#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
میان شعله گل پرپری زمین میخورد
صدف شکسته شد و گوهری زمین میخورد
لگد که خورد به در،در به روی او افتاد
به پیش چشم همه مادری زمین میخورد
میان کوچه برای کمک به مادر رفت
چه شد که بین گذر دختری زمین میخورد
نفس کشیدن بانوی حامله سخت است
مغیره ضربه نزن،یاوری زمین میخورد
علی رسید وعبا روی فاطمه انداخت
به پیش همسرخود، همسری زمین میخورد
نه اینکه فاطمه تنها،که محسن معصوم
پی حمایت از رهبری زمین میخورد
رسید ارث به اولادشان زمین خوردن
زخیمه تا روی تل خواهری زمین میخورد
بریده شد سر و،سر روی خاک می غلتید
ز دست قاتل بی دین سری زمین میخورد
محمود اسدی
@majmaozakerine
▪️یا زهرا (سلام الله علیها)▪️
وقتش شده نگاه به دور و برت کنی
فکری برای این همه خاکسترت کنی
عُذر مرا ببخش دوایی نداشتم
تا مرهم کبودی چشم ترت کنی
امشب خودم برای تو نان می پزم ولی
با شرط اینکه نذرِ تب پیکرت کنی
مجبور نیستی که برای دلِ علی
یک گوشه ای نشینی و چادر سرت کنی
زحمت نکش خودم به حسین آب می دهم
تو بهتر است فکر برای پرت کنی
ای کاش از بقیهی پیراهن حسین
معجر ببافی و به سر دخترت کنی
من ، زینب و حسن ، ... همه ناراحت توایم
وقتش شده نگاه به دور و برت کنی
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@majmaozakerine
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
تمام شهر پی کشتن علی بودند
نبود مردی و نامردها ولی بودند
که هر کدام به تفسیر خود یلی بودند
چهل نفر که همه قاتل علی بودند
به سمت حادثه برگشت آن همه انگشت
قسم به فاطمه دیوار و در علی را کشت
به کوچه آمده رخصت گرفته اند از هم
و صف به صف همه نوبت گرفته اند از هم
سپس دویده و سبقت گرفته اند از هم
برای ضربه رضایت گرفته اند از هم
تمام نیتشان قربة الی الله است
و تازه ضربه ی دستی بزرگ در راه است
یکی غلاف به قصد ثواب بردارد
یکی به نیت مولا طناب بردارد
دری که سوخت به یک سمت تاب بردارد
لگد اگر بزنندش شتاب بردارد
برای کشتن مولا شتاب در کافی است
برای حفظ امامت دو تا پسر کافی است
گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد
چهل نفر همه رفتند و یک نفر آمد
چنان بلند شد و دست سمت سر آمد
به سوی فاطمه دیوار مثل در آمد
همیشه کوچه غمِ اهل سوختن باشد
خصوصا اینکه تماشاگرش حسن باشد
حسن که ضربه سختی به طاقتش میخورد
حسن که ضربه اصلی به غیرتش میخورد
چه خوب بود که سیلی به قامتش میخورد
ولی از این همه بادی به صورتش میخورد
همین نسیم، حسن را هزار سال بس است
برای گریه ی هر شب همین خیال بس است
گذشت کوچه و یک کوچه ی دگر آمد
ز سمت کوچه ی سر نیزه ها خبر آمد
که شمر جای مغیره در این گذر آمد
ولی نه روبروی او که پشت سر آمد
غلاف خنجر و حنجر به جای بازو شد
شبیه مادرش آخر شکسته پهلو شد
رسیدروضه به جایی که دیدنش سخت است
به حنجری که یقینا بریدنش سخت است
تنی که مثله شود پا کشیدنش سخت است
"صدای وای بنی" شنیدنش سخت است
اگر چه سخت سرت را ، ولی جدا کردند
چنان که فاطمه را از علی جدا کردند
همین که تیر رها کرد تیغ می بُرّد
رفیق می زند و نا رفیق می بُرّد
و بوسه گاه نبی را دقیق می بُرّد
عمیق بوسه زده پس عمیق می بُرّد
چنان پرنده که هی بال را به هم زده است
صدای فاطمه گودال را به هم زده است
سعید پاشازاده
@majmaozakerine
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها رو گرفتی که کبودی تو پیدا نشود
باعث رنجش زخم دل مولا نشود
سر سجاده دعا کرده حسن آهسته
بی کسی کاش نصیب دل بابا نشود
ز دهان زن همسایه شنیده زینب
حال او بسکه وخیم است مداوا نشود
بشکند دست مغیره که به قنفذ میگفت
آنقدر ضربه شدید است که او پا نشود
پسرش دید غم کوچه و غصب فدکش
به گمانم که دگر عقده ی او وا نشود
چه سرش آمده مرگش ز خدا می خواهد
گذرش کاش دگر سمت گذرها نشود
حال او زار و خراب است بمیرم ای وای
دیگر از بستر بیماری خود پا نشود
علی بهرامی نیا
@majmaozakerine
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها شب و کابوس از چشمِ منِ کَم سو نمیاُفتد
تبِ من کَم شده اما تبِ بانو نمیاُفتد
غرورم را شکسته خندهی نامحرمی یارَب
چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمیاُفتد
جماعت داشت میآمد دلم لرزید میگفتم
که بیخود راهِ نامردی به ما این سو نمیاُفتد
کِشیدم قَد به رویِ پایم و آن لحظه فهمیدم
که حتی ردِ بادِ سیلی اش بر گونه میاُفتد
نشد حائِل کند دستش گرفته بود چادر را
که وقتی دست حائِل شد کسی با رو نمیاُفتد
به رویِ شانهام دستی و دستی داشت بر دیوار
به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمیاُفتد
سیاهی رفت چشمانش، سیاهی رفت چشمانم
وَگَرنه مادری در کوچه بر زانو نمیاُفتد
میانِ خاک میگردیم و میگویم چه ضربی داشت
خدایا گوشواره اینقَدَر آنسو نمیاُفتد
دو ماهی هست کابوس است خواب هر شَبَم ،گیرم...
تبِ من خوب شد اما تبِ بانو نمیاُفتد
حسن لطفی
@majmaozakerine
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها هجده بهار بر گل عمرم دمیده است
حالا چه زود فصل زمستان رسیده است
قدّم رشید بود و غم همسرم بلند
از احترام اوست که قدم خمیده است
از طرز راه رفتن خود رنج می کشم
زینب مرا خمیده خمیده ندیده است
در سینه ی شکسته، نفس گیر می کند
این درد استخوان نفسم را بریده است
تنها نه گوشواره ام افتاد روی خاک
آن ضربِ دست، پرده گوشم دریده است
شبها زخواب می پرد و گریه می کند
طفلی حسن؛ که رنگ ز رویش پریده است
شاید در آن هیایوی آنروز کوچه ها
او نیز طعم دست عدو را چشیده است
روی من و حسن؛ و غرور علی.. خدا
هر غصه ای که می کشم از آن «کشیده» است
سیدمحمد حسینی پور
@majmaozakerine
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها کمی آرام کن با یک تبسم قلب مضطر را
چنان شمعی نموده آب،دردهای تو پیکررا
بیا دریاب زینب را که این اندوه بی پایان
ازآن ترسم بگیرد پیش چشمم جان دختررا
زمن پنهان نمودی ماه رویت رادر این خانه
الا ای آنکه رویت جلوه داده ماه و اختررا
تمنا میکنم کمتر ز دیده اشک جاری ساز
که خون کرده دمادم گریه هایت دیده تر را
به غیر باده غم نیست در پیمانه قلبم
غمت آتش زده ای فاطمه،ساقی کوثر را
نگنجد در خیالم رفتنت،کز داغ هجرانت
خدا داند که جان گیرد فراقت جان حیدررا
بهشت است باوجودتوهمین ماتمسرا برمن
ولی بی تو نخواهم خانه از خلد بهتر را
خدا صبری دهد هم بر من وهم برعزیزانت
نمیدانم چگونه تاب آرند داغ مادر را
الهی بشکند پایی که با ضرب لگد بشکست
هم ازتوسینه وهم پهلو وهم پشت در،سر را
به سیلی وغلاف وتازیانه خوب دادند
جواب دختر غمدیده و مزد پیمبر را
اسلام مولایی
@majmaozakerine
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها غم که آوار می شود اِی وای
درد بسیار می شود اِی وای
خواب دُشوار می شود اِی وای
سُرفه خونبار می شود اِی وای
روضه تکرار می شود اِی وای
غربتِ بی حَدَش به یادش هست
هِق هقِ مُمتدَش به یادش هست
پسرِ ارشدش به یادش هست
قاتلی که زَدَش به یادش هست
تا که بیدار می شود اِی وای
کُن دعا که دِگَر زمین نَخورَد
هیچ زن در گُذَر زمین نَخورَد
لا اقل بی خبر زمین نَخورَد
پیشِ چشمِ پسر زمین نَخورَد
که چنین زار می شود اِی وای
شهر صد رنگ بود و مادر بود
نیَتِ چَنگ بود و مادر بود
کوچهای تَنگ بود و مادر بود
هر طرف سنگ بود و مادر بود
فصل آزار میشود اِی وای
خواست پیشَش سپر شود که نشُد
سدِ چندین نفر شود که نشُد
مانعی در گُذَر شود که نشُد
قَدِّ او بیشتر شود که نشُد
حرفِ انظار می شود اِی وای
وای از ازدحام و نامحرم
آه بیت الحرام و نامحرم
فاصله یک دو گام و نامحرم
پا به ماهِ امام و نامحرم
چشم خونبار می شود اِی وای
کَمَرَش را گرفت برخیزَد
پسرش را گرفت برخیزَد
چادرش را گرفت برخیزَد
تا سرش را گرفت برخیزَد
همه جا تار می شود اِی وای
از زمین خوردنش شکسته شده
هفت جایِ تنش شکسته شده
حسن از دیدنش شکسته شده
هم علی هم زنش شکسته شده
وقتِ دیدار می شود ای وای
با رُخِ خیس و چهره ی زردش
پسرش تا به خانه آوردش
صورتش را گرفته از مَردَش
نه که سیلی دلیلِ سر دَردَش
سنگِ دیوار می شود ای وای
حسن لطفی
@majmaozakerine
mahbobiat 3 chiz hazrat zahra.hisseinighomi.mp3
1.1M
#سه_عمل_محبوب 🌺🌺
حضرت زهرا سلام الله علیها
🎙 #استاد_حسینی_قمی
#فاطمیه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
@majmaozakerine
4_6051041073847861815.mp3
3.04M
💠مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#محدثه
مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مقامش از انبیاء الهی بالاتر است .🌺
#استاد_عالی
#فاطمیه
@majmaozakerine
Daneshmand.Tobe Javan.mp3
6.83M
🍃عنایت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#داستان جوان آلوده و گنه کار
#توبه
♨️عاقبت بخیری یک جوان آلوده با عنایت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#استاد_دانشمند
#فاطمیه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
@majmaozakerine