eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
43.2هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
387 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم ❌️ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شده دل زار و مزار است ✨ اشک دل و نجوای شب بنده خوار است ✨ما هیچ نخواهیم به جز دو طلب نیک ✨یک: دیدن کربلا و دو: حضرت یار است 🌷 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
سر ندهد جز برای تو به پای تو حرمت دل خوشی دنیایم من اگر کربلای تو آیم سر برخاک تو گذارم اشک از دیده ام برآرم ای دین و دنیای ام لبیک ای تنها ماوا یم لبیک آقا و مولایم هستی آقا و مولایم لبیک لبیک یا اباعبدالله، لبیک یا اباعبدلله ماه من و نور راه من گواه من ای همه جا تکیه گاه من پناه من همه جا یار و یاورم هستی مهربانتر ز مادرم هستی نام تو سر زبانم جز تو من که را بخوانم ای جان جانانم لبیک ای دین و ایمانم لبیک تا آخر هستم عبد تو ای شاه و سلطانم لببک لبیک یا اباعبدالله، لبیک یا اباعبدلله می رسد از کربلای تو صدای تو زنده دلا مبتلای تو فدای تو این همه بیرق عزاداری علم یاری از تو بیداری ما اصحاب کربلایم یاران خون خداییم ای یار دیرینم لبیک ای عشق شیرینم لبیک من سر تا پا دردم آقا ای تنها تسکینم لبیک لبیک یا اباعبدالله، لبیک یا اباعبدلله
بگذار ناله از جگرِ خود برآورم جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم وقتی برایِ گریه ندارم ، نگاه كن باید كه كودكانِ تو را دربرآورم جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم باید دو طفلِ بی نفسِ زخم خورده را از زیرِ خارهای بلا پَرپَر آورم باید كه چند كودك ترسیده‌ی تو را از خیمه‌های مانده در آتش در آورم تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن باید روم زِ دست تو انگشتر آورم باید برای دختركانِ یتیم تو قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم پیراهن امانتی مادرم كجاست گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم نامحرمی به ناقه‌ی عریان اشاره كرد باید روَم به علقمه آب آور آورم گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد باید كه چادری به سرِ مادر آورم تا بازهم نگاه كنم بر حسینِ خویش باید باز هزار نیزه شكسته درآورم حسن لطفی
آمده موسم تنهایی و حیران شده ام دادم از دست تو را، سخت پریشان شده ام رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام چشم بد بعد تو دنبال من افتاد حسین خواهرت را نکند بُرده ای از یاد حسین؟! چند مرکب پیِ من پشت سرم تاخته اند عده ای چشم به سوی حرم انداخته اند این طرف روی تنت کوه سنان ساخته اند سنگ دل ها سرفرصت به تو پرداخته اند یک نفر هستم و از چند طرف درگیرم به خود فاطمه سوگند که بی تقصیرم رکن من بودی و از رکن و اساس افتادم کعب نی خوردم و عشق تو نرفت از یادم " زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم" گم شده بین شلوغی سخن و فریادم شاهدی داد زدم... گریه کنان می گفتم با صدایی که گرفته سویشان می گفتم: جوشن مانده به روی بدنش را نبرید سخت جا رفته... عقیق یمنش را نبرید با سر نیزه توان سخنش را نبرید هرچه بردید ولی پیرهنش را نبرید بگذارید نگاهی به سویش بندازم لااقل چادر خود را به رویش بندازم محمد جواد شیرازی