🏴 زبانحال امیرالمومنین به حضرت زهراسلام الله علیها 🏴
بازو شکسته ایی تو ولی کار میکنی
لطفی تو بر من و دل خونبار میکنی
دیگر نمانده تاب و توانی به پیکرت
چون یاد غربتِ من ِ بی یار می کنی
آرام جان من نکند رفتنی شدی؟
دائم دعا به محضر دادار میکنی
عَجِّل وَفاتیِ تو مرا کشته ٬ از چه رو
بر مرگ خود تو این همه اصرار میکنی؟
خانه خراب می شوم از پر کشیدنت
پرپر مزن که خون به دل ِ یار میکنی
دلگرمیِ علی تویی ای نور خانه ام
این خانه را ز رفتن خود تار می کنی
🔹 مرتضی شاهمندی 🔹
#اجابت_حاجت_جمعه
🌸✨ ۴۰ بار بلافاصله و بدون
تکلم رو به قبله با وضو در شب
جمعه یا روز جمعه سوره ضحی
را بخواند به حاجت شرعیش
خواهد رسید انشاءالله✨
📚 ختومات مقدم ۲۵۱
#حضرت_فاطمه_س
🌾روضه _ حضرت زهرا س
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
خود بی بی میفرماید :لحظه های آخر بابام بود، بابام علی رو صدا زد تو اتاق ،خلوت کردن ،صدای بابامو نمی شنیدم ولی می شنیدم علی هی میگه چشم یا رسول الله ...... یه مرتبه دیدم علی ریخت بهم یعنی اینجا هم صبر کنم یا رسول الله .... ؟!!
*خانم ،یادم نمیرود، من گوشه ی خونه زانوی غم بغل گرفتم نشستم ، شما رفتی پشت در ..." ای خاک عالم به سر من .....*
یادم نمی رود به خدا لحظه ای که تو
با یا علی به آتش در پا گذاشتی .....
*معمولا اینجوره ، وقتی مادری فرزندی رو ، خصوصا نوزادی رو از دست میده تا یه مدتی با لباس های اون بچه ، با یادگاری هایی که آماده کرده برا ولادتش ، معاشقه داره " فاطمه اجازه نمی داد علی ببینه این صحنه ها رو ،می گفت : شوهرم غصه می خوره" چه بسا گاهی می فرمود که ...*
محسنم رفت ،فدای سرت "غصه نخوری"
محسنم رفت ، فدای سرت ای تاج سرم
کاش می رفت به پایت سرمن ،غصه نخور...
ماشاالله ، می بینم گوشه کنار پیرمرد ها دارن ضجه میزنن" درستش هم همینه ها امام صادق فرمود میان رفقای ما ، مرداشون مثه زن بچه مرده گریه می کنن ، برا زهرا داد بزن ،برا زهرا ضجه بزن .....
حالا علی نشسته کنار قبر فاطمه این حرف ها رو برا چی زدم ؟ برا این بیت :
زهرا لباس محسن خود را نبرده ای 2
آن را به زیر بالش خود ... جا گذاشته ای
@majmaozakerine
روضه ی دفتری وعامیانه ی ایام فاطمیه
فاطمیه ماه خون ماه غم است
فاطمیه یک محرم ماتم است
فاطمیه چشم گل پرشبنم است
فاطمیه عمرگلهاهم کم است(آی قربون مادرجوونمون بشیم.آی قربون مادر۱۸سالمون بشیم.درجوونی قدمادرمونوخم کردن.درجوونی مادرمون دست به کمرمیگرفت .دست به دیوارمیزاشت وراه میرفت.کجای تاریخ مادرجوونی رادیدین که برا.راه رفتن ازدیوارکمک بگیره.ولی یه مادری رومدینه سراغ دارم که درحین جوانی پرپرش کردن.)
فاطمیه دیده ی مهدی تراست
اشک ریزان درعزای مادراست(مگه رسم براین نیست.هرخونه ای داغ مادرببینه.بچه هاش جلودرخونه می ایستن وبه مهمونای مجلس وختم مادرخوش آمدمیگن.اینروزا امام زمانمون به مجلسهای مادرش سرمیزنه.آخه داغه مادردیده.داغه مادربرابچه ها سنگینه.میگن چراغ خونه مادره.مادراروشنایی خونه ان.من میگم الهی هیچ خونه ای چراغش درجوونی خاموش نشه
قربون بچه های قدونیم قدعلی.درکودکی طعم بی مادری روچشیدن.
آی داغ مادردیده هاکه تومجلس نشستین.امروزاشکاتونوبابچه های مادرپهلوشکسته مخلوط کنید.اگه داغ مادردیدین واشک میریزین بدونید
مادرامثل گلهامهربونن
تموم بچه هااینومیدونن
ستون خیمه ی خونه مادره
اونی که ازهمه کس عزیزتره
اون مادره۲
بچه های علی نتونستن نیمه های شب صدای گریه هاشونوبلندکنندو.وای مادربگن.ولی منوشمااینجامیتونیم بگیم.وای مادرم.وای مادرم
@majmaozakerine
غزل بعد از شهادت
همسايه ها ، مَردُم ، دگر راحت بخوابيد
زهراي من رفته سفر راحت بخوابيد
آن دختري كه باعث آزارتان بود
مهمان شده نزد پدر راحت بخوابيد
با دست خود هستي خود را دفن كردم
شد پير خيبر بي سپر راحت بخوابيد
ديگر نمي آيد صداي آه آهش
از درد پهلو تا سحر راحت بخوابيد
فكر خبر بوديد از بيمار بدحال
جان داد زهرا بي خبر راحت بخوابيد
بانوي من با سينة مجروح رفت و ...
من ماندم و اين ميخِ در راحت بخوابيد
حورية انسيه كه سيلي نمي خواست
كشتند او را در گذر راحت بخوابيد
باخنده هستيِ مرا آتش كشيدند
دامان زهرا شعله ور راحت بخوابيد
دل تنگم و ديدار يارم مي روم من
هر نيمه شب با چشم تر راحت بخوابيد
#قاسم_نعمتی
#فاطمیه
@majmaozakerine
سهم گلوی حسین
رفتی میان غصه مرا جا گذاشتی
ما را در اوج غم تک و تنهاگذاشتی
برداشتی تو بار خودت را ز بستر و
آن را به روی شانه بابا گذاشتی
یادم نمی رود بخدا لحظه ای که تو
با یا علی به آتش در پا گذاشتی
مادر لباس محسن خود را نبرده ای
آن را به زیر بالش خود جا گذاشتی
این یادگاری ات جگرم را کباب کرد
دربین شانه موی خودت را گذاشتی
گفتم که چار ساله کجا مادری کجا
این کار را برای اماگذاشتی
آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود
آخربرای زینب کبری گذاشتی
مهدی نظری
@majmaozakerine
🔊 مناجات با امام حسین علیه السلام
🔘 روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها #ویژه_ایام_فاطمیه 🔻
*
یک یاحسین گفتم و دیدم غمی نماند
تسکین دردهای دل مضطرم حسین
*هر وقت اسمتو آوردم آروم شدم ... آقا ، اینو از خواهرت یاد گرفتم ... هرجا عذابش میدادن میگفت حسین ، غمهای عالم از دلش میرفت ... اصلا من اسم تورو میارم خدا نگاهم میکنه ... اصلا اسمتو میارم گره هام باز میشه ...
می کشی مرا حسین ...
روضه با همین ناله ها خوبه ... قدر لحظه لحظتونو بدونید ... هنوز روضه نگفتن چشماتون بارونی شده ...
بگو اومدم باهات یه دستی بدم ، برا مادرت مایه بذارم ...
شنیدم مادرت راه نمیتونه بره ... وگرنه توی این برف و باران کی میاد ؟! .... دیدم مادرت افتاده ... دویدم اومدم*
یادم نمی رود که همه عزتم توئی ...
*نمکت به من حروم اگه فکر کنم خبریه و فکر کنم خودم کسی شدم ... مردم از صدقه سر تو جواب سلاممو میدن ... من فردای قیامت آبرودارم ... توی اون جمعیت محشر ، حسینیا مثل نور میدرخشند ...
مادرت میاد ... انتخاب میکنه ... تو بیا ... تو بیا ... یادته روی موتور سردت شده بود اما زیر لب میگفتی فدا سر مادر ... اگه غیر از اینه بگید ... بخدا دستتونو میبوسم ...
ای کاش مادر مدینه نبودی ... ببین بچه ها دور پسرت چه جور میگردن ...*
کاش همسایه ی ما میشدی ای مادرجان
بخدا میخ ندارد ...
*کجا رفت روضه ... من روضه نمیگم حالا ... یه شب مهمونم ، صد سال دعاگویم ... یه خاطره بسازیم امشب ... یه روز با پرچمتون از اینجا همه بریم کربلا ...*
یادم نمی رود همه ی عزتم توئی
من پای سفره ی تو شدم محترم حسین
*آقاجان ... آخر سال ماست ... اصلا حواست به ما هست یا نه ... از اربعین خیلی گذشته ... من دوباره دلم تنگ شده ... تا کی برم توی حیاط امام رضا ... هی بگم به نیت کربلا سلام آقا ...
من دلم بین الحرمین میخواد ...
آره پنجره فولاد کربلا میده ... اما اگه شما (مشهدیا) دیر به دیر برید کربلا ، مردم حرف درمیارنا ... طرف میکوبه از شهرش میگه برم امام رضا ، کربلامو بگیرم ... تو بقل گوشته امام رضا ...
حالا ببینم این یه بیت رو چه جور از من تحویل میگیری ...*
لطفی که کرده ای تو به من مادرم نکرد
ای مهربانتر از پدر و مادرم حسین ...
*آره آقا ... من خودمو به تو چسبوندم ... خب به درد نخور هم که باشم تورو دارم ... خب اگه بدرد بخورارو دور خودت جمع کنی پس چه آقایی ... تو مادرت فاطمه ست ...
مادر شما اسمش توی عالم پیچیده ... هرکی بدردنخوره دستشو میگیره ... یکبار هم سر ما ، تو ضرر بده ... همش که نباید تو سود کنی ... من به همه گفتم با تو رفیقم ...*
من سالهاست در به در روضه ی توأم
*یادتونه .... همسن و سالای من بهتر یادشونه ... اینقدر سر پرچم گرفتن توی دسته کتک خوردیم ... اینقدر سر زنجیر بزرگتر برداشتن دعوا کردیم ... من اینقدر کُتل برای دسته هات روی شونم کشیدم ... من اینقدر برای تو کارگری کردم که به بابام حرفشو گوش ندادم ... حالا این درسته برای یه کربلا به این روز بیفتم ... من میخوام هر وقت گفتم حرم میخوام صبح حرم باشم ......*
🎤 حاج حيدر خمسه
@majmaozakerine
✴️#روضه_حضرت_زهرا_س
✴️#دفتری_زهرا_4
💠بر چهره ی زیبای محمد صلوات
💠بر گنبد خضرای محمد صلوات
💠سرتابه قدم آینه او زهراست
💠تقدیه به زهرای محمد صلوات
(#دعایفرج)
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
💟یا زهرا.3
✨بی تو کبوتر دلم
✨به سینه پر نمیزند
✨کسی به خانهٔ علی
✨حلقه به در نمیزند
✨فاطمه جان حسین تو
✨بی تو غذا نمیخورد
✨حسن ز دوریِ رُخت
✨خنده دگر نمیزند
✨کلثوم از فراق تو
✨آه ز سینه میکشد
✨حرف دگر به غیرتو
✨پیش پدر نمیزند
✨ای گُلِ نازنین من
✨همسر بی قرین من
✨زینب تو بدون تو
✨شانه به سر نمیزند
⬅️تو عالم 5نفرن جزو بکایین عالمند، گریه کنای عالم 5نفرن..
1⃣ اولین از اینها آدم ابوالبشره..
وقتی بخاطر ترک اولایی هبوط کرد گریه زیاد کرد..
خیلیا نوشتن 300 سال گریه کرد..
2⃣دومین از گریه کنای عالم.. حضرت یعقوب پیغمبره..
در فراق یوسف گریه زیاد کرد..
قرآن میگه «وابیضّت عیناه»
چشماشو از دست داد...
3⃣سومین از گریه کنای عالم..
خود یوسفِ..
در چاه، در زندان، گریه زیاد میکرد.
4⃣چهارمین از گریه کنای عالم..
قربونش برم، قربون قبر بی شمع و چراغش برم..
امام سجاد علیه السلامه، 30 یا 35 سال بعد از واقعه کربلا..
آب میدید گریه میکرد..آتش میدید گریه میکرد...گوسفند میدید دارن سر میبرند مینشست گریه میکرد.. میگفتن آقا چی شد..
میفرمود به ساعتی 18تن از عزیزانمو از دست دادم..
امان امان..
اما من امروز با پنجمین از گریه کنای عالم کار دارم..
من یه اشاره کنم خودت بگو کیه؟
5⃣پنجمین از گریه کنای عالم یه مادر 18ساله است..
آخه مگه میشه آدم تو 18سالگی سر آمد گریه باشه..
✴️یازهرا..یازهرا..
ان شاالله بری مدینه..
مدینه بری میفهمی چرا زهرا گریه کن عالمه؟
تو مدینه بری میفهمی تو مدینه نمیشه گریه کرد..
(اصلا مدینه با گریه مخالفه)
⏺ آخ بمیرم الان هم بری غربت زهرا رو حس میکنی..
آی بقیع رفته ها، همچین که اشک تو چشمت بیاد ، میان تو رو از بقیع بیرون میکنن.
برو اینجا گریه نکن..
اینجا جای گریه نیست..
آخی..
یه روزم اومدن به مادر سادات گفتن یاشب گریه کن روز آروم بگیر..
یا روز گریه کن شب آروم بگیر..
✳️((امام صادق ع فرمود:
رحمت خدا بر اون شیعه ای که برای مادر ما بلند بلند گریه کنه))
🔶یا زهرا 3
☑️یه لحظه دلتو ببرم مدینه، برا غربت امیرالمومنین ع ناله بزن..
بخدا علی ع خیلی غریبه..
بخدا علی خیلی مظلومه..
بعد فاطمه دیگه مَحرم نداشت..
((خیلی سخته آدم درد داشته باشه اما همدم نداشته باشه))
بمیرم برا غربت امیرالمومنین ع...
سر در چاه میکرد، درد دل میکرد، ناله میزد..
🔘الا ای چاه یارم را گرفتند
🔘گُلم، عشقم، بهارم را گرفتند
🔘میان کوچه ها با ضرب سیلی
🔘همه دار و ندارم را گرفتند
🔴امان امان..
یه لحظه رو یاد کنمُ ببینمت مدینه..
⬅️ابن عباس میگه..
میگه بعدِ شهادت حضرت زهرا س..
علی هر شب می اومد کنار مزار زهرا س.
گفت تو یکی از شبا با علی اومدم.
امیرالمومنین کنار قبر زهرا س گریه کرد،، ناله کرد..
🚩بخواب آرام ای ماه یگانه
🚩نخواهی خورد دیگر تازیانه
🚩بخواب آرام ای پهلو شکسته
🚩علی را بین سرِقبرت نشسته
🚩بخواب آرام ای نور دو عینم
🚩که من شبها پرستار حسینم
⬅️ابن عباس میگه اینقدر امیرالمومتین ع
کنار قبر زهرا ناله کرد از حال رفت.
خوابش برد.
♻️(اگه حاجت داری بسم الله..اگه مریض داری بسم الله..اگه جوون داری بسم الله..)
⬅️گفت یه مرتبه دیدم، علی سراسیمه بلند شد..
گفت ابن عباس پاشو بریم خونه..
((گفتم آقا جان شما همیشه تا نیمه های دل شب کنار قبر زهرا می نشستید..))
(اگه درد نگفتنی داری بسم الله)
⏪میگه جریان رو از علی سوال کردم..
⬆️گفت ابن عباس، همین که کنار قبر زهرا خوابم برد، خانمم فاطمه رو به خواب دیدم..که نگرانه..
صدا زد، علی جان..
علی جااان.. تو کنار قبر من خوابیدی، آخ حسینم از خواب بیدار شده، بهانهٔ مادر گرفته، زینبم رو بیچاره کرده..
علی پاشو برو خونه، حسینم داره گریه میکنه.
✔️ابن عباس میگه، میگه دیدم امیرالمومنین دوان دوان به سمت منزل حرکت کرد..
منم دنبال امیرامومنین..
میگه اومدم خونهٔ علی..چه. صحنه ای دیدم..دلم آتش گرفت..
میگه دیدم امیرالمومنین، حسنین رو نشونده رو زانوها.
(آی دختر دارا)
میگه یه دفعه دیدم زینب سه چهارساله آمد..
با دستای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه
آخ بیا مادر که خونه سرد سرده
وای دل جمله یتیمان پُر زِ درده
بمیرم برا دل امیرالمومنین..
چه کشید امیرالمومنین..
ناله میکرد ..گریه میکرد..
گوشهٔ خانه نشستم چه کنم
همسرم رفته زِ دستم چه کنم
بودی چراغ خانه ام
یا زهرا 2
تاریکُ شد کاشانه ام
یا زهرا 2
ای نوگُلِ پژمرده ام
یا زهرا 2
نزد تو من شرمنده ام
یا زهرا 2
گوید حسین کو مادرم
یا زهرا 2
کو مادر غم پرورم
یا زهرا 2
✴️هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)
@majmaozakerine
#بعد_از_شهادت
🖤#روضه_حضرت_زهرا_س
🖤#دفتری_زهرا_س 5
❣فریاد كه یار ضعفا یار ندارد
❣ مولود حرم محرم اسرار ندارد
❣ شد خانه نشین شیر خدا فاتح خیبر
❣ بی فاطمه او قدرت پیكار ندارد
❣ سوگند به مظلومی تاریخ كه تاریخ
❣ مظلوم تر از حیدر كرار ندارد
❣ بر حاشیه برگ شقایق بنویسید
❣ گل تاب فشار در و دیوار ندارد
❣ ای سینه سپر كاش به جای تو علی بود
❣ چون سینۀ تو طاقت مسمار ندارد
⬅️سلمان میگه بعد از شهادت حضرت زهرا رفتیم علی را به مسجد بیاریم..
اومدیم در خانه مولا علی..
درق البال کردیم اجازه گرفتیم..
وارد خانه علی شدیم همین که وارد خونه شدیم...
همینکه وارد خونه شدیم ، دیدیم علی گوشه خانه نشسته داره گریه میکنه...
پرسیدم آقاجان چرا گریه می کنید؟..
فرمود سلمان این خونه دیگه فاطمه نداره ....
خونه ای که فاطمه نداره برای ورود اجازه گرفتن نمیخواد...
اونایی که باید اجازه میگرفتند نگرفتن...
آقا امیرالمومنین حاضر شد که با هم به مسجد ببریم اما همین که به در خانه رسید از حال رفت بیهوش روی زمین افتاد ...
آقا را به هوش آوردن امیرالمومنین با دستای مبارکشون به در اشاره کردند
فرمود :اینجا زهرای منو زدن اینجا پهلوشو شکستن...
(( مخزن المصائب صفحه ۳۲))
⏪⏪ بگم .. آقاجان یا امیرالمومنین ...
شما بعد از شهادت فاطمه تا نگاهتون به در خانه افتاد یاد فاطمه افتادید ..
اما دلابسوزه برا اون خواهری که بعد از شهادت برادر چهل منزل با سر بریده همسفر بود
سفر کردم به دنبال سر تو
سپر بودم یرای دختر تو
چهل منزل کتک خوردم برادر
به جُرم اینکه بودم خواهر تو
صل الله علیک یا مظلوم
یا حسیـــــن
❣هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)❣
@majmaozakerine
#بعد_از_شهادت