eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.9هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
4_532577881734295387.mp3
4.86M
🔸 دست ما را به محرم برسانید فقط🔸 دوسش دارم حرمش وعشقه 🔹 کربلایی مهدی رعنایی🔹 @majmaozakerine
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
بریم نجف یه دل سیر دم ایوون طلا وایسیم و فقط تماشا کنیم و بعد شبونه راه بیفتیم کربلا یه گوشه کنار به ما جا بده ما رم دم ایوونت راه بده یه نجف امشب به ما بده بعدشم یه کربلا بده تنگ دلم برای انگور ضریحت چیکار کنم اینقد ازم دور ضریحت والا که از دوری دلم میپوسه مولا کرب و بلا دست تو رو می بوسه مولا علی جانم علی جانم علی جانم علی جانم .... بریم حرم کنار دسته ی پاکستانیا حسابی که سینه زدیم بشینیم فقط ضریحو خوب ببینیم رفقا خواب و خیال شده کربلا انگار محال شده کربلا فکر نمی کنی بسه دوریمون خب دو سه سال شده کربلا حق نمیدی بهم اگه کلافه هستم برای من سخته بگی اضافه هستم اینجوری پیش بره میدونم که میمیرم یه کاری کن برام یه کم آروم بگیرم علی جانم علی جانم علی جانم ..... یه گوشه کنار به ما جا بده ما رم دم ایوونت راه بده یه نجف امشب به ما بده بعدشم یه کربلا بده تنگ دلم برای انگور ضریحت چیکار کنم اینقد ازم دور ضریحت والا که از دوری دلم میپوسه مولا کرب و بلا دست تو رو می بوسه مولا علی جانم علی جانم علی جانم @majmaozakerine
نوحه شهادت امام باقر علیه السلام شهید زهــــــــر جفـــــــا غصه خـــــــور کربــــــلا از نفس افتاده اســــــت آه و واویلتا باقر علم خدا ــ شاهـــد خیمه ها فتاده دیگر ز پا وای حسینم حسیــــــــن ۳ ▪️▪️▪️▪️▪️ تعنه ز دشمـــــن شنیــــــد رنج اســــــــارت کشیـــــد پیکر خـــــــون خــــــــدا میان گـــــو دال دیـــــــــد مدینه در ماتمش ــ بقیع بی زائرش نشسته اندر غمش وای حسینم حسین........... ▪️▪️▪️▪️▪️ حضرت باقـــــــر کجـــــــا کوچه و ویـــــــرانــــه هـا با قل و زنجیــــــــر کیــن روانــــه با عمــــــــه هـــا دیده روی نیزه هاـــ میان قوم دغا به ذکر واویـــــــلتا وای حسینــــــم حسیـــــــن....... @majmaozakerine
              يا مسلم ابن عقيل (ع) كوفه را با تو حسين جان سر و پيماني نيست هرچه گشتم به خدا صحبت مهماني نيست به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسيد آن چه مانده ست مرا غيره پشيماني نيست كارم اين است كه تا صبح فقط در بزنم غربتي سخت تر از بي سر و ساماني نيست جگرم تشنه ي آب و لبِ من تشنه ي توست بين كوفه به خدا مثل ِ من عطشاني نيست من از اين وجه ِ شباهت به خودم ميبالم قابل سنگ زدن هر لب و دنداني نيست من رويِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟ دلِ من راضي از اين شيوه يِ قرباني نيست موي من را دم دروازه به ميخي بستند همچو زلفم به خدا زلف پريشاني نيست زرهم رفت ولي پيرهنم دست نخورد روزيِ مسلمت انگار كه عرياني نيست كاش ميشد لبِ گودال نبيند زينب بر بدن پيرُهَن ِ يوسفِ كنعاني نيست سوخت عمامه ام امروز ولي دور و برم دختر ِ سوخته يِ شام غريباني نيست هرچه شد باز زن و بچه كنارم نَبُوَد كه عبور از وسط شهر به آساني نيست دستِ سنگين، دلِ بي رحم، صفات اينهاست كارشان جز زدن سنگ به پيشاني نيست دخترم را بغلش كن به كنيزي نرود چه بگويم كه در اين شهر مسلماني نيست (علي اكبر لطيفيان) @majmaozakerine
 يا مسلم ابن عقيل(ع) بنویسید مرا یار اباعبدالله اولین بنده ي دربار اباعبدالله منتظر مانده ي دیدار اباعبدالله من کجا و سر بازار اباعبدالله تا خدا هست خریدار اباعبدالله   عاشق آن است که دیدار کند یارش را بارها جان بدهد دید اگر دارش را باز آماده کند جان دگر بارش را فاطمه پیش خدا، پیش برد کارش را هرکه افتاد پی کار اباعبدالله   من پرم را به روي دست گرفتم،دیدم جگرم را به روي دست گرفتم دیدم سپرم را به روي دست گرفتم دیدم تا سرم را به روي دست گرفتم دیدم... ... راهم افتاده به بازار اباعبدالله   وقت هجران به گریبان چه نیازي دارم به دل بی سر و سامان چه نیازي دارم با لب پاره به دندان چه نیازي دارم به سرشانه ي اینان چه نیازي دارم تا سرم هست به دیوار اباعبدالله   قبل ازآنیکه بیاید خبرم را ببرید زیرپایش مژه ی چشم ترم را ببرید محضرش دست به دست این جگرم را ببرید گرسرم را و سر دو پسرم را ببرید ...باز هستیم بدهکار اباعبدالله   سنگها خوب نشستند به پاي لب من لب من ریخت و پیچید صداي لب من طیب الله به این لطف و وفاي لب من بعد از این آب حرام است براي لب من بسکه لبریزم و سرشار اباعبدالله   مانده از جلوه والاي تو حیران،مسلم جان خود ریخت به پاي تو به یک آن،مسلم عیدقربان شهان،هست فراوان مسلم من به قربان تو نه...جان هزاران مسلم ....تازه قربان علمداراباعبدالله   به ولاي تو نداده ست اذان،هیچکسی وا نکرده ست به شأن تو دهان،هیچکسی مثل مسلم نبوَد دل نگران،هیچکسی به خداوندکه در هر دو جهان،هیچکسی... ....مثل من نیست گرفتار اباعبدالله   پیکرم وقف نوك پا زدن طفلان شد کوچه کوچه سر من بود که سرگردان شد چه خیالی ست که بازیچه ي این و آن شد یا که بر عکس به میخی تنم آویزان شد دست حق باد نگهدار اباعبدالله @majmaozakerine (علی اکبر لطیفیان)
  يا مسلم ابن عقيل علیه السلام صبح شد یک طرف سرم افتاد یک طرف نیز پیکرم افتاد   از روی پشت بام افتادم با علیک السلام افتادم   بدن من شکست خوشحالم سر راهت نشست خوشحالم   بی سبب نیست اینکه خوشحالم زن و بچه نبود دنبالم   آی مردم سپاه بی نفرم صبح خالی نبود دورو برم   حرفی از زخم با پرم مزنید این همه سنگ بر سرم مزنید   آی مردم گناه من عشق است بهترین اشتباه من عشق است   آی مردم کمی حیا بد نیست بی وفاها کمی وفا بد نیست   سنگ خوردم شکست گونه ی من غصه خوردم شکست روزه ی من   نفسم را اسیر کردم و بعد وسط کوچه گیر کردم و بعد   کوچه هایی که تنگ و باریکند روز هم چون شبند تاریکند   بدی کوچه های تنگ این است می شود هر طرف رهت را بست   مثلا کوچه ای که زهرا رفت از تنش تازیانه بالا رفت   مثل این مردمی که بی عارند مثل اینها مدینه بسیارند   مثل اینها مدینه هم بودند دور بیت الحزینه هم بودند   تو نبودی مدینه را گفتی ؟ قصه ی داغ سینه را گفتی ؟   تو نگفتی خوشیم مادر بود مادرم دختر پیمبر بود ؟   تو نگفتی صداش میلرزید پدرم تا که کوچه را میدید ؟   تو نگفتی هنوز غمگینی فکر پرتاب دست سنگینی ؟   تو نگفتی نگات پژمرده مادرت بارها زمین خورده؟   من که کوچه نشین شدم مردم یا که نقش زمین شدم مردم   کوچه بود و زمان چیدن بود به خداوند فاطمه زن بود   جان به راه حسین میبازم تا کند مادر حسن نازم (علي اكبر لطیفیان @majmaozakerine
‍ 🔳سینه_زنی_امام_باقر_ع🔳 ▪️آقای_ارضی عالمی ماتم سرا شد فاطمه (س) صاحب عزا شد باقر آل پیمبر (ع) کشته زهر جفا شد 🔳فاطمه جان فاطمه جان ▪️واغریبا وا اماما پنجمین نور ولایت 2 گشته پرپر از عداوت زهر کین سوزانده جانش جرم او بوده امامت هدیه کرده جان به جانان 🔳فاطمه جان فاطمه جان ▪️واغریبا وااماما صادقش سوزد زداغش 2 گشته گریان در فراقش در بقیع آید کنار قبر بی شمع و چراغش میسراید شعر هجران 🔳فاطمه جان فاطمه جان ▪️واغریبا وااماما
سوغات ما از کربلا درد و محن بود پژمردگی لاله های در چمن بود من تشنگی در خیمه را احساس کردم یاد از دو دست خونی عباس کردم من کودکی بودم که آهم را شنیدند دیدم سر جدّ غریبم را بریدند من دیده ام در وقت تشیع جنازه اسبان دشمن را که خورده نعل تازه من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه خورشید را بر نیزه دیدم بین کوفه گر چه که من مسموم آن زهر هشامم من کشته ی ویرانه ای در شهر شامم دیدم که پرپر می زند هم سنگر من در خاطرم شد زنده یاد مادر من امام باقر امام پنجم ما شیعیان است، حق بزرگی به گردن عالم اسلام خصوصاً عالم تشیع دارد امروز (7 ذیحجّه) امام باقر به شهادت رسید، امام صادق یتیم شد، (انشاءا... وعده ی من و شما کنار قبرستان بقیع) الان قبرش زائر ندارد همه حجاج از مدینه به مکّه رفته اند خودشان را برای اعمال حج آماده می کنند. شب شهادتش کنار قبرش کسی نیست. امروز دل شیعیان کنار قبر امام باقر است امروز امام زمان عزادار است. مادرش فاطمه (س) عزادار است. امام باقر از کودکی مصیبت دید در جریان کربلا همرا پدر بود، تمام مصائب کربلا و سختیهای اسارت را دید، تن های غرق به خون دید، چهل منزل سر بریده ی جدش ابی عبدالله را بالای نیزه نظاره می کرد، شام غریبان دیده، آن شبی که خیمه ها را آتش زدند خرابه شام را دیده، آن موقعی که نازدانه امام حسین صدا زد، عمه جان من بابا می خواهم نیمه ی دل شب سر بریده ی بابایش برای او آوردند سر بابا را در آغوش گرفت... دیدنی گوشه ی ویرانه شده جمع شمع و گل و پروانه شده امشبی را که تو مهمان منی بخدا خوبتر از جان منی که به پیشانی تو سنگ زده که زخون بر رخ تو رنگ زده ای پدر کاش بجای سر تو می بریدند سر دختر تو یک وقت دختر علی، زینب دید رقیه آرام شد دیگر حرفی نمی زند دید کنار سر بریده ی باباجان است. @majmaozakerine