم بی انتها دارد رقیه
بیا ای یار پیشانی شکسته
که با مهمان صفا دارد رقیه
چه با جا آمدی ای جان جانان
ببین جا در کجا دارد رقیه
از آن روزی که افتادی به مقتل
دل پر ماجرا دارد رقیه
دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست
وطن در کربلا دارد رقیه
بمیرم از چه لبهایت کبود است
بگو محشر به پا دارد رقیه
پدر بر چهره ام یک دم نظر کن
رُخ زهرا نما دارد رقیه
به جرم عاشقی جان بر لب آمد
شکایت زاشقیا دارد رقیه
خدا خواهد اگر ،می میرم امشب
که هر شب این دعا دارد رقیه
1228461704.mp3
7.05M
﷽
🔸کجایی تا ببینی خواهرتو
🎤 سید مجید بنی فاطمه
🎶 زمینه
.
#صوتی
#مداحی_امام_حسین_(ع)
.
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
•┈┈••✾•✨♥️✨•✾••┈┈•
مداحی آنلاین - كربلا شب جمعه حرم يار يه چيز ديگست - جواد مقدم.mp3
7.45M
🌴شب زیارتی امام حسین(ع)
🍃كربلا شب جمعه حرم يار يه چيز ديگست
🍃كربلا شب جمعه اولين بار يه چيز ديگست
🎤 #جوادمقدم
⏯ #شور
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه