هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
خادم اهل بیت 🌺:
محبتت رو مادر، تُو زندگیم حس کردم
از این مسیر پرنور، محاله که برگردم
ای که شبیه خورشید، به دل من تابید
طلوع لبخندت
از نور تو سرشاره، خیر و برکت داره
حتی گردنبندت
تسبیحات تو دونه به دونه
داره این عالم رو میگردونه
آرامش دلهایی، ای مادر خوبیها
یافاطمهُالزهرا
............................................
چی بهتر از تو میخوام؟ کی بهتر از تو دارم
سرم رو با آرامش، رو پای تو میذارم
ای منتهای رافت، مث ابر رحمت
همهجا میباری
تو همونی که شبها، با دعا واسه ما
تا سحر بیداری
فدای شور راز و نیازت
منبع فِیضه، چادرنمازت
یا سیدةَ الابرار، یا انسیةُ الحورا
یافاطمهُالزهرا
............................................
پر از شکوه صبری، اگرچه کوه دردی
تُو زندگی تنها بر خدا توکل کردی
عشق تویی که مثل گل، برا ختم رسل
رو زمین شکفتی
هر کجا با جون و دل، جلو چشم باطل
فقط از حق گفتی
به هر مظلومی آرامش دادی
چون روبروی ظالم ایستادی
ای روشنیِ محشر، ای آبروی دنیا
یافاطمهُالزهرا
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با حال مناسب و معنوی مشاهده کنید
••
#یڪخطروضھ 💔
امشب #علی بهترین یار و یاورش را از دست داد💔🕊
.
وای از میخ در ...
وای بر آن چهل تن ...
وای از ماجرای کوچه ...🥺🥀
.
± ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود حیدر داشت میسوخت🔥
#حاج_مهدی_رسولی
#فاطمیه
روضه....... فاطمیه
🔴➖➖➖➖➖➖➖🍀
روضه شهادت حضرت زهرا (س) -
فرصت نداد مادر زینب عقب رود
- محمود کریمی
خدانکنه آدم گرفتار بشه ، نتونه هیچ کاری کنه، زن جسه اش ظریف تر و ضعیف تره، اگه بین آتیش و دود جایی رم نبینه، دود وقتی بلند بشه آدم چشماشو می بنده، چشم میسوزه دیگه، وقتی چشم ها بسته می شه، دیگه نمی بینه کی در می آد می خوره بهش، چشما بسته بود،
فرصت نداد مادر زینب عقب رود
مهلت نداد تا که در بسته وا شود
زینب صدای فضه به دادم برس شنید
می خواست مادر از در و آتش رها شود
اما دو دست بسته ی بابا که دید ماند
باور نداشت مادرش این بار پا شود
یک باردار بی کس و شهری ز ناکسان
برخواست تا که کوچه ی غم کربلا شود
محکم گره به چادر خود زد خمیده رود
تا مانع کشیدن شیر خدا شود
دستش به دست فاتح خیبر رسید
حیف کار مغیره بود که از او جدا شود
آرام پشت یار غریبش به گریه گفت
آقا چه غم که محسنم اینجا فدا شود
شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند
قسمت نبود دست تو از بند وا شود
یه طرف آتیش دل ، یه طرف آتیش هیزم
یه طرف گریه ی ما، یه طرف خنده ی مردم
خدا نیاره داغ ببینی، یه عده بهت بخندن
در آتیش گرفته، روی گل پرپر اُفتاد
بوسه های سرخ آتیش ، رو چادر مادر اُفتاد
همه از خیمه ها بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند
همه ایستاده بودند کنار ذوالجناح، یه وقت دیدند از تو گرد و خاک یه عده دارند با آتیش می دوند، زینب بچه ها رو فراری داد، گفت: برید تو بیابونا، برید، آتیش از خیمه ها بلند شد، حالا بگرد زیر یکی از این خیمه ها رقیه رو پیدا کن، ..
☘
@majmaozakerine
🔴➖➖➖➖➖➖➖➖🔴
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
11291639_622.mp3
8.65M
در کنار بسترت مینالم ای یار مردم از ناله هات
وقتی که گفتی خدا نگهدار میمیرم از این درد و غم
تو زندگی یه بار ازت
من رو خجالت دادی و چیزی ازم نخواستی
نشو رفیق نیمه راه جون علی تو جون بخواه
جونمو هدیه کردمو رومو زمین گذاشتی
باغبون با رفتنت میسوزه این باغ
من یل خیبرم ولی نمیشم حریف این داغ
از روزی که کنج حیاط تابوتتو ساختم برات
کنار اون گهواره ای که مال محسنت بود
زینب ازم ناراحته دل خودم قیامته
ای مهربون ای با وفا چه وقت رفتنت بود
فاطمه جان فاطمه جان
#واحد
کریمی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسطوری
°🕊
ـ⊰فاطـ✿ـمـہ جآن⊱ـ
رفتہ رفتہ،کارمن،داردب خواهش
•❥میڪشداݪتماست میڪنݥ
•❥چیزےنمیخواهم بمان{🥀}
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍•••
اسمقشنگفاطمہیڪاسماعظماست
℘ایامفاطمیہشبیہمحرماست🥀
#مابچههایمادرپهلوشکستهایم🖤
✰
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
یه کمی حرف بزن حرف رفتن نزن حرف رفتن نزن
پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی
بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی
بین این همه سلام بی جواب کلمینی
یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره
حرف رفتن نزن
یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره
حرف رفتن نزن علی میمیره
میبارم مثل آسمون برات میکشی منو با اشک بی صدات
سرتو بگیر بالا جون علی بمیرم برات
دانلود مداحی یکمی حرف بزن علی نمیره مهدی رسولی
پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی
بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی
فاطمه جان بین این همه سلام بی جواب کلمینی
پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی
یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره
حرف رفتن نزن علی میمیره
رنگ صورتت شده سرخ و کبود از علی دل بریدی اما زود
خانوم رفیق نیمه راه شدی قرار این نبود
یه کمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره
حرف رفتن نزن علی میمیره
پاشو اینجوری منو نده عذاب کلمینی بری از پیشم میشم خونه خراب کلمینی
@majmaozakerine
.
#حضرت_زهرا
#شام_غریبان
#سیدپوریا_هاشمی
این تن که غسل میدهم اینجا، تن من است
جان داده است، لحظه ی جان دادن من است
بی جوشن است گرچه ،ولی جوشن من است
پیر زنی که رفته ز دنیا ، زن من است
باحوصله بدون تماس است شستنش
اسما ببین ز روی لباس است شستنش
تا میرسم به زخم سرش میخورم زمین
دستش شکسته مثل پرش میخورم زمین
همراه جسم مختصرش میخورم زمین
از داغ حالت کمرش میخورم زمین
لاغرشدست حال تنش فرق کرده است
ماندم چرا لب و دهنش فرق کرده است
با اضطراب دست به زانوش میکشم
گاهی بروی گونه و ابروش میکشم
با چشم بسته دست به پهلوش میکشم
من هرچه میکشم سر بازوش میکشم
یک ضربه غلاف غرور مرا شکست
یک ضربه بود بازویش از چندجا شکست
از داغ یاس من دل هرخار گریه کرد
تاخورد بر زمین در و دیوار گریه کرد
زد زیرگریه آتش و مسمار گریه کرد
یکبار نه دوبار نه صدبار گریه کرد
خاکسترم ولی ز وجودم گدازه ریخت
هی آب ریختم ز تنش خون تازه ریخت
گرچه شکسته بود ولیکن بدن که داشت
گرچه شبانه فرصت تشییع تن که داشت
زهرای من غریب شد اما کفن که داشت
حتی اگر نبود کفن پیرهن که داشت
داغ دل شکسته من این سخن شده
برعکس مادری پسرش بی کفن شده
#فاطمیه
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.....____________________________/
.
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
#حضرت_زهرا
#شام_غریبان
#سیدپوریا_هاشمی
این تن که غسل میدهم اینجا، تن من است
جان داده است، لحظه ی جان دادن من است
بی جوشن است گرچه ،ولی جوشن من است
پیر زنی که رفته ز دنیا ، زن من است
باحوصله بدون تماس است شستنش
اسما ببین ز روی لباس است شستنش
تا میرسم به زخم سرش میخورم زمین
دستش شکسته مثل پرش میخورم زمین
همراه جسم مختصرش میخورم زمین
از داغ حالت کمرش میخورم زمین
لاغرشدست حال تنش فرق کرده است
ماندم چرا لب و دهنش فرق کرده است
با اضطراب دست به زانوش میکشم
گاهی بروی گونه و ابروش میکشم
با چشم بسته دست به پهلوش میکشم
من هرچه میکشم سر بازوش میکشم
یک ضربه غلاف غرور مرا شکست
یک ضربه بود بازویش از چندجا شکست
از داغ یاس من دل هرخار گریه کرد
تاخورد بر زمین در و دیوار گریه کرد
زد زیرگریه آتش و مسمار گریه کرد
یکبار نه دوبار نه صدبار گریه کرد
خاکسترم ولی ز وجودم گدازه ریخت
هی آب ریختم ز تنش خون تازه ریخت
گرچه شکسته بود ولیکن بدن که داشت
گرچه شبانه فرصت تشییع تن که داشت
زهرای من غریب شد اما کفن که داشت
حتی اگر نبود کفن پیرهن که داشت
داغ دل شکسته من این سخن شده
برعکس مادری پسرش بی کفن شده
#فاطمیه
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
.....____________________________/
.