14001115eheyat-motiee-roze.mp3
1.85M
|⇦•یارب از زهر جفا...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی•✾•
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•یارب از زهر جفا...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام اجرا شده در سال۱۴۰۰ به نفس حاج میثم مطیعی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یارب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم
شعله با ناله بر آید هه دَم از جگرم
جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه
که چه آورده جفای متوکل به سرم
*خيلي آقاي مارو متوكل اذيت كرد، مسعودي در مروج الذهب نوشته: اومدن پيشِ متوكلِ ملعون، گفتن: امامِ هادي اسلحه جمع ميكنه، ميخواد خروج كنه، مأمورش رو فرستاد خونه ي امامِ هادي، اينها خيلي قسي القلب بودن، شبانه آمدن، شبانه حمله كردن " فهجموا دارَ اللَيلَ، فلم يجد فيها شي" حجره ها رو يكي يكي گشتن ديدن آقا داخلِ اتقاق نشسته داره عبادت ميكنه؛ قرآن ميخونه "فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْكَ إِلَى الْمُتَوَكِّلِ ..." اجازه ندادن آماده بشه، عمامه بر سر بگذاره، همون جور آقاي مارو پايِ پياده بردن...*
می دوانید پیاده به پی خویش مرا
گرد ره ریخت بسی بر رُخِ همچون قمرم
آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب
گشت از شدت غم، مرگ عیان در نظرم
*آخه روايت نوشته "وَ كَانَ الْمُتَوَكِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشَّرْاب"متوكل نشسته بود شراب ميخورد...*
خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب
شرم ننمود در آن لحظه ز جد و پدرم
*شراب تعارف كرد به امام هادي، گفت: شراب بخور، امام فرمود: گوشت و خون من به شراب آلوده نشده... متوكل گفت: حالا كه شراب نميخوري برام شعر بخون، من شراب ميخورم تو شعر بخون، يه شعري آقا خوند، اين ملعون شروع كرد ناله زدن، شروع كرد گريه كردن، دور و بري هاش هم شروع كردن گريه كردن، بعد آقارو با احترام روانه ي منزل كرد، اينجا آقاي ما جوري شعر خوند مجلس شراب بهم خورد، من يه مجلس شرابي ميشناسم، كه يك سري قرآن ميخوند، و يك ملعوني چوب خيزران رو بلند كرده بود، هي صدا ميزد: " لَیْتَ أَشْیاخِی بِبَدْر شَهِدُوا" اي كاش اجداد من كه در بدر باباي تو اونارو كشت ميديدن كه من چطور چوب خيزران به لب و دندان تو ميزنم، به من ميگفتن: يزيد! آفرين بر تو...
يه وقت خواهرش زينب صدا زد: "مَهلاً يا يزيد!... مُنْتَحِياً عَلَى ثَنَايَا أَبِي عَبْدِ اللهِ، تَنْكُتُهَا بِمِخْصَرَتِك" داري با اين چوب خيزران به لب و دندان برادرم ميزني...بعد يه سئوال كرد، گفت: أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ الله صلی الله علیه وآله سَبَايَا؟" آي نامرد! بچه هاي خودت، كنيزاي خودت رو پشت پرده ها نگه داشتي، دختراي پيغمبر رو در انظار...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
پـروردگارا در ایـن 🕊❄️
صبح زیبـا و دلپذیر🕊❄️
#آرامــش را
همچون دانههای برف🕊❄️
آرام و بـی صـدا
بـه سرزمین قلب کسانی🕊❄️
که بـرایـم عـزیـزنـد ببـاران🕊❄️
سلام صبحتون امام زمانی❤️
شهادت امام هادی ع..
حضرت هادی تویی ارباب عشق
جلوه ای از روی تو مهتاب عشق
ایکه خورشیدی به رنگ فاطمه
نام نکویت به لبهازمزمه
روی توآیینه ی حیدرنما
ای علی چارم ای شمس ولا
در رگ توخون حیدرجاری است
حرف توچون تیغ حیدرکاری است
انبیامحوتماشایت شده
جمله عالم مست وشیدایت شده
لاله ی باغ جوادی ای امام
بوده حرفت برهمه حسن ختام
قطره قطره آب شدشمع دلت
زهرکینه شعله زدبرحاصلت
لاله هاپژمرده شددرماتمت
چشم عالم جمله گریان غمت
شدگل عمرت خزان ازباده کین
گشتی از زهرجفانقش زمین
زهرکین عمره توراکرده تمام
درغریبی جان سپردی ای امام
شعله زدزهرستم برپیکرت
سوخت از زهرجفابال وپرت
میرودازاین جهان ارباب ما
شدامام عسکری.صاحب عزا
درمیان سامره غوغا شده
گوییابرپاغمی عظما شده
دست دشمن زدشرربرآن پری
دیده گریانه پدر .شدعسکری
ازدوچشمش اشک غم جوشیده است
برتن بابا .کفن پوشیده است
📕شعر.آرمین غلامی
(مجنون)ازکرمانشاه
-اشعارشهادت امام هادی (ع)
شنیدم گل دسته هات آتیش گرفت
شنیدم صحن و سرات اتیش گرفت
شنیدم گلدسته هات خراب شده
دل شیعه ها برات کباب شده
شنیدم ضریح تو شکسته اند
دل مهدی تو رو گسسته اند
مرغ قلبم پرزده به سامرا
می زند به سینه و سر ، ای خدا
کاش می شد کبوتر شما بودم
یا گدای صحن سامرا بودم
شنیدم زائر نداری اقا جون
توی غصه ها می باری آقا جون
شنیدم خراب شده اون بارگات
شنیدم آتیش زدن صحن و سرات
شنیدم بمب تو حریم تو زدن
شنیدم آتیش به صحنت کشیدن
دل مجنونت واست دیونه شد
دل من گدای این میخونه شد
مرثیه_ امام هادی ..
در بستری افتاده بی جان پیکره توست
برخاک از زهرجفا بال وپره توست
آقادگرتاب وتوان رفته زجسمت
دلواپس فرزنددو چشمان تره توست
زهره جفا جسم تورا درهم کشیده
در بستری انگار جسم لاغره توست
درهجره ی دربسته ای افتادی ازپا
آه وفغان وبی کسی دور و بره توست
از داغ ودرده کوچه ها بی تاب هستی
در گوش جانت ناله های مادره توست
پیری چه زود آمدبه استقبالت آقا
زهرجفا دربین هجره یاورتوست
در سامرادور ازوطن تنهاغریبی
تنهاکناره بستره تو همسرتوست
گویند لب تشنه توجان دادی به بستر
درساعت آخر فغان در حنجرتوست
بالاسرت وقت شهادت عسکری بود
یاآنکه روی خاک هجره پیکرتوست
_شعر…آرمین غلامی
(مجنون کرمانشاهی)
با موضوع شهادت حضرت هادی عیه السلام
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ای روضه خوان محنت ِ ارباب سامرا
درد آشنای غربت ِ ارباب سامرا
بزم عزا به پا شده در زادگاه تو
آتش زده به قلب همه، سوز ِ آه تو
حاضر شدی کنار اسیر ِ رها شده
با زهر کینه، حاجت ِمرگش روا شده
جدّت اگرچه بر همه عالم امیر بود
اما همیشه گوشه ی زندان اسیر بود
جدّ تو را به خان ِ صَعالیک برده اند
دستش به جرم نام علی! رفته بین بند
یک شب درون سینه ی پاکش گدازه رفت
دشمن درون خانه ی او بی اجازه رفت
حقّش دهید یک شبه قدّش خمیده است
در پشت اسب پای پیاده دویده است
پای برهنه، بردن معصوم، وای ِ من
در کوچه ها،کشاندن ِمعصوم وای من
جدّ تو را به مجلس مِی ،برده دشمنش
کرده تعارفَش، دم ِ مشروب خوردنش
خیلی جسارت از متوکّل شنیده است
اما کسی جدا،سر او را ندیده است
شکر خدا که بر لب او خیزران نخورد
از زخم روی لعل لبش ، دختری نمُرد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#یا_هادی_الأمم
السلام علیک یا ابن الجواد
یا هادی الائمه علیه السلام
ای آفتاب سامره یا هادی الأُمم
مِهرت ره هدایت ما هادی الأُمم
با جامعه کبیره ی تو شیعه ایم ما
با تو شدیم عبد خدا هادی الأُمم
الحق ز ماه روی تو بر قلب شیعیان
تابیده است نور هدی' هادی الأُمم
توحید واقعی ست فقط در کلام تو
چشمان توست قبله نما هادی الأُمم
اصلا اصول دین و فروعش حقیقتاً
شد معرفت به ذات شما هادی الأُمم
در راه دین، تو داغ زیادی کشیده ای
تو مظهری به صبر و رضا هادی الأُمم
از چه تو را به خان ِصَعالیک برده اند
در بین مستمند و گدا هادی الأُمم
قبری کنار پای تو کندند از جفا
با کینه های آل عبا هادی الأُمم
دشمن سواره بوده و برده پیاده ات
در کوچه ها بدون عبا هادی الأُمم
معصوم آل حیدری و برده دشمنت
در مجلس شراب چرا هادی الأُمم
دشمن ز تو به غیر محبت ندیده بود
حقّت نبود زهر جفا هادی الأُم
وقت شهادتت حسنت بوده پیش تو
با اشک و ناله خوانده دعا هادی الأُمم
غسل و کفن نموده تنت را کنار تو
برپا شده ست بزم عزا هادی الأُمم
دیگر نبوده پیکر تو چند روز و شب
در زیر آفتاب رها هادی الأُمم
شکر خدا مقابل چشمان خواهرت
دیگر نشد سر تو جدا هادی الأُمم
هر جای پیکر تو نشد زخم روی زخم
با ضرب سنگ و تیر و عصا هادی الأُمم
شکر خدا ندیده حسن صبح تا به شام
بر روی نیزه رأس تو را هادی الأُمم
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#صحبت_هادی
السلام علیک یا هادی کل امم
یا علی النقی علیه السلام
بر سینه ی ما حک شده یا حضرت هادی
نه این که فقط شد دم ما حضرت هادی
شد ذکر لب شاه و گدا حضرت هادی
شیرین شده بر روی لبم صحبت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
جانم به فدای حرم سامره ی تو
هستم به هوای علم سامره ی تو
دلبست دو ماه کرم سامره ی تو
دلها به فدای حرم و ساحت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
ما در دوجهان غیر تو دلدار نداریم
میلی به سوی یوسف بازار نداریم
با غیر تو و آل تو ما کار نداریم
شد عزّت من نوکری دولت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
صحن حرمت ملجأ قلب همگان شد
شش گوشه ضریح تو به دل روح و روان شد
آن گنبد زرد حرمت نور جهان شد
مسجود ملائک همه دم تربت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
با جامعه ی تو دل ما گشته هدایت
هر حرف تو خود داده نشان راه سعادت
حبّ تو شود ناجی ما روز قیامت
جنت بروم با نگه رحمت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
مأوای تو شد خان ِصَعالیک واویلا
ای وای چرا روبه رویت سب شده زهرا
قبری ست چرا پیش تو از کینه ی اعدا
یک عمر، شده غصّه وغم قسمت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
بردند تو را سوی عدو جاده به جاده
دشمن به روی مرکب و تو پای پیاده
بی کفش و عبا ،برده تو را مجلس باده
دریا شده چشمان من از محنت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
بر روی دو دست تو چرا جای طناب است
جای تو مگر، نور خدا بزم شراب است
قلب تو از این ظلم عدو غرق عذاب است
گردیده جگر پُرشرر از غربت هادی
من مست تولای توأم حضرت هادی
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
مداحی آنلاین - من کبوتری غریبم توی شهر سامرا - مهدی اکبری.mp3
5.56M
🔳 #شهادت_امام_هادی(ع)
#واحد
🌴من کبوتری غریبم توی شهر سامرا
🌴روزگاری می پریدم دور گنبد طلا
🎤 حاج مهدی اکبری
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
روضه 😭
▪️😭▪️
#امام_هادی ع🖤
نیمۀ شب امام رابردند
خانه و خانواده مضطرب است
نگرانِ امامِ هادی شد
سامرا بی قرار و ملتهب است😔
من بمیرم که پیش چشمانش
سَبِّ جدِّ گرامی اش کردند
دل هفت آسمان به درد آمد
بس که بی احترامی اش کردند😭
می بَرَندش بدونِ عمامه
غربت از چشمهاش معلوم است
خوب که ، در رُخش نگاه کنی
مثل جدّش علیست مظلوم است😭
جان به قربان آن امامی که
دستهایش به غصه زنجیر است
علتِ بردنش به بزم شراب
به گمانم به قصد تحقیر است😔
متوکل مقابل حضار
اندکی آمد و توقف کرد
بی حیا از شرابِ در دستش
به امام دهم تعارف کرد😔
خواست تا که امام هادی را
نحوهء دیگری عذاب دهد
گفت با او که شعر میخوانی
منتظر ماند تا جواب دهد😔
حضرتش قصد شعر خواندن کرد
کرد آغاز معجزاتِ کلام
سخنش مثل تیغ حیدر بود
محشری شد به پا زِ شعر امام😔
بر سرِ دشمنش خراب ، آقا
گویی آن خانۀ مجلل کرد
شعرها در مَذَمّتِ دنیا
عیش او را به غم مبدل کرد😭
متوکل که منقلب گردید
در خود احساس روسیاهی کرد
لااقل در میان آن مجلس
از امام آمد عذرخواهی کرد😭
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
❣﷽❣
⚫️#سینه_زنی_امام_هادی_ع
⚫️#آقای_رسولی
نه که روضه هات،خود سامرات
گریه داره
غم تو نگات ، غربت چشات
گریه داره
خشکی لبات ، لرزش صدات
گریه داره
توی غربت بیقراری
از غریبی ناله داری
خسته از این روزگاری
زهر کینه زد شراره
شد دل تو پاره پاره
غربت تو بیشماره ۲ بار
⚫️واااای امون ای دل ای دل ۳بار
نه که نوکرت،دل مادرت
روضه خونه ۲بار
بالای سرت،گل مضطرت
روضه خونه
روضه خونت،ابر و بارون ۲بار
چشم مهدی گشته گریون
فاطمه شد دل پریشون
تشنه هستی ، تشنه آب
رنگ و روت شد مثل مهتاب
میسوزی با قلبی بی تاب
⚫️وااااای امون ای دل ای دل ۳بار
وعده خدا ، آرزوی ما
کی میایی
یابن مرتضی ، هدف دعا
کی میایی
ذکر شیعه ها ، تو غم و بلا
کی میایی ۲ بار
روزگار ما سیاهه
کار شیعه اشک و آهه
مادر تو چشم به راهه ۲ بار
زود بیا با علم عشق
ای شَه باکرم عشق
باز بنا کن حرم عشق ۲بار
یابن زهرا یابن زهرا ۳بار
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
🔹🔷《السَّلامُ عَلَيْكَ یا اَبَاالحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهَادِیِ النِّقِیُّ》🔷🔹
✅بعد از شهادت امام جواد(ع) متوکل عباسی براى اینکه بتواند امام هادی(ع) را زیر نظر بگیرد، ایشان را از مدینه به سامراء دعوت تبعید گونه کرد.
از این طریق، وی توانست کنترل شدید را حتى در درون خانه امام(ع) بر قرار سازد و تمام حرکات و ملاقاتهاى حضرت(ع) را زیر نظر داشته باشد.
پس به یحیى بن هرثمه ماموریت داد تا امام هادى(ع) را از مدینه به سامراء ببرد.
شیخ مفید می گوید :
📋《فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهَا فَاَنَزَلَ فِی خَانٍ [الاَشنَعِ] یُعْرَفُ بِخَانِ الصَّعَالِیکِ》
♦️پس زمانی که امام هادی(ع) به سامراء رسید، متوکل برای اینکه از شان امام(ع) بکاهد، دستور داد، ایشان را یک روز در کاروانسرای کثیف و بدنامی به نام صعالیک جای دهند و روز بعد وارد شهر کنند.(۱)
امام(ع) در این شهر نظامی حدود ۲۰ سال اقامت داشت و همواره تحت نظر و مراقبت بود.
مسعودی می نویسد :
روزی در مدینه در نزد متوکل از امام هادی(ع) سعایت و سخن چینی شد و به او گفتند :
در منزل او سلاح و نوشته ها و اشیاى دیگرى است که از طرف شیعیان به وى رسیده و او قصد قیام بر ضد دولت تو را دارد.
پس؛
📋《فَبَعَثَ إِلَیْهِ جَمَاعَهً مِنَ الْأَتْرَاکِ فَهَجَمُوا دَارَهُ لَیْلًا فَلَمْ یَجِدُوا فِیهَا شَیْئاً وَ وَجَدُوهُ فِی بَیْتٍ مُغْلَقٍ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِ مِدْرَعَهٌ مِنْ صُوفٍ وَ هُوَ جَالِسٌ عَلَى الرَّمْلِ وَ الْحَصَى وَ هُوَ مُتَوَجِّهٌ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُو آیَاتٍ مِنَ الْقُرْآنِ فَحُمِلَ عَلَى حَالِهِ تِلْکَ إِلَى الْمُتَوَکِّلِ》
♦️متوکل گروهى را به منزل آن حضرت(ع) فرستاد و آنان شبانه به خانه امام علی(ع) هجوم بردند.
ولى چیزى به دست نیاوردند، آنها دیدند که حضرت(ع) تنها در اطاقى دربسته نشسته و در حالى که جامه پشمین بر تن دارد و بر زمین خاکى روى شن و ماسه نشسته، به عبادت خدا و تلاوت قرآن مشغول است.
امام(ع) را با همان حال دستگیر کرده و نزد متوکل بردند.
آنان به متوکل گفتند :
📋《لَمْ نَجِدْ فِی بَیْتِهِ شَیْئاً وَ وَجَدْنَاهُ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَهِ وَ کَانَ الْمُتَوَکِّلُ جَالِساً فِی مَجْلِسِ الشُّرْبِ فَدَخَلَ عَلَیْهِ وَ الْکَأْسُ فِی یَدِ الْمُتَوَکِّلِ فَلَمَّا رَآهُ هَابَهُ وَ عَظَّمَهُ وَ أَجْلَسَهُ إِلَى جَانِبِهِ وَ نَاوَلَهُ الْکَأْسَ الَّتِی کَانَتْ فِی یَدِهِ》
♦️در خانه اش چیزى نیافتیم و او را رو به قبله دیدیم که قرآن مى خواند.
متوکل چون امام(ع) را دید، از عظمت و هیبت امام(ع) بى اختیار ایشان را احترام نموده و در کنار خود نشانید و با کمال گستاخى جام شرابى را که در دست داشت، به امام(ع) تعارف نمود.
امام هادی(ع) سوگند یاد کرده و فرمود :
📋《وَ اللَّهِ مَا یُخَامِرُ لَحْمِی وَ دَمِی قَطُّ فَأَعْفِنِی فَأَعْفَاهُ》
♦️گوشت و خون من با چنین چیزى آمیخته نشده است، مرا معاف دار!
متوکل حضرت(ع) را معاف نمود و گفت :
پس شعرى بخوان!
حضرت(ع) فرمود : من شعر کم مى خوانم!
متوکل گفت : باید بخوانى!
امام هادى(ع) آن گاه که اصرار وى را دید اشعارى را قرائت نمود، که تمام اهل مجلس متاثر شده و به گریه افتادند و بزم شراب و عیش به سوگ و عزا تبدیل شده و آنان جامهاى شراب را بر زمین کوبیدند.
📋《فَبَکَى الْمُتَوَکِّلُ حَتَّى بَلَّتْ لِحْیَتَهُ دُمُوعُ عَیْنَیْهِ وَ بَکَى الْحَاضِرُونَ وَ دَفَعَ إِلَى عَلِیٍّ(ع) أَرْبَعَهَ آلَافِ دِینَارٍ ثُمَّ رَدَّهُ إِلَى مَنْزِلِهِ مُکَرَّماً》
♦️پس از خواندن این اشعار، متوکل و هر که در مجلس بود گریستند، تا آنجا که اشک محاسن متوکل را تر کرد.
سپس وی چهار هزار دینار به امام هادی(ع) داد و ایشان را با احترام روانه منزل کرد.(۲)
در نقلی دیگر آمده است که؛
📋《فَضَرَبَ الْمُتَوَکِّلُ بِالْکَأْسِ الْأَرْضَ وَ تَنَغَّصَ عَیْشُهُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ》
♦️متوکل (پس از شنیدن این اشعار) جام شرابش را بر زمین کوفت و در آن روز عیششان منقّض گردید.(۳)
سرانجام امام هادی(ع) در زمان معتز مسموم گردید و در ماه رجب سال ۲۵۴ هجری پس از بیست سال و نه ماه اقامت در سامراء به شهادت رسید و در خانه خویش به خاک سپرده شد.
امام حسن عسکری(ع) بدن پدر بزرگوار خود را غسل دادند، کفن کردند و بر جنازه ایشان نماز خواندند و به خاک سپردند.
در تاریخ آمده است که؛
📋《خَرَجَ أَبُو مُحَمَّدٍ(ع) فِی جَنَازَهِ أَبِی الْحَسَنِ(ع) وَ قَمِیصُهُ مَشْقُوقٌ》
♦️امام حسن عسکری(ع) در مراسم تشییع پیکر مطهر پدرش گریبان چاک کرد.(۴)
🏴در تاریخ حیات امام هادی(ع) سه حادثه ناگوار که ذکر شد، دلها را روانه مظلومیت جد غریب ایشان، امام حسین(ع) و احوالات اسرای کربلا می کند.
1⃣جای دادن امام هادی(ع) در خرابه :
شیخ صدوق روایت کرده است که؛
📋《ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
.
بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ(ع) فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) فِي مَحْبِسٍ لَا يُكِنُّهُمْ مِنْ حَرٍّ وَ لَا قَرٍّ حَتَّى تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُمْ [مِن حَرِّ الشَّمسِ]》
♦️یزید دستور داد، خانواده ی امام حسین(ع) را با امام سجاد(ع) زندانی کردند، زندان چنان بود که آنان را از گرما و سرما، نگاه نمی داشت تا آنجا که صورتهای آنان پوست انداخت.(۵)
قطب الدین رواندی نقل می کند که؛
📋《لَمَّا اُتِيَ بِعَلِيِ بنِ الحُسَينِ(ع) وَ مَن مَعَهُ إلَى يَزِيدَ بنَ مُعَاوِيَةَ، جَعَلُوهُم فِي بَيتِِ خَرَابِِ وَاهِي الحِيطَانِ》
♦️یزید، امام سجاد(ع) و دیگر همراهان اسراء را در خانه ای ویران و خرابه جای داد.(۶)
2⃣وارد کردن امام هادی(ع) در مجلس شراب :
شیخ صدوق به نقل از امام رضا(ع) در حدیثی، چنین نقل می کند :
📋《لَمَّا حُمِلَ رَأْسُ الْحُسَيْنِ(ع) إِلَى الشَّامِ أَمَرَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ فَوُضِعَ وَ نُصِبَ عَلَيْهِ مَائِدَةٌ فَأَقْبَلَ هُوَ وَ أَصْحَابُهُ يَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ الْفُقَّاعَ فَلَمَّا فَرَغُوا أَمَرَ بِالرَّأْسِ فَوُضِعَ فِي طَسْتٍ تَحْتَ سَرِيرَةٍ وَ بُسِطَ عَلَيْهِ رُقْعَةُ الشِّطْرَنْجِ وَ جَلَسَ يَزِيدُ لَعَنَهُ اللَّهُ يَلْعَبُ بِالشِّطْرَنْجِ وَ يَذْكُرُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) وَ أَبَاهُوَ جَدَّهُ وَ يَسْتَهْزِئُ بِذِكْرِهِمْ فَمَتَى قَامَرَ صَاحِبَهُ تَنَاوَلَ الْفُقَّاعَ فَشَرِبَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ》
♦️هنگامى که سر حسین بن علی(ع) را به سوى شام بردند، یزید دستور داد آن را در کنارى نهاده و سفره غذا را گستردند، و او با یارانش مشغول خوردن غذا و نوشیدن آبجو شدند، چون فارغ گشتند، امر کرد سر بریده حسین(ع) را در طشتى به پیش تخت او نهادند و میز بازى شطرنج را روى آن طشت گذارد و با یارانش به بازى شطرنج مشغول شد، و حسین(ع)، پدر و جدّش را به مسخرگى یاد میکرد، و چون از همبازیش میبُرد جام شراب را برگرفته سه بار مینوشید.
📋《ثُمَّ صَبَّ فَضْلَتَهُ عَلَى مَا یَلِی الطَّسْتَ مِنَ الْأَرْض》
♦️آنگاه باقی مانده آنرا در کنار طشتى که سر بریده امام حسین(ع) در آن بود بر زمین می ریخت.(۷)
یزید در حال مستی؛
📋《فَوُضِعَ بَينَ يَدَيهِ فِی طَسْتٍ مِن ذَهَبِ وَجَعَلَ یَضرِبُ بِقَضیبِ فِی یَدِه عَلَی ثَنَایَاهُ》
♦️سر مبارک امام حسین(ع) جلوی او در طشت طلا قرار داده شد، وآن لعین با چوپ، بر میان دو لب مطهر ایشان می زد.(۸)
3⃣گریبان چاک زدن امام حسن عسگری(ع) در مصیبت پدر گرامیشان امام هادی(ع) :
ابن طاووس نقل می کند که؛
وقتی اهل بیت امام حسین(ع) را وارد مجلس یزید کردند، آنان در مقابلش ایستادند، امام سجاد(ع) خطاب به یزید فرمود :
📋《أَنْشُدُكَ اللَّهَ يَا يَزِيدُ! مَا ظَنُّكَ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) لَوْ رَآنَا عَلَى هَذِهِ الصِّفَةِ؟》
♦️ای یزید! تو را به خدا سوگند می دهم به گمان تو اگر پیامبر اکرم(ص)ما را به این هیئت دیدار نماید چه می کند؟
یزید در این هنگام، حکم کرد ریسمانها را بریدند و آنان را از قید طناب رها ساختند.
در این هنگام، یزید دستور داد، سر مبارک امام حسین(ع) را در بین انظار مجلس آوردند.
📋《وَ أَمَّا زَيْنَبُ(س) فَإِنَّهَا لَمَّا رَأَتْهُ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ ثُمَّ نَادَتْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ يُفْزِعُ الْقُلُوبَ :
يَا حُسَيْنَاهْ! يَا حَبِيبَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)! يَا ابْنَ مَكَّةَ وَ مِنًى! يَا ابْنَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س) سَيِّدَةِ النِّسَاءِ! يَا ابْنَ بِنْتِ الْمُصْطَفَى(ص)》
♦️در این هنگام، زینب کبری(س) وقتی سر مبارک برادر خود را دید از شدت ناراحتی دست در گریبان برد و چاک زد و سپس به آواز غمناک فریاد زد :
واحسیناه! ای فرزند فاطمه زهرا(س)! ای دختر رسول خدا(ص)!
راوی می گوید :
به خدا سوگند! که همه آن کسانی که در مجلس یزید حضور داشتند، از ناله جانسوز او به گریه و افغان افتادند و در آن حال خود آن پلید لب از گفتار فرو بست و ساکت بود.(۹)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
نگر در سامرا حال و هوای دیگر است امشب
فلک را جامه ماتم ز غمها در بر است امشب
امام عسگری نالد برای باب مظلومش
ز هجران پدر او را دو چشمانی تر است امشب
امام هادی آن نور خدای مهربان اینک
ز جور دشمنان دین میان بستر است امشب
ز زهر کین شده پرپر گل باغ رسول الله
از این غم در جنان زهرا به حال مضطر است امشب
👤جعفری
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۱۱
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۲۱۱
۳)سفینه البحار محدث قمی، ج۶، ص۴۰۹
۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۵
۵)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۸
۶)الخرائج و الجرائح راوندی، ج۲، ص۷۵۳
۷)من لایحضره الفقیه شیخ صدوق، ج۴، ص۴۱۹
۸)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۵
۹)الللهوف ابن طاووس، ص۸۳
.
🏴سبک زمینه شهادت جانسوز امام هادی علیه السلام
#زمینه_امام_هادی_ع
#افتاده_بین_حجره
🏴بند اول
افتاده بین حجره،هادی عزیز زهرا
میسوزه پیکرش از،زهر جفای اعدا
جونش به لب رسیده،حالش شده دگرگون
روی زمین میریزه،از گوشه ی لبش خون۲
زهر کینه کبابش کرد
پُرِ از التهابش کرد
گل خوشبوی زهرارو...(گلابش کرد)۲
(غریب فاطمه هادی)
🏴بند دوم
خورشید سامرا شد،نقشِ زمین واویلا
کشتهٔ راهه دین شد،هادیِ دین واویلا
رنگ از رخش پریده،بال و پرش شکسته
افتاده بر روی خاک،بی حال و زار و خسته۲
دیگه راحت شد از دنیا
رفت پیش مادرش زهرا
دیگه مهمون زهرا شد...(آقای ما)۲
(غریب فاطمه هادی)
🏴بند سوم
بردن آقای ما رو،بزم شراب واویلا
با تحقیر و جسارت،دادن عذاب واویلا
یه عده بی خود از خود،تا روبروش نشستن
قلب رئوفش و با،بی حرمتی شکستن۲
یاد شام بلا افتاد
یاد طشت طلا افتاد
یاد زینب میون اون...(نامحرما افتاد)۲
(یاحسین یاحسین مظلوم)
🙏التماس دعای خیر
✍️♩کربلایی امیرحسین سلطانی