💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
🍃 #جمعه یعنـی یک غروب وعده دار
🍃وعدۀ ترمیم قلب یاس زار
🍂 #جمعه یعنـے مادر چشم انتظار
🍂در هوای دیدن روی نگار
🍃 #جمعه یعنی یاد #مهـدی در صلات
🍃ندبه ها و آل یاسین و سِمات
🍂 #جمعه یعنـی یک سَمـا دلواپسـی
🍂کی شـود مولا به داد ما رَسـی؟😔
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
❣اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج❣
#امام_زمان_علیه_السلام
#جمعه_انتظار
#غزل
سحر نوید دهد، صبح نور نزدیک است
زمان غم به سر آمد، سرور نزدیک است
شفق زده است ز مشرق، فروغ صبح امید
دهید مژده که روز ظهور نزدیک است
گذشته موسی عمران از آن سوی دریا
بگو به لشکر فرعون، گور نزدیک است
حجاب ها ز میان رخت بسته اند همه
الا که لحظه ی فیض حضور نزدیک است
رسد ز سینهء سینا ندا به اوج فلک
که پای موسی عمران به طور نزدیک است
چگونه از حرم یار دور افتادید!؟
برای اهل دل این راه دور نزدیک است
طلایه دار عدالت ز راه می آید
زوال سلطنت ظلم و زور نزدیک است
ظهور یوسف زهرا قیامت کبراست
یقین کنید که روز نشور نزدیک است
#غلامرضا_سازگار
#صلوات 👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷زیارت #امام_زمان (عج) در روز جمعه
🎤با نوای استاد #فرهمند
📡 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
#اشعار_مهدوی
#در_فراق_یار
شعر امام زمان(عج) -(آقا دلم چقدر گرفته براي تو)
آقا دلم چقدر گرفته براي تو
اين جمعه هم گذشت و نيامد صداي تو
تقويم من پر است از این جمعه های سرد
طي شد بهار زندگي من به پاي تو
آشفته ام چنان که به فردا نمي رسم
دیگر اميد وصل ندارد گداي تو
از من نمانده است بجز این دو روز عمر
اين روزهاي آخر من هم فداي تو
مردن هزار مرتبه بهتر از این فراق
ای کاش پر زند نفسم در هواي تو
یا تو قدم به دیده من نِه سحرگهی
یا من به دشت سر بگذارم برای تو
شاعر: #یاسر_رحمانی
امام زمان(عج)-مناجات فاطمی-روز شهادت
باز عطر یار آمد و دنیا به کام شد
یعنی دوباره موقع عرض سلام شد
این لطف هیئت است که حتی کسی چو من
با تو میان روضه فقط همکلام شد
شکر خدا که سایه ی الطاف مادرت
با دست تو به روی سرم مستدام شد
باز آمدم که گریه کنم شاید اشک من
بر زخم های مادری ات التیام شد
روضه بخوان ز غربت مولا که بعد از این
خورشید عمر فاطمه اش روی بام شد
تازه مصیبت دل حیدر شروع شد
هرچند درد پهلوی مادر تمام شد
ای منتقم به پهلوی زخمی مادرت
دیگر بیا، بیا که زمان قیام شد
حضرت فاطمه زهرا سلام_الله_علیها
فاطمیه
غزل
فاطمه سرچشمهی وحی است، کوثر شاهد است
باء بسماللهِ قرآن تا به آخر شاهد است
فاطمه سوغاتی عرش است، در تندیس سیب
لیلةالمعراج، میداند؛ پیمبر شاهد است
«اشهد انَّ علیّاً حجة الله» است، نیست ؟!
فاطمه آیینهی مولاست، حیدر شاهد است
شأنش از هر مأذنه گویاست، با شعرِ اذان
نیست بالاتر از آن؛ اللهاکبر شاهد است
روضهاش اشکِ قلم را ریخت، کاغذ گُر گرفت
داغش آتش زد به جانِ شعر، دفتر شاهد است
لشکرِ هیزم به دستان آب را آتش زدند
آتش از هرمِ خجالت آب شد؛ در شاهد است
سنگهای کوچه بارِ شیشه را انداختند
غنچهی نشکفته پرپر؛ روزِ محشر شاهد است
گریهاش انداخت، مسجد را به هقهق عاقبت
شانهی محراب هم لرزید، منبر شاهد است
بالهایش ریخت، در شمعِ مریضی ذوب شد
محو شد خاکسترِ پروانه؛ بستر شاهد است
تا نوشتم کاشکی این روضهها افسانه بود
روضهخوان فریاد زد «نه نیست»، مادر شاهد است
عاشقان حضرت ابا عبدالله الحسین
@majmaozakerine
اجرای مراسم سفره ابوالفضل ع
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً ، بِرَحْمَتِکَ یااَرْحَمَ الرَّاحِمینَ
اَللّهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَ اكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ ...
همه قرار من این است یارِ تو باشم
قرار سوزِ دلِ بی قرارِ تو باشم
به غیرِ اشک ندارم متاعِ بالایی
که مرهمِ نگهِ اشک بارِ تو باشم
برایِ یاریِ دین روز و شب دعایم کن
که روزِ یاریِ عترت کنارِ تو باشم
غم غریبیِ آلِ تو می کُشد مارا
دلم خوش است که من جان نثارِ تو باشم
تویی اسیرِ غمِ اهل بیتِ پیغمبر
و من اسیرِ غمِ قلبِ زارِ تو باشم
تو در مدارِ حسینی و من به دنبالت
بگیر دستِ مرا در مدارِ تو باشم
در آن زمان که شعارِ تو یالثارات است
الهی از کرمت پایِ کارِ تو باشم
در آن سحر که می آیی به یاریِ زهرا
خدا کند که من ای یار ، یارِ تو باشم
اگر چه با تو ام امروز در مقامِ حرف
سزاست هم قدمِ روزگارِ تو باشم
به خونِ سرخِ حسین انتقام می آید
خدا نوشته که چشم انتظارِ تو باشم
*حضرت فرمود هر جا روضۀ عموجانم خوانده بشه ، من سراسیمه میام ... آقا و مولاتون رو همه صدا بزنید ؛ یا صاحب الزمان .......
دلم تنگ است و غم بسیاردارم
من امشب با ابوالفضل کاردارم
من امشب از ابوالفضل توشه گیرم
زیارت کردن شش گوشه گیرم
در اینجا عطر بوی یاس گیرم
من امشب دامن عباس گیرم
غریق منتم کرده ابوالفضل
که اینجا دعوتم کرده ابوالفضل
دراینجا با دلی محزون و خسته
نشسته بانوی پهلوی شکسته
بدستش شاخه های یاس دارد
به لب هم ذکر یا عباس دارد
شنیدم دستهایت را بریدند
شنیدم چشم نازت را دریدند
چون طفلان این سخن ها رو شنیدند
همه از هم خجالت می کشیدند
وای بمیرم برات آقا جان
اومد دم خیمه طفلان دید بچه ها شکمشون رو روی زمین مرطوب گذاشتند تا از تشنگی شان کم بشه
غیرتش به جوش آمد
صدا زد:سیدی ، مولای من ، سینه ام تنگ شده اجازه بده برم میدان
امام حسین فرمود: می خواهی بروی برو ، اما اول برای بچه هایم قدری آب بیار
خودش را به طرف شریعه فرات رسانید مقداری اب به کف دست گرفت اما
یاد لب تشنه برادر ، یاد تشنگی بچه های برادر افتاد
اب را روی اب ریخت به سوی خیمه ها حرکت کرد
اما دشمنان دستهای نازنینش را جدا کردند
اما هنوز امید داره هنوز اب داره
وای بمیرم
امان از اون لحظه ای که تیر به مشکش زدند وقتی تیر به مشک اباالفضل اصابت کرد همه اب روی زمین ریخت
امیدش نا امید شد
الهی امیدت نا امید نباشه عزیز دلم
یک عمود اهن هم به فرق نازنینش زدند
از روی اسب به زمین افتاد
صدا زد : برادر برادرت را در یاب
اه امان از اون لحظه ای که حسین امد علقمه دید دستهای علمدارش و بریدن تمام بدن قطعه قطعه صدا زد برادرم کمرم شکست
الهی هیچ کسی داغ برادر نبینه الهی غم برادر نبینی عزیز دلم
(آه برآر توه بمیرم)
کنار علقمه غوغا بَهِیّه
دِتا دَست از بدن جِدا بَهِیّه
علمدارِ حسین، عَبّاسِ فِدا
که وِ نِه فرقِ سر دِتا بَهِیّه
دست عمو هر ده جدا بهییه
خیمه دله غوغا به پا بهییه
راه دکته عمو سوی علقمه
شط کنار بوین غوغا بهییه
آخ مه کمر توه دتا بهییه
××××××××
الهي به اين سفره بركت بده .....
به اين مائده شكر نعمت بده
همه شاد گردیم در اين زندگي .....
به باني اين سفره رحمت بده
به آشپز و ميزبان و هم ميهمان .....
تن سالم و شان و شوكت بده
نصيب همه دوستان علي(ع) .....
زحق سفره ي خير قسمت بده
الهي به روز جزا بهر ما ......
طعام بهشتي ز جنت بده
@majmaozakerine