eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
به روابتی اشکاتو روی دست بگیر همراه زین العابدین دعا برا فرج بخون با اشک و آه آتشین کی گفته شیعه بی کسه،ما همه صاحب داریم به زودی از راه میرسه تنها پناه مؤمنین مهدی غریبه از حقّ خود عمری جداست امام شیعه چرا توی بیابوناست چه بی خیالیم حتی غریب، میون ماست به اشک دائم البکاء بیا بیا ای منتقم به محنت شام بلا بیا بیا ای منتقم یاربِّ عَجِّل فرجه...‌‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 زبانحال امام سجاد با حضرت زینب علیهماالسلام: عمّه دیگه وقت ِ اونه که من کنار تو بیام تو رفتیو هنوز ببین می باره خون از این چشام مسموم زهر شدم ولی قاتل ما مشترکه منم مث تو جون دادم تو مجلس شراب شام من و نوامیس میون مشتی بی حیا مقابل ما میزد یزید با ناسزا با خیزرونش روی لب عزیز ما به لعل پاره ی حسین بیا بیا ای منتقم به اضطرار زینبین بیا بیا ای منتقم یاربِّ عَجِّل فرجه...‌‌ 🌸🌸🌸🌸🌸 خدارو شکر که بعد مرگ ،تنم میشه غسل و کفن نمیره زیر دست و پا،دیگه تن نحیف من امّا توی کربوبلا شد بوریا سهم بابام روا نبود به پیکرش حتی یه کهنه پیروهن دیدم تو گودال سری نداره پیکرش همراه انگشت غارت شده انگشترش منم شبیهَت بوسه زدم به حنجرش به حضرت شَیبُ الخَضیب بیا بیا ای منتقم به پیکر خَدُّالتَّریب بیا بیا ای منتقم یاربِّ عَجِّل فرجه...‌‌ ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
‍ ‍ 🏴 ❌شعر روایی❌ 🏴بند اول: هنوز، جلو چشامه، خاطره های کربلا هنوز، می بینم آتیش، روی دامنِ خیمه ها هنوز، داره میجوشه، روی خاکا خونِ خدا هنوز، انگاری داره، میگه یه خواهر وا اخا کربلا خیلی، ما رو آزردن دست و پا بسته، شهره شام بُردن هفت مصیبت به سره ماها آوردن الشام الشام الشام اول، با نیزه هاشون دورمونو می بستن حرمت اهل بیتو با طبل و ساز شکستن دوم، مقابل ما نیزه ی شُهدا رو گرفتن و اهانت میکردن اون سرا رو آه و واویلا وای از این دنیا 🏴بند دوم: یادم، نرفته هنوز، هلهله و بزم شراب توی، مجلسِ یزید، خیلی ما رو دادن عذاب یادم، نرفته هنوز، خیزرون و تشت طلا می زد، به دندون و لب، جلو چشِ ما بی حیا با حالِ مستی، ما رو داد آزار سهمِمون میشد، خنده ی اغیار هفت مصیبت رو سره ماها شد آوار الشام الشام الشام سوم، زنای شامی از رو بام آتیش و آب رو سرامون می ریختن خیس و می سوختن اصحاب چارم، از صُب تا مغرب ما رو تو کوچه، بازار با زنجیرا می بُردن میون خیلِ اَنظار آه و واویلا وای از این دنیا 🏴بند سوم: شده، این زهرِ کاری، توی جیگره من اثر ولی میسوزم هنوز، از داغِ بابا و پسر اونجا، که بابام اومد، رو سره علی اکبرش می دید، پسرشو که، پاره شده بود پیکرش اما سخت تر شد، بعد از عاشورا شد شروع تازه، غصه های ما هفت مصیبت، سره ما اومد واویلا الشام الشام الشام پنجم، با دستِ بسته بُردن ما رو با خاری دمِ محله های یهودی و نَصاری شیشم، با اسم بَرده قیمت رو ما گذاشتن هفتم، تو یک خرابه ما رو نِگه میداشتن آه و واویلا وای از این دنیا 🎵📝: (طاها تحقیقی) طبق روایتی امام سجاد (ع) به نعمان بن منذر مدائنی فرمود: در شام ۷ مصیبت بر ما وارد کردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 1⃣ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزه ها احاطه کردند و بر ما حمله می کردند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می زدند. 2⃣سرهای شهداء را در میان کجاوه های زن های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس (ع) را در برابر چشم عمه هایم زینب و ام کلثوم (ع) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (ع) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه (س) و فاطمه (س) می آوردند و با سرها بازی می کردند و گاهی سرها به زمین می افتاد و زیر سم سُتوران قرار می گرفت. 3⃣زن های شامی از بالای بام ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه ام افتاد و چون دست هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 4⃣از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار چرخاندند و می گفتند: «ای مردم! بکُشید این ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند!» 5⃣ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می گفتند: این ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر، خندق و.. .) کشتند و خانه های آن ها را ویران کردند. امروز شما انتقام آن ها را از این ها بگیرید. 6⃣ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند، ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 7⃣ما را در مکانی اسکان دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می بردیم. 📚: تذكرة الشهداء ملاحبيب كاشاني
حق روضه ادا شود😭😭😭😭 خیزُ از جای و بین برادر جان خواهرت بر مزارت آمده است قد کمان نیمه جان به همراه رأس تو از اسارت آمده است خاطرم هست در همین گودال غرق در نیزه بود کل تنت دیدم از روی تل برادر جان لحظه ی تلخ دست و پا زدنت خاطرم هست لحظه‌ای را که شمرِ دون پنجه زد به گیسویت پای او روی سینه ات بودو خنجرش را فشرد بر گلویت این چهل روز هر کجا رفتم روی نیزه سر تو را دیدم دیده ام ابر نو بهار شد و بی صدا جرعه جرعه باریدم بعد عباس و بعد تو دیدم عصر روز دهم جسارت را خورده ام تازیانه و سیلی دیده ام خیمه ها و غارت را آه از آن کوچه ی یهودی ها از اهالی شهر شام بلا هدف سنگها شدیم از بام بین شادی و پایکوبی ها روبروی رباب حرمله بود یک نگاهی به حال زارش کرد با اشاره به نیزه ی اصغر (ع) با ولع آب زهرِ مارش کرد 😭 شمر می‌گفت آفرین ای ضجر حق مطلب عجب ادا کردی لگدت را به جا زدی احسنت اشک در دانه در آوردی 😭😭 از رقیه نپرس حسین جانم در خرابه ز بس که هق هق کرد نیمه شب بس که ناله زد طفلی عاقبت روی رأس تو دق کرد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
9.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با سلام و احترام پنجشنبه های حسینی تقدیم شما _____________ دلت میسوزه واسه گریه هام حسین علیه السلام تنهام حسین علیه السلام آقام حسین علیه السلام دنیام حسین علیه السلام صدام بزن که بغض بی صدام حسین علیه السلام...
نوحه حضرت رقیه سلام الله 🌴🍃 سبک : خوش اومدی تو از سفر بابا نبودی از همه کتک خوردم یه جوری زد که عمه گفت مردم به خاطر تو طاقت آوردم بابا بابایی۲ 😭😭 بیابونا نمیره از یادم تو راه کوفه جون دادم تو خواب من از رو ناقه افتادم رو نیزه بودی. ۲😭😭 سه سالتو چقدر دادن آزار گوشای خونیمو دیدی انگار بذار بگم چی شد توی بازار رو نیزه بودی ۲😭😭 مارو بهم دیگه نشون میدن به زور النگوهامو دزدیدن بابا نامحرما منو دیدن بابا بابایی ۲😭😭
امام حسین هنگام وداع با امام سجاد فرمودند: «يا وَلَدي بَلِّغْ شيعَتي عَنِّيَ السَّلامَ فَقُلْ لَهُمْ: إِنَّ أَبي ماتَ غَريباً فَانْدُبُوهُ وَ مَضى شَهيداً فَابْكُوهُ» سی ساله گریه میکنم برای بابا إِنَّ أَبي بِکربلا ماتَ غَريبا قَتَلوهُ عطشانا ؛ طَرَحوهُ عریانا در پیش چشمانم ؛ سَحَقوهُ عُدوانا مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم ....... سی ساله سقا ببینم گریم میگیره آب خوش از گلوی من پایین نمیره کی میره از یادم ؛ بین دو نهر آب بابای عطشانم ؛ با نیزه شد سیراب مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم .... سی ساله ناله میزنم هر روز و هر شب یادِ اسیری و گرفتاری زینب این روضه آتش بر ؛ جان و دلم میزد نامحرمی سیلی ؛ بر مَحرمم میزد مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم ........ سی ساله بازاره مدینه رو میبینم بازارِ شام یادم میاد میسوزه سینه‌م خیلی اذیت شد ؛ عمه سرِ بازار دورش میرقصیدند ؛ تا آخر بازار مظلوم حسین جانم ؛ مظلوم حسین جانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا