eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمود کریمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ چشام پر از اشکه دلم مسافر شد عالـــم عزاداره، امـــام باقـــر شد شــب عـــزا و شـــب فراقه فصل خزون و خشکی باغه دله پریشون، میره سراغه یه قبر خاکی، که بی چراغه یه عمر از این چشم روضه چکیده ازش چقدر ماه روضه شنیده روضه هجده سر بریده سر عموشو رو نیزه دیده حاجت روا شد این شهید جا مونده رسیده این مردی که روضه میخونه ای بی کفن آقا دور از وطن آقا کوفه نیا مولا ای زاده زهرا کویر کوفه تشنه دریاس سفیر دریا تو کوفه تنهاس با گریه میگه یا ایها الناس اون که تو راه عزیز زهراس مسلم اسیـــر این مردای نـــامرده همش میگه ای کاش حسین برگردهت درد غریبی دوا نداره تنها و یک دست صدا نداره کوفه حسین جان وفا نداره کوفی بی رحم حیا نداره از غصه غیرت جونم اومد بر لب همراه تو هستن رقیه و زینب کوفه نیا مولا ای زاده زهرا @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾یک منبر روضه به بهانه ی ◾شهادت امام باقر(ع) در میان خیمه میدیدم عطش بالا گرفت دیدم آنجادست برشمشیرخودسقا گرفت یاعلی گفت و ز جا برخاست از روی زمین اذن میدان رفتن از نور دل زهرا گرفت ناله های طفل ششماهه شنیدم در حرم دیده آنجا تا سکینه دامن بابا گرفت از عطش لبهای طفلان حرم شد چاک چاک طفل را از مادرش تا زینب کبری گرفت.... محشری برپا شد و سقا ز خجلت آب شد گفت باید رفت،اذن از شاه بی همتا گرفت یک طرف اشک رباب و یک طرف آه حرم وقت رفتن بود و شور غصه و غم پا گرفت گفت با سقا حسین ارکب برو آبی رسان تشنگی کودکانم طاقت ما را گرفت من امام باقرم در کربلا دیدم که خصم در کنار علقمه عباس را ازماگرفت روی تل عمه صدا میزد که وا اُمّا ببین هستیم را شمر در گودال بی پروا گرفت @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه شب دوم محرم ورود کاروان به کربلا 🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲 سید مهدی میرداماد 🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲 اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت دلشوره ای عجیب وجود مرا گرفت تا عقیله بنی هاشم پا شو گذاشت تو کرببلا میگن همه ی غم های عالم رو دل زینب جمع شد، الان بعد از هزار چهارصد سال هر کی میره کربلا همینجوره، نجف میری اینجوری نیست، سامرا و کاظمین میری اینجوری نیست، تا میرسی کربلا دلت پر غمه، دلشوره میاد سراغت، اول حرفی که می زنی اینه: امان از دل زینب... اینجا که آمدیم غم و غصه پا گرفت دلشوره ای عجیب وجود مرا گرفت حس غم جدایی این دشت لاله خیز بال و پرم جدا و دلم را جدا گرفت فالی زدم به مصحف پیشانی ات حسین آیات غربت تو دلم را فرا گرفت من پنجاه چند سال با تو بزرگ شدم، هیشکی مثل من تو رو نمی شناسه حسین، من هم برات خواهری کردم، هم برات مادری کردم، من از چهار سالگی همه کاری برا تو کردم، عین پروانه دورت گشتم، حسین من با تو بزرگ شدم، حسین جان نگاه تو صورتت می کنم می فهمم چه خبره، مدینه داشتیم می اومدیم، یه جوری با مادرم وداع کردی فهمیدم سفر آخره، یه جوری به بچه هات داری نگاه می کنی، یه جوری به قد بالای اکبرت داری نگاه می کنی، دارم می ترسم از این سرزمین.... تنها دلیل بودن من سایه سرم زینب فقط به عشق برادر بقا گرفت حتی مدینه این همه زجرم نداده بود یک نیم روز جان مرا کربلا گرفت وای از دل رباب که بیند به جای آب تیر سه پر به حنجر شش ماهه جاگرفت تا وقت هست حلقه ی انگشتری درآر از ترس ساربان دل زینب عزا گرفت ابی عبدالله تو راه دست رو سر دختر مسلم کشید، کربلا هم تکرار شد روز عاشور می خواست بره، سکینه نشست بغل باباش، ابی عبدالله دست کشید روی سرش، وقتی پدر دست می کشه رو سر، اگه پدر انگشتر داشته باشه، دختر حس میکنه بابا انگشتر داره، وقتی دست رو سرش کشید انگشتر داشت، اما وقتی رفت تو گودال بهش گفتن: این بابات حسینه، نگاه کرد دید سر بردن، پیراهن بردن، انگشت با انگشتر بردن، حسین.... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ مناجات و ذکر توسل ویژۀ عرفه و شهادت حضرت مسلم علیه السلام گوشه چشمی اگر از جانب دلبر برسد دست من نیز به آن چشمه ی کوثر برسد *امروز اگه یه نگاهی به ما کنی،کار ما حل میشه* اگر از شانه ی من کوه گنه برداری پای این بنده هم از عرش فراتر برسد *اصلاً امروز مالِ جامونده هاست،اصلاً امروز مالِ اونهایی است که از ماه رمضان جاموندن...راستی آی رفقا! امروز چرا اومدی اینجا نشستی؟ مگه شما کربلا نرفتی؟ مگر نفرمودن:اول جایی که روز عرفه نظر می کنند به زائرای حسینِ...من اومدم بگم:امروز من از همه چیز جاموندم،از کربلا جاموندم،از حرم امام رضا جاموندم،به هیچ چی نرسیدم،امروز روز خوبا و بداست،امروز قرارِ در هم بخرن...* باز هم توبه شکستم،بگذارید فقط باز هم فرصتِ یک توبه ی دیگر برسد *یک بار دیگه بهم فرصت داده،خیلی ها مُردن،نرسیدن به امروز،اما به من دوباره فرصت دادی...* همه ی ترسم ازین است که به هنگام گناه عمر این بنده ی آلوده به آخر برسد بس که آلوده ام،اَبکی لِخُروجِ نَفسی وای از آن لحظه ی سختی که اجل سربرسد خیلی از تنگی و ضیق لحدم می ترسم وحشت بیشتر آن است که مُنکَر برسد همه ی خواهشم این است که در موقع مرگ سر این بنده، روی دامن حیدر برسد مطمئنّم که در آن لحظه ی سخت و حسّاس حضرت فاطمه با آل پیمبر برسد توی کامل الزیارات نوشته شده:امام صادق علیه السلام فرمودند به یکی از یارانشون که کربلا رفتی یا نه؟ فرمود:آقا نمیتونم برم کربلا،آخه ما توی بصره زندگی می کنیم،اگر مردم بفهمند ما دوستان شما هستیم مارو زنده نمیگذارند،اما آقا جان! ما توی خونمون برای حسین روضه می گیریم،دور هم جمع میشیم،میگیم:ای حسین..{ما هم امروز بگیم: حسین...همه امروز دارن میگن: حسین،مسلم هم تو کوفه داره میگه:حسین...مادرش فاطمه هم امروز داره میگه:حسین..} امام صادق فرمودند:کمترین چیزی که برای شما پیش میاد موقع مرگتون ما اهلبیت همه میاییم،حسینم میاد بالا سرتون... {من یه عمری دارم میگم:حسین...فقط به این امید که لحظه ی جون دادن سرم روی پای اربابم باشه...}* چادر مادر ما کار خودش را بکند بگذارید فقط لحظه ی محشر برسد *آقا فرمودند: این سر چادر مادر ما فاطمه توی بهشتِ،یه سر دیگه اش روی پلِ صراطِ،صدایی میاد" يَا أَيُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَة" بعضی ها سر بلند میکنند،میگن:بله...میگن:بیایید به چادرمادرتون چنگ بزنید،همه رو میخره...* مثل هر دفعه به ارباب توسّل کردم حتماً ارباب به داد دل نوکر برسد *اما چند بیتم روضه بخونم،دلامون آماده بشه...* با لب پاره ؛ لب بام ؛ سلامم به شما تا بگیرد دلم آرام ؛ سلامم به شما آخر از عشق تو راهیّ سر دار شدم ای علی زاده ببین میثم تمار شدم باز هم شُکر، زن و بچّه ندیدند مرا موقعی که وسط کوچه کشیدند مرا هیچ کس نیست دگر دور و بر مسلم تو بسته شد مثل علی بال و پَرِ مسلم تو سر عباس و پسرهات سلامت آقا گر شکستند در این کوچه سر مسلم تو قسمت این بود ؛ لبِ تشنه شهیدم بکنند پیش مرگِ جگرت شد جگر مسلم تو لب من خشک و دو چشمم تر و قلبم سوزان زده اند آتش بر خشک و تَرِ مسلم تو به فدای سر یک موی عزیزان تو باد جان هر دو پسر در به در مسلم تو کاش می شد بنویسم که نیایی اینجا که می آید به سر تو چه بلایی اینجا حاصل این سفرت بی علی اصغر شدن است بی برادر شدن و بی علی اکبر شدن است همه ی ترسم از این است که مضطر بِشَوی مثل این نائب دل سوخته ؛ بی سر بِشَوی وای اگر گَرْد بر آیینه ی تو بنشیند شمر با چکمه روی سینه ی تو بنشیند وای اگر کار به توهین و جسارت بکشد وای اگر خواهرتان بار اسارت بکشد وای اگراهل و عیال تو زمین گیر شوند دخترک هات پس از رفتن تو پیر شوند بدنم نقش زمین است میا کوفه حسین خواهش مسلمت این است میا کوفه حسین ای حسین... 🌾🌾🌾 @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج محمد باقر علم مصطفی هستم وارث حلم انبیاء هستم ساکن عرش کبریاء هستم از اهالیِ کربلا هستم سینه ام از غم و بلا چاک است سنگِ روی مزار من خاک است *برای این گریه کنِ کربلا هر چقدر گریه کنی جا داره... * نورم از نور حضرت زهرا است پدرِ من شفیع روز جزا است عشقِ من در تمامی دلهاست جد من آفتاب عاشوراست سینه ام مملو از تبِ عشق است مکتبم چون که مکتب عشق است قطره قطره شبیه بارانم من امام حدیث و قرآنم از همان کودکی پریشانم بس که با گریه روضه میخوانم اشک جاری و سوز و گریه منم چون که همبازیِ رقیه منم همۀ خاطرات من درد است زندگی و حیات من درد است دفترم که دوات من درد است تا قیامت بساط من درد است آفتاب غمم غروب نداشت عمر من لحظه های خوب نداشت من خودم مشک پاره را دیدم گلویِ شیر خواره را دیدم غارتِ گاهواره را دیدم تن روی قناره را دیدم ارباً اربایِ اکبر آبم کرد زخم پهلوی او کبابم کرد *کربلایی ها کجا هستن .. * علم افتاد و عمه جان اُفتاد ناگهان دیدم آسمان اُفتاد تازیانه به جانمان اُفتاد رویِ جسم همه نشان اُفتاد قسمتم زخم خار صحرا شد رویِ عمه شبیه زهرا شد *اگه کسی ازت سوال کرد چرا انقدر گریه میکنی دلیلشُ از زبان امام صادق بگو : * میشود نیزه دید و اشک نریخت روی مقتل رسید و اشک نریخت میشود دل برید و اشک نریخت از گلو بوسه چید و اشک نریخت دیدم از تل تنی که لرزان شد وقتی افتاد نیزه باران شد من خودم قتل شاه را دیدم خیمۀ بی سپاه را دیدم عمۀ بی پناه را دیدم من خودم قتلگاه را دیدم پدرم را اسیرِ تب دیدم روزها را تمام شب دیدم گریه هایِ رباب را دیدم ناقۀ بی رکاب را دیدم کل بزم شراب را دیدم محمل بی حجاب را دیدم در دلم زخم های دشنام است قاتل من خرابۀ شام است * از همه گفت ، مگه میشه از هم بازیش امام باقر نگه ..* رویِ دست گلی سر بابا دختری مثل مادرِ بابا پایِ او بود منبر بابا سر به او گفت : دختر بابا میبرم با خودم تو را بابا چشم خود را ببند بابا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبی میان همین روضه ها قبولم کن به حرمت غم آل عبا قبولم کن درون سینه ی من حبّ مرتضی جاریست به حق فاطمه و مرتضی قبولم کن برای اینکه به وصل تو دلربا برسم گذاشتم همه را زیر پا، قبولم کن ز لطف بی حدت آقا که کم نمی آید بیا کرم کن و این دفعه را قبولم کن گناه کرده ام آقا، ببخش، شرمنده قبول، من بدم امّا شما قبولم کن سلام منتقم کشته های دشت منا به غربت شهدای منا، قبولم کن به حق آن شهدایی که تشنه جان دادند شبیه تشنه لب کربلا، قبولم کن -- به ناله های جگر سوز حضرت باقر به روضه خوان غم نینوا قبولم کن به لحظه های پر از ماجرای کوفه و شام به رأس رفته روی نیزه ها قبولم کن عجل الله فرجه #
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :حاج محمود کریمی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ دوباره دو عالم به یاد عاشورا می افته یه کرببلایی داره امشب از پا می افته امشب ارباب چشم انتظاره این یادگاره عاشوراست امشب زینب تو قتلگاهه چشماش به راهه این آقاست خداحافظ ای روضه هرشب خداحافظ ای عزیز زینب خدانگهدار چشای خونبار دل پر از تب 🕊آجرک الله صاحب الزمان از امشب مزارش کنار زهرا و سجاده مزاری پر از عشق پر از آقا و آقازاده بین سینه داغ مدینه، آن سرزمینه غربت ها گل می باره روی غباره قبرای خاکی از چشما بقیع داره گوهری تو سینه امون از این غربت مدینه عطر سحرهاش عطر مزار ام البنینه 🕊آجرک الله صاحب الزمان یه عمره که شبها نگاهش بوی بارون می ده دم آخری هم با ذکر یا زینب جون می ده بعد از عمری گریه هنوزم چشمای خستش گریونه این که داره جون می ده اما باز داره روضه می خونه اومد عمه با قد خمیده چهل منزل با سر بریده سر برادر به روی نیزه به خون تپیده 🕊آجرک الله صاحب الزمان @majmaozakerine
ای دل ز ولایت علی شادی کن🌼 احساس غرور و فخر و آزادی کن🌺 با دسته گلی پر از درود و صلوات🌸 از روز غدیر و شادی اش یادی کن💐 تا 🌾 https://eitaa.com/joinchat/1696595994C786d9241b8 کانال روبه دوستان خودمعرفی کنید 😊
http://eitaa.com/joinchat/272171029C7c2be56d94 ❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌😍 🔹درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ظهر زیبای وقوفه یه وقوف آفتابی یه وقوف عاشقونه زیر آسمون آبی عرفات چشش به راهه تا وقوفتو ببینه تا که یک لحظه کنار صاحب خودش بشینه ظهر زیبای وقوفه کاش منم وقف شما شم تا یه صبح عید قربون نذر آقای منا شم من نشستم اینجا مثل یه گدای سرراهی بین این همه سفید پوش با لباس روسیاهی میگن امروز عرفاته گدایی فعل حرومه آخه بخشیدن تو این روز از قدیم رسم و رسومه بزار یک کم خودمونی درد دل کنم دوباره بزار تو شبای تارم بریزم یه کم ستاره گناهام بسکه زیاده کی میتونه بشماره؟ چاره ای برام بساز تا هی بهم نگن بیچاره! خاک عالم تو سر من که بیچاره ی گناهم جوونیم هزینه شد، رفت، تو اجاره ی گناهم کمک کن که دوباره سر سجاده بشینم تا زیر این آسمونا یک کم افتاده بشینم دست بکش به روی چشمام هوس نگاتو کردم یه پر و بالی بده که دوباره هواتو کردم دستمو بگیر بلند شم قصد کربلاتو کردم هوس بارون گریه توی روضه هاتو کردم اجازه می دید که قبل از اینکه ما دعا بخونیم یک کمی از عرفات کربلایی ها بخونیم عرفاتی که غریبه عرفاتی که شهیده عرفاتی که رو نیزه است شکل یک سر بریده عرفاتی که یه مادر هی می گفت آبش ندادن ای خدا گهواره ی شیرخوارشو تابش ندادن عرفاتی که یه خواهر توی قتلگاه براش مرد خدا می دونه که اونجا چقدر مشت و لگد خورد عرفاتی که یه دختر قیامت براش به پا کرد هی می گفت کدوم حرومی سرتو اینجور جدا کرد عرفاتی که یه سقا توی علقمه فداش شد یه جوری عمود زدن سجده کرببلاش شد یه جوری عمود زدن که هیچ جوری بلند نمی شد یه جوری عمود زدن که سر رو نیزه بند نمی شد   شاعر : رحمان نوازنی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا