@majmoradzade.mp3
2.03M
#شعر_مدح_امام_حسن_مجتبی_ع
💯#جدید💯
#قسم_به_نام
قسم به نام حسین وبه انضمام حسن(ع)
منم مرید حسین و منم غلام حسن(ع)
فدای دست کریم و پر از کراماتش
فدای فیض مدام و علی الدوام حسن(ع)
عجب نه انکه زند خالق زمین و زمان
تمام خلقت خود را همه به نام حسن(ع)
حرامِ محضْ گلابی که مجتبایی نیست
حلال و جمله طهور آن شراب جام حسن(ع)
که بوده ناجی موسی و آدم و عیسی
کسی نبوده و بوده فقط امام حسن(ع)
قیام کنند هماره تمامی افلاک
به وقت بردن نامش به احترام حسن(ع)
تمام اهل سماوات قبطه میخوردند
به جاه و منزلت و عزت و مقام حسن(ع)
حسین جان جهان است و مجتبی فرمود
فدای نطق نکوی و همین پیام حسن(ع)
تمام غربت و اندوه عالم امکان
شده بنام حسین و بود به کام حسن (ع)
💠💠💠1⃣1⃣6⃣2⃣💠💠💠
#مجیدمرادزاده
4_5886564622642710876.mp3
849.1K
#شورامام_حسنی
#سبک_بهار_دلم
#کریم_وهمتا_نداره
#جدید
♻️♻️934♻️♻️
☑️بنداول
کریمِ و همتا نداره
اسمه شریفش موندگاره
از میونه دسته مجتبی
بارونه کرامت میباره
.....
آقای منه
همون آقاکه محترمه
همونی که شاه کرمه
کریمه ولی بی حرمه
آقای منه
دله عاشقا رو می بره
عموی علیِ اکبره
همونی که عشقه مادره
یاسیدنا مددی امام مجتبی«ع»
☑️بند دوم
تویی کریم آل طاها
تویی میوه ی قلبه زهرا
از عمقه وجودم می خونم
خیلی میخوامت به جونه مولا
......
عالم به فدات
اسم تو میگم باشوروشین
تویی تو امیره عالمین
داداش بزرگتره حسین
عالم به فدات
تویی که یله بی بدلی
اسطوره ی جنگ جملی
ای پسره حضرته علی
یاسیدنا مددی امام مجتبی«ع»
#امام_حسن
💠💠💠9⃣3⃣5⃣💠💠💠
#مجید_مرادزاده
كَرَم كنارِ كريميِ تو كم آورده
به پيشگاه تو درياي غم نم آورده
نبود داغ تو كمتر ز داغ عاشورا
خدا ميانِ صَفَر يك مُحَرَم آورده
گذاشت نان و نمك، آب و زهر، همسر تو
چه سفره ي افطاريِ فراهم آورده
يك عُمر خونِ جگر خورده اي و حالا او
براي زخم تو مرهم كه نَه سَم آورده
براي تير زدن برتنمطهر تو
چقدر آن زنِ ملعونه آدم آورده
جدا مكن به بد و خوب، مادرت ما را
ميان مجلس سوگ تو درهَم آورده
دوباره بين غزل نام مادرت بردم
مرا ببخش اگر خاطرِ تو آزردم
مرا ببخش اگر باز ناله سر دادی
مرا ببخش اگر یاد کوچه افتادی
*غریب اونکسی نیستش که حرمنداره، غریب اون کسی نیستش که زائر نداره، غریب اون کسی نیستش که یار و یاوری نداره، غریب اون کسی است که جلو چشمش مادرش رو بزنن نتونه کاری بکنه ..*
همیشه زخم غمی کهنه روی بالت بود
سپید موی تو شد گرچه پنج سالت بود
تو قامتی که شد از غم خمیده را دیدی
تو آنچه که هیچ کسی هم ندیده را دیدی
به روی خاک تو دیدی ستاره افتاده
به پیش چشم خودت گوشواره افتاده
غریب آقا ..غریب آقا ...
چگونه قلب تو دیگر به سینه ات بند شود
چگونه فاطمه از خاکها بلند شود
گرفت دست تو را و کمی تبسم کرد
ولی چه فایده که راه خانه را گم کرد
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریز به حضرت ابالفضل
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
14000623-banifatemeh-roze.mp3
1.98M
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریزبه حضرت زهرا وحضرت ابالفضل ع
🎤#سید_مجید_بنی_فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
میریزه اشکام آخه دست من نیست
غمی مثه غربتِ تو وطن نیست
با اینکه اهل بیت همه غریبن
هیچکی غریب تر از امام حسن نیست
غربت آقام انقدر وسیعه
که میزنه آتیش به جون شیعه
براش بمیرم زائرای قبرش
کبوترای خاکیِ بقیعه
دنیا نمیخواست راحتش بذاره
از در و دیوار غم براش بباره
تو همه چی شبیه مادرش شد
حتی تو خونش امنیت نداره
این نوه ی پیمبره مدینه
با جگر پاره روی زمینه
آخه کجا دیدید که روزه داری
روزش رو وا کنه با زهر کینه
یه روز خوش ندیده تو حیاتش
سَمّی که خورد از غما داد نجاتش
داره میسوزه و میون تشتی
لخته به لخته ریخته خاطراتش
*اول کاری که امام حسن کرد،اون زنِ ملعونه روگفت زود برو، قربون محبتت آقاجان!... فرمود: زود برو حسینم بیاد زنده ات نمیذاره...
اینقدر غریبِ، چندبار زهرش دادن، زود گفتنخواهرش زینب بیاد، با عجله زینب اومد، طلب تشتی کرد، زینب خوشحال شد گفت: مثل دفعات قبل زهر رو بالا میاره، خواهر داره نگاه میکنه، یه وقت نگاه کرد دید پاره های جگر حسن، لبا خونیِ، سر رو بالا آورد، گفت: زینب راحت شدم، دیگه از حالا به بعد چشمم به مغیره نمی افته، زینب به سر و صورت زد، مگه میشه زینب حسین رو صدا نکنه! گفت: زود خبر بدید داداشم بیاد، تا اباعبدالله اومد دید برادرش جگرش پاره پاره است، حسن رو بغل گرفت، آقای من! مولای من! چه بلایی سرت اومده؟ ابی عبدالله بغلش گرفت، سر امامحسن رو شونه ی حسین افتاد...
چقدر خوبه که آدم این لحظه ها داداشش بغلش بگیره، صدازد: حسینجان! همه بچه هام رو به تومی سپارم ، حسین جان گریه نکن داداش! اما فقط بهت بگم " لَا يَوْمَ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ" هیچ روزی مثل روز تو نیست...
اما همینجا یه سؤال دارم حسین جان! اینجا داداش حسنت رو تونستی بغل بگیری، دوتایی دست رو گردن هم انداختین، حرف میزدید، اما چی کشیدی کنار اون بدنی که دست نداشت ... گفت میخوام بغلت کنم نمیتونم، میخوام ببینمت چشمی ندارم ...
یادت باشه اکه حسین رو توگودال کشتن، اباالفضل رو همتوی گودال کشتن، گفت: حسینجان! من رو سمت خیمه ها نبر،به دودلیل، یکی اینکه از روی سکینه خجالت میکشم، یکی اینکه اگه من رو اینجوری از گودال بیرون ببری میفهمن بی علمدارشدی، میترسم به خیمه ها حمله کنن...حسین ...*
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#ویژه_ایام_صفر
14000623-banifatemeh-roze2.mp3
2.74M
قسمت دوم #روضه_امام_حسن_علیه_السلام
گریزبه حضرت زهرا و حضرت ابالفضل ع
🎤#سید_مجید_بنی_فاطمه
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ابی عبدالله میگن هفتاد چوبه تیر از تابوت برادرش امام حسن مجتبی کشید بیرون، نشست کنار بدن، شروع کرد حرف بزنه...گفت:داداش! غارت زده به اونی نمیگن که مالش رو بردند...غارت زده به من میگن که برادری مثل تو رو از دست دادم...
اما این جمله خیلی آشناست، این جمله ما رو می بره علقمه، آخه ابی عبدالله این آخرین باری نبود که تیر از توی پیکر بیرون می کشید، ابی عبدالله آخرین باری نبود که این جمله رو فرمود...کنار نهر علقمه هم اومد، نشست بغل بدن برادرش عباس، یکی یکی این تیرها رو از تو بدن عباسش در می آوُرد، یک مرتبه عباس یه نگاهی بهش کرد... حسینم! خونا رو از رو چشمای من پاک کن..بذار یه بار دیگه ببینمت داداش...اونجام ابیعبدالله این حرفو زد.گفت: داداش غارت زده منم که دارم تو رو از دست میدم....
من امشب میخوام برم کوچه های مدینه، مگه میشه نام امام حسن برده بشه و نام کوچه های مدینه برده نشه...؟!خودش به عبدالزهرا در عالم رؤیا فرمود:این جوری برام روضه بخون: اون روزی که دستم به دست مادرم بود، از کوچه ها رد می شدیم... همچین که جلوی ما رو اون نانجیب گرفت...همچین که اون نامرد تو گوش مادرم زد، مادر ما یه کمی خودش رو جمع و جور کرد،گفت:...*
پسرم! من درست می بینم؟
آسمان مدینه دود شده...
گونه ام درد میکند مادر
تو ببین صورتم کبود شده؟
حسنم!
تو که دیدی چه ضربه ای خوردم
مادرت را ببین چه مظلوم است
درد را می شود تحمل کرد
تو ببین جای دست معلوم است؟
*میخواهیم بریم خونه، این جوری نمیشه حسن جان!...*
قبل از اینکه به این محل برسیم
خانه از دوردست پیدا بود
جانِ مادر بیین کجا هستیم
خانه ما همین طرف ها بود؟!
حالت از حال من وخیم تر است
ضربه روحیِ بدی خوردی
مادرت را ببخش میدانم
بین کوچه به جای من مُردی
حسنم!
حال و روزِ خوشی ندارم من
حال و روز تو بهتر از من نیست
لب ببند و نگو چه رخ داده
روضه ما دوتا به گفتن نیست
روضه اینجا تمام شد شاید
خانه مرتضی ولی روضه ست
اینکه مجبور می شوم مِن بعد
رو بگیرم من از علی روضه ست
ــــــــــــــــــ
به جون مادرم،ازت نمیگذرم
بردار پاتو از چادر مادرم
حیف که قدت ازم، نامرد بلندترِ
برو یه کم عقب ناموسِ حیدرِ
غیرت مگه نداری،حرمتش رو نگه دار
مگه نمی بینی که با سر خورد به دیوار
چه ضربه ای زدی که شکسته زیر ابرو
کُشتی مادرم رو ضربه نزن به پهلو
خونه از این وَره،کجا داری میری؟!
می کشیم تا که دست به پهلو می گیری
مادر تو رو خدا بلند شو از زمین
بگو مدد علی،امیرِمؤمنین
بد زدنت...جلو چشای حسنت
ناحِلَةَ الجِسم شدی،چقدر می لرزه بدنت
من ایستاده بودم،دیدم که در افتاد
حسن ناله می زد،بابا مادر افتاد
تو افتاده بودی، درم روی زانوت
دیدم هر کی رد شد،لگد زد به پهلوت
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#ویژه_ایام_صفر