فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨سحر هجدهم
سَحرِ هجدهم و مادرِ هجده ساله
آتش و هیزم و مسمار و در و آلاله
ناله فضه بیا در همه عالم پیچید
محسنم رفت،تنم سوخت میانِ شعله
ترتیل جزء 18 قرآن.mp3
12.87M
تلاوت ترتیل جزء 8⃣1⃣ قرآن کریم با صدای استاد #پرهیزگار
از آیه ۱ سوره «مومنون» تا آیه ۲۰ سوره «فرقان»
مدت ۵۳:۲۷ دقیقه
روزانه یک جزء #ترتیل و #تحدیر و #ترجمه_گویای فارسی قرآن
➖➖➖➖➖➖➖➖
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
✨دعای روز هجدهم #ماه_مبارک_رمضان 🌙 ✨اللهمّ نَبّهْنی فیهِ لِبَرَکاتِ أسْحارِهِ ونوّرْ فیهِ قلبی
شرح وتفسیر دعای روزهجدهم ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکَاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیَاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِکُلِّ أَعْضَائِی إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِکَ یَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِین
خدایا، مرا در این روز براى درک برکات سحرها، بیدار و متنبه ساز و دلم را به روشنى انوار سحر منور گردان و تمام اعضایم را براى آثار و برکات این روز مسخر فرما، به حق نور خود اى روشنى بخش دلهاى عارفان.
درخواست توفیق اهل سحر شدن
اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکَاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیَاءِ أَنْوَارِهِ
خدایا در این ماه مرا متنبه کن تا از برکات سحرهای ماه رمضان استفاده کنم ، و اهل سحر باشم و شاید جهت آن هم این است که در سحر اهل گناه در خوابند و کمتر گناه می شود و هر زمان و مکانی که کمتر گناه شود، مورد توجه، رحمت الهی است .
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ ****از یمن دعای شب و ورد سحری بود
براى آماده شدن قلب، باید شبها بلند شد، «ان الله تبارک و تعالی ینظر فی الاسحار الی قلوب المتیقظین؛المحجه البیضاء، للفیض الکاشانى ج ۲ ص ۳۹۹». پروردگار در سحرها به قلوب بیداران نظر مىکند. همت کن و سحرها بیدار شو؛ سفرالىالله بدون شبزندهدارى غیر ممکن است «ان العبد اذا تخلی بسیده فی جوف اللیل المظلم و ناجاه اثبت الله النور فى قلبه؛ الامالى، للشیخ الصدوق ص ۳۵۴». وقتى بندهاى در دل شب تاریک با خداى خود خلوت کند، پروردگار قلب او را نورانى مىکند. تا از راه شبزندهدارى وارد نشوى، غیر ممکن است که بتوانی سفر الی الله بکنی،!باید این قسمت را داشته باشید. تمام اولیاء و علماى اعلام و بزرگان دین، اهل شبزندهدارى بودهاند.
وَ خُذْ بِکُلِّ أَعْضَائِی إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ
خدایا تمامی اعضاء مرا طوری قرار ده که از آثار این ماه پیروی کنم پس این ماه آثار و برکات و انواری دارد و معلوم می شود که زمانهای مختلف از نظر نورانیت و برکات متفاوت هستند؛ درست است که زمان خاصیت حرکت مواد عالم است، اما این ها هم بر حسب معنویت با شرایط خاصی که پیدا می کنند متصل به عالم بالا هستند.
بِنُورِکَ یَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِین
خدایا، تو را به نور خودت قسم می دهم که این حاجت من را برآورده کنی! معلوم میگردد که این اموری که در صدر دعا خواستیم به عنوان مصداق و از کانال نور به ما می رسد.
#متن روضه حضرت امیرالمومنین علیه السلام
#شب قدر
خدا نگهدار ای یتیمای عرب
خدانگهدار بچه هایی که بودین
منتظره سفره های نون و رطب
خداحافظ سفره ی نون و نمک
خداحافظ غصه ی تلخ فدک
خدا حافظ چاه غم های علی
خداحافظ کوچه و صبر و محن
خداحافظ روزگار ، خداحافظ غم یار
خداحافظ بچه ها ، خداحافظ ذوالفقار
بابا حیدر بابایی …
*
پلک های بستت تنمو میلرزونه
فرق شکسته ات تنمو میلرزونه
صدات میلرزه تا با من حرف میزنی
صدای خسته ات( دلم و میلرزونه)2
خداحافظیت جوابم میکنه
*امشب شب یتیمیه زینب،دیگه باید بهت چه جوری بگم،زینب دیگه بی بابا شد*
دوباره خونه علی غوغا شده
زخم سر مولای کوفه وا شده
صدای ناله ضعفش نیمه شب
مثل شبای آخر زهرا شده
*
*هر طبیبی آوردن گفتن دیگه علی رفتنیه ای گداهای نیمه شب علی،نانجیب زهرو کشیده بود به این شمشیر،زهری که وقتی طبیب نگاه کرد امیرالمؤمنین دستمال زردی رو به پیشانی بست دیگه همچین شبی صورت علی رو نگاه میکردی با اون دستمال زرد یکی شده بود،به قدری حضرت رنگ و روش برگشت؛شایدم این امشب بود نمیدونم فرمود همه برن بیرون،صورت ورم کرده یه مرتبه اشاره کرد فرمود:همه بیرون برن فقط بچههای زهرا کنار بستر من باشن،میخوام وصیت کنم،همه بیرون رفتن،ابی عبدالله،امام حسن،دخترانش زینب و کلثوم کنار بستر دیدن مولا یه نگاهی کرد دور و بر بستر و فرمود:حسن جان پس عباسم کجاست؟!! بابا فرمودید فقط بچه های زهرا باشن،فرمود عباسم پسر زهراست،اون ذخیره ی کربلاست …
*
اومد دید پشت در عباس سرشو پایین انداخته صدا زد داداش بیا،داداش مگه بابام نفرمودند فقط بچه های فاطمه؛صدا زد عباس مژده بهت بدم بابام گفته تو هم پسر زهرایی …” اومد کنار بستر بله بابا؟ فرمود سرتو بالا بیار” دست عباس و گرفت،هی این دست و لمس میکرد … یه مرتبه فرمود حسین جان نزدیک بیا با یه دستش دست عباس،با یه دستش دست حسین،یه وقت دیدن دست حسین و تو دست عباس گذاشت صدازد عباس حسین و به تو میسپارم …” یه نگاه کرد صدا زد عباس یادت نره حسین من کربلا غریب و تنهاست،همه جا کنار حسین باش،نکنه غم رو دل حسین بیاد،اینا پسرای زهرا هستن،حسین و تنها نزار عباس جان(من یه جای دیگه میخوام برم بسم الله من از امام رضا معذرت میخوام ببینم غیرتی ها چه میکنند)،عباس جان همه جا حواست به زینب باشه ….
*
زینب من چهار سالش بود به حسن میگفتم روشنی هارو خاموش کنه تا کسی قدو بالای زینب و نبینه،عباس کربلا حواست به زینب باشه … خدا هرکی خواهر داره براش نگه داره” یه جا زینب عباس و صدا زدم من از امام رضا معذرت میخوام اونم مجلس یزید بود سر بریده رو آوردن نانجیب چوب به لب و دندان میزد یه وقت زینب چشمش افتاد به سر بریده عباس داداش کجایی ببینی نامحرم ها دور ما ….حسین
◾️▫️◾️▫️◾️▫️◾️▫️◾️▫️◾️▫️◾️
متن روضه شب ۲۱ ماه مبارک رمضان
صاحب عزا کجایی گویم سرت سلامت کی می شود بیایی گویم سرت سلامت(۲)
ای آفتاب زهرا، کی شام تار ما را چون صبح دم نمایی، گویم سرت سلامت
یابن الحسن کجایی، ما اومدیم گدایی
شب قدر شب شهادت امام علی (ع) اومدی صدا میزنی، خوب دل بده
کی می شود بیایی، در صبح آشنایی ای جلوه خدایی، گویم سرت سلامت
در ماتم عزای مولا علی نشستی ای یار کربلایی گویم سرت سلامت
یابن الحسن کجایی، داد از غم جدایی
بریم در خونه امام علی (علیه السلام)، امشب کوفه چه خبره، جلوی خانه مولا علی همه جمعند…
همه اومدند ببینند چی میشه ، حال آقا امیر المومنین بهتر شده یا نه…
روی دستای یتیما کاسه های پر شیره
از نگاهشون میشه فهمید باباشون داره می میره
یکی شون با گریه می گفت دیگه هم بازی نداریم
بی تو امشب روی خاک ها غریبونه سر می ذاریم
با بچه یتیمها بازی می کرد… مرکب میشد رو پشت آقا سوار میشدند… چه آقای مهربونی بود
هر کی اومده عیادت رو لبش امن یجیبه دیگه خوب نمیشه مولا، آخرین حرف طبیبه
کنار بستر مولا صدای گریه بلنده حسنش با دست لرزون داره زخمش و می بنده
همه بی تابند و اما امون از گریه دختر مرحم زخم باباشه چادر خاکی مادر
قطره اشک حسین و وقتی که بابا می ببینه
حسین تو دیگه گریه نکن، من طاقت گریه تو رو ندارم، آخه وقتی حسین گریه میکرد، مادرش هم گریه میکرد، پیغمبر هم گریه می کرد… اصلا همه عالم گریه میکرد
قطره اشک حسین و وقتی که بابا می ببینه همه حرف و نگاهش با یل ام البنینه(۲)
عباسم تو کربلا جان تو و جان حسین… یادت نره هواش رو داشته باش
طبق سفارش آقا امیرالمومنین علی علیه السلام اومدند یه کاسه شیر برای ابن ملجم ملعون بردند…
خانم زینب خطاب به اون نانجیب گفت انشاء الله بابام خوب میشه تو رو به سزای عملت می رسونه
گفت حالا که اینجوریه بذار بگم دلت بسوزه، من اون شمشیر رو به هزار درهم خریدم، هزار درهم دادم تیزش کردند، هزار درهم دادم زهرش دادند… چه زهری اگه تو دریا بریزی ماهی ها همه می میرند… برو دیگه بابات خوب نمیشه… ای مظلوم عالم علی علی…
اما مثل امشب امام علی وصیت هاش رو به بچه هاش گفت، نیمه شب جنازه من رو روی تابوت بذارید، عقب تابوت رو بگیرید جلوی تابوت خودش بلند میشه (جبرئیل و میکاییل، ملائکه های مقرب خدا تابوت علی رو به دوش میکشند) دنبال تابوت برید هر جا فرود آمد شما هم زمین بگذارید، همونجا بر من نماز بخونید، بعد همون جا رو حفر کنید. اونجا همون جایی که پدرم نوح ۷۰۰ سال قبل از طوفان برای من حفر کرده…
به ناله های نیمه شب امام علی … الهی العفو
◾️🔳◾️🔳◾️🔳◾️🔳◾️🔳◾️🔳◾️
متن مراسم قرآن سر گرفتن
اَستغفرالله وَ اَتُوبُ اِلیه….”
*شب بیست و سوم ِ، بیشترین سفارش برا امشب ِ، برا همه دعا كن، كم نمیآد،سهمیه نداری،مثلاً بگن:پنچ،شش دعات مستجاب ِ،نه،هرچی بیشتر برای افراد بیشتری دعا كنی،برای گرفتاری هاشون،برای هدایت خودت،برا دوربری هات،هر چی بیشتر دعا كنی، نشون میده بیشتر به فكر دیگران هستی، امسال بریم سراغ تهمت،عهد ببندیم دیگه تهمت نزنیم،غیبت از زنا بدتره،تهمت از غیبت،اون كسی كه اخلاقش ِ تهمت بزنه، روز قیامت خیلی گیر تر از اونیه كه غیبت می كنه، خدایا مارو از اخلاق بد دور كن،شب قدر می خواهیم بریم زیر سایه ی قرآن،دعا كنیم،خدا رو قسم بدیم،قرآن رو مقابل دیدگانت باز كن*
“اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ” *همین طوری كه من این یه جمله رو می گم،به فال نیك می گیرم،شب قدر شب فاطمه است،لیلة القدر فاطمه است، توی قرآن نوشته، همه چیز بهم می ریزه كه یه نفر رو ازش سئوال كنن:*”بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ”* مادرمو برا چی كشتی؟شما كه می دونستید مادرم بارداره،بار شیشه داره. انشاءالله همه مون حاجت رواییم،گرفتاری ها بر طرف میشه، ان شاءالله امسال آقا میاد،مسلمونا همه نجات پیدا می كنند، درداتون روا میشه،حاجاتمون روا میشه، ما هم شیعه ی خوبی هستیم انشاءالله،زیر سایه ی قرآن برو، قرآن رو روی سرت بگذار، دیدی می خوای قسم بخوری،دست روی قرآن بذاری،همه میگن:نكنی این كارو، مگه قران رو همین جور میارن وسط، اما شب قدر میگه برو زیر سایه ی قرآن، بگو:من دیگه كسی رو ندارم،غیر اون كسی كه رسول خدا به ودیعه گذاشت، قرآن و فاطمه و بچه هاش و علی*
“اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ”
“بکَ یَا اللّهُ…… جل جلاله و عظم شأنه” * فرج آقامون برسان.*
“الهی: بمُحَمَّد……. صل الله علیه و آله و سلَّم” *هر چه خیره برای ما امشب به دست ِ با كفایت و مبارك امام زمان امضاء فرما*
الهی::بعَلِیٍّ…….. صلوات الله و سلامه علیه”
*دیدن یه پیرمرد، كور، جزامی تو خرابه داره گریه میكنه، ماجرای برگشت از تشییع جنازه ی آل الله، بعضی تشییع جنازه ها ماجرایی داره،دیدن یه پیرمردی داره گریه میكنه،امام مجتبی وارد خرابه شد،پیرمرد جزامی كه همه ازش دوری می كنن، امام مجتبی در آغوشش گرفت، فرمود: چی ِ ناله میزنی؟ فرمود: حبیبم الان دو سه شب ِ به من سر نزده، برام غذا می آورد،برام لقمه می گرفت، همه از من دوری می كردن اون هوامو داشت،گفت:من كه چشم ندارم، نمی دیدمش،اما هر موقع وارد می شد این سنگ ریزه های خرابه هم بهش سلام می كردن، فرمود: دیگه منتظرش نباش،او دیگه نمیآد، ولی به من گفته مراقبت باشم، علی بود،علی بود.*
“الهی:بفاطِمَةَ……… سلام الله علیها.”
*صبح دفن فاطمه داشت بر می گشت،هوا گرگ و میش بود، هر كی داشت به طرف خونه اش می رفت،دومی رسید به مقداد گفت:مقداد آماده باش دختر پیغمبر از دنیا رفته،می خواهیم بریم براش نماز بخونیم،دفنش كنیم، مقداد گفت: خواب بودی دیشب علی فاطمه شو دفن كرد، چنان سیلی به مقداد زد، مقداد روی زمین افتاد،وقتی بلند شد ، فقط گفت:یه سئوال دارم، به زهرا هم همین جور سیلی زدی؟دستت بشكنه.*
“الهی:بالْحَسَنِ……حسن بن علی صلوات الله علیه.”
در ِ خانه باز شد، اینم بعد از تشییع جنازه امام مجتبی،اولین بدنی كه روز دفن شد،عباس وارد خانه شد، سر به دیوار گذاشت،شروع كرد به ناله زدن،حالا همه توی خونه اند، دیگه دست خودش نبود، زینب آمد، داداش چی شده؟ گریه ات رو تا حالا این طور ندیدم، خوب بود تشییع جنازه؟ گفت: خانم جان! غصه ام اینه كه زور و بازوی حیدری دارم،شمشیر دارم، جلو چشمم آقامو تیر بارون كردن.بریم كربلا؟
” الهی: بالْحُسَیْنِ….. صلوات الله علیه”
*یه قبیله ی بیابان نشین اومدن دیدن بدنا روی زمین ِ.یه چیزی میگم:تا آخر عمرت تو ذهنت باشه، بین این بدنها دیدن،یه بدن خورد،كوچلوی شیر خواره، بی سر زیر ِ آفتاب، بدن اونم دفن نكردن،شب ها حیوونا می اومدن كنار بدنشون،گرگ كنار آهو ناله می زد،شیر كنار غزال گریه می كرد، پرنده ها ناله می زدن،اینها بدن كیه اند؟یه وقت دیدن یكی از دور آمد،فرمود: برید كنار این بدنها رو من می شناسم، همه ی بدن ها رو دفن كرد،این زهیر ِ، این حبیب ِ ، این پسر عموم ِ، این داداشم ِ، اما فرمود: دارید یه قطعه حصیر بیارید؟ بدن رو ما بین حصیر قرار داد، بین خاك گذاشت، بدن شیر خواره رو روی سینه اش گذاشت، گفت: بابا رسم ِ، صورت میت رو روی خاك می گذارن، اما تو سر در بدن نداری، لب گذاشت به لب های بریده.تمام شد، گفت:بریم یه بدن دیگه مونده دفنش كنیم. كیه؟كنار علقمه. آقا این بدن كیه،دستم نداره؟ فرمود: بدن عمو جانم
عباس ِ*
“الهی:بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ……..زین العابدین صلوات الله علیه”
*همه دردامون دوا فرما، لذت مناجات رو به ما بچشان*
“الهی:بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ…….صلوات الله علیه”.
*قرض همه مون ادا فرما*
“الهی:بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد…….جعفر بن محمد ٍ صادق.صلوات الله علیه.”
*مارو عالم به وظایف مون قرار بده*
” الهی،بمُوسَى بْنِ جَعْفَر…….صلوات الله علیه “.
*داری باب الحوائج رو صدا می زنی….، رهبر عزیزمون حفظ فرما*
“الهی:بعَلِیِّ بْنِ مُوسى….بعلی بن موسی الرضا صلوات الله علیه”
*هر كی دلش مشهد ِ….،شب اول قبر آقامون به داد ما برسان*
“الهی: بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ…..بمحمد بن علی ٍ الجواد صلوات الله علیه “
*ای خدا مشكل بیكاری جوونامون حل فرما، مادرا غصه بچه هاشون رو خیلی می خورن، دلواپسی مادرا رو بر طرف فرما،پدر و مادرامون ببخش و بیامرز،ما رو عاق فاطمه و عاق والدین از دنیا مبر*
“الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد…….بعلی بن محمد ٍ الهادی صلوات الله علیه.”
*مرضا،مریضای منظور،طفل مریض، مرضای قلبی و اخلاقی مون و عادتی مون، هر كسی مریضی داره سفارش كرده، هر كی اومده اینجا همه بهشون التماس دعا گفتن، یه عده روی تختای بیمارستانا هستن، دكتر جواب كرده ها،سرطانی ها، همشون رو به آبروی امام هادی شفا مرحمت فرما*
“الهی: بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ…… صلوات الله علیه”
*ای خدا شر آمریكا و اسرائیل و دار و دسته اش،همه پیروانش،دوستانشون، به خودشون برگردان،مسلمانان عراق و سوریه و لبنان و یمن رو،نیجریه و مسلمانان شمال آفریقا، مسلمانان میانمار كه گیر بودایی های بی رحم افتادن، همه جای دنیا هر مظلومی هست از چنگال ظالمین نجات عنایت فرما،چشم مارو به جمال آقامون روشن كن، مارو به زیارت آقامون نائل فرما*
“الهی: بالْحُجَّةِ…… صلوات الله و سلامه علیه”
🔳◾️🔳◾️🔳◾️🔳◾️🔳◾️🔳◾️🔳
💠اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ ... 💠
متن کامل مراسم قرآن به سرگذاشتن در شب قدر
☀️حاج محمد رضا طاهری
قرآن ها را مقابل صورت باز کنید، با من زمزمه داشته باش،آروم همه بشنوند:
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ.
یک دقیقه خودت با خدای خودت خلوت کن، هر حاجتی داری تو همین یک دقیقه ای از خدا بخواه،فقط خداوند متعال فرمود:« ای موسی با زبونی من و بخواه که گناه نکرده. گفت: چه طور؟ مگه میشه همچین زبونی پیدا بشه؟ خداوند فرمود:زبون دیگری که در حق تو دعا میکنه، اون که گناهی مرتکب نشده که»برا همدیگه دعا کنید،برا عاقبت به خیری هم دیگر دعا کنید،برا رزق و روزی همیدگه دعا کنید،برا کربلا رفتن هم دعا کنید،فرج امام زمان عجل الله تعال فرجه الشریف مد نظرتون باشه، قرآن ها را روی سر قرار بدهید بگو:
اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛
ده مرتبه : بکَ یَا اللّهُ…… جل جلاله و عظم شأنه
الهی: بمُحَمَّد……. صل الله علیه و آله و سلَّم
الهی:به فرق شکافته ی مولا،ده مرتبه:بعَلِیٍّ…….. صلوات الله و سلامه علیه. خدایا محبت و مودت مولا رو نسل در نسل ما قرار بده.
الهی:بفاطِمَهَ……… سلام الله علیها. خدایا زنان ما، دختران مارو، مزین به حجاب فاطمی بگردان.
الهی: بالْحَسَنِ…… حسن بن علی صلوات الله علیه. خدا مرد شامی ِ بی ادب از در خونه ی امام حسن دست خالی بر نگشت. اونیکه به آقا جسارت کرد،توهین کرد. اینها همه گریه کن های بابای غریبشن. به حق کریم اهل بیت امشب احدی رو دست خالی و نا امید برنگردان.
الهی:بالْحُسَیْنِ….. صلوات الله علیه.
اینجا همه یه آرزو بیشتر ندارند، خدایا این قدم هارو به حرم ارباب برسان.
الهی: بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ…….. زین العابدین صلوات الله علیه. خدایا به حق آقامون زین العابدین ، هیچ کسی مثل آقا زین العابدین گریه کن حسین نبود، خدا همه عمرمون ، مارو جزو گریه کن های حسین قرار بده
الهی: بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ……. صلوات الله علیه.
الهی: بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد……. جعفر بن محمد ٍ صادق.صلوات الله علیه.
آخرین لحظه عمرش فرمود«:به شفاعت ما خانواده نمی رسه، هر کی نمازش رو سبک بشماره» خدایا مارو جزو نمازگزاران واقعی قرار بده
الهی،بمُوسَى بْنِ جَعْفَر……. صلوات الله علیه. خدیا هرچی زندانیه بی گناه هر کجای عالم هست،به حق آقامون موسی بن جعفر همشون رو آزاد بگردان.
الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُوسى….. بعلی بن موسی الرضا صلوات الله علیه.. خودش فرمود:« هرکی دیدن من بیاد سه جا در سخت ترین جاها به دادش می رسم» یا امام رضا به حق جگر گوشه ات دم جون کندن مارو یادت نره، خدا به حق امام رضا لحظه ی جون دادن امام رضا رو به داد ما برسان.
الهی: بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.…. بمحمد بن علی ٍ الجواد صلوات الله علیه. خدایا هرکی امشب هر گره ی دنیای داره، هر حاجت دنیای داره.فرموده اند: حاجات دنیایی تون رو به در خونه ی جواد الائمه ببرید. به حق جگر گوشه ی امام رضا ،امشب همه رو حاجت روا بگردان.
الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد…….بعلی بن محمد ٍ الهادی صلوات الله علیه.
الهی: بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ…… صلوات الله علیه.
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش
ده مرتبه خدارو به آخرین وصی اش قسم بده:
الهی: بالْحُجَّهِ.….. صلوات الله و سلامه علیه
#متن_قران_به_سر
⚜❄️♨️❄️♨️❄️♨️❄️
❣️✨✨✨✨﷽
✨⭐️🍃
✨🍂🌺
✨
🔹یَاإِلَهَ الْآلِهَةِ الرَّفِيعَ جَلَالُهُ🔹
بنده گنهکار اومده
تو به روش نیاری که بده
سر به زیرباحالی منفعل
نکنه بگی بره رده
تو ستار العیوبیو من بنده
تو غفار الذنوبی من شرمنده
پناه به توآوردم ای بخشنده
درسته دیر رسیدم
نکنی ناامیدم
میشه بگی که امشب
این بندرو خریدم
بند۱👇
شدم از فرط گناه ملول
میشه توبمو کنی قبول
قسمت میدم خدای من
تو رو حق حضرت رسول
به لحظه ای که رو سرش خاکستر
میریختنو بهش میگفتن ابتر
به خلق نیکویو خوش پیغمبر
خیلی پشیمونم خدایا
ببین که داغونم خدایا
دستمو ول نکن تاآخر
پای تو میمونم خدایا
بند۲👇
ای خدای مهربون من
همه جا تویی نشون من
میدونی محبت علی
بسته به این تنو جون من
سائل نیمه شب به تو دل بسته
ببین چجوره حالو روزش خسته
تو رو قسم به اون سر بشکسته
به غربت حیدرکرار
بابای مظلوم علمدار
اونی که تو سالای عمرش
جفا شده بهش چه بسیار
بند۳👇
رو لب من بی واهمه
ای خدایا هست زمزمه
توی دنیا من بی کسم
همه هستیمه فاطمه
درسته که اسیر نفسو دنیام
یاحضرت ذوالجلال والاکرام
فاطمه هست نور میون شبهام
ندارم آبرو خدایا
بریدم از مردم دنیا
ممنونم اینکه تو سرشتی
گل منو با عشق زهرا
بند۴👇
یا الهی یا ذوالمنن
تو خلاصم کن از مهن
قسمت میدم ای خدا
تورو به امام حسن
یه داغی مونده ای خدا رو سینه
یه کهنه زخم عمقی دیرینه
اونم زیارت بقیع مدینه
اونجا که دل اسیره
برا غماش میمیره
تو کوچه هاش که حیری
خیلی دلت میگیره
بند۵👇
ای خدا دارم به شورو شین
عمریه بااشک هردوعین
هر دفعه که تشنه لب میشم
میگم السلام یا حسین
به اون شهید خسته روی خاک
که شد به دست دشمنش چاک چاک
سوز دلم رسیده تاافلاک
نعره مستانه کشیدند
تا که به قتله گاه رسیدند
بمیرم اینکه جلوخواهر
سر شرو ازقفابریدند
بند۶👇
پشیمونم ای خدا زیاد
آخه غفاری دلت میاد
ردکنی کسی رو که شده
شفیع اون زین العباد
اون که دیده پیکر بی سرگودال
به زیر سم اسب دشمن پامال
براهمین گریه میکرد تاچل سال
روز ش بمیرم شده بود شب
جونش رسید ازغصه برلب
میدید به رو ناقه عریان
بادست بسته عمه زینب
بند۷👇
ای خداهرجاحاضری
تو به اعمالم ناظری
میشه ببخشیمو بگی
جزو نوکرای باقری
اون که مقامش بلندو رفیع
به عالمی قیامت اونه شفیع
قربون قبر ویرونش توبقیع
یه قبر ویرونه نشونش
اماتو قلبامونه خونش
تامیشنوم اسم آقارو
دلم میگیره هی بهونش
بند۸👇
ای خداگر چه نالایقم
دروغه اینکه یه عاشقم
ولی میشناسن عالم منو
شیعه امام صادقم
چه افتخاربالاتر از این باشه
روی دلم امضای آقا باشه
شیعه مولا توی جنت جاشه
دلی که در پی نیازه
تموم هستیشو میبازه
سفارش امام صادق
به منه هییتی نمازه
بند۹👇
مصحفت خدا روی سرم
این عقیدمه و باورم
کاری آتیش نداره بامن
تاباموسی بن جعفرم
اون آقایی که دور بوده از خونه
تو زندونا بوده به هر بهونه
روی تنشه ردتازیونه
نفس تو سینش شده درگیر
از زندگیش آقام شده سیر
حتی یه لحظه ای نزاشتن
جدا شه از اون قلُ زنجیر
بند۱۰👇
میزنم دوباره بازصدا
باهمه وجودم ای خدا
هر کیم یاهر چیم ولی
میمیرم براامام رضا
درسته که خداببین هستم بد
جرمو گناه من گذشته ازحد
قسم میدم تو رو به شاه مشهد
امام رضاست همه وجودم
امام رضاست بودونبودم
پنجره دلمرو هر بار
رو به نگاه اون گشودم
بند۱۱👇
ای خدای هر دو عالمین
دل منرو بردی زیر دین
جنت روی زمین تو
برای منه تو کاظمین
اونجایی که پیدا میشه هر نشون
امام مظلوممو کشتن جوون
میباره حتی اشکای آسمو
تن امامم به روی بام
یادم اومد جسارت شام
دختری که توی خرابه
سوال میکردعمه کو بابا
بند۱۲👇
ویرونیم رو به آبادیه
صدا پیچیده منادیه
انگاری خدا میبخشمون
سببش امام هادیه
قربون غربت توسامرا
میریزه اشکام قد یک دریا
ای پسر نهمی زهرا
قصه توخیلی عجیبه
سامرا احوالش غریبه
دست خودم نیست آخه آقا
دلم براتون بی شکیبه
بند۱۳👇
خدالحظه های آخری
بگو دیگه منو میخری
در خونت میدمت قسم
تو رو به امام عسکری
به لحظه جون دادن این آقا
برگ براتموخداکن امضا
میون قبرمنو نزاری تنها
آبروموگرو گذاشتم
بهتراز اینامن نداشتم
پرچم اهل بیتو عمری
تو دل هرعاشقی کاشتم
بند۱۴👇
توی دنیایی که قحطیه
باتوای خدایه عهدیه
میدونی نجات شیعه ها
توی هر دو دست مهدیه
فراق یار داره میشه طولانی
هوای چشمام ابری طوفانی
دنیابدون اونه دار فانی
نمیدونم الان کجایه
مدینه یاکرببلایه
یاقم یاجمکرانه آقا
یاحرم امام رضایه
سیدرضاصالحی
#متن_قران_به_سر
#سبک_مداحی_مناجات_باخدا
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
هرچند که خسته از گناه آمده ام
با حال بد و روی سیاه آمده ام
امشب شب قدر است ،یقین می بخشی
با ذکر حسین و اشک و آه آمده ام
محمد مهدى عبدالهى
🔹 #کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
⚜️🔸⚜️مناجات و توسل جانسوز _ امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف _ویژۀ شبهایِ احیا _سید مهدی میرداماد⚜️🔸⚜️
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
دوباره مهمونی شده ، صاحب خونه کجایی
مهمونات از راه اومدن ، پس کی میخوای بیایی
*میدونم امشب کربلا هستی ولی یه سری به ما بزن ...*
دوباره مهمونی شده ، صاحب خونه کجایی
مهمونات از راه اومدن ، پس کی میخوای بیایی
خدا رو شکر ، جا داره امشب همه دستامونو بیاریم بالا شکر کنیم ، تا سحر شکر کنیم به خدا قسم کمه ...*
خدارو شکر که امسالم شبای قدر رو دیدم(شک نداشته باش خودت با پای خودت نیومدی)
خدا رو شکر که امسالم شبای قدر رو دیدم
دعوتمون کردی و باز به محضرت رسیدم ...
خدارو شکر که امسالم کنار تو می شینم(اخ اگه بشه چی میشه ...)
چه خوب میشه که این دفعه،روی تو رو ببینم
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
*ببینم قرآن رو سرت میزاری ... ببینم برا جدت گریه میکنی ... قربون شال عزای به گردنت ... قربون بابا بابا گفتنت ....*
با این که توفیق شده اینجا پناه آوردم
خیلی خجالت می کشم بار گناه آوردم
*همه مهمونی میرن لباس نو می پوشن ... من هی به خودم نگاه کردم ، لباسم کثیف گناه ... باز خدا رو شکر یه پیرهن مشکی برام مونده ... ان شاالله آخرشم با این پیرن مشکی زیر خاک برم .... شبای آخر ماه رمضونه ... ان شاالله محرم با پیرن مشکی منو دفن کنن ... همه دارایی من همینه قربونت برم ....*
یادش می یاد که سال پیش چه عهدی با تو بستم(هرکی اینجوریه خودش حدیث نفس کنه و خودش ناله بزنه ...*
برای آدم شدنم قول و قرار گذاشتم ...
ولی باز هم با خطاهام ، قلب تو رو شکستم
عِین خیالمم نبود با تو چه عهدی بستم ...
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
یه سال گذشته و هنوز همون جوری بدم من
*بهتر نشدم ... بدتر شدم ... یه بار گوشمو میگرفتی آدمم میکردی ... یه بار منو محکم زمین میزدی بفهمم چه خبره ... هی من خطا کردم تو پرده انداختی ... هی من جوونی کردم تو به رو خودت نیاوردی ... هی فرشته هات اومدن گفتن خدا این بسشه دیگه پیمونه اش پر شده الان وقتشه عذابش بدیم ... هی گفتی نه ان شاالله میاد .... منتظرم شب بیست و سوم بیاد ... به جای اینکه تو ناز کنی من ناز تو بکشم ، من هی ناز کردم .... به فرشته هات گفتی عذابش نکنید .... ان شالله میاد ...
دلتون میاد این بنده رو عذاب کنید نگاش کنید ببینید با همه بدیش هر وقت یکی میگه حسین .... جانم ... دنبال همین بودی نه؟ همینو میخواستی ؟!! اگه رفتی منم با تو میام ..."
برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا ... (چرا صدات نمیاد؟! این حسینو واسه کی نگه داشتی)
بردلم ترسم بماند آرزوی کربلا .....
*بگم دیگه...*
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین(بگم یا نه ...)
دست وپا می زد حسین زینب صدا می زد حسین
*حالا بگو حسین .... (فکر کن نفس آخرته بگو تا نفست بند بیاد) ...
حسین ....
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
✧✾═════✾🔶✾═════✾✧
.
⚜️جهت دسترسی به صوت ها تلگرام خود را بروزرسانی نمایید⚜️
#سید_مهدی_میرداماد
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
✼═══┅🔶🍁🔶┅═══✼
✨مناجات و دعا ویژه شب های قدر_غزل مصیبت شب نوزدهم ماه مبارک رمضان _حاج سعید حدادیان✨
🔱"باب الحرم" اولين پایگاه متن روضه و اشعار مذهبی :ویژه ذاکرین و مادحین اهل بیت علیهم السلام🔱
✅وبلاگ باب الحرم:
⚜⚜⚜⚜
این منم عبد گنهکار،این تویی خدای غفار
ای خدا به حق حیدر،آبرومونو نگه دار
خواهش بزرگ تری هست،که میگم با سر به زیری
*سرتو بنداز پایین چون خواهش بزرگیه*
پیش مولا روز محشر،آبرومونو نریزی
دیده ها رو یا رب ندیده گیر
گناهامو امشب ندیده گیر
به خاطر حیدر( بگو بمیر 3)
دیده ها رو یا رب ندیده گیر
گناهامو امشب ندیده گیر
که من به عشق تو(شدم اسیر2)
*یه دفعه نگاه کردم دیدم ماه رمضونیه دلم دست توئه،چرا اینطوری شد؟!*
آخه مهربونی ... دوست دارم 2
نسوزونی ... دوست دارم
*چه شبای خوبی بود ..."اجرنا من النار یا مجیر"
الهی العفو ... به به ... به به ...*
🌺🌺🌺🌺
یا اباصالح کجایی 2
*مگه بی امام زمان میشه بری در خونه ی خدا؟!*
ای امان از این جدایی
*به خودم بود اصلا روم نمیشد اینو بگم به عشق شماها میگم آخه میدونم آقا خیلی دوستون داره*
یا اباصالح کجایی ؟
ای امان از این جدایی ...
کی یه لحظه امشب
توی جمع ما می آیی ؟
دل ما گرفته امشب جون ما رسیده بر لب
به یاد افطار حیدر،به یاد اشکای زینب ...
باباجون بابا دیگه نخون ... 2
*هی آسمان رو نگاه می کرد می گفت*
باباجون بابا دیگه نخون ...
و انا الیه راجعون
جان من بابا ، پیشم بمون ... 3
🌺🌺🌺🌺
#حاج_سعید_حدادیان
#شهادت_امیر_المومنین_علیه_السلام
#مناجات_دعا
#ماه_مبارک_رمضان
#امیرالمومنین(ع) -فضائل-پناه بردن حیوانات به قبر ایشان
پناه آوردن حیوانات به حرم امن امیرالمومنین(ع)
و محمد بن زكریا (به سندش) از عبد اللَّه بن حازم حدیث كند كه گفت:
روزى با هارون الرشید براى شكار از كوفه بیرون رفتیم، پس به ناحیه غریین و ثویه (كه جایى است پشت كوفه و قبر أبو موسى اشعرى در آن جا است) رسیدیم. آهوانى را در آنجا دیدیم، پس بازها و سگ ها (ى شكارى) را به طرف آنها رها كردیم، آنها ساعتى براى شكار آهوان دست و پا كردند (ولى نتوانستند آنها را شكار كنند) پس آن آهوان به تپه (كه در آنجا بود) پناه بردند و بالاى همان تپه ایستادند، (ناگهان دیدیم) بازها در كنارى از آن تپه فرود آمدند و سگ هاى شكارى بازگشتند.
هارون از این جریان در شگفت شد، سپس آهوان از تپه به زیر آمدند بازها به طرف آن ها پرواز كردند و سگ ها نیز به سوى آنها دویدند، آهوان (كه این جریان را دیدند) دوباره به آن تپه رفتند، بازها و سگ ها نیز (آنها را رها ساخته) به جاى خود بازگشتند، و تا سه مرتبه این جریان تكرار شد.
هارون الرشید گفت: بشتاب بروید و هر كه (در این اطراف) یافتید او را نزد من بیاورید (زیرا چنین می نماید كه این زمین مقدسى است و اسرارى در آن نهفته است. گوید: ما به جستجو در آن اطراف پرداختیم،) پیر مردى از قبیله بنى اسد یافتیم، و او را نزد هارون آوردیم، هارون به وى گفت: مرا آگاه كن كه این تپه چیست؟ پیر مرد گفت: اگر امانم دهى ترا آگاه سازم، هارون گفت: عهد و پیمان خدا براى تو است (و من با خدا عهد كنم) كه ترا از جایگاهت بیرون نكنم و آزارت ندهم؟ پیر مرد گفت: پدرم از پدرانش براى من حدیث كرده كه آنها گفتهاند: در این تپه قبر على بن ابى طالب علیه السّلام است، و خداى تعالى آنجا را حرم امن قرار داده، و هیچ چیزى بدان جا پناه نبرد جز اینكه ایمن شود. پس هارون پیاده شد و آبى خواسته وضو گرفت و نزد آن تپه نماز خواند، و خود را به خاك آن مالید و گریست، پس برگشتیم.
متن عربی:
وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ زَكَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَائِشَةَ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ خَازِمٍ قَالَ خَرَجْنَا یَوْماً مَعَ الرَّشِیدِ مِنَ الْكُوفَةِ نَتَصَیَّدُ فَصِرْنَا إِلَى نَاحِیَةِ الْغَرِیَّیْنِ وَ الثُّوَیَّةِ فَرَأَیْنَا ظِبَاءً فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهَا الصُّقُورَ وَ الْكِلَابَ فَجَاوَلَتْهَا سَاعَةً ثُمَّ لَجَأَتِ الظِّبَاءُ إِلَى أَكَمَةٍ فَسَقَطَتْ عَلَیْهَا فَسَقَطَتِ الصُّقُورُ نَاحِیَةً وَ رَجَعَتِ الْكِلَابُ فَعَجِبَ الرَّشِیدُ مِنْ ذَلِكَ ثُمَّ إِنَّ الظِّبَاءَ هَبَطَتْ مِنَ الْأَكَمَةِ فَهَبَطَتِ الصُّقُورُ وَ الْكِلَابُ فَرَجَعَتِ الظِّبَاءُ إِلَى الْأَكَمَةِ فَتَرَاجَعَتْ عَنْهَا الْكِلَابُ وَ الصُّقُورُ فَفَعَلَتْ ذَلِكَ ثَلَاثاً فَقَالَ الرَّشِیدُ ارْكُضُوا فَمَنْ لَقِیتُمُوهُ فَأْتُونِی بِهِ فَأَتَیْنَاهُ بِشَیْخٍ مِنْ بَنِی أَسَدٍ فَقَالَ لَهُ هَارُونُ أَخْبِرْنِی مَا هَذِهِ الْأَكَمَةُ قَالَ إِنْ جَعَلْتَ لِیَ الْأَمَانَ أَخْبَرْتُكَ قَالَ لَكَ عَهْدُ اللَّهِ وَ مِیثَاقُهُ أَلَّا أُهَیِّجَكَ وَ لَا أُوذِیَكَ فَقَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ أَنَّهُمْ كَانُوا یَقُولُونَ إِنَّ فِی هَذِهِ الْأَكَمَةِ قَبْرَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع جَعَلَهُ اللَّهُ حَرَماً لَا یَأْوِی إِلَیْهِ شَیْءٌ إِلَّا أَمِنَ فَنَزَلَ هَارُونُ فَدَعَا بِمَاءٍ فَتَوَضَّأَ وَ صَلَّى عِنْدَ الْأَكَمَةِ وَ تَمَرَّغَ عَلَیْهَا وَ جَعَلَ یَبْكِی ثُمَّ انْصَرَفْنَا.
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص: 26
امیرالمومنین(ع)-فضائل-مقام وی در شب معراج
مقام علی (ع) در شب معراج
ابن عباس می گوید که: شنیدم از رسول خدا صلی الله علیه و آله که می فرمود:
چون که مرا به آسمان ها سیر شبانه دادند به هیچ ملکی از ملائکه برخورد نکردم، مگر اینکه از من درباره علی بن ابی طالب علیه السلام سؤال می کردند تا جایی که من گمان کردم اسم علی علیه السلام از اسم من مشهورتر است.
پس آن گاه که به آسمان چهارم رسیدم، ملک الموت را دیدم که به من گفت: ای محمد! هیچ خلقی از خدا نیست مگر این که قبض روحش به دست من می باشد، به جز تو و حضرت علی علیه السلام، چون خداوند متعال خود قبض روح شما را خواهد کرد. پس چون به زیر عرش الهی رسیدم حضرت علی علیه السلام را دیدم که در زیر عرش الهی ایستاده بود.
پس من گفتم: ای علی از من سبقت گرفتی؟
جبرئیل به من گفت: ای محمد! کیست آن کسی که با او این چنین صحبت می کنی؟ گفتم: این برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام است.
جبرئیل به من گفت: ای محمد! این علی علیه السلام نیست بلکه ملکی از ملائکه خداوند متعال می باشد که خداوند متعال آن را به صورت علی علیه السلام خلق کرده است.
پس ما ملائکه ای که مقرب درگاه الهی هستیم هر وقت مشتاق دیدار حضرت علی علیه السلام می شویم این ملک را زیارت می کنیم، به خاطر بزرگی و کرامتی که حضرت علی علیه السلام در پیشگاه خداوند دارد.
متن عربی روایت:
عن ابن عباس، قال: سمعت رسول الله(ص) یقول: لمّا أسری بی إلی السماء ما مررت بملإ من الملائکة إلا سألونی عن علی بن أبی طالب علیه السلام حتی ظننت أن اسم علی فی السماء أشهر من اسمی. فلما بلغت السماء الرابعة نظرت إلی ملک الموت، فقال لی: یا محمد؛ ما خلق الله خلقا إلا أقبض روحه بیدی ما خلا أنت و علی علیه السلام فإن الله جل جلاله یقبض أرواحکما بقدرته.
فلما صرت تحت العرش نظرت فإذا أنا بعلی بن أبی طالب علیه السلام واقفا تحت عرش ربی، فقلت: یا علی سبقتنی؟ فقال لی جبرئیل علیه السلام: یا محمد؛ من هذا الذی یکلمک؟ قلت: هذا أخی علی بن أبی طالب علیه السلام. قال لی: یا محمد؛ لیس هذا علیاً و لکنه ملک من ملائکة الرحمن خلقه الله علی صورة علی بن أبی طالب علیه السلام فنحن الملائکة المقربون کلما اشتقنا إلی وجه علی بن أبی طالب علیه السلام زرنا هذا الملک لکرامة علی بن أبی طالب علیه السلام علی الله سبحانه.
سند روایت:
شیخ جلیل القدر، محمد بن احمد شاذان قمی در کتاب «مئة منقبة» طریق خود را نسبت به این روایت چنین بیان می کند(2) «حدثنا أبوالقاسم جعفر بن محمد بن مسرور اللحام(3)قال: حدثنی الحسین ابن محمد، قال: حدثنی أحمد بن علویه المعروف بابن الاسود الکاتب
الاصبهانی(4) قال: حدثنی إبراهیم بن محمد، قال: حدثنی عبد الله بن صالح، قال: حدثنی جریر بن عبدالحمید، عن مجاهد، عن ابن عباس».
علامة کراجکی رحمة الله در کتاب کنز الفوائد در مورد این روایت می فرماید: «این روایتی است که اصحاب حدیث بر نقل آن اتفاق دارند.»
با توجه به این که روایت نیز از نظر سندی نیز قابل اعتماد می باشد.
1. کنز الفوائد، ج2،ص142؛ مأة منقبة، ص33؛ بحار، ج18، ص300 و ج26، ص305؛ مدینة المعاجز، ج2، ص 311،ح 574؛ الشیعه فی أحادیث الفریقین،ص 179،ح 224.
2. و طریق علامه کراجکی در کتاب «کنزالفوائد» نیز چنین می باشد.
3. او یکی از مشایخ شیخ صدوق رحمه الله است و از «حسین بن محمد بن عامر» نیز نقل روایت می کند. (نقلاً عن هامش مئة منقبة).
4. او که به یک ادیب، شاعر، کاتب و راوی حدیث مشهور بود، قصیده ای در 830 بیت به نام «الألفیة و المحبرة» در مدح امیرالمؤمنین علی علیه السلام سرود که وقتی این قصیده بر أبی حاتم سجستانی عرضه شد، گفت: «ای اهل بصره، به خدا قسم شاعر اصفهانی در این قصیده در احکام و زیادی فایده اش بر شما غلبه و برتری پیدا کرد». وفاتش به سال 312 یا 320 ق می باشد. (ر.ک: الکنی و الالقاب 1/212؛ الذریعه 2/298 رقم 1197).
امیرالمومنین(ع)-مقتل-پیشگویی شهادت به ابن ملجم
پیشگویی شهادت امیرالمومنین(ع) به ابن ملجم
و از آن جمله حسن بن محبوب (بسند خود) از اصبغ بن نباته حدیث كند كه گفت: ابن ملجم (مرادى) در زمره دیگران كه (با آن حضرت) بیعت كردند، آمد و با على علیه السّلام بیعت كرد، و رو گرداند (كه برود) أمیر المؤمنین علیه السّلام براى بار دوم او را خواند و بیعت محكمى از او گرفت و تأكید فرمود كه بیعت را نشكند، و او چنان كرد، و رو گرداند (كه برگردد) أمیر المؤمنین علیه السّلام براى سومین بار او را خواست و به محكمى از او بیعت گرفت و تأكید كرد كه بی وفائى نكند و بیعت را نشكند، (این بار) ابن ملجم گفت: اى امیر مؤمنان به خدا سوگند ندیدم با كسى این گونه كه با من رفتار می كنى رفتار كنى؟ أمیرالمؤمنین علیه السّلام (بیكى از اشعار عمر و بن معدی كرب تمثل جسته، كه ترجمهاش ذیلا از نظر شما میگذرد و شرحش پس از آن بیاید و) فرمود:
«من زندگى یا عطاى باو را میخواهم ولى او اراده كشتن مرا دارد، عذر خود یا عذر پذیر خود را نسبت بدوست مرادى خود بیاور.»
اى ابن ملجم برو كه به خدا سوگند گمان ندارم بدان چه گفتى وفا كنى؟
توضیح شعر:
شعرى كه حضرت علیه السّلام بدان تمثل جست از اشعار عمر و بن معدیكرب است كه با شخصى بنام قیس بن مكشوح مرادى رفاقت داشت، و بواسطه پیش آمدى میانه آن دو بهم خورد،
و قیس بن مكشوح شروع بكینهتوزى در برابر عمرو كرد، و عمرو در برابر باو احسان و نیكى مینمود، و عمرو بن معدیكرب این شعر را در همین باره گفته است، و مصراع اول این شعر را برخى «حبائه» بباء موحده و همزه خواندهاند كه بمعناى عطاء است، و برخى «حیاته» بیاء و تاء خواندهاند كه بمعناى زندگى است، و ما در ترجمه هر دوى آن دو معنا را بنحو تردید ذكر كردیم، و مصراع دوم نیز احتمال چند معنى دارد كه ما دو تاى آنها را در ترجمه بنحو تردید بیان داشتیم.
متن عربی:
وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ أَتَى ابْنُ مُلْجَمٍ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَبَایَعَهُ فِیمَنْ بَایَعَ ثُمَّ أَدْبَرَ عَنْهُ فَدَعَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَتَوَثَّقَ مِنْهُ وَ تَوَكَّدَ عَلَیْهِ أَلَّا یَغْدِرَ وَ لَا یَنْكُثَ فَفَعَلَ ثُمَّ أَدْبَرَ عَنْهُ فَدَعَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الثَّانِیَةَ فَتَوَثَّقَ مِنْهُ وَ تَوَكَّدَ عَلَیْهِ أَلَّا یَغْدِرَ وَ لَا یَنْكُثَ فَفَعَلَ ثُمَّ أَدْبَرَ عَنْهُ فَدَعَاهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع الثَّالِثَةَ فَتَوَثَّقَ مِنْهُ وَ تَوَكَّدَ عَلَیْهِ أَلَّا یَغْدِرَ وَ لَا یَنْكُثَ فَقَالَ ابْنُ مُلْجَمٍ وَ اللَّهِ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ مَا رَأَیْتُكَ فَعَلْتَ هَذَا بِأَحَدٍ غَیْرِی فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع
أُرِیدُ حِبَاءَهُ وَ یُرِیدُ قَتْلِی عَذِیرَكَ مِنْ خَلِیلِكَ مِنْ مُرَادٍ
امْضِ یَا ابْنَ مُلْجَمٍ فَوَ اللَّهِ مَا أَرَى أَنْ تَفِیَ بِمَا قُلْت.
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد،ج1،ص13
امیرالمومنین(ع)-مقتل-شب آخر و ممانعت مرغابی ها
شب آخر امیرالمومنین(ع) و فریاد مرغابی ها
أمیر المؤمنین علیه السّلام تمامى آن شب(شب آخر) را بیدار بود و بسیار بیرون مىآمد و به آسمان نگاه می كرد و می فرمود: به خدا، دروغ نگفتهام و به من هم دروغ نگفتهاند، این همان شبى است كه به دان و عدهام دادهاند، پس به خوابگاه خود برمی گشت، چون سپیده زد كمربندش را محكم بست و بیرون رفت، و (این دو شعر را كه در فصل پیشین نیز گذشت) می خواند (و ترجمهاش چنین است):
1- كمرت را براى مرگ محكم ببند (و مهیاى آن باش) زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد.
2- و آنگاه كه بر تو وارد شد از مرگ جزع و بیتابى مكن.
چون به میان سرا (و صحن خانه) رسید مرغابیان پیش آمدند و به روى آن حضرت فریاد می زدند، (آنان كه در خانه بودند) آن ها را از پیش رویش دور می كردند، حضرت فرمود: آنها را واگذارید زیرا كه این ها نوحهگران هستند، پس بیرون رفت و (همان شب) ضربت خورد.
متن عربی:
وَ رُوِیَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع سَهِرَ تِلْكَ اللَّیْلَةَ فَأَكْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّیْلَةُ الَّتِی وُعِدْتُ بِهَا ثُمَّ یُعَاوِدُ مَضْجَعَهُ فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ شَدَّ إِزَارَهُ وَ خَرَجَ وَ هُوَ یَقُولُ
اشْدُدْ حَیَازِیمَكَ لِلْمَوْتِ فَإِنَّ الْمَوْتَ لَاقِیكَ
وَ لَا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ إِذَا حَلَّ بِوَادِیكَ
فَلَمَّا خَرَجَ إِلَى صَحْنِ الدَّارِ اسْتَقْبَلَتْهُ الْإِوَزُّ فَصِحْنَ فِی وَجْهِهِ فَجَعَلُوا یَطْرُدُونَهُنَّ فَقَالَ دَعُوهُنَّ فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ ثُمَّ خَرَجَ فَأُصِیبَ ع.
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص: 15
امیرالمومنین(ع)-مقتل-شب آخر و ممانعت مرغابی ها
شب آخر امیرالمومنین(ع) و فریاد مرغابی ها
أمیر المؤمنین علیه السّلام تمامى آن شب(شب آخر) را بیدار بود و بسیار بیرون مىآمد و به آسمان نگاه می كرد و می فرمود: به خدا، دروغ نگفتهام و به من هم دروغ نگفتهاند، این همان شبى است كه به دان و عدهام دادهاند، پس به خوابگاه خود برمی گشت، چون سپیده زد كمربندش را محكم بست و بیرون رفت، و (این دو شعر را كه در فصل پیشین نیز گذشت) می خواند (و ترجمهاش چنین است):
1- كمرت را براى مرگ محكم ببند (و مهیاى آن باش) زیرا مرگ به دیدارت خواهد آمد.
2- و آنگاه كه بر تو وارد شد از مرگ جزع و بیتابى مكن.
چون به میان سرا (و صحن خانه) رسید مرغابیان پیش آمدند و به روى آن حضرت فریاد می زدند، (آنان كه در خانه بودند) آن ها را از پیش رویش دور می كردند، حضرت فرمود: آنها را واگذارید زیرا كه این ها نوحهگران هستند، پس بیرون رفت و (همان شب) ضربت خورد.
متن عربی:
وَ رُوِیَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع سَهِرَ تِلْكَ اللَّیْلَةَ فَأَكْثَرَ الْخُرُوجَ وَ النَّظَرَ فِی السَّمَاءِ وَ هُوَ یَقُولُ وَ اللَّهِ مَا كَذَبْتُ وَ لَا كُذِبْتُ وَ إِنَّهَا اللَّیْلَةُ الَّتِی وُعِدْتُ بِهَا ثُمَّ یُعَاوِدُ مَضْجَعَهُ فَلَمَّا طَلَعَ الْفَجْرُ شَدَّ إِزَارَهُ وَ خَرَجَ وَ هُوَ یَقُولُ
اشْدُدْ حَیَازِیمَكَ لِلْمَوْتِ فَإِنَّ الْمَوْتَ لَاقِیكَ
وَ لَا تَجْزَعْ مِنَ الْمَوْتِ إِذَا حَلَّ بِوَادِیكَ
فَلَمَّا خَرَجَ إِلَى صَحْنِ الدَّارِ اسْتَقْبَلَتْهُ الْإِوَزُّ فَصِحْنَ فِی وَجْهِهِ فَجَعَلُوا یَطْرُدُونَهُنَّ فَقَالَ دَعُوهُنَّ فَإِنَّهُنَّ نَوَائِحُ ثُمَّ خَرَجَ فَأُصِیبَ ع.
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص: 15
#امیرالمومنین(ع)-مقتل-شب آخر و گفتگو با ام کلثوم
شب آخر امیرالمومنین(ع) و گفتگو با ام کلثوم
1.اسماعیل بن زیاد گوید: امّ موسى خدمتكار (و كلفت) على علیه السّلام كه در ضمن دایه دخترش نیز بود، برایم حدیث كرد و گفت: شنیدم على علیه السّلام به دخترش ام كلثوم می فرمود: دختركم، چنین مىبینم كه مدت كمى با شما هستم؟ عرض كرد: چگونه پدر جان؟ فرمود: من رسول خدا (ص) را در خواب دیدم و او (در آن حال) گرد و خاك از رویم پاك می كرد و می فرمود: یا على تو را چیزى نیست؛ آن چه وظیفهات بود انجام دادهاى.
ام كلثوم گفت: سه شب (از این خواب) بیش نگذشت كه آن ضربت را به او زدند، ام كلثوم در آن مصیبت فریاد زد، حضرت فرمود: دختركم، فریاد نزن زیرا رسول خدا (ص) را مىبینم كه به دست خود به من اشاره می كند و می فرماید: یا على نزد ما بیا كه آنچه در نزد ما است براى تو بهتر است.
2- و نیز عبد اللَّه بن موسى (به یك واسطه) از حسن بصرى حدیث كند كه گفت: امیر المؤمنین على علیه السّلام آن شبى كه در صبحش كشته شد (همه شب را) بیدار بود، و بر خلاف عادتى كه داشت آن شب براى نماز شب به مسجد نرفت، پس دخترش ام كلثوم بوى عرض كرد: این چیست كه (امشب) خواب را از شما گرفته؟
فرمود:اگر امشب را به صبح برسانم كشته خواهم شد، (تا اینكه) ابن نباح (اذان گوى آن حضرت آمد) و اذان نماز (صبح را) گفت، حضرت كمى راه (به طرف مسجد) رفت و برگشت، ام كلثوم به وى عرض كرد: دستور فرما جعدة (كه خواهرزاده آن حضرت بود) با مردم نماز بخواند؟ فرمود: آرى دستور دهید (امروز) جعده با مردم نماز بخواند، سپس فرمود: از مرگ گریزى نیست و خود به مسجد رفت، و آن مرد (یعنى ابن ملجم) تمام آن شب (در مسجد) بیدار بود و چشم به راه و مترصد آن حضرت بود، و چون نسیم سحرگه وزید خوابش برد، أمیر المؤمنین علیه السّلام (وارد مسجد شد) و با پاى خود او را جنبش داده فرمود: نماز، پس بر خواست و آن حضرت را ضربت زد.
متن عربی:
1. وَ رَوَى إِسْمَاعِیلُ بْنُ زِیَادٍ قَالَ حَدَّثَتْنِی أُمُّ مُوسَى خَادِمَةُ عَلِیٍ ع وَ هِیَ حَاضِنَةُ فَاطِمَةَ ابْنَتِهِ ع قَالَتْ سَمِعْتُ عَلِیّاً ع یَقُولُ لِابْنَتِهِ أُمِّ كُلْثُومٍ یَا بُنَیَّةِ إِنِّی أَرَانِی قَلَّ مَا أَصْحَبُكُمْ قَالَتْ وَ كَیْفَ ذَلِكَ یَا أَبَتَاهْ قَالَ إِنِّی رَأَیْتُ نَبِیَّ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی وَ هُوَ یَمْسَحُ الْغُبَارَ عَنْ وَجْهِی وَ یَقُولُ یَا عَلِیُّ لَا عَلَیْكَ قَدْ قَضَیْتَ مَا عَلَیْكَ قَالَتْ فَمَا مَكَثْنَا إِلَّا ثَلَاثاً حَتَّى ضُرِبَ تِلْكَ الضَّرْبَةَ فَصَاحَتْ أُمُّ كُلْثُومٍ فَقَالَ یَا بُنَیَّةِ لَا تَفْعَلِی فَإِنِّی أَرَى رَسُولَ اللَّهِ ص یُشِیرُ إِلَیَّ بِكَفِّهِ یَا عَلِیُّ هَلُمَّ إِلَیْنَا فَإِنَّ مَا عِنْدَنَا هُوَ خَیْرٌ لَك
2. وَ رَوَى عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ دِینَارٍ عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِیِّ قَالَ سَهِرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع فِی اللَّیْلَةِ الَّتِی قُتِلَ فِی صَبِیحَتِهَا وَ لَمْ یَخْرُجْ إِلَى الْمَسْجِدِ لِصَلَاةِ اللَّیْلِ عَلَى عَادَتِهِ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ أُمُّ كُلْثُومٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهَا مَا هَذَا الَّذِی قَدْ أَسْهَرَكَ فَقَالَ إِنِّی مَقْتُولٌ لَوْ قَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَتَاهُ ابْنُ النَّبَّاحِ فَآذَنَهُ بِالصَّلَاةِ فَمَشَى غَیْرَ بَعِیدٍ ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ أُمُّ كُلْثُومٍ مُرْ جَعْدَةَ فَلْیُصَلِّ بِالنَّاسِ قَالَ نَعَمْ مُرُوا جَعْدَةَ فَلْیُصَلِّ ثُمَّ قَالَ لَا مَفَرَّ مِنَ الْأَجَلِ فَخَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ إِذَا هُوَ بِالرَّجُلِ قَدْ سَهِرَ لَیْلَتَهُ كُلَّهَا یَرْصُدُهُ فَلَمَّا بَرَدَ السَّحَرُ نَامَ فَحَرَّكَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِرِجْلِهِ وَ قَالَ لَهُ الصَّلَاةَ فَقَامَ إِلَیْهِ فَضَرَبَهُ
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص: 15
#امیرالمومنین(ع)-مقتل-بیدار نمودن ابن ملجم
امیرالمومنین(ع) ابن ملجم را از خواب بیدار نمود
و نیز عبد اللَّه بن موسى (به یك واسطه) از حسن بصرى حدیث كند كه گفت: امیر المؤمنین على علیه السّلام آن شبى كه در صبحش كشته شد (همه شب را) بیدار بود، و بر خلاف عادتى كه داشت آن شب براى نماز شب به مسجد نرفت، پس دخترش ام كلثوم بوى عرض كرد: این چیست كه (امشب) خواب را از شما گرفته؟
فرمود:اگر امشب را به صبح برسانم كشته خواهم شد، (تا اینكه) ابن نباح (اذان گوى آن حضرت آمد) و اذان نماز (صبح را) گفت، حضرت كمى راه (به طرف مسجد) رفت و برگشت، ام كلثوم به وى عرض كرد: دستور فرما جعدة (كه خواهرزاده آن حضرت بود) با مردم نماز بخواند؟ فرمود: آرى دستور دهید (امروز) جعده با مردم نماز بخواند، سپس فرمود: از مرگ گریزى نیست و خود به مسجد رفت، و آن مرد (یعنى ابن ملجم) تمام آن شب (در مسجد) بیدار بود و چشم به راه و مترصد آن حضرت بود، و چون نسیم سحرگه وزید خوابش برد، أمیر المؤمنین علیه السّلام (وارد مسجد شد) و با پاى خود او را جنبش داده فرمود: نماز، پس بر خواست و آن حضرت را ضربت زد.
متن عربی:
وَ رَوَى عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ دِینَارٍ عَنِ الْحَسَنِ الْبَصْرِیِّ قَالَ سَهِرَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع فِی اللَّیْلَةِ الَّتِی قُتِلَ فِی صَبِیحَتِهَا وَ لَمْ یَخْرُجْ إِلَى الْمَسْجِدِ لِصَلَاةِ اللَّیْلِ عَلَى عَادَتِهِ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ أُمُّ كُلْثُومٍ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهَا مَا هَذَا الَّذِی قَدْ أَسْهَرَكَ فَقَالَ إِنِّی مَقْتُولٌ لَوْ قَدْ أَصْبَحْتُ وَ أَتَاهُ ابْنُ النَّبَّاحِ فَآذَنَهُ بِالصَّلَاةِ فَمَشَى غَیْرَ بَعِیدٍ ثُمَّ رَجَعَ فَقَالَتْ لَهُ ابْنَتُهُ أُمُّ كُلْثُومٍ مُرْ جَعْدَةَ فَلْیُصَلِّ بِالنَّاسِ قَالَ نَعَمْ مُرُوا جَعْدَةَ فَلْیُصَلِّ ثُمَّ قَالَ لَا مَفَرَّ مِنَ الْأَجَلِ فَخَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ وَ إِذَا هُوَ بِالرَّجُلِ قَدْ سَهِرَ لَیْلَتَهُ كُلَّهَا یَرْصُدُهُ فَلَمَّا بَرَدَ السَّحَرُ نَامَ فَحَرَّكَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِرِجْلِهِ وَ قَالَ لَهُ الصَّلَاةَ فَقَامَ إِلَیْهِ فَضَرَبَهُ
الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج1، ص: 15