eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
باز این چه شورش است که در خلق عالم است» ماه عزای فاطمه روح مُحرم است ➖➖➖➖➖➖➖➖ بهترین مداحی های جدیدفاطمیه رسید👌 چیزی به فاطمیه نمونده هرچی نیازداری بیاتواین کانال بردار✅ ✔️اولین و فعال ترین کانال درایتا . ،همراه بامتن 👌 🔹درکانال نوحه و روضه مجمع الذاکرین بزن رو لینک واردشو👇 https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93 درخواستی هم داری داخل گروهمون عضوبشو✅ @majmaozakerine 👌 😊 کپی بنرحرام❌❌
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ❇️ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌 اولین وفعال ترین گروه درایتا😍 🔹هرگونه درخواستی :مطالب مذهبی.حدیث اشعار.روضه.نوحه......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کوه غم رو سرم افتاد شعله توی حرم افتاد تا دیدم یه نانجیبی به جون مادرم افتاد چی کشید از در و مسمار که گرفته دست به دیوار من خودم فهمیده بودم پشت بازوش ورم افتاد با چشام دیدم که می‌ریخت تیکه‌های درِ سوخته اینکه داره گُر میگیره چادر مادره سوخته «نزنید مادر مارو» دیده بودم یه حرامی هی می‌زد حرف اضافه از خداشون بود ببینن که بابام بشه کلافه اونی که سردسته‌شونه از قرارم مستشونه تو یه دست قبضه‌ی شمشیر توی اون دستش غلافه هر کدوم آورده بودن دو سه تا اضافه شمشیر اما کارمون رو ساختن با همون غلاف شمشیر «نزنید مادر مارو» گُل یاس خونه افتاد از گُلش گلاب گرفتن کتاب نبی رو بستن از علی حساب گرفتن علی زیر بار نمی‌رفت که بیاد برای بیعت سراغ فاطمه رفتن آخرش جواب گرفتن همه جا دوده و آتیش همه جا پر از غباره مادرم می‌خواست بلند شه نانجیب می‌زد دوباره «نزنید مادر مارو» *شاعر: .
*بخش اول* (س) کربلایی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (مرتضی کیست؟ نفْسِ پیغمبر السَّلامُ علیک یاحیدر) یادشان رفته لطف حیدر را یادشان رفته شأن کوثر را چقَدَر زود یادشان رفته حرمت دختر پیمبر را شاهد حرف من امام حسن بین کوچه زدند مادر را آیه‌ی صبر را تلاوت کرد تا علی دید شعله‌ی در را دست بسته کشان کشان بردند این علیِ بدون یاور را آه بانوی خانه را زده‌اند ماه‌بانوی خانه را چشم یک شهر در تماشا بود بدترین لحظه‌های دنیا بود مادر خانواده غرق به خون پدر خانواده تنها بود ذکر لبهای فاطمه ، حیدر مرتضی گرم ذکر زهرا بود بس که حبل‌المتینِ حاجت‌هاست ریسمان هم دخیل مولا بود پیش رویش کویر بود و کویر پشت راهش دو چشم دریا بود این مدینه به سینه آتش زد سینه اش را مدینه آتش زد چه بگویم که خون به راه افتاد مادرم بین کوچه ، آه افتاد مادری که پناه عالم بود پر شکسته چه بی‌پناه افتاد چه بگویم که روضه بسیار است گذر شاه سمت چاه افتاد عاقبت چشم باغبان در غسل به همان لاله‌ی سیاه افتاد مجتبی تکیه‌گاه طفلان بود وسط کار تکیه‌گاه افتاد یک علی مانده و یتیمانش آیه‌های کبود قرآنش *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ .