امام زمان(عج) - ولادت
بیمارم و از شما شفا میخواهم
از حال قنوتتان دعا میخواهم
بر دست شما دوخته ام چشم امید
امشب که برات کربلا میخواهم
چشمان تو سرخ است و نفس های تو سبز
هر نخل بدون سر شود پای تو سبز
هر جا که نشستیم و ندیدیم تو را
گفتیم که در کنارمان "جای تو سبز"
موضوع همیشه تازه ی هر قلمی
نزد همه ادیان و ملل محترمی
تردید ندارم که تو هر جا بروی
یاد همه ی مدافعان حرمی ..
آقای بزرگوار! برمیگردی
آه ای دل بیقرار! برمیگردی
با سینه ی داغدار زهرا(س) و حسین(ع)
ای وارث ذوالفقار! برمیگردی
#سجاد_شاکری
#امام_زمان_عج
4_6015008059171014209.mp3
8.27M
شهادت حضرت رقیه
@majmaozakerine
بسمالله الرحمن الرحیم
زمینه شب سوم حضرت رقیه سلام الله علیها
@majmaozakerine
خیال میکردم از سفر بیایی
بازم کنار دخترت
دوباره شونه میزنم با دستام
بابا به موهای سرت
ولی حالا که خوب دارم میبینم
باید پیش سرِ خونیت بشینم
تا وقت دارم یه بوسه از لبات بچینم
نبودی روزی صد دفعه میمردم
شبیه مادرت لگد میخوردم
به نیزهی سر عمو پناه میبردم
منو ببر منو ببر
بی تو شبها خوابم نمیبره
منو ببر منو ببر
این آخرین صدای دختره
ببین بابا چشام تره
وای بابا بابا وای بابا بابا
بدون تو کسی بجز عمه
رقیه رو بغل نکرد
خودش رو میزدند ولی باز هم
یه لحظه ما رو ول نکرد
بُریده این سه ساله از دنیا
دلم میخواد یجوری شه بابا
برم مدینه خونمون بمونم اونجا
دلم برا عروسکام تنگه
روی سرم جا بوسهی سنگه
ببین حنایِ موهامو که لاله رنگه
منو ببر منو ببر
شده فقط این آرزوم
منو ببر منو ببر
بگم گلایههامو به عموم
چه آهیه تویی گلوم
وای بابا بابا وای بابا
دلم پُره بابا از این مردم
که رو سیاهنو منو بدن
فرشتهی کوچیکتو با پا
میان کوچهها زدن
بزرگاشون همه چه نامردن
منو با گیسوهام بلند کردن
برای خنده دورِ من همش میگردن
پَروونده سیلی از سرم هوشم
یه صدایی توی گوشم
میگه بابا که فقط باید کفن بپوشم
اشعار سرخ دل شکنش را بیاورید
دم نوحه های سینه زنش را بیاورید
دارد صدای قافله از دور می رسد
اسفند وقت آمدنش را بیاورید
بعد از کتیبه های حسینیه زود تر
سینی چای ریختنش را بیاورید
دادم لباس مشکی خود را به مادرم
آری بساط دوختنش را بیاورید
دلشوره های خواهر او بیشتر شده
آری بساط غم نداشتنش را بیاورید
سر نیزه های کوفه صدا میزدند تو را :
ما تشنه ایم ؛پس بدنش را بیاورید
حالا رسیده عصر دهم گفت خواهرش
اموال غارتی تنش را بیاورید
زیباتر از عزای محرم ندیده ام
شکر خدا دوباره به هیئت رسیده ام
اوج سعادت است که در روضه شما
من هم کنار مادر قامت خمیده ام
روز ازل که فرصت یک انتخاب بود
شکر خدا که بزم تو را برگزیده ام
شیرینی تمام جهان را زدم کنار
از آن زمان که طعم غمت را چشیده ام
تحویل سال ماست حلول محرمت
از این جهت لباس جدیدی خریده ام
شکر خدا ز خواب غم انگیز ماه ها
من با صدای طبل محرم پریده ام
با یاد کربلای تو از پرچم سیاه
هر وقت دل شکسته شدم بوسه چیده ام
از هر کجا که مجلس روضه به پا شده
باز این چه شورش است و چه ماتم شنیده ام
با یاد آن سه ساله که پایش رمق نداشت
دنبال دسته های عزایت دویده ام
امشب دوباره سینه زنان را صدا کنید
من روضه خوان پادشه سر بریده ام
*************
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
با شما حالِ خرابِ دلِ ما خوب تر است
وسطِ خیمه ی تو حال و هوا خوب تر است
نیمه شب ها وسطِ نافله، گریانم کن
*آقا! من خیلی رویِ تو حساب کردم، حالا که ما دستمون از کربلا کوتاست، تو که برات راه و مسافت معنا نداره، می دونم هر شب کربلایی، اگه گذارت افتاد دور و بر گودال یادِ ما هم باش.
مُحرم به نیمه رسیده، آی امام حسنی ها! یه کاری کنید امشب به چشمِ امامِ مجتبی بیایید، اگه امام حسن حرم داشت، میگفتم: وعده ی ما دَمِ حرمِ امام حسن، اما حرم نداره که…امشب بگو:امام حسن! حرم نداری، نوکر که داری…امشب برا پسرش خوب گریه کنید، باباش بدهکارت نمیشه…*
نیمه شب ها وسطِ نافله، گریانم کن
سینه زن گر بشود اهلِ بُکا خوب تر است
*حسین!…دلم یه کربلا میخواد…حسین! یه گنبدِ طلا میخواد…*
همه ی زندگی ام لذّتش این نوکری است
من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است
*روضه ی حضرتِ عبدالله هم غوغاست، از صبحِ عاشورا یه چهار دفعه ابی عبدالله وسطِ میدون جمعش کرد، مگر نه، زده بودنش، علی اکبر رو که دید افتاد، بدو رفت تویِ میدان، پسرِ امام حسن، جگرِ امام حسن رو داره، سلاحی نداشت،سنگ برداشت بدو رفت، گرفتش از وسطِ میدون، بارِ سوم و چهارم، اومد پیشِ عمه ی سادات، گفت: این بچه رو ببر، ازش غافل بشی رفته میدون…لذا دستش رو عمه ی سادات گرفت، از اینجا معلوم میشه، خیلی چیزهایی که زینب دید، عبدالله هم دید…یه جایی رفتن روی بلندی، بی بی زینب که چند روز آب نخورده بود چشماش سویی نداشت، اما عبدالله چشما تیز بین، هی میگفت: دارن میزننش، زینب نمی دید، با یه دست عبدالله رو گرفته بود، هی عبدالله می گفت: من دارم می بینم، هی میخواست دستش رو جدا کنه زینب نمیذاشت، یه جا گرد و خاک که نشست، زینب دید وای شمر رفت رو سینه ی حسین، دستش رو گذاشت رو سرش، عبدالله دید دستش به دستِ عمه نیست، بدو رفت میدان…*
رها کردی تو از خیمه نَفَس را
نخواندی حرف مِهرِ هیچ کس را
حصارِ لطف زینب را شکستی
ندارد شیر یارایِ قفس را
رجز خواندی که اِبنُ المُجتَبایم
رجز خواندی که فرزندِ مِنایم
شنیدم از تهِ گودال، گفتی
برادر زاده ی خونِ خدایم
جگر اصلاً به سن و سال که نیست
پریدن تا خدا به بال که نیست
تو از شیرِ جمل ارثیه داری
جوانمردی به قیل و قال که نیست
شنیدم نعره زن می آیی از دور
پیِ یاریِ من می آیی از دور
بنازم این همه جان و جَنَم را
به چشمِ من حسن می آیی از دور
به تو گفتم نیا اینجا ، نگفتم؟!
بمان با زینب کبری، نگفتم؟
نگفتم گرگ اینجا در کمین است
نیا یوسف در این صحرا، نگفتم!؟
نمی دیدی تنِ چاکم ،نمیشد؟!
نمی دیدی روی خاکم، نمیشد؟!
نمی دیدی به زیرِ چکمه ی شمر
تو اوضاعِ اسفناکم، نمیشد؟!
گمانت خوب شد دیدی عدو را ؟!
گمانت خوب شد دیدی گلو را ؟!
خیالت شد در این گودال راحت
که دیدی زیرِ دست و پا عمو را
نشسته شمر رویِ سینه ی من
کشیده تیغِ بغض و کینه ی من
همین که تیر و نیزه مست کردند
هزاران تکه شد آئینه ی من
یکی آمد سرم را با خودش برد
یکی انگشترم را با خودش برد
به هر گوشه که اسبی رفت یا تاخت
کمی از پیکرم را با خودش برد
اگر چه رفته جان از پیکرِ من
چه میخواهد سنان از پیکرِ من؟
یکی او را بگیرد، شرط بسته
نماند استخوان از پیکرِ من
گلو بندِ رُقیه رفته غارت
و سربندِ عمویت رفته غارت
نبودی کاش دشمن بی حیا شد
کمرِ بندِ عمویت رفته غارت
*حسین….*
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
khamse_Babolharam_net_shab5.mp3
5.42M
روضه عبدالله ابن الحسن علیه السلام شب پنجم محرم ۹۹ به نفس حاج حیدر خمسه
@majmaozakerine
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94
❇️ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌
اولین وفعال ترین گروه درایتا😍
🔹هرگونه درخواستی :مطالب مذهبی.حدیث اشعار.روضه.نوحه......
سبک ،یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
ای یادگار مرتضی دورت بگردم۲
رفتی و میبینی آقا لبریز دردم۲
مولا اباصالح بیا منجی عالم ۲
رحمی نما آقا نظری کن به حالم
ای شاه خوبان،مولا کجایی
چشم انتظار م شاید بیایی۳
جان عموت عباس بیا دل بیقرار ه
دنیا دیگه جایی برای ما نداره
ازفتنه ها کی درامان هستیم آقاجان ۲
یابن الحسن آقا بیا الغوث الامان
ای شاه خوبان مولا کجایی
چشم انتظارم شاید بیایی۳
آقا بیا شیعه غریب وبی پناهه۲
دنیا سراسر غرق در ظلم وگناهه
پشت و پناه بی پناهان یابن الزهرا
ای وارث حیدر بیا بقیه الله ۲
ای شاه خوبان مولا کجایی
چشم انتظارم شاید بیایی۳
اللهم عجل لولیک الفرج
#شاعر مریم صالحی مرزیجرانی
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🌹شروع هفته مان را
💫پُر برکت می کنیم
🌹صبحمان را معطر می کنیم
💫نفسمان را خوشبو می کنیم
🌹به ذکر صلوات بر
💫حضرت محمد(ص)
🌹و خاندان مطهرش
🌹برای امروزتون برکتی عظیم
💫و معجزه های خدایی آرزومندم
🌺 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم 🌺
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
به دلم داغ حرم را مگذارید فقط
به همین حال مرا وامگذارید فقط
ببریدم ببریدم شده حتی در خواب
بین این شهر مرا جا مگذارید فقط
همه رفتندوشده قبرمن این شهر،مرا
در مزارم تک و تنها مگذارید فقط
میزنیدم بزنید این همه تنبیه ولی
به دلم داغ حرم را مگذارید فقط
حرم امروزدهیدم به خداخسته شدم
با دلم وعده ی فردا مگذارید فقط
بگذارید که سر بر قدمش بگذاریم
روی این خواهش ما پا مگذاریدفقط
اربعین، پای پیاده، نجف و کرب و بلا
حسرتش را به دل ما مگذارید فقط
#نـوكـــر_نـوشـت:
#حسین_جانم💔
از قول من به دوست بگو از فراق اوست
این شهر بی هوا نفسم را اگر برید
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_عابدینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
امشب بی مقدمه می خونم،امشب چون دیگه شب مقدمه نیست،خواهش میکنم از اول مجلس خودت رو در محضر امام زمان ببین،فقط همین رو بگم:امشب یکی از سخت ترین شب های عمر امام زمان ِ،لذا میگن: برا امام زمان امشب صدقه زیاد بدید،برا قلبش،برا دلش،چون من و تو روضه رو می شنویم،اما امام زمان روضه رو میبینه.
شب عشق بود و شب شور بود
صف آرایی ظلمت و نور بود
شب سوز و اشک و مناجات بود
شب فضل و فخر و مباهات بود
شب سوختن دور شمع وصال
به دریای آتش زدن بال بال
شب در ره دوست فانی شدن
شب تا ابد جاودانی شدن
هرکی می خواد برود،برود،هی کی می خواد جاودانی بشود بمونه،هر کی می خواد تا قیامت اسمش در تارک تاریخ بدرخشه بمونه.حالا می خوام از امشب برات بگم چه خبره:
به یک خیمه جمع بنی هاشمند
همه بهر ایثار جان عازمند
توی خیمه ی بنی هاشم، همه ی بنی هاشم دور یه نفر جمع شدند،اگه گفتی دور کی جمع اند،همه دور علی اکبر جمع شدند،گل سر سبد بنی هاشم علی اکبر ِ،شاید از خودت بپرسی پس عباس چی؟ عباس امشب جاش تو خیمه نیست،عباس داره دور خیمه ی زینب می گرده،اهل کنایه حرف من رو بگیرند،عباس داره راه می ره،امام حسین فرمود:عباسم تو امشب قدم بزن،بچه های من راحت بخوابند،امشب آخرین شبی است که راحت می خوابند
به یک خیمه انصار گردیده جمع
همه سوخته بی صدا مثل شمع
همه تو خیمه ی اصحاب،دور فرمانده ی اصحاب می گردند،فرمانده ی اصحاب کیه؟سلام خدا بر حبیب بن مظاهر
همه در مناجات و راز و نیار
همه سیر معراجشان در نماز
حبیب است و حال نماز شبش
نیفتاده نام حسین از لبش
بی خود نیست حالا که میری کربلا،قبل از اینکه حسین رو زیارت کنی،باید حبیب رو زیارت کنی
سلام خدا بر زهیر بن قین
که محو نماز است و مات حسین
جوانیست شوق عروجش به شب
خدایا مسیح است این یا وهب
شده مسلم اوسجه گرم سیر
همانند جون و بریر و زهیر
همه دارند مناجات می کنند،اما راحتت کنم ببرمت سر اصل مطلب،از هر چه می رود سخن دوست خوش تر است. همه دارند مناجات می کنند با خدا،اما مناجات حسین یه چیز دیگه است،همه خیمه ها غوغایی است،اما خیمه ی ابی عبدالله مناجات ِ حسین،اونایی که از عرفه دارند میسوزند،یادته مناجات ابی عبدالله رو؟اون عرفه ی ابی عبدالله ، امام حسین با همه ی اعضاء و جوارح داشت به حقیقت خدا شهادت می داد. حالا میخواد حسین مناجات کنه،دلش رو داری بشنوی؟مناجات حسین با همه ی مناجات ها فرق داره،گوش بده:
بار معبودا تنم جانم سرم تقدیم تو
پای تا سر زخم های پیکرم تقدیم تو
ناز سنگ و ناز تیر و نیزه ها را میخرم
زخم پیشانی و خون حنجرم تقدیم تو
خدا اگه فکر کنی من ِ حسین یک ذره بخوام گله کنم محاله،من به زبانم فقط شکر ِ.
دوست دارم داغ روی داغ، بر قلبم نهی
قاسم و عباس و عون و جعفرم تقدیم تو
حسین داره امشب روضه های فردا رو برای من و تو میخونه،همه رو از اول محرم شنیدی،هی یادآوری میکنه
کودک شش ماه ی خود را گرفتم روی دست
خون حلقوم علی اصغرم تقدیم تو
خدایا، ابراهیم،اسماعیل رو برد برای قربانی و سالم برگشت،اما من برای مهمونی اومدم،علی اکبرم رو بردم میدان،اما جلوی چشمم ارباً ارباش کردن.
راضی هستم تا به میدان ارباً اربایش کنند
جسم صد چاک علی اکبرم تقدیم تو
خدا کند همه ی زخم ها به تن بخورد
امام حسین توی کربلا زخم های زیادی خورد،عموم مقاتل رو ورق بزنی از هزار و نهصد تا زخم گفتن، تا هزار و نهصد و هفتاد زخم،من ازت یه سئوال دارم،با گریه جواب من و بده،مگه یه بدن چقدر جا داره،هزار و نهصد و هفتاد تا زخم، مرحوم شوشتری میگه:دشمن می دید دیگه روی بدن جای زخم نیست،نیزه رو روی جای زخم قبلی می زدند.اما امشب روضه من این نیست، می خوام بگم:امشب فقط از این زخم ها نمی شنوی،روضه ی عاشورا ،روضه ی هزار ونهصد زخم نیست،چرا؟شعر جوابت رو داده
خدا کند همه ی زخم ها به تن بخورد
آخه زخم تن بالاخره خوب میشه،اما
خدا کند که کسی زخم بر جگر نزند
حسین………….شیخ جعفر شوشتری میگه: امام کنار هر شهیدی کربلا یه بار به شهادت رسید،با هرشهیدی شهید می شد،به اندازه ی این شهدای کربلا امام به شهادت رسیده.اصلاً هدف دشمن جسم امام نبود،اگه می خواستن جسم امام رو بزنند،کنار علی اکبر می زدند،اگه می خواستند امام رو بکشن همون موقعی که علی اصغر رو زدند بابا رو هم می زدند،اینها می خواستند امام رو ذره ذره بکشند،می خواستند جگرش رو زخم کنند،حالا چند تاش رو بگم کجاها زخم به جگر زدند،غیرتی ها امشب شب ِ داد زدنه،اونایی که دنبال روضه اند.بابا تو گودال قتلگاه حسین راحت شد،روضه ی حسین اینجاست،بشمارم:یک. جلو چشمش به باباش علی ناسزا می گفتند،بلند بلند فحش می دادند.دیگه زخم جیگر چیه؟ امام داشت قرآن می خوند،به جایی که قرآن ِ امام رو گوش بدن مسخره می کردند،صدای امام رو در می آوردند،هلهله می کردند.می دونی چه کردن با جگر امام؟می اومدند بچه هارو صدا می کردند،بچه ها جمع می شدند جلو چشم بچه ها مشک آب رو روی زمین خا