گذشت جمعه ای ولی دعای ما نگرفت
دعای ما نه،بگو ادعای ما نگرفت
اگر به یاد تو بودم چرا دلم نشکست
چرا غروب رسید و صدای ما نگرفت
#غروب_جمعه.
#واحد
#حضرت_ام_البنین
مدینه دلتنگه صداته
پاشو بازم روضه بخون
پاشو بازم مادری کن
کنااااار زینبت بمون
آهِ بی رمقت مادر
آتیش جیگرت مادر
تاریکه خونه ت و نیستن
چهارتاااا قمرت مادر
توی غریبی رو به احتضاره (واویلا)
ام البنینی که پسر نداره (واویلا)
بند دوم
سه ساله که تازه میشه
داغ تو با دیدن مشک
وقتی ربابو می بینی
چشاتو پر میکنه اشک
شرمِ توی نگات مادر
غصه داره صدات مادر
داغ چارتا جوون دیدن
خیلی سخته برات مادر
حق داره که از غصه خون بباره (واویلا)
ام البنینی که پسر نداره (واویلا)
بند سوم
تو لحظه های آخری
چشای تو بازم تره
روی لبت زمزمه ی
حسین غریب مادره
آتیشت میزنه مادر
یاد زخم تنش مادر
کاش ندونی که تو گودال
با چیا زدنش مادر
به یاد اون دقیقه های آخر (واویلا)
بازم بخون حسین غریب مادر( واویلا)
#عالیه_رجبی
سبک #کربلایی_محسن_بیننده
زمینه وفات حضرت ام البنین(س)
سفره روضت از قدیم
یه دنیا حاجت داده
کرامتت منو به این
گدایی عادت داده
چه سفره ی پر برکتی داری
که شهرتش پیچیده تو دنیا
چشم امید من به اون سفره ست
که نونشو خوردن بنی الزهرا
بوده رضای زهرا
تو زندگی ملاکت
ای مادر علمدار
رحمت به شیر پاکت
مدد یا ام البنین ۸
بند دوم
جزتو نمیتونه کسی
بیاد به جای زهرا
کی مثل تو دوا میشه
به زخم قلب مولا
توی نبود فاطمه جز تو
کی میتونه انیس حیدر شه
برا یتیمای علی آخه
کی غیرتو میتونه مادر شه
باجون و دل همیشه
بودی کنیز زهرا
چارتا گلت فدا شد
واسه عزیز زهرا
مدد یا ام البنین
بند سوم
این نفسای آخری
درسته که بی جونی
با این صدای بی رمق
دوباره روضه خونی
دوباره گوشه ی چشات خیسه
مونده به در نگاه مبهوتت
حتی نمونده پسری واست
تا بگیره گوشه ی تابوتت
شاگرد مکتب تو
آب آور حسینه
اجر فداکاری هات
با مادر حسینه
#عالیه_رجبی
#مرتضی_سراوانی
#کارگاه_نوحه_خوشدل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
#یاامالبنین 💔
•° به عزیزان دل فاطمه مادر باشی 🕊
#استوری
#روزشمارشهادتحضرتامالبنین🕯
#مرآتمحمدی🎤
۲ روز تا شهادت امالادب 🥀
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94
❇️ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت ( علیه السلام) همراه باآموزش مداحی👌
اولین وفعال ترین گروه درایتا😍
🔹هرگونه درخواستی :مطالب مذهبی.حدیث اشعار.روضه.نوحه......
🎥ببینید| یابن الحسن عج... با دست خویش آبروی خویش برده ام...
🔹 امروز؛ دیدار حاج منصور ارضی با آیت الله ناصری و روضه خوانی باصفا و خودمانی
AudioCutter_سه محور زندگی ام البنین نهایی.mp3
9.2M
🔖منبر کامل 🔖
#استاد_رفیعی
💠سه محور زندگی حضرت ام البنین سلام الله علیها 💠
#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها
۱۳ جمادی الثانی رحلت حضرت ام البنین سلام الله علیها و روز تکریم مادران و همسران شهدا
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#مرثیه_ام_البنین
هنگام وداع، سینه بیتاب شده
مادر شمع است، سوخته، آب شده
شاید پس از اینکه پسرانش رفتند
در بدرقهها چهار قل باب شده
#سیده_تکتم_حسینی
4_5980835632916728036.mp3
3.68M
#حضرت_امالبنین_زمینه
بند١
سه ساله روضه خونم
کنار بقیع گریونم
چهار تا قبر خیالی
دلیل اشک روونم
با اینکه یاد داغ بچه هام اشکمو در میاره
با اینکه فکر عباسم مدام اشکمو درمیاره
با اینکه این زخم بی التیام اشکمو در میاره
ولی من
گریه میکنم برای تسلای فاطمه
گریه میکنم برای عزیزای فاطمه
گریه میکنم برای حسین جای فاطمه
گریه میکنم
بند٢
تو قلبم غم اولاده
سه سال عذابم داده
شنیدم دستای عباس
توی علقمه افتاده
با اینکه فکر دستای قلم اشکمو در میاره
با اینکه فکر سقای حرم اشکمو درمیاره
با اینکه روضه ی صاحب علم اشکمو درمیاره
ولی من
گریه میکنم برای چشای تر رباب
گریه میگنم برای علی اصغر رباب
گریه میکنم برای دل مضطر رباب
گریه میکنم
بند٣
یه بغضی تو سینم نشسته
که راه نفسهامو بسته
شنیدم جگرگوشه ی من
سرش با عمودی شکسته
با اینکه این غم ازعمق وجود اشکمو درمیاره
با اینکه ضرب سنگین عمود اشکمو درمیاره
با اینکه چشمای خون الود اشکمو درمیاره
ولی من
گریه میکنم برا زخم پیشونیه حسین
گریه میکنم براچشم بارونیه حسین
گریه میکنم برای لب خونیه حسین
گریه میکنم
#امیر_آهمند
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
1_797183833.mp3
6.43M
🔳 #وفات_حضرت_ام_البنین(س)
🌴اومدم با کوله بار غم
🌴با یاد غم اهل حرم
🎤 #حسین_طاهری
⏯ #شور
اومدم با کوله بار غم با یاد غم اهل حرم
یاد مشک و پرچم و علم وای وای وای
ام البنین بیا بشین کنار زینب
تا بشنوی روضه قلب زار زینب
خسته و بی رمق رسیدم و بذار که
سرش و روی زانوهات بذاره زینب
ام البنین مشک دریده ام البنین دست بریده
شنیدنش سخته یا دیدن
ام البنین گریه مادر سه شعبه و
حنجر اصغر شنیدنش سخته یا دیدن
نمیبرم قاسم و از یاد که زیر سم اسبا جون داد
پیکر در هم اربا اربا گذاشتن رو عبای بابا
شنیدنش سخته یا دیدن
ام البنین همه گلام و چیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
********
به خدا تو کوفه مردم و بسکه تازیونه خوردم و
سوغاتی برات اوردم و وای وای وای
این تیکه پارچه یه روزی یه پیروهن بود
این پیروهنی دست بافته مادر من بود
با این که این پیروهن و داداش به تن کرد
ولی سر اخر دیدمش عریان بدن بود
ام البنین هق هق اطفال خودم تو خیمه دلم تو گودال
از خیمه ها بیرون دویدم مرکب بی صاحب و دیدم
ام البنین اروم نموندم خودم و تا مقتل کشوندم
ام البنین بگم یا بسه دیدم یکی رو سینش نشسته
ام البنین بردم دمادم دوازده ضربه پشت سر هم
ام البنین همه گلام و چیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
خودم دیدم ز بالای بلندی
که محبوب خدا را سر بریدن
@majmaozakerine 👈
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن
رفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن
یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا
یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن
با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد
این جگر سوخته ، رسوای همه عالم کن
من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار
الطفاتی کن و این فاصله ها را کم کن
گریه از اول خلقت شده ارثیه ی ما
فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن
دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست
پای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن
می رسد بوی تو اما خبری نیست زتو
یوسفا چاره این شام پر از ماتم کن
کاش می شد که شبی خواب ترا می دیدم
دوستم داری اگر ، قلب مرا محکم کن
دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی
گوشه چشمی به من و ناله پر دردم کن
نازداری تو و ، ناز تو کشیدن سخت است
رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن
به علمدار قسم پای رکابت هستم
شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن
همچنان ام بنین سوز و نوا دارم من
هوس یک سحر کرببلا دارم من
4_5985803153436576023.mp3
6.1M
.❣﷽❣
🎇 #زمزمه_امام_زمان_عج
🎇 #آقای_نریمانی
🎇 #عصر_جمعه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این جمعه هم رفت
ازت خبر نیومد ، غصه به سر نیومد
مسافر غریبِ ، من از سفر نیومد
خیلی تو این شبا من
برا تو گریه کردم
بیا که آرزومه، دورت آقا بگردم
ذکر غروب جمعههاست
آقامکجاست آقامکجاست
اون که امید قلب ماست
آقامکجاست آقامکجاست
منتقم کرببلاست
قامکجاست آقامکجاست
🎇«آقابیا آقابیا، آقابیا آقابیا»
شرمندهم آقا
برای اشکایی که، دم سحر میریزی
گرچه بدم میدونی، خیلی برام عزیزی
من بندگی نکردم، رزمندگی نکردم
یک روز هم شبیه، تو زندگی نکردم
دل تو رو شکستهام
منوببخش منوببخش
با غیر تو نشستهام
منوببخش منوببخش
از این زمونه خستهام
منوببخش منوببخش
🎇«آقابیا آقابیا، آقابیا آقابیا»
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#حضرت_ام_البنین
ای شده محرم به ولای ولی
فاطمۀ دوّم بیت علی
اختر تابندۀ برج ادب
شیر زن خیل زنان عرب
امّ بنین امّ ادب امّ نور
چشم بد از قدر و جلال تو دور
اختر تابندۀ برج شرف
همسر ارزندۀ شاه نجف
یار علی مادر صدق و صفا
مرّوج مکتب عشق و وفا
باغ گل یاس، سلامٌ علیک
مادر عبّاس، سلامٌ علیک
فخر تمام شهدا کیست تو
شیر زن شیر خدا کیست تو
معرفتت زبانزد عالم است
هر چه بگویند به وصفت کم است
مقاوم و صابر و آزاده ای
چار پسر بهر علی زاده ای
چار پسر نه، چار قرص قمر
چار ستاره چار نور بصر
ای به علی پس از وفات بتول
همچو خدیجه در سرای رسول
درود بر سه سرو بستان تو
بر گل عبّاسی دامان تو
تو گفته ای، ای گل باغ عفاف
با پسر فاطمه شام زفاف
کی همه جا چشم و چراغ همه
منم کنیز مادرت فاطمه
همدم نور احدی فاطمه
عروس بنت اسدی فاطمه
تو بانوی بیت ولی گشته ای
دور حسین ابن علی گشته ای
تا که در آن بیت مقرّب شدی
از دل و جان عاشق زینب شدی
به پاس اخلاق ز گل بهترت
خواند بهین دخت علی، مادرت
حق بتو یک بهشت احساس داد
دسته گلی بنام عبّاس داد
دید چو بر عشق ادب قائمت
داد خدا ماه بنی هاشمت
حق به تو در بیت ولا راه داد
تا بتو سه ستاره یک ماه داد
ماه تو از ماه فلک خوبتر
پیش علی از همه محبوب تر
ستارگانت همه خورشید نور
چشم بد از جمالشان باد دور
سزد که ناموس خدا خوانمت
مادر کلّ شهدا خوانمت
در بغلت بود گل یاس تو
یعنی قندانۀ عبّاس تو
بود چو خورشید رخش منجلی
خواستی دهی به دست علی
مشام تو شنید بوی حسین
چشم تو افتاده به روی حسین
فدایی خون خدا خواندیش
دور سر حسین گرداندیش
ای ادب از تو ادب آموخته
به پای مصباح هدی سوخته
دلم گرفته ذکر امّن یجیب
زیارت مدینه ام کن نصیب
که گریم از برای تو در بقیع
به یاد گریه های تو در بقیع
بقیع از اشک تو آید به جوش
صدای گریۀ تو آید بگوش
کرده به داغ چار فرزند صبر
کشیده ای چهار تصویر قبر
اشک مصیبت ز بصر ریختی
به یادشان خون جگر ریختی
چشم تو از بسکه فراوان گریست
به گریۀ تو چشم مروان گریست
تو نالۀ وا ولدا می زدی
اهل مدینه را صدا می زدی
بدین سخن فکند آهت طنین
که کس نگوید به من امّ البنین
منکه دگر امّ بنین نیستم
مادر چار نازنین نیستم
چار گلم ز تیغ پرپر شدند
چار مهم به خون شناور شدند
امّ بنین باغ گل یاس داشت
دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت
ای ثمر دل گل احساس من
ساقی اهلبیت عبّاس من
شنیده ام دست تو از تن زدند
به فرق تو عمود آهن زدند
شنیده ام تا که تو رفتی ز دست
پشت حسین ابن علی هم شکست
شنیده ام که جای من فاطمه
به دیدنت آمده در علقمه
شنیده ام شعله به خشمت زدند
شنیده ام تیر به خشمت زدند
شنیده ام سکینه بی تاب بود
جام به کف منتظر آب بود
شنیده ام که دشمنان صف زدند
کنار جسم بی سرت کف زدند
شنیده ام که شد ز شمشیر تیز
پیکر تو چو برگ گل ریز ریز
گریه کنم روز و شب ای نور عین
بهر تو نه بلکه برای حسین
تو در مدینه مادری داشتی
مادر خونین جگری داشتی
اگر که پاره پاره شد پیکرت
بود به دامان برادر سرت
حسین فاطمه برادر نداشت
کشته شد و مثل تو مادر نداشت
تو را فراق اشجع النّاس کشت
داغ حسین و داغ عبّاس کشت
جز غم و اندوه و فغانت نبود
حیف که آن چار جوانت نبود
تا که بگریند برایت همه
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
سلام بر اشک تو یا فاطمه
جزای تو اجر تو با فاطمه
گریه تو به جز عبادت نبود
وفات تو کم از شهادت نبود
داغ تو یک شرارۀ نار بود
برای اهلبیت دشوار بود
مدینه در وفات امّ البنین
ناله اش افکند به گردون طنین
ز ناله و سوز پر آوازه شد
دوباره داغ فاطمه تازه شد
سلام «میثم» به گل یاس تو
به دست و چشم و سر عبّاس تو
#استادحاج_غلامرضا_سازگار
🥀🥀🥀🥀
⚜️🕊روضه و مقتل خواني_ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعي⚜️
┄┅═══••↭••═══┅┄
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┄┅═══••↭••═══┅┄
یادته اون لحظۀ آخر بابات،گفت به جز،بچههای فاطمه
باقی برن، اما تو عبّاس بمون ،یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه...
*ام البنین داره با پسر صحبت میکنه.... یادته به همه گفت برن بیرون؛عباس بمونه...*
یادته اون لحظۀ آخر بابات،گفت به جز،بچههای فاطمه
باقی برن، اما تو عبّاس بمون ،یادته؟ ،من خوبِ خوب یادمه...
مُزد کنیزیهام بود،فاطمه شد مادرت
*آخه میگن علقمه مادرِ عباس اومد، اما زهرا بود...زهرا اومد بغل باز کرد گفت:پسرم...علقمه بوی گل یاس میاد،صدایِ مادر عباس میاد...*
مُزد کنیزیهام بود،فاطمه شد مادرت
چه افتخاری کردم ،شاید نشه باورت
فخرم این بود، میگفتن، بچّههای علی بِت برادر
مادر هستم،برای،اونکه زهرا براش بوده مادر
واویلا....واویلا....
*قربونت برم با چه افتخاری بچه هاتو فرستادی کربلا... تو هم اگر زرنگ باشی همین امشب اربعینتو میگیری و میری کربلا....*
کنار قدم هایِ جابر
سوی نینوا رهسپاریم ...
ستون های این جاده را ما
به شوق حرم میشماریم
شبیه رباب و سکینه
برای شما بی قراریم
از این سختی و دوری راه
به شوق تو باکی نداریم
فدایی زینب،پر از شوق و عشقیم
اگر که خدا خواست،به زودی دمشقیم
لبیکَ یابن الحیدر ... یابن الحیدر ... یابن الحیدر ...
*اونجایی که گفتم «شبیه رباب و سکینه،برای شما بی قراریم» یکی از بی قراریای سکینه رو بگم .... بی بی جان ام البنین ! مقاتل نوشتن امام حسین به هزار زحمت از کنار علقمه بلند شد .... تنها برگشت ...
آخه سعی کرد این بدنُ جمع کنه ... نشد .... عباس لحظه های آخر صدا زد : «یا اَخی ماتُرید منّی» میخوای با من چه کنی ؟ منو به خیمه ها نبر .... میدونید امام حسین چه جوری برگشت؟ «و رَجَعَ الحسَین منکَسِراً، حزیناً، باکیاً....» دیدند آقا داره برمیگرده سمت خیمه ها .... کمرش خم شده .... داره گریه ...
«یُکَفکِفُ دُموعَه بِکُمِّه...» هی با آستین اشکاشُ پاک میکنه ... زن ها اومدن دورشو گرفتن .... سکینه آمد یه سوال کرد .... «وَ سألَتهُ عَن عَمِّها ...» بابا عمو کجاست؟
«فَاَخبَرَها بِقَتلِه...» دخترم! دستای عموتو بریدن .... دخترم تیر به چشماش زدن .... دخترم! تیر به مشکش زدن .... دخترم ! با عمود آهن به سرش زدن ....
(چی فکر کردی؟! اگر در مقاتل معتبر ندیده بودم نمیگفتم ....) پاشو قطع کردن .... (میدونید چی شد؟)
میگه زن ها شروع کردن بلند بلند گریه کردن .... (خب این طبیعیه ... اشکالی هم نداره ... زن ها دلشون رقیقه .... اما نوشته)
«وَ بَکَی الحُسَین مَعَهُنَّ ....» لشکر دشمن نگاه کرد .... دید امام حسین بین زن ها ایستاده داره بلند بلند گریه میکنه ....حسین.....*
وقتی گرفت دستتو اون روز بابات، یادته؟، گریه ش گرفت آسمون
گفت که حسینم رو سپردم به تو،بعد از این،جون تو و جون اون
حالا بگو کو حسین؟، زینب برا چی تنهاست؟
*عباس! قرارمون این نبود....قرار نبود زینب تنها برگرده....*
حالا بگو کو حسین؟،زینب برا چی تنهاست؟
به دختر پیمبر، بگم عزیزش کجاست؟
کاش نپرسه،پیمبر، پس کجاست روشنیِ دو دیده ام؟
کاشکی حیدر، نخواد که، بِش بگم تو مدینه چی دیدم؟
واویلا....واویلا....
شاعر: محمد رضا وحید زاده
#حاج_میثم_مطیعی
#روضه_حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
4_6003518660876960758.mp3
2.93M
#روضه
#زمزمه
🕊_ویژۀ وفات حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ حاج ميثم مطيعی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
⚜️🕊سینه زنی ویژۀ شهادت حضرت اُم البنین سلام الله علیها به نفسِ سید رضا نریمانی⚜️
┄┅═══••↭••═══┅┄
خانمی که تا خود خورشید ، قامت داشته
در رشادت با ابالفضلش رقابت داشته
مادرِ بابُ الحوائج بوده و با این حساب
دامن او را گرفته هرکه حاجت داشته
میرسد از والدین اخلاق فرزندان ولی
این زن از اول به فرزندش شباهت داشته
اول از عباسِ او اذن حرم را خواسته
هرکسی در کربلا قصد زیارت داشته
با کلام نافذش در روضهها حاضر شده
در زمین کربلا هر چند غیبت داشته
تحت فرمانش کلام و تحت امرش واژهها
صحبتش با ابروی عباس نسبت داشته
فاطمیه رفته و آمادۀ رفتن شده
بس که بر زهرای مرضیه محبت داشته
بعد زهرا آمده پس بعد زهرا میرود
اینچنین در مکتب مولا ولایت داشته
دانه پاشیده برای کفتران قبر او
در مدینه هرکسی یک جو لیاقت داشته
تا ابد شرمندهی عباس شد چون قبر او
بیشتر از قبر فرزندش مساحت داشته
#زمینه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•🎞🌿•°
○° قسمت این بودکه در بین تمـــــــامی زنان
تو فقط صاحب یک ماه و سه اختر باشی🌙✨
#استوری
#وفاتامالبنین 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️◽️◽️◽️🖤
پسرامو کُشتن فدای سرِ حسینم... ♥️
▪️هر چند او دگر پسرِ خویش را ندید
▪️اما غمین نبود که عباس شد شهید
▪️دق کرد بعد از آن که به او این خبر رسید:
#حضرت_ام_البنین🖤
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ حضرت ام البنین چه نیت هایی کرده بود که خدا چنین فرزندانی بهش داد...؟
استاد پناهیان
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
#ادب ، رمزِ کرامت است!
و کرامت، رمزِ عزّت ...
ادب در برابر ولایت، انسان را تا اوجِ قلّهی کرامت، صعود میدهد!
🌟همانجا که آنقدر عزیز میشوی؛
که خداوند، فرزندانِ ناموسِ آسمان را به دستانِ تو میسپارد!
استاد شجاعی
#مادر_ادب
#امالبنین سلاماللهعلیها
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─
🌺السلام علیک یا حضرت ام البنین (س)🌺
۱۳جمادی الثانی سالروزرحلت بزرگ بانوی اسلام ام الشهداء ام البنین (س)تسلیت باد.
🖤مختصری از حیات سراسر عزت آن بانوی گرامی🖤
۱۲ سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س)، علی ابن ابی طالب (ع) قصد ازدواج کرد و از برادر خود عقیل بن ابی طالب خواست تا زنی از نسل دلیرمردان عرب برای او انتخاب کنند.
وقتی عقیل برای امیر المومنین (ع) به خواستگاری حضرت ام البنین (س) رفت، حزام بن خالد، پدر او با کمال صداقت و راستگویی گفت: «شایسته امیرالمؤمنین(ع) یک زن بادیه نشین با فرهنگ ابتدایی بادیه نشینان نیست. او با یک زن که فرهنگ بالاتری دارد باید ازدواج کند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.» در ادامه صحبتهای پدر ام البنین (س)، عقیل بیان کرد که امیرالمومنین (ع) از آنچه میگویید، آگاه است و با همین اوصاف قصد ازدواج با دختر تو را دارد. بعد از سخنان عقیل، حزام از او مهلت خواست تا مطلب را با دختر و همسرش در میان بگذارد.
هنگامی که پدر ام البنین (س) به خانه رسید، دید که همسرش نزد دخترش نشسته و حضرت ام البنین (س) از خوابی که شب گذشته دیده است، برای مادرش میگوید. «مادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهرهای روان و میوههای فراوان در آن جا وجود داشت. ماه و ستارگان میدرخشیدند و من به آنها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر میکردم. در مورد آسمان که بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان. در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع میشد که چشمها را خیره میکرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانی دیگر هم در دامنم دیدم. نور آنها نیز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفی ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدایش را میشنیدم ولی او را نمیدیدم گفت: فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانی و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسانهاست بعد از پیامبر گرامی و این گونه در خبر آمده است. پس از خواب بیدار شدم در حالی که میترسیدم. مادرم! تأویل رؤیای من چیست؟!».مادر پس از شنیدن صحبتهای دخترش گفت: «دخترم رؤیای تو صادقه است، بزودی تو با مردی که صاحب شأن و عظمت والایی است، ازدواج میکنی. مردی که مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب ۴ فرزند میشوی که اولین آنها مثل ماه چهره اش درخشان است و سه تای دیگر مانند ستارگانند»
پدر که در همان لحظه رسید٬ بیقرار شد و گفت: رویای صادقانه تو تعبیر شد. آقا امیرالمومنین (ع) از شما خواستگاری کرده است.، این وصلت صورت گرفت. چند روزی از ازدواج آنها گذشت و حضرت امالبنین (س) که اسمشان فاطمه بود، از امیرالمومنین (ع) خواستند ایشان را فاطمه صدا نکنند؛ چرا که فرزندان حضرت زهرا (س) در این خانه هستند و با شنیدن این نام یاد مادرشان تداعی میشود و ممکن است ناراحت شوند. این بانو خود را خادم حضرت زهرا (س) و فرزندانش میدانست.
حضرت امیرالمومنین (ع) وقتی این سخنان را شنیدند، فرمودند: اسم شما را امالبنین (س) میگذارم. این خانم بزرگوار گفتند من که فرزندی ندارم و حضرت امیرالمومنین (ع) فرمودند: زمان خواستگاری پدرت گفت: آن رویا صادقه است و واقعیت دارد. ثمره این ازدواج چهار فرزند است. جناب عباس، عبدالله، جعفر و عثمان. حضرت امیرالمومنین (ع) فرمودند: سه فرزند از ستارگان آسمان ولایت هستند و فرزند بزرگ که هدیه خداوند است، عباس (ع) به عنوان ماه بنیهاشم معرفی شده است.این مادر تمام معرفت، ادب، کرامت و شجاعت را در وجود فرزندانش قرار داد و هر
چهار فرزند او فدایی امام حسین (ع) در کربلا شدند. ایشان در سرزمین کربلا نبودند و زمانی که بشیر به مدینه بر میگردد حضرت ام البنین (س) را دید. بشیر از اتفاقات کربلا و روز عاشورا برای او تعریف کرد و گفت: همه فرزندان شما را در کربلا شهید کردند. حضرت امالبنین (ع) فرمود: «فرزندان من و همه کسانی که در عالم هستند فدای وجود نازنین امام حسین (ع). از فرزندانم سوال نکردم به من بگو از مولایم حسین چه خبر؟ زمانی که خبر شهادت امام حسین (ع) را به حضرت امالبنین (س) میدهند و حتی زمانی که به بقیع بر سر قبور فرزندانشان میروند، با گریه و شیون میگویند فرزندانم برای شما گریه نمیکنم؛ بلکه گریه من برای حسین (ع) است که مادر ندارد.»
حضرت امالبنین (س) هر زمان که وارد خانه امام علی (ع) میشدند، از حضرت زینب (س) کسب اجازه میکردند و همواره میگفتند: «ای بانو من خادم شما هستم و برای خدمتگزاری به این خانه آمده ام.»، حضرت زینب (س) یک سال و نیم بعد از حادثه کربلا فوت میکنند و در این مدت حضرت امالبنین (س)، ایشان را همراهی میکردند.
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
─┅─═🍃🌹🍃═─┅─