eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روضه دفتری
✳️ 💠 ع 🍁برخاتم اوصیاء مهدی صلوات 🍁برصاحب عصر ما مهدی صلوات 🍁خواهی که خداوند بهشتت ببرد 🍁بفرست توبر حضرت مهدی مضطر صلوات 🔘برعسکری آن نورولایت صلوات 🔘برآن گل گلزار رسالت صلوات 🔘خواهی که خداگناه تو،عفوکند 🔘بفرست برآن روح کرامت،صلوات (دعای فرج) ⬅️اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ.... 🍂شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن 🍂جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن 🍂عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم 🍂کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن 🍂در جوانی رفت از دنیا امام عسگری 🍂شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن 🍂این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه 🍂تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن ⬅️روز عزای امام حسن عسکری... امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است... ☑️امروز روز یتیمیه امام زمانه... امروز هم ناله شیم با امام زمان.... قربون اشک چشمت برم آقا جان... آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی... امروز دم در ایستاده... شال عزا به گردن انداخته... آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.... هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه... امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ... دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه... میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید... ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا.... 🔳آقا جان مهدی زهرا.... امروز بیا یه روزی به ما بده... آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم.... آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.... آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه.... اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی... 💥الا یا اهل العالم انا بقیة الله... 🔹دلتو ببرم سامرا و التماس دعا ✨میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش ✨حجة ابن الحسن گشته سیه پوش ✨سامرا بار دیگر در عزا شد ✨حجة ابن الحسن صاحب عزا شد ⬅️آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره.. میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.... اینقدر آقا ضعیف شده... ،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه... ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..... صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد... اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن از سینه اش خون میچکید دنبال حیدر میدوید میگفتُ با سوز جگر یابن الحسن یابن الحسن 💥(گریز روضه به حضرت زهرا س) ⬅️بمیرم برا امام حسن عسکری.. امام زمان اومد... کنار پدر... ظرف آب رو برداشت... ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد... اینقدر این بدن ضعیف شده... اینقدر این بدن نحیف شده... همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید... از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد... 🌾امان امان(3).... نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد... شاید یاد اون لحظه ای افتاد... که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين..... (گریز) ⏪یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن... آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟ شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم... خیلی غریبی... بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی ✳️اما می خوام بگم آقا جان... درسته داغ بابا دیدی... ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.... با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ... ⚫️اما من بمیرم برای جد غریبت حسین .... چه تشیع جنازه ای شد.... ۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ... اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن... امان امان ... الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه... چه کشید بی‌بی زینب .... اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ... آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه... چه کرد عمهٔ سادات... یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین.... ◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید ◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید ◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید ◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید 💠هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠 @roze_daftari
‍ ⇦🕊سینه زنی سنگین جانسوز _ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام _ سید رضا نریمانی↯ ┄┅═══•••✾❀✾•••═══┅┄ دلم حزینه .. یه دنیا غم نهفته دارم تویِ سینه داره میسوزه جگرم از زهر كینه اما بگم از زهری كه بدتر از اینه غم مدینه ، غم مدینه ... چشمای ترم .. میباره خون،بس كه مضطرم حتی كه این دم آخرم به یاد اون دیوار و درم ، بمیرم شكسته پرم .. دنیا میگرده دور سرم بلرزه افتاده پیكرم صدا میاد ای وای مادرم ، بمیرم (مادر زدن جلو پسر نامردیِ گل بین آتیش شعله‌ور نامردیِ)۲ زنی كه بار شیشه داشت به پشت در دیگه لگد زدن به در نامردیِ ... *اسم امام حسن مجتبی اومد ... شاید دیگه فاطمیه نبودیم ... مردک پست که عمری نمک حیدر خورد داد زد بر سر مادر به غرورم بر خورد ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد ..* دل بیقراره .. مهدی سرم رو به روی زانوش میذاره هر پدری هم همین آرزو رو داره بذار كه روضه بخونم ، اشكم بباره ، كنم اشاره امّا كربلا .. قضیه برعكس شد ای خدا پیشِ پسر اومده بابا همش میگه ای ارباً اربا رو خاک بلا .. میبینه اعضاشو هر كجا دم میگره بیاید جَوَونا میچیمت میون عبا ، علی جان لحظهۀ آخر سرشو كجا گذاشت سر روی خاك گرم كربلا گذاشت تا اونجا كه یكی رویِ سینه‌ش نشست سر و برید و رویِ نیزه‌ها گذاشت *حسین ... حسین ...* «واویلتا واویلتا ، واویلتا واویلتا ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
‍ ⇦🕊روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ ایام هجوم به خانۀ وحی و ایام فاطمیه _ استاد حاج منصور ارضی ↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ «السَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ» السَّلامُ عَلی مَحالِّ مَعرفة الله گندم از دستۀ دستاسِ تو برکت دارد دستِ لطف تو به هرچیز محبت دارد بی وضو دست به نام تو زدن جایز نیست نام تو عصمتِ محض است قداست دارد سائل آمد درِ این خانه و حاتم برگشت در کرم حضرت صدیقه قیامت دارد ... تو فدک داشتیُ و سیر نمی خوابیدی سفره ات غیر کمی آب به ندرت دارد تو به نه سالگیت اُم اَبیها شده ای حرف ما نیست بگوییم ، روایت دارد ماجرای ورم پایِ تو در وقتِ نماز متواتر شده از بس سندیت دارد روز محشر همه بر پا و تو بر ناقه سوار تا بدانند همه فاطمه حرمت دارد خوش بحالش که کنیزیِ شما را میکرد واقعاً فضه چه اندازه سعادت دارد بُرد باماست که مانوس به زهرا شده ایم خاک بوسیِ درش حکم عبادت دارد گریۀ روز و شبت تاب ز مردم برده از تو بی بی در و همسایه شکایت دارد شاعر : سید پوریا هاشمی آخر چه کنم تا به پرت خار نگیرد پهلویِ تو خون ریزیِ بسیار نگیرد در چند نفس پخش کن این یک نفست را تا پیرهنت حالت گلدار نگیرد ... خون مردگی چشم تو درمان که ندارد پس گریه نکن تاری بسیار نگیرد ... یک ذره تکان خوردن تو فاجعه ساز است آرام بمان پهلویت این بار نگیرد دیشب سر سجاده دعایِ حسن این بود که مادر من دست به دیوار نگیرد مادر شدنت را به لگد از تو گرفتند ای کاش کسی حسرت دیدار نگیرد نجار بنا بود که بی میخ بسازد تا عمر مرا این در و مسمار نگیرد ... شاعر : سید پوریا هاشمی @majmaozakerine ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯
✔️اولین و فعال ترین کانال درایتا😍 این کانال شناخته شده هست ونیازی به تعریف الکی نداره😊 اگرمداحی،این کانال خیلی به کارت میاد👇 همراه با سبک های متنوع✅ 🔹کانال نوحه و روضه مجمع الذاکرین بزن رو لینک واردشو👇 https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌸 دوشنبه ها🌸⚡️ ↩️ اذکار روز،،، 🔸 یا قاضی الحاجات👈100مرتبه 🔶 یا لطیف 👈129 مرتبه 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️سوره روز،،، 🔅سوره مبارک " الشرح " به جهت وسعت رزق چهل و یکبار خوانده شود مراد حاصل میشود. 🍃🌸🍃🌸🍃 ↩️ادعیه و زیارت روز ،،، 1/ دعای روز دوشنبه 2/ زیارت امین الله 3/ دعای معراج 🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌼 روز دوشنبه ↩️ هر کس در این روز ده رکعت نماز بجا آورد وبخواند در هر رکعت حمد یک مرتبه و توحید ده مرتبه حق تعالی در روز قیامت برای او نوری قرار دهد که روشنایی دهد موقوف را تا غبطه برند بر او خلق خداوند در آن روز   •┈••✾🍃🍂🍃✾••┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ امام حسن عسکری (علیه السلام) مرثیه🎤 گریه خاموش نکرد آتش جانم چه کنم رو به قبله شده بابای جوانم چه کنم سر بی تاب پدر بر سر زانوی من است اول درد یتیمی است ، ندانم چه کنم نگران شد پدر از غربت تنهایی من من هم از حالت بابا نگرانم چه کنم سخت بود اینکه ببینم پدرم جان میداد وای من ، وای که کاری نتوانم چه کنم لرزش کاسه ی آب این دل من را لرزاند کوهم و میدهد این داغ تکانم چه کنم پدرم گرچه زمین خورد ولی نیزه نخورد یاد جدم کنم و روضه نخوانم چه کنم بر روی زخم تنش بار دگر زخم زدند تیرباران شدنش کرده کمانم چه کنم ✍میثم مومنی نژاد
5cd82e792a4b751f3adfa089_-281295488420054337.mp3
1.93M
مجید طاهری: ﷽ شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) شور🎙 شعله ور است از دلم آتش زهر جفا بر جگر پاره ام گریه کند سامرا گریه کند بر غم و حال پریشان من گریه کند روز و شب بر من و زندان من خانه ام زندان و من اسیر بودم در دست دشمن اسیر وا غربتا...... حاصل زهر جفاست این تن لرزان من کاسه ی آب میخورد بر لب و دندان من آمده در خاطرم ماتم بزم یزید داغ لب و خیزران راس حسین شهید چوب کین بر لبها میزدند قاری قرآن را میزدند وا حسینا...
مجید طاهری: ﷽ امام حسن عسکری (سلام الله علیه) مرثیه🎙 طفل اشکی که در این دیده ی تر می لرزد خبر آورده ز داغی ، که جگر می لرزد رو به قبله شده خورشید و شفق می گرید پشت افلاک ، از این هول خبر می لرزد جسم بابای جوان در بغل کودک اوست شعله ی شمع در آغوش سحر می لرزد بر پسر درد یتیمی است ، مسلم وقتی کاسه ی آب به دستان پدر می لرزد حسن عسکری از زهر ستم می سوزد دل زهرا ز غم مرگ پسر می لرزد ✍میثم مومنی نژاد  ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
Mohammad Hossein Pooyanfar - Chador Namaz (128)-1.mp3
7.59M
🎧چادرنمازت سایه ی روی سرم 💥 🎙مداح: 🏴 چادر نمازت سایه ی روی سرمه عمریه که باورمه ارثیه مادرمه و دلخوشی خواهرمه چادر نمازت روشنی عرش خداست علت هر دفع بلاست راه نجات یهودیا و افتخار شیعه هاست با تو هستیم عزت داریم روی اسمت غیرت داریم ماشاء الله به نور نگات ماشاء الله به مهر و وفات کاش باشه خون زندگیمون همه به فدات صل الله علی زهرا خیر النساء چادر نمازت سایه ی روی سرمه عمریه که باورمه ارثیه مادرمه و دلخوشی خواهرمه دنیا با تو برکت داره خاک پاهات قیمت داره ماشاء الله به این جبروت ماشاء الله به این عظمت نورانی شد زمین خدا به این برکت صل الله علی زهرا خیر النساء .
زمین گریه کرد و سما گریه کرد  عزا گریه کرد سامرا گریه کرد  بر آن دل که آتش گرفته چو شمع  غریبانه زهر جفا گریه کرد  امان ای امان یا امام زمان  عزادار او حجت ابن الحسن شده  نوحه خوان و شده سینه زن  بشوید گلی با گلاب دو عین  به خورشید عالم بپوشد کفن  امان ای امان یا امام زمان  مه آسمان کنج زندان کجا  حصار ستم نور قرآن کجاست  که جهانی به فرمان اوست  به بستر کجا دست لرزان کجا  امان ای امان یا امام زمان  چو شمعی که در نیمه شب گریه کرد  ز سوز غمش تاب و تب گریه کرد  لب تشنه اش آب خورده ولی  به یاد شه تشنه لب گریه کرد  امان ای امان یا امام زمان
عزیز فاطمه ای مهربان بی همتا دوباره سائلی آمد،درِ حرم بگشا نشان خانه تان را ز هرکه پرسیدم - نشان سیدی از خانواده ی زهرا- به گریه مردم عابر جواب می دادند برو به کوچه ی رحمت،محله ی طاها کسی به داد دل من نمی رسد جز تو بگیر دست مرا خورده ام زمین آقا اگر اجازه دهی داخل حرم بشوم کنار سفره ی فضلت نشینم ای مولا بزرگ زاده چه مهمان نواز و خونگرمی گذاشتی دهنم زود لقمه ی خود را مگر سرای تو دارالنعیم عشاق است؟ هزار لیلی و مجنون نشسته اند اینجا امام عسگری ای تکیه گاه امروزم رها نمی کنمت تا قیامت فردا دعا کنید که همسایه ی شما باشم جوار چشمه ی تسنیم جنت الاعلی اگر بهشت بیایم،بدان که بنشینم به زیر سایه ی مهرت،نه سایه ی طوبی هوای سامره دارد دل هوایی من بده برات سفر-جان مادرت زهرا- برای کرببلا خرجی سفر بدهید به حق چادر خاکی زینب کبری مدینه گر بروم تا سحر دعا خوانم برای مهدی تان زیر گنبد خضرا یگانه غایت خلقت وجود مادر توست کجاست مرقد او؟خاک بر سردنیا شنیده ام که غروب مدینه دلگیر است شبیه حال و هوای غروب عاشورا شنیده ام که نباید ز مشک حرفی زد به خاطر دل پر درد مادر سقا وحید قاسمی
مداحی_آنلاین_داستان_یک_مرد_استاد_عالی.mp3
5.53M
♨️داستان یک مرد 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
1_539960541.mp3
3.96M
🔳 (ع) 🌴بیا که آتش دل خانه از بنا سوزاند 🌴بیا که چشم مرا سیل گریه ها سوزاند 🎤 👌بسیار دلنشین @majmaozakerine
⚫️ماجرای پرداخت بدهی یار امام عسکری(ع) به روش عجیب یکی از اصحاب و دوستان امام حسن عسکری(ع) به نام ابوهاشم جعفری حکایت کرد: روزی امام(ع) سوار مرکب سواری خود شد و به سمت صحرا و بیابان حرکت کرد و من نیز همراه حضرت سوار شدم و به راه افتادم و حضرت جلوی من حرکت می کرد، چون مقداری راه رفتیم ناگهان به فکرم رسید که بدهی سنگینی دارم و بدون آنکه سخنی بگویم، در ذهن و فکر خود مشغول چاره‌اندیشی بودم. در همین بین امام(ع) متوجه من شد و فرمود: ناراحت نباش، خداوند متعال آن را اداء خواهد کرد و سپس خم شد و با عصایی که در دست داشت، روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! پیاده شو و آن را بردار و ضمناً مواظب باش که این جریان را برای کسی بازگو نکنی، وقتی پیاده شدم، دیدم قطعه‌ای طلا داخل خاک‌ها افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین نهادم و سوار شدم و به همراه امام(ع) به راه خود ادامه دادم، باز مقدار مختصری که رفتیم، با خود گفتم: اگر این قطعه طلا به اندازه بدهی من باشد که خوب است، ولی من تهیدست هستم و توان تامین مخارج زندگی خود و خانواده‌ام را ندارم، مخصوصاً که فصل زمستان است و اهل منزل آذوقه و لباس مناسب ندارند، در همین لحظه بدون آنکه حرفی زده باشم، امام(ع) مجدداً نگاهی به من کرد و خم شد و با عصای خود روی زمین خطی کشید و فرمود: ای ابوهاشم! آن را بردار و این اسرار را به کسی نگو، پس چون پیاده شدم، دیدم قطعه‌ای نقره روی زمین افتاده است، آن را برداشتم و در خورجین کنار آن قطعه طلا گذاشتم و سپس سوار شدم و به راه خود ادامه دادیم، پس از اینکه مقداری دیگر راه رفتیم، به سوی منزل بازگشتیم و امام عسکری(ع) به منزل خود تشریف برد و من نیز رهسپار منزل خویش شدم. بعد از چند روزی طلا را به بازار برده و قیمت کردم، به مقدار بدهی‌هایم بود -نه کم و نه زیاد- و آن قطعه نقره را نیز فروختم و نیازمندی‌های منزل و خانواده‌ام را تهیه و تأمین کردم 📚چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع)، عبدالله صالحی
BeSameraJanDad.mp3
1.06M
نوحه امام حسن عسکری علیه السلام به سامرا جان داد،تشنه لب و محزون مهدی او میزد،ناله به قلب خون خورد به ظرفِ آب،چون لب و دندانش زنده شده داغ،جدّ پریشانش خیزران بر لبِ حسین میزد پیش چشمان خواهرش زینب مجلسِ عِیش و نوش و بزم شراب چشم گریان خواهرش زینب وایِ من وایِ من حسین جانم... گرچه به زهر غم،داده به حُجره جان ولی نشد دیگر،به خون خود غلطان ولی به جدّ او،چه ظلم ها گردید سرش جدا از تن،مِنَ القفا گردید مادری در میان قربانگاه بود و شمرِ لعین ستم ها کرد روی سینه نشست و واویلا خون به قلبِ علی و زهرا کرد وایِ من وایِ من حسین جانم..
🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴 ⬛️ وفات حضرت سکینه علیها السلام پنجم ربیع الاول 🖋حضرت سکینه علیها السلام دختر امام حسین علیه السلام 56 سال پس از واقعه ی کربلا، در شب پنجم ربیع الاوّل سال 117 هـ در مدینه وفات کرد. (1) مادر ایشان حضرت رباب علیها السلام است که خواهرحضرت علی اصغر(ع)میشودبا هم در واقعه ی کربلا حضور داشتند،و ازعمویش عباس(ع)اب خواست بیاورد همراه با أسرا به کوفه و شام رفتند. آن حضرت فقط با پسر عموی خود عبدالله پسر امام مجتبی علیه السلام ازدواج نمود و ادّعاهای دیگر در این زمینه مردود است. لازم به یاد آوری است که امام مجتبی علیه السلام چند پسر به نام عبدالله داشته که آخرین آن ها در کربلا در قتلگاه به شهادت رسید، و این عبدالله برادر اوست. (2) در صبح روز رحلتش محمّد بن عبدالله (نفس زکیة) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید. خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهّر جسارت شود، گفت : «صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم» ولی نیامد. لذا جنازه ی مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن یحیی بن حسن علیه السلام _ و به قولی محمّد بن عبدالله نفس زکیّة _ بر جنازه ی آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند. (3) 📚 منابع : 1. معالی السبطین : ج 2، ص 217. و ... . 2. العقیلة و الفواطم علیهنَّ السلام : ص 187 ـ 185. 3. فیض العلام : ص 206 ـ 205. و ... 🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤 ____🍃🖤🍃____
▪️نامت سکینه باشد و محنت زدای ما گریان بود برای غمت دیده‌های ما ما غرق غفلت ایم و اسیران «غیبت» ایم ای غرق در خدا ، تو دعا کن برای ما 🔘 سالروز شهادت تسلیت باد.
🖤..... ......🖤🕊 حضرت سکینه بنت الحسین علیه السلام یک مرد ندیدم که در آن بزم بپرسد: ناموس خدا از چه به بازوش طناب است؟😭 رخسار مپوشان به کف دست، ! بر چهره همان رنگ کبودیت حجاب است ......😭😭😭):