#شب_ششم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#واحد
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_قاسم_بن_حسن (ع)
گفتی برات با اکبرت فرقی ندارم
گفتی حسن جان، من هوا قاسم رو دارم
حالا که بعد از قتل اکبر، بیقرارم
جان مادر، من به لطف و رحمتت امیدوارم
شیرینتر از عسل رو لبهامی
تو دین و تو تموم دنیامی
بابام نیس؛ تو به جای بابامی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_ششم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#شور
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_قاسم_بن_حسن (ع)
هم پریشان حسینیم، هم پریشان حسن
ای بهقربان حسین و ای بهقربان حسن
روز اوّل، مادرم چشمان من را نذر کرد
اینیکی آن حسین و آن یکی آن حسن
هرشبی که فاطمه بر روضههامان میرسد
هست گریان حسین و هست گریان حسن
ما نه تنها این دو شب، کلّ محرّم میشویم
شببهشب تکیهبهتکیه باز مهمان حسن
زیر ایوان نجف دیدم که روزی میرسد
یاحسن جان مینویسم زیر ایوان حسن
روضههای ما همه لطف امام مجتباست
شکر هرشب میروم در زیر باران حسن
قاسمش وقتی به میدان زد؛ حسین آهسته گفت:
میرود جان حسین و میرود جان حسن
نعره شد: إن تَنکرونی فنا ابن المجتبی
تیغ را چرخاند و گفت: این است طوفان حسن
شد حسن، یک ضربه زد أزرق همانجا شد دوتا
نعره زد عبّاس؛ ای جانم به قربان حسن
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_ششم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#شور
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_عباس (ع)
انا الاول انا الاخر
باچر بلحرب رایح تشوفونی
علی الیمنه علی الیسره
وراح اهناک بلحومه تلاگونی
حوافر خيل راح احفر
مقابرکم یا من چنتوا تعادونی
تعرفونی اخو زینب
و شلون الهضم یتدنا لضعونی
انه کافل الحورا
انه فارس الهیجا
انه لیث عاشورا
انا العباس، حی الله حسین
انا الحامی انا العاصم
انه اللاذ بیه امن و سالم
انا المهلک انا المنجی
نصب سیفی الله علی الرگب حاکم
بفراش الهادی حیدر نام
بس محد گدر یمه یجر صارم
انه حیدر علی بلطف
شلون تواجهونه و علی مانایم
انه المرتضی الثانی
عرفنی القاصی و الداني
حسینی بایمانی
انا العباس، حی الله حسین
انا القاصم انا المفنی
اکسر ظهورکم و بسیفی من یمیل
اندعو الله یا جیش ابلیس
ما یطلع صبح کون و یطول اللیل
اذا اصبح صبح باچر
ماتنفع ندامه و چلمه الیاویل
بيدي موت المحتم
عزراییل ادوخه و صولته جبریل
انه قابض الارواح
انه في وغا ذباح
انه لا احب جراح
انا العباس، حی الله حسین
انا الرجفه انه الصیحه
من اصرح اخسف الگاع و ابچکیم
من الگلکم تعادو حسین
شوفو بکربلا شرایح اراویکم
اذا یاذن الی مولا اذب سیفی و با اصابع ایدی افنیکم
و ذب درعی و جیکم هاذ یا هو البی بخت خل ینهزم بیکم
انه هازم الاحزان
انه قالع البواب
انه منحش الاشرار
انا العباس، حی الله حسین
بیا اگر جگر داری، بیا به عزم میدانم
سرت را میبرم با برق چشمانم
نمیبیند مرا چشمی در آن وقتی که میتازم
بگردانم اگر شمشیر، بنیانها براندازم
گریزی نیست از دوزخ اگر افتید در چنگم
اگر که قبرتان کندید من آمادهی جنگم
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#شب_هفتم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#روضه
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_علی_اصغر (ع)
الا ای اشک! روحم پاک کردی
الا ای دست! قلبم چاک کردی
الا ای نور! با بال محبّت
مرا طیّار در افلاک کردی
الا ای درد! با یک نغمهی آه
مرا آتش زدی و خاک کردی
الا ای عشق! ترس از من گرفتی
شجاعت دادی و بیباک کردی
بیا ای یار! حال دل خرابه
توو سفره آه، نون و اشک، آبه
بیا آقا که امشب روضه داریم
چراغ روضهمون، ماه ربابه
مواسات غم تو دارم هر دم
به درد تو، منم لبریز دردم
به سینه میزنم با نوحهی تو
نگو این چندشب یادت نکردم
نمیدونم که مجلس داری با کی
خوشا سینهزنای زیر خاکی
خوشا اونها که موند از پیکرشون
یه مشت استخون و یه پلاکی
از این جاماندههای بین راهی
شبجمعه به ما هم یک نگاهی
کجایی؟ کربلایی؟ یابن زهرا
کجایی؟ خیمهگاهی؟ قتلگاهی؟
فراق ماه داره آسمونم
به اشک شعلهور، آتیش به جونم
فراقت، داغ رو داغ محرّم
نشسته تیر غم تا استخونم
نمیخوام که دیگه بیعار باشم
برای صاحبام، سربار باشم
دلم میخواد مثه اصغر اقلّاٌ
به قدر تیر خوردن، یار باشم
ز اشکام، خون به قلب سنگ کردم
نفس را در گلویم تنگ کردم
گرفتم دست خود زیر گلویت
ز خونت، صورتم را رنگ کردم
شرف را تـا ابد، پاینده کردی
شهادت را به خونات، زنده کردی
تسلّی تـا دهی قلب پدر را
به پیش تیر قاتل، خنده کردی
پر قنداقه را در خون کشیدند
ز دستان سحر، مهتاب چیدند
دل آهن به حال آن گلو سوخت
که با تیر سهشعبه، سر بریدند
رباب، آوارهی حال بدت بود
دلم بیتاب اشک ممتدت بود
چگونه از غم تو، من نمیرم؟
عزیز من! سهشعبه همقدّت بود
خدایا! صبرم از غصّه محک خورد
تو رفتی؛ شیشهی قلبم، ترک خورد
تو را زد با سهشعبه، مادرت با
کمان حرمله، خیلی کتک خورد
جواب گریه را با تیر دادند
به ما اندوه عالمگیر دادند
چه وضعی شد میان کوفه وقتی
به دست مادر تو، شیر دادند
جوابم را فقط اوباش دادند
به ما غم، عدّهای فحّاش دادند
همه به حرمله تبریک گفتند
همه به حرمله پاداش دادند
دلم خوش بود، اکبر میشی آخر
عصای دست مادر میشی آخر
سوار اسب میشی مثل بابات
توو میدون مثل حیدر میشی آخر
دلم رو تیر با داغ لبت، دوخت
یکی گهواره و قنداقه میفروخت
اینم خیره که گهوارت رو بردن
وگرنه خیمه با گهواره میسوخت
به نبش قبر تو، مادر رو کشتند
به مویی بود جسمت با سرت بند
تنت در دست یک نامرد بودو
یکی دیگه سرت را از تنت
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#شب_هفتم_محرم_۱۴۰۱
#هیئت_رایة_العباس "ع"
#زمینه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏷 #حضرت_علی_اصغر (ع)
گریههات کشته منو؛ جان مادرت فاطمه، صبر کن
عمو رفته که برات آب بیاره از علقمه؛ صبر کن
عمو جونت الان میاد با آب؛ صبر کن
چشاتو هم بذار؛ یکم بخواب؛ صبر کن
داری با عطش میری؛ بیتاب بارونی
بی سپر و شمشیری؛ عازم به میدونی
بیقرار بابایی؛ چرا با من نمیمونی؟
دیگه اکبر نمیاد تا با بوسههاش مرهمت باشه
دیگه قاسم نمیاد تا با خندههاش همدمت باشه
تو رو میبوسه باز، عمو که برگرده
به عمو توو دلت بگو که برگرده
دیگه بیکس و تنهاس، بابای بییارت
خیره بهسوی نخلاس، نگاه تبدارت
همهی امید ماست به عموی علمدارت
داری از خیمه میری؛ ولوله توی قافلهاس؛ ای وای!
بیرون خیمه چرا صحبت از تو و حرملهاس؛ ایوای!
مثه یه سیب سرخ که با تبر افتاد
تیر سهشعبه با سر تو در افتاد
از اثر ضرب تیر آشفته شد موهات
به آسمونا رفتی از آغوش بابات
اگه بری رو نیزه، سر بابا میاد همرات
◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین