893.2K
در خیمه نمی مانم
اینک من و این میدان
دل بی تو به تنگ آمد
ای پادشه خوبان
جانم به فدای تو
ای سرور مظلومان
من بی تو نمی خواهم
این زندگی و این جان
پور حسنم قاسم
از آل بنی هاشم
بعد از علیِّ اکبر
دنیا شده زندانم
طاقت ز کفم رفته
در خیمه نمی مانم
ای سید و مولایم
لبیک حسین جانم
جانم به فدای تو
دلتنگ شهیدانم
پور حسنم قاسم
از آل بنی هاشم
این نامه ی بابایم
این خطِّ اَمان من
شد صحنه ی عاشورا
پایان جهان من
چون حکم پدر باشد
از دادن جان من
شمشیر تو می گردد
نیرو و توان من
پور حسنم قاسم
از آل بنی هاشم
جان را به کف آوردن
خیرالعملم باشد
مردن به لبان من
اهلا عسلم باشد
در راه تو جان دادن
حکم ازلم باشد
تنهایی تو مولا
تیر اَجلم باشد
پور حسنم قاسم
از آل بنی هاشم
این پیکر پر خونم
قربان تو ثارالله
قربان تو و کامِ
عطشان تو ثارالله
ماندم به سَرِ عهد و
پیمان تو ثارالله
شادم که سپر گشتم
بر جانِ تو ثارالله
پور حسنم قاسم
از آل بنی هاشم
#هادی_همتی
#قاسم #زنجیرزنی
اومده پیش عمو ، سر به زیر و غمینه
بغضی داره تو سینه
میگه راهیم کن
نم نم میباره بارون ، میگه زاده ی عشقم
من مدینه سرشتم
یه نگاهیم کن
عمو ، دیگه جونم به لب رسیده
عمو ، ببین چقد رنگم پریده
عمو ، مادرت با قد خمیده
میگه ، واغربتا حسین غریبه
بزار منم فدات بشم ، عمو عمو عمو
شریک غصه هات بشم ، عمو عمو عمو
شهید کربلات بشم ، عمو عمو عمو
بزار منم فدات بشم ، عمو عمو عمو
شریک غصه هات بشم ، عمو عمو عمو
شهید کربلات بشم ، عمو عمو عمو
واغربتا واغربتا حسین حسین حسین
شده تموم تنت ، همه تاب و تب من
جای مرکب دشمن
پاشو جان عمو
جواب مادر تو ، چی بدم غصه داره
مثل ابر بهـاره
پاشو جان عمو
عمو ، پاشو کم کم دارم می میرم
عمو ، با دیدنت به غم اسیرم
پاشو ، بازم به آغوشت بگیرم
پاشو ، اگه بری منم میمیرم
تو یادگار حسنی ، عمو عمو عمو
برات نمونده بدنی ، عمو عمو عمو
بگو تو با من سخنی ، عمو عمو عمو
دیدی تو هم فدا شدی ، عمو عمو عمو
شهید کربلا شدی ، عموعموعمو
آخر مثل بابا شدی ، عمو عمو عمو
واغربتا واغربتا حسین حسین حسین
〰〰〰〰〰〰〰
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#متن_روضه_قاسم_بن_الحسن
〰〰〰〰〰〰〰〰
تا که از چهره ات نقاب افتاد
رونق بزم آفتاب افتاد
چهره ی مجتبائیت گُل کرد
در دل دشت التهاب افتاد
دید عباس رزم شاگردش
دید صحرا در اضطراب افتاد
🔹وقتی اومد شروع کرد با اون ملعون ازرق شامی جنگیدن،با پسراش جنگیدن،عباس بالا بلندی ایستاده بود،هی قاسم رو تشویق میکرد،مرحبا به قاسم،نمی دونم مادرش کربلا اومده یا نه،اما اگه اومده اون لحظات با صدای تشویقات عباس،چه حالی پیدا میکرد نجمه خاتون،قاسمم بارک الله،بارک الله،احتمال به قریب به یقیق،اومده کربلا،آخه اومد دید پشت خیمه ها قاسم نشسته زانوهاش روبغل گرفته بود،داره گریه میکنه،قاسمم براچی داری گریه میکنی
گفت:مادر دو تا منظره یادم اومد الان،اول یادم افتاد،وقتی لحظات آخر،بابام داشت جون میداد،عموم حسین کنار بابام نشسته بود،یوقت دست من و تو دست حسین گذاشت،صدا زد گفت:حسین جان،این امانت من دست تواست تا کربلا،فهمیدی برا چی ابی عبدالله با تأمل اجازه میدان رفتن به قاسم داد به قاسم بر خلاف علی اکبر،علی اکبر که میخواست بره میدان،معطل نکرد ابی عبدالله،وقتی اومد بی معطلی گفت:بابا برو،علی جان برو میدان،اما قبلش برو یه بار زینب تو رو ببینه،بچه ها تو خیمه تو رو ببینند،اما قاسم اومد ابی عبدالله این پا اون پا کرد،معطل کرد،چرا؟
چون لحظات آخر،امام حسین دست قاسم رو گذاشت تو دست برادرش،داداش این امانت پیشت باشه،میدونی دلم کجا رفت؟تا علی اومد بدن فاطمه رو تو خاک بذاره،گفت:
تا ابد مجروح زخم کاری ام
وای من از این امانت داری ام
▪️مادر یادم نمیره اون منظره رو،بابام گفت کربلا،برا عموت جان فشانی کن،من خودمو آماده کرده بودم،برا امروز،دیشب ام که از عموم پرسیدم،آیا من به شهادت میرسم،یا نه؟عموم گفت:قاسمم مرگ در ذائقه ات چه طوره؟ گفتم: احلی من العسل،از عسل شیرین تره”بچه رزمنده ها با این جمله خیلی انس دارند”اما امروز رفتم از عموم اذن بگیرم،اجازه نمیده من برم میدان،چیکار کنم،پس چی شد،که گفت:به بلای عظیمی دچار میشی،کو اون بلای عظیم،عموم که اجازه میدان رفتن به من نمیده،
حالا یابازوبند،یاصندوقچه،گفت: قاسمم این و بردار به عموت نشون بده،اگه عموم این دست خط رو ببینه،دست رد به سینه ات نمیزنه،تا قاسم دست خط پدر رو داد خدمت ابی عبدالله،ابی عبدالله رو چشماش کشید،گفت:بوی حسنم رو داره میده،بوی برادرم رو داره میده،وقتی خواست بره میدان،روایت میگه دست در گردن عمو انداخت،اینقدر حسین و قاسم با هم گریه کردند،وغُشی علیهما،دوتایی رو زمین افتادند
همه از نعره ی تو فهمیدند
کار با پور بوتراب افتاد
تا حریف نبرد تو نشدند
بارش سنگ در شتاب افتاد
گفت:نمی تونید با این نوجوان بجنگید،سنگ بارانش کنید،چند نفر رو کربلا سنگباران کردند،اول حر بود عابس بود،قاسم بود،اما سنگ باران چهارم،اصلاً قابل قیاس با کسی نبود،دور حسین رو تو گودال گرفتند،امام باقر فرمود:اینقدر سنگ به بدن بابام زدند
گوئیا زخم آتشین خوردی
یا عمو گفتی و زمین خوردی
به سرت سر رسیده ام برخیز
شاخه ی یاس چیده ام برخیز
سیزده سال انعکاس حسین
پسر قد کشیده ام برخیز
خاطرات قدیمی یثرب
اشک های چکیده ام برخیز
تا نفس های آخرت نشود
تا کنارت رسیده ام برخیز
من جوان مرده ام بمان پیشم
خسته ام قد خمیده ام برخیز
با تنت در برابرم چه کنم
شرمگین از برادرم چه کنم
که زده شانه ات به پنجه ی خویش
که چنین تاب داده مویت را
حیف مشتی زکاکُلت مانده
گیسویت دست قاتلت مانده
بیشتر مثل مجتبی شده ای
ولی افسوس بی صدا شده ای
مثل آیینه ای که خورده زمین
تکه تکه،جداجدا شده ای
قد کشیدی شبیه عباسم
هر کجا تیر خورده وا شده ای
صدای قاسم که بلند شد،یا عمّا،بازم بر خلاف علی اکبر،که صدای علی اومد،زینب میگه دیدم زانوهای داداشم داره می لرزه،آروم سوار بر مرکب شد،حسین دیگه رمق نداره،اما تا صدای قاسم اومد،روایت میگه،عقاب آسا اومد وسط میدان،اون نانجیبی که اومده،قاتلی که کنار قاسمِ،ابی عبدالله بعضی از روایات میگن:اون نانجیب رو به درک واصل کرد،بعضی ها میگن دستش قطع شد رو زمین افتاد،امدن اینو نجات بدن،بدن قاسم زیر سُم اسب ها بود،مجسم کنی،بیچاره ات میکنه،این ناجیب ها رو که ابی عبدالله فراری داد،دید قاسم پاهاشو داره رو زمین،میکشه،آروم میگه یا عما،
گفت:برا عموت خیلی سخته صداش بزنی،نتونه کاری برات انجام بده،عزیزبرادرم.
سئواله برا من،چرا به قاسم گفتی آقاجان به بلای عظیم،دچار میشی؟بلای عظیم هم بود،تنها بدنی است که دو بار پامال سُم مرکب ها شده،اما عرضم اینه،هر جوری بود بدن رو از زمین برداشت،درسته سینه به سینه قاسم پاها رو زمین میکشید،اون نوجوانی که پاهاش به رکاب مرکب نمی رسید،پاها رو زمین میکشید،بلاخره بدن رو آورد به خیمه،اما بدن علی اکبر رو هرچی نگاه کرد،دید تنهایی نمیتونه برداره،گفت:جوانهای بنی هاشم بیایید.
بلند بگو یا حسین...
هدایت شده از روضه دفتری
◾روضۂ دفتری حضرت قاسم(ع)◾
👈🏻بانوای جانسوز:استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: خ علیمحمدی✍🏻
السلام علیکَ یا ابا عبدالله، السلام علیکَ یا قاسم ابن الحسن ایها الشهیدُ بکربلا
امشب از دل ناله بر قاسم کنم
ناله بر ماه بنی هاشم کنم
گویم ای ماه بنی هاشم مدد
ای یتیم مجتبی قاسم مدد
ای گُلی کز ماتمت عالم گریست
دیگراین آه وفغان وناله چیست
◾دلتو ببرم کربلا، خدا قسمت کنه بریم کربلا نمیدونم اونا که کربلا رفتن خیمه گاه هم رفتن یا نه، به خیمه ی قاسم نظر انداختن یا نه
چه کرد عاشورا ، صدا زد عمو من دیگه بعدِ علی اکبر نمیخوام زنده بمونم یه جمله به عمو گفت که آتیش به قلب آدم میزنه، گفت: عمو یادته اون لحظه ای که علیِ اکبرت رو زمین افتاد سرشو به دامن گرفتی، اما عمو من اگه رو زمین بیوفتم یتیمم بابا ندارم سرمو به دامن بگیره😭
آی حاجتمند مجلس! جان امام حسن اگه خودت حاجت نداری برا حاجتمندا دعا کن، مگه میشه در خونه ی پسر امام حسن رو بزنی و بی حاجت برگردی
و اما راوی میگه در میدان بودم که دیدم یه جوانی از لشکر امام حسین جدا شد به طرف میدان آمد که چهره اش مثل آفتاب تابان می درخشید قاسم عده ی زیادی رو به هلاکت رسوند تا اینکه خدا لعنتش کنه (ابنِ فُضَیلِ اُزَدی )گفت گناهِ عرب بر گردنِ من تا داغ قاسم رو به جگر حسین نذارم، چنان ضربتی بر فرق مبارک قاسم زد که با صورت به زمین افتاد، صدا زد یا عُمّا ادرکنی ، عمو جان به فریادم برس(خدا برا هیچ عمویی نیاد که سر کشته ی برادر زاده بیاد)
به یاد شهدا به یاد عزیزانِ از دست رفته، آنقدر بر روی بدن قاسم اسبها تاختند که ابا عبدالله نتونست دست به این بدن بزنه ، نشست به بالین قاسم هی صدا میزد: یا عُماه ، عزیز دلم(دید قاسم در حال جان دادنه)😭😭😭
سرشو به دامن گرفت ،راوی میگه دیدم صورت به صورت قاسم چسباند ، سر قاسم رو به زانو گرفت خون از چشمانش پاک کرد،آخ بمیرم برای دلت مظلوم کربلا، آخر عمر قاسم بود پاهاشو از شدت درد به زمین می کوبید الله اکبر😭😭😭
فریادی کشید به روی دامن اباعبدالله جان داد
امام حسین اومد قاسم رو خواباند کنار بدن علی اکبر فرمود زینب جان به همه ی زنها بگو بیائیدتو خیمه، خودش هم بین دو شهید نشست گاهی دست میکشید رو سر علی اکبر و صدا میزد علی اکبرم گاهی دست میکشید رو سر قاسم و صدا میزد میوه ی دل برادرم، اگه مریض داری بسم الله
آی جوون دارا درِ خونه ی قاسم رو زدیه
الهی بحق قاسم ابن الحسن، امن یجیبُ المُضطرِ اذا دعا ویکشف السوء
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
voice-changer-۲۰۲۳-۰۷-۲۳-۱۴-۰۲.mp3
534.2K
◾نوحه ی سینه زنی
◾شب ششم
◾توسل حضرت قاسم(ع)
◾بنداول
قاسمم من یتیم و زادهی مجتبایم
با لب لعل عطشان کشته در کربلایم
جان من شد فدایت ای عموی غریبم
ای همه هستی من عشق تو شد نصیبم
زیر سم ستوران
ذکر لبهام عموجان(۲)
ای عمو ای عموجان (۳)
◾بنددوم
از فرس تا فتادم در دل این بیابان
استخوانم شکسته زیر سم ستوران
چشم من در ره تو منتظر تا بیایی
ای عمو جان رسیده موسم این جدایی
صورتم شد پر از خون
قامتم گشته گلگون (۲)
ای عمو ای عموجان (۳)
◾بندسوم
من فدایی اکبر گشته ام ای عموجان
جسمم افتاده بیجان بر روی خاک سوزان
ز اشک چشمان من شد مقتلم پرستاره
فاطمه در کنارم کرده بر من نظاره
کن نگاهی ز رحمت
بابم آمد ز جنت(۲)
ای عموجان عموجان (۳)
#مرتضی_محمودپور
voice-changer-۲۰۲۳-۰۷-۲۳-۱۲-۵۲.mp3
414.1K
◾نوحه سینه زنی
◾شب ششم محرم
◾حضرت قاسم بنالحسن(ع)
◾بنداول
زیر سم اسبان ببین
سینه شکسته ای عمو
با تیر کین لعل لب
خشکیده بسته ایعمو
بال و پرم زخمی شده
افتادهام من از فرس
از سینهام دیگر برون
عمو نمیآید نفس
عموحسین عموحسین
عموحسین عموحسین(۲)
◾بنددوم
از جنت آمد باب من
همراه زهرا مادرت
گریه کنان بر غربت و
بر لعل خشک انورت
سینه زنان مویه کنان
زهرا ز محشر آمده
یاس کبود مرتضی
همراه حیدر آمده
عموحسین عموحسین
عموحسین عموحسین(۲)
◾بندسوم
گشتم فدای اکبرت
با کام عطشان ایعمو
دینم ادا کردم چنین
با چشم گریان ایعمو
دیدم رخ مادر کبود
شرمنده بابا شدم
من مثل اکبر این چنین
مجنون این لیلا شدم
عموحسین عموحسین
عموحسین عموحسین(۲)
#مرتضی_محمودپور
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحس
همهی عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند مسیحای حسین است حسن
بی حسن سوی حسینش بروی باختهای
جان من! صاحب امضای حسین است حسن
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست؟
برترین اسم به لبهای حسین است حسن
هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است
تا ابد پرچم بالای حسین است حسن
بنویسید که آقای جهان است حسین
بنویسید که آقای حسین است حسن
زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن
باب حاجات گداهای حسین است حسن
همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع
چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن
او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد
در بلا هم شده، هم پای حسین است حسن
بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین
آی مردم غم عظمای حسین است حسن
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
==========================
🏴 اشعار #شب_ششم_محرم
===========================
#قاسم_بن_الحسن
روی ضریحت میگذارم تا سرم را
انگار در آغوش خود دارم حرم را
با گریه آمد هرکسی با خنده برگشت
فهمیدم اینجا معنی جود و کرم را
با دست خالی آمدم چیزی ندارم
آوردهام با خود فقط چشم ترم را
من رو به روی گنبد تو نذر کردم
تنها النگوهای دست مادرم را
مثل کبوتر های صحنت پهن کردم
در زیر پای زائران بال و پرم را
حالا که دقت میکنم صحنی نداری
هرچند میگردم همه دور و برم را
با این خیالات دلم جای ضریحت
باید به روی خاک بگذارم سرم را
🔸شاعر:
#سجاد_روانمرد
==========================
چشاتو وا کن پسرم پاتو نکش زمین
داره میسوزه جگرم پاتو نکش زمین
امانت برادرم پاتو نکش زمین
کش اومده تنت چه وضع پیکره
وقتی رسیدم گفتم این علی اکبره
سنگه لای موهات شده پر از گره
چی میشه اون تنی که زیر اسبه بی زره
زخمای تو آتیشه هُرم نفسهات گرمه
بهت نمیشه دست زد که استخونات نرمه
◾️◾️◾️
زخماتو بوسه میزنم جای برادرم
هرجوری باشه جسمتو تا خیمه میبرم
قدت بلندترم میشه تا برسیم حرم
دلیل گریه هام زخمای این تنه
هر یه نفس عذاب میشه سینه که بشکنه
داغ مدینه شد تازه برادرم
فقط تو میفهمی که چی کشیده مادرم
◾️◾️◾️◾️◾️
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#مناجات_امام_زمان
#روضه
#شب_ششم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
طراوت همهی روضهها امام زمان
شبی به روضهی ما هم بیا امام زمان
فقط به لطف دعای تو حالمان خوب است
همیشه با خبر از حال ما، امام زمان
به حال مضطر ما هیچکس محل نگذاشت
کسی بجز تو نکرد اعتنا، امام زمان
فراق توست سرآغاز درد بی درمان
که جز ظهور ندارد دوا، امام زمان
قسم به پای پر از آبله حلال کنید
اگر زدیم به تو پشت پا، امام زمان
شنیدهایم همه بخشش از بزرگان است
ببخش محض رضای خدا، امام زمان
خوشا بحال کسی که مطیع محض تو شد
بدون ذرهای چون و چرا، امام زمان
قیامت و دل غم را زمان جان کندن
به دادمان برس این چند جا امام زمان
سلام سینهزنان را به جد خود برسان
اگر روانه شدی کربلا، امام زمان
تو را به جان علی اکبرِ امام حسین
بده حوالهی پایینِ پا، امام زمان
به گریه کردن هر لحظهی تو گریه کنیم
بغیر تو نکنیم اقتدا امام زمان
روال اشک تو یک روز میکُشد ما را
نکش به روی سر خود عبا، امام زمان
کنار علقمهای یا کنار گودالی؟
کجای کرب و بلایی کجا امام زمان؟
امام کرب و بلا شد به لطف نیزه و تیر
هزار و نهصد و پنجاه تا امام زمان
--
بعد تو این حرم مرثیه خوان را چه کنم
یا تنی مانده به شنهای روان را چه کنم؟
میوزد آهِ من و خش خش تو میآید
اینهمه دور و برم برگِ خزان را چه کنم؟
نجمه دنبال تو و چشم تو دنبال من است
آه که این را چه کنم؟ وای که آن را چه کنم؟
نوجوانیِ حسن، حیف یتیمت دیدم
پیش زهرا بدنی بیضربان را چه کنم؟
از عموجانِ تو تنها به لبت جان مانده
بعد فریادِ عمو جانِ تو جان را چه کنم؟
تو نگفتی که جوان مرده عمویی داری
این زمین خوردهترین مرد جهان را چه کنم؟
نا منظم زدنِ قلب مرا میبینی
نا منظم شدنت برده توان را چه کنم؟
اینهمه نعل در این جای کم و عمق زیاد
گیرم این سینه شود خوب، دهان را چه کنم؟
--
گلم زوده واسه پرپر شدن
شکستی بد جور آیینهی حسن
میپاشی بیشتر دست و پا نزن
عمو جونم
با هر سرفه، خون میریزه از لب تو
آغوشم غرق خون شد
پیکرت با، سنگ و تیر و نیزهها
گل بارون شد
گفتی اِبنُ المجتبایی
هر چی شد که از اون شد
سرِ تو ریختن، با بغض و کینه
تقاص عشق علی همینه
به تو رسیده، ارث از مدینه
سرِ شکسته، خس خسِ سینه
بمیرم درد بیحد میکِشی
نفسهاتو خیلی بد میکشی
زیر سم اسبا قد میکشی
عمو جونم
قاسم قاسم
من گمت کردم میونِ نیزههای این لشکر
آه و نالهت گم شده تو
سرو صدای این لشکر
مونده روی پیکرِ تو
رد پای این لشکر
دور تو جمعاند، هزار تا قاتل
بهم میخندن یه مشت ارازل
برا تنفس خوردی به مشکل
پر از هلالی، ای ماه کامل
--
دنیا به چه دردی میخوره؟
وقتی دقیقهها شده برام اسارت
دنیا به چه دردی میخوره؟
وقتی نمیتونم بیام حرم زیارت
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه
#شب_ششم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
خوش اومدی شهید من شهید رو سپید من
خوش اومدی عزیز من عزیز من امید من
خوش اومدی مسافرم با قدمت صفا اومد
دوباره توی شهرمون نسیم کربلا اومد
گناه و زشتی شهرو پر کرد
هوای شهرو تازه کردی
گرفتی بازم دست مارو
دوباره ثابت کردی مردی
تو واسه موندن ما از پا افتادی عزیزم
شنیدم با لبای تشنه جون دادی عزیزم
بمیرم که نکردیم از شما یادی عزیزم
◾️◾️◾️
خوش اومدی برادرم با اینکه بی سر اومدی
علیِ اکبر بودی و علیِ اصغر اومدی
با تو دل من آروم میشه
یه عالمه حرف داری با من
توی محرم با این تابوت
رسیدی واسه روضه خوندن
سرِ تو شد فدای پیکر فرزند زهرا
رسیدی بعد چند سال از دل خاکا و خونا
بخونی از تنی که بی کفن مونده تو صحرا
◾️◾️◾️
حسینی بودی آخرم فدای مکتبش شدی
اسیر روضه بودی و فدای زینبش شدی
گذشتی از سر پای عشقت
خاطرخواه تو میشه ارباب
یه یادی هم از حال ما کن
حالا که رفتی پیش ارباب
تو بی سر محضر اون دلبر بی سر رسیدی
تموم روضه هایی که میخونیم رو تو دیدی
صدای مادرو از کُنج گودال میشنیدی
◾️◾️◾️◾️◾️
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
#زمینه
#شب_ششم_محرم_۱۴۰۱
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
به اذن الله رب قادر ازلی
میرود میدان شیر حسن ابن علی
میتابد همچون ماه پسر برادر ثارالله
آمد نور مطلق آیه ی جاء الحق
حسن آمده با شوق و ذوق فراوان
ببیند چه شیری پرورش داده غُران
به هر ضربه ی کاری بگوید ابالفضل
دستمریزاد جانم حسن جانم
حسن جان حسن جان
◾️◾️◾️
عمه زینب میگوید چه قرص قمری
تا دعای زهرا هست نخواهد سپری
میگوید بی پرده گوئیا حسن رجعت کرده
قاسم روحی فِداه قاسم ماشاالله
یَلان عرب از دیدن او هراسان
بهم میزند نظم عدو را چه آسان
به وقت رجزهایش حرم غرق شور است
دستمریزاد جانم حسن جانم
حسن جان حسن جان
◾️◾️◾️◾️◾️
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام استوری شب ششم محرم تقدیم شما
امام عاشقان عموجان تویی...
قاسم تو مور و سلیمان تویی...
من مجتبایم در دل لشکر...
الله اکبر الله اکبر ...
4_5818915602080730191.m4a
2.35M
#حضرت_قاسم_بن_الحسن
برار زا دست و پا زنی بمیرم
مره زار زار صدا زنی بمیرم
#برارزا_دس_و_پا_زنی_بمیرم
#حضرت_قاسم_دلگویه_مازنی
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
بِرار زا دَسّ وپا زَنّی بَمیرم
مره زاز زار صدا زَنّی بَمیرم
دَس و پا نَزِن مِه دل پاره بَیِّه
دیگه تِه عموجان بیچاره بَیِّه
بَمیرم که تِه سر بشکِسّه قاسم
دواره مِه کمر بشکِسّه قاسم
بَمیرم اینجوری از هم بپاشی
تِه نوج بَزه ریش بَهییه خون آشی
تِه العطش گِتی کباب بَهیمه
تِه بال بال که زویی بیتاب بَهیمه
عجب ماه عسل داشتی بِرار زا
شه داغّه مِه دل دِکاشتی برار زا
اکبر مره داغ بَزو بورده قاسم
دیگه مِه تنِ نیرو بورده قاسم
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
اهلا_من_العسل__هادی_همتی5.mp3
5.11M
اهلا من العسل
این شهادتینم
اهلا من العسل
قربانِ حسینم
پوشیده ام کفن به تن
اهلا من العسل
دارم به لبهایم سخن
اهلا من العسل
من قاسمم اِبنُ اَلحسن
اهلا من العسل
حسین فدایت جان من
اهلا من العسل
نوجوان اما شیر پیکارم
من شاگرد رزم علمدارم
وارث خشمِ جنگ کرّارم
در رگم خونِ حیدری دارم
یک تک سوارم از بنی هاشم
پور حسن من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
اهلا من العسل
این بوَد شعارم
اهلا من العسل
فاطمی تبارم
حی علی خیرالعمل
اهلا من العسل
با یاد میدان جمل
اهلا من العسل
لبیک بر حکم اجل
اهلا من العسل
وا کرده بابایم بغل
اهلا من العسل
یار مولا در کربلا هستم
بر سر پیمان با وفا هستم
تشنه ی دیدار خدا هستم
در سپاه دین جان فدا هستم
دور و برم یک لشکر ظالم
پور حسن من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
اهلا من العسل
در خون تپیدم
اهلا من العسل
شکراً شهیدم
در زیر تیغ و خنجرم
اهلا من العسل
سُم کوب گشته پیکرم
اهلا من العسل
بازم رفیق اکبرم
اهلا من العسل
مولا بیا اندر برم
اهلا من العسل
شد فدا قاسم ای عمو جانم
جان آمد روی کام عطشانم
این من و جسمِ زخم و عریانم
ای عمو رد کن زیر قرآنم
یک استخوان از من نماند سالم
پور حسن من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
من قاسمم قاسم
#هادی_همتی
#قاسم #زنجیرزنی
Z0000022.MP3
6.57M
نوحه بختیاری روز عاشورا
#نوحه_امام_حسین_ع☑️
#شاعر_خانم_علیمحمدی📝
#اجرا_استاد_پیام_پرویزی👤
#مداحِ_پرآوازه_بختیاری👍
گو سَردیارُم رَه، حسین برارُم رَه(۲)
دا دی نیخوم بعدِ حسین ایی دنیانه بو دا
دا هیچ گُلی جورِکاکام سیم نیدهه بو دا
گو سردیارُم رَه، حسین برارُم رَه(۲)
دا روزِ عاشورا بیو بنیَر به حالُم دا
دا دِشمنون دَورُم گِرِن نیدِن مَجالُم دا
گو سردیارُم رَه، حسین برارُم رَه(۲)
دا دیدُمه قاسمِ وُ علیِ اکبر دا
دا چی گُلی به ری زمین وابیدِن پرپر دا
گو سردیارُم رَه، حسین برارُم رَه(۲)
دا آخرس دیدی که موچه زحمی خَردُم دا
دا کُشتنه به کربلا شیرونِ زردُم دا
گو سردیارُم رَه، حسین برارُم رَه(۲)
دا هیچ کسی زِس نمیرا گِوو جوونِس دا
دا هی قسم خردُم وُلا به سَرِ جونِس دا
گو سردیارُم رَه، حسین برارُم رَه(۲)
دامِنه خیمه ی حسین جاس منده خالی دا
دا سی مو که سُهده دلُم نَمنده حالی دا
گو سردیارُم رَه، حسین برارُم رَه(۲)
دا رَه زِ مو دلاوری عباس جَووُنُم دا
دا حونه ی کافر خراو سُهد استخونُم دا
گو سردیارُم رَه، حسین برارُم رَه(۲)
دا بمیرُم سی بِچیَلِس هنی کُچیرِن دا
دا کی گُوده که گویَلُم وا یَک بمیرن دا
گو سردیارُم رَه، حسین برارُم رَه(۲)
دا اوفُرات به جمجمه نیده گُدارُم دا
دا همسفر با کس نیبوم غیرِ برارُم دا
گو سردیارُم رَه، حسین برارُم رَه(۲)