eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
377 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
یا اباعبدالله الحسین متن روضه شب 19 رمضان شب 19 ماه مبارک رمضان امشب سر سفره دخترش ماست گذاشت نمک و نون گذاشت - امسال روزهای قبلش  هم روزه که میگرفت هر شب افطار  یه روز میرفت خونه حسن یه روز خونه حسین - یه روز خونه زینب - یه روز خونه ام کلثوم- خونه بچه های فاطمه میرفت- امشب نوبت دختر کوچیکش بود- علی امشب عمدا رفت خونه دختر کوچیکش-آخه  دل دختر کوچیکه نازک تره- تو یه طبق افطار باباشو گذاشت - باباش اروم گفت دخترم ماست رو بردار- عرض کرد بابا حالا امشب اومدی خونه ما اینقده خون بدل من نکن - امشب یجوری شدی بابا خیلی کم حرف میزنی- هی میری تو حیاط نگاه به آسمون میکنی - تو آسمون چی دیدی هی استرجاع میکنی - هی میگی انا لاالله و انا الیه راجعون... خیلی دلش شور باباشو میزد- امشب هر کاری کرد بابا مسجد نره نتونست - کمربند به دستگیره در گیر کرد وا شد- علی خم شد کمربند رو بست- هر موقع برا علی نقشه کشیدند یکی کمربندش رو گرفته -ای کاش اون روز هم کمربندش باز می شد دست بی بی زهرا زودتر جدا میشد - حواسش به همه جا بود مرغابی ها جلوی پاشو گرفتن اومد بیرون بره گفت دخترکم مواظب اینا باش اینا زبون ندارن بگن گرسنمونه یا تشنمونه دخترم به موقع غذا بهشون بده ملائکه جلوی راهش رو گرفتن اومد تو مسجد اذان سحر رو گفت اومد همه رو بیدار کرد - این نامرد رو هم بیدار کرد- شروع کرد به نافله خواندن داره نافله میخونه یه وقت صدای ناله جبرئیل بلند شد الا یا اهل العالم قتل علی المرتضی بی بی زینب اومد خدمت برادر عزیز دلم پاشو ببین مردم دارن چی میگن؟ دارن میگن علی رو کشتن دوید اومد دید فرق بابا غرق در خونه - علی صدا زد حسنم نماز رو بخون چه نمازی خوند امام حسن بابا غرق در خون کنار محراب افتاده زیر بغلهای بابا رو گرفتن آروم آروم بردند به طرف خونه - نزدیکای خونه صدا زد حسنم حسینم زیر بغلهای منو رها کنید آخه دوست ندارم زینبم منو اینطور ببینه ... موضوعات مرتبط : متن روضه ، حضرت علی (ع) ، @majmaozakerine
و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام حاج حیدر خمسه •✠• این مرد که در گوشۀ بستر نگران است والله که مظلوم ترین مرد جهان است از زندگی پُر غم خود سیر شد امشب خیبر شکن از قصه زمین گیر شد امشب خورشید دلش خون شدُ ماه زمین خورد سخت است بگویم اسدالله زمین خورد بعضیا میگن کجا زمین خورد ؟!.. میگم الان برات .. زیرِ بغل هاشو پسراش گرفتن، نزدیکایِ خونه رسیدن دست امام حسن و امام حسینُ کنار زد ، عرضه داشتن چه میکنید بابا؟!! فرمود خونُ پاک کنید از سر و روم .. بزارید خودم رو پاهام بیام .. زینب اگه منو اینجور ببینه میمیره .. تا رهاش کردن ، خورد زمین .. این بارِ اول نبود که تو کوچه زمین میخورد .. شاید این روضه صدا گریۀ زن ها رو بلند کنه نزارید صداشون برسه .. اولین بار که کوچه زمین خورد ، بچه ها خبر دادن مادرمون دیگه نفس نمیکشه .. از مسجد تا خونه راهی نبود نوشتن سه بار عبا گرفت زیرِ پاش با صورت زمین میخورد پامیشد صدا میزد فاطمه م ... خورشید دلش خون شدُ ماه زمین خورد سخت است بگویم اسدالله زمین خورد در بستر مظلومیت آقای حنین است این مردِ جگر سوخته بابای حسین است *یه خاطره بگم از یه شهید گریزِ روضه مُ از اینجا باشه .. شهید عباس صابری از شهدای دفاع مقدسِ ، تو عالم رویا امیرالمومنینُ دید حضرت فرموده بودن تو میای پیش ما خیلی زود، عرضه داشت آقا چه جور؟!! زمانِ جنگِ؛ حضرت فرموده بودن میری فلان لشکر پیش فلان مسئول میگه اعزامت کنن؛ الله اکبر .. یعنی میشه امشب یه امضا هم برا ما بزنی آقا .. نمیگم اون که به شهدا دادی به منم بده من به این حرفا نمیام .. امشب اومدم دلمُ آروم کنی .. من گریه نکنم میمیرم .. گفت امضات رو زدیم تو مالِ مایی ، فردا میری پیشِ فلانی میگی منو بابام فرستاده .‌. دیدی وقتی میری نجفم، دم در زبونت به هیچ چی نمیچرخه .. یهو میگی سلام بابا .. فرمانده ش میگه اومد لشکر ما رو پیدا کرد گفت قراره من بیام تو نیروهای شما ، قبولش نکردن گفتن ما اینجور که نیرو جذب نمیکنیم .. گفت منو بابام فرستاده .. دیشب امیرالمومنین نشانی شما رو داد .. میگه یهو بهم ریختم به خودم اومدم ، گویا یه جوری به اونم یه نشانی دادن .. پذیرشش کرد ، اعزام شد ذی الحجه رسید به جبهه ها و خط مقدم ، چله گرفت .. بهش گفتن شب هفتم محرم پیشِ مایی ‌‌، عاشورا تشییع جنازه تِ .. روزِ عاشورا تشییع شد بدنِ این شهید .. جانم به این روزی .. میخوام بگم عباس صابری ، تو عاشورا تشییع شدی اما خبر داری بدنِ آقات سه روز و سه شب رویِ ربگِ بیابان .. بر تاول به روی تنت گریه ام گرفت بز خشکی به رویِ لبت گریه ام گرفت ای حسین ... @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبِ ضربت خوردن امیرالمؤمنینِ، امشب اون شبیِ که ندایِ "فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه " از محراب مسجد کوفه بلند شد،امشب تا صبح که درِ خونه ی خدایی،هی بگو:ای وای علی،ای وای علی...اصلاً از اعمال شبِ نوزدهمِ،هرکی نگفته بگه:" اَللّهُمَّ العَن قَتَلَةَ اَمِیرَالمُؤمِنِین" خدایا! ابن ملجم رو لعنت کن...فقط ابن ملجم نیست،اونهایی که خون به دلِ علی کردن...آقایِ مظلومم!... اِبن شهرآشوبِ مازندرانی یه روایت عجیبی نقل کرده: "أَنَّ عَلِيّاً علیه السلام لَمْ يَقُمْ مَرَّةً عَلَى الْمِنْبَرِ"امیرالمؤمنین از هیچ منبری بالا نرفت"إِلَّا قَالَ فِي آخِرِ كَلَامِهِ قَبْلَ أَنْ يَنْزِل"اِلا اینکه آخرین حرفش یه جمله بود"مَا زِلْتُ مَظْلُوماً،مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ" از وقتی پیغمبر از دنیا رفت،مَنِ علی همیشه مظلوم واقع شدم.... ای خدا! دلم میخواست امشب مسجد کوفه بودم،روبرویِ محراب می نشستم،برای آقام گریه می کردم... مجلسی روایت کرده: "فلمّا احسّ الامام بالضّرب"وقتی آقایِ ما ضربه ی شمشیر رو حس کرد،"لم یتأوّه" ناله نزد"وَ صَبَرَ " صبر کرد،"وَ وَقَعَ عَلی وَجهِه"علی با صورت رو زمین افتاد.... شبِ زیارتیِ امام حسینِ،علی جان شنیدم پسرات کربلا با صورت رو زمین افتادن،شنیدم عباست از شما یاد گرفت،وقتی دستِ راستش رو جدا کردن،صبر کرد"فَقَطَعَ یَدَهُ الْیُسْری مِنَ الزَّنْدِ" دست چپ رو که جدا کردند صبر کرد....آی عاشقا! دلِ شنیدنش رو دارید یا نه! "فَجاءَهُ سَهْمٌ فَاَصابَ الْقِرْبَهَ وَ اُریقَ ماؤُها" یه تیری اومد به مشک اصابت کرد،آب ریخت،اینجا پسرش چه کرد؟"وَ وَقَفَ الْعَباس مُتِحَیِّرا" عباس همین طور ایستاد...یه چیزی باید به این حیرت خاتمه بده،یه وقت عمود آهن به سرش زدن،مثل بابایِ غریبش با صورت به زمین افتاد...* علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد ده مرتبه صدا بزنید: یا حسین.... @majmaozakerine ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ یا أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقُّهُ سلام ما به علی و نماز آخر او به حال راز و نیاز و به دیده ی تر او سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد سلام ما به رخ غرق خون و اطهر او سلام ما به پریشانی حسین و حسن سلام ما به دل پر ز آه دختر او *دیگه نتونست تو محراب طاقت بیاره، بدنشو گذاشتن تو گلیمی ، آوردن نزدیک خونه ..." این بدن سالمه ، فقط فرقش ضربه خورده .... هنوز حیات در این بدن باقی ... گلیم کجا ؟ بوریا کجا ؟ این بدن هنوز زیر سم اسب نرفته .... آخ یه وقت زینب دید یه هاتفی داره صدا می زنه ... زمین داره با این ناله میلرزه، حسنین هم که مسجدن ؛ دقت کرد ببینه هاتف چی می گه شنید داره میگه : "تهدمت و الله ارکان الهدی قًتل علی المرتضی ..." یه جا اینجا دلش خیلی به لرزه افتاد ... بیست و یک سال بعد تو خیمه نشسته بود ، دید هوا تیره و تار شد .... زمین شروع کرد لرزیدن، یادش افتاد، پا برهنه به سمت خیمه ی امام چهارم دوید ، عزیز برادرم چه خبره؟!! کربلا داره میلرزه ؟!! فرمود عمه جان کار بابامو یکسره کردن .... آخ نگاه کن سرشو بالا نیزه زدن .... حسین .... ▪️◾️▪️◾️▪️◾️▪️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ . علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ میگن که ماهِ رمضون ماه مناجات و دعاست میگن که بهترینْ زمان برای صحبت با خداست تا با تو خلوت نکنم این دلم آروم نمیشه میخوام باهات حرف بزنم یه جورایی روم نمیشه روم نمیشه ... آخه خودت بگو که از کجا بگم چه جوری با کوهِ گناه خدا خدا خدا بگم لنگون و لنگون اومدم میبینی خسته اومدم حق داری رام ندی، بازم توبه شکسته اومدم حق داری رو بگردونی آلوده دامن اومدم مشکلی نیست، فقط بدون گفتی بیا، من اومدم میخوای بزن، میخوای نزن فقط نگو تنهام بذار من خودمم خسته شدم یه راهی پیش پام بذار میگن میخوای آدم بشی باید بری کرببلا بی اختیار داد میزنم امام رضا، امام رضا "پنجره فولاد رضا برات کربلا میده هر کی میره کرببلا از حرم رضا میره" ..................................................... گریز علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وقتِ مناجاته و من اومدم امّا سر به زیر اومدم امّا با اُمید بیا و دستم و بگیر به دعوت تو اومدم مهمون هر سالِ توأم ربطی نداره به کسی خوب یا بدم، مال توأم سنگینیِ گناه داره عبدت و از پا میندازه مریض بد حال و طبیب همیشه زود را میندازه مریض بدحال سختشه وایسه سرِ ساعت بره مریضای دیگه‌م میگن: بذا که بی نوبت بره تا نرسیده شب قدر خزونم و بهاری کن همین شبای اوّلی بیا برام یه کاری کن سختمه وقتی میبینم دارم با خوبات فاصله راضی نشو بیشتر از این جا بمونم از قافله به حق نوجوونی که هر دری زد جا نمونه می‌گفت‌‌: یتیمی مو نبین قاسمتم پهلوونه اون که یه عمر محو قدِ اکبر لیلا شده بود آقا که خواست بیاردش هم قدِ سقا شده بود ......................................... گریز علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ حال خرابم و ببین روت و نگردون آخدا اینجا نیاد کجا بره عبد پریشون آخدا ببین توو گودال گناه زندونی و گرفتاره نزدیکه مرگ و اجلش بیچاره توشه نداره نگاه به این پرونده‌ی سیاه و تارم نکنی به گُل روی فاطمه خدایا! خارم نکنی نگام کنی منم میام سمت تو با همه وجود منم یه روز درست میشم مگه "رسول ترک" نبود؟ دنیا برا اهلش باشه من آب و دونه نمیخوام میخوام قیامت که میشه پیش تو دست پُر بیام توشه‌ی این دنیا فقط زیارت کرببلاست امشب شبِ هفتمِ و دلم میون خیمه‌گاست اونجایی که خوب گوش کنی هنوز صداهایی میاد با گوش دل که بشنوی صدای لالایی میاد لالا لالا علی بخواب عمو رفته آب بیاره الهی زنده نمونه مادری که شیر نداره ....................................... گریز علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یا سیّدی مولای من گریه و زاری مو ببین کم توبه نشکستم خدا! بی اعتباریمو ببین امشب میون این خوبا من و جوابم نکنی با دعوت تو اومدم یه وقت خرابم نکنی از لطف و احسان توئه که خوبا مشکل ندارن یه فکری کن به حال من "مگه بدا دل ندارن" از گناهام بدم میاد می‌خوام که برگردم خدا می‌بینی دستم و فقط برا تو رو کردم خدا باشه اگه تو دوست داری داد می‌زنم که من بدم از همه بدترم ... آره اما با اُمّید اومدم من هشتم مُحرّمم بلند بلند داد می‌زنم تا صدا هلهله نیاد توو روضه فریاد می‌زنم یه خواهری اومد ولی بازم برادر پا نشد قبل از قَسَم به فاطمه از اکبرش جدا نشد گفت: جوونا بیاید ولی نه برا بُردن تنش اول کمک کنید برا از دور و بر جمع کردنش .............................................. @majmaozakerine.