voice_msg_5266733692875031788.opus
263.9K
زمینه وشور شهادت امام حسن(ع)
خاطره ی کوچه شد،آتشِ بر جان او
تر شده با یاد آن،مردم چشمان او
سیلی بر، صورت، مادرش/زد شرر، بر جان و،پیکرش۲
ناموس حق،نالان شده،نقش زمین
کودک او، گریه کند،زار وغمین
واحسنا،واحسنا،واحسنا۲
______________________
ای پسر مرتضا، بعد پدر مقتدا
تحفه ی یاران به تو،طعنه شد وزخم پا
سردار، بی لشگر، یا حسن
ای شه، بی یاور، یا حسن
ای پسر، فاطمه ای ، جانان ما
مظلومی ات، گشته شرر،بر جان ما
واحسنا....
____________________
کرده جفا همسرت،داده ترا زهرکین
رو به خموشی رود،شعله ات ای شمع دین
پاره پاره شده جگرت/می بیند بیچاره خواهرت
بار دگر،زینب شده،بر سر زنان
بر لب دارد،واحسنا، گریه کنان
واحسنا...
____________________
دشمن حیدر شده،ازره جور وجفا
مانع دفن تو در،نزد رسول خدا
تیر باران شده پیکرت/در جنان ناله زد مادرت
ای حسن جان،ای امیر، جود وکرم
جان بسوزد،تونداری،صحن وحرم
واحسنا....
شعر:اسماعیل تقوایی
سبک میگذرد کاروان
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
voice_msg_-3296610762183107517.opus
190.7K
نوحه سنتی شهادت امام مجتبی(ع)
زهر جفا شرر زده به جانم
از دست رفته طاقت وتوانم
لحظه ی آخر است /منتطر مادر است
بیا بیا برم تو خواهر،آمد وداع با برادر
مظلوم حسن مظلوم حسن جان۴
_____________________
راحت شوم از یاد کوچه دیگر
یاد مصیبتها که دیده مادر
یاد ضرب سیلی،یاد روی نیلی
ممنونم از زهر هلاهل،بر حسنت حل شده مشکل
مظلوم حسن...
____________________
غریب بودم خارج از خانه ام
راحت نبودم بین کاشانه ام
همسر بی وفا،داده زهر جفا
خون شد دلم از زهر کینه/دیگر خداحافظ مدینه
مظلوم حسن...
_____________________
بیا حسین کنار بالین من
شود نگاه بر تو تسکین من
ای برادر من،یار ویاور من
چیزی نمانده تا دهم جان/جان تو وجان یتیمان
مظلوم حسن...
شعر :اسماعیل تقوایی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
voice_msg_1556107049068086603.opus
132.1K
نوحه شهادت امام مجتبی(ع)
در خانه اش مولا حسن خونین جگر شد
خون از گلو، اشکش روانه از بصر شد
مسموم گردید، با دست همسر
غریب دوران، فرزند حیدر
مظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان۲
_______________
زینب چو از حال برادر باخبر شد
گفتا خدا، بار دگر خاکم بسر شد
عزیز مادر، جانم فدایت
بی توچسازم، با بچه هایت
مظلوم حسن...
________________
امشب عزیز فاطمه در احتضار است
حسین(ع) کنار بستر او بیقرار است
قاسم نهاده، سرش به دیوار
دستش به دست، عمو علمدار
مظلوم..
_________________
کریم آل مصطفی رفته زدنیا
شد تیرباران نعش او از سوی اعدا
عزیز زهرا، خونین کفن شد
نصیب زینب، رنج ومحن شد
مظلوم...
شعر:اسماعیل تقوایی
سبک درکودکی شد قسمت من
#مسجدی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
voice_msg_1997830042360772476.opus
147.8K
نوحه شهادت امام مجتبی(ع)
امشب رود زهرا(س) سوی مدینه
گریان کشد آه از میان سینه
غرق رنج ومحن... روی قبر حسن
نالد حسن عزیزمادر
مسموم زهر کین همسر
واویلتا آه و واویلا۴
________________
سردار بی یار سپاه اسلام
تنها شده به پیش لشگر شام
بر حسن جفا شد... بی سپه رها شد
زخمش زدند از ره کینش
خواندند مذل المومنیش
واویلتا....
_______________
زینب بیا به دیدن برادر
رسیده عمر حسنت به آخر
حسن گشته دلخون... ببین تشت پر خون
خواهر من خدا نگهدار
راحت شدم زجور اغیار
واویلتا...
_________________
وای از آن دفن عزیز زهرا
امان از آن بارش تیر اعدا
هدف شد به کينه
غریب مدینه
آن زینت دوش پیمبر
مانده جدا زجد اطهر
واویلتا...
شعر:اسماعیل تقوایی
@majmaozakerine
#مسجدی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
voice_msg_-8497568309042670893.opus
139.4K
نوحه شهادت امام مجتبی(ع)
جانها فدای مجتبی، امشب زدنیا می رود۲
پاره جگر اززهر کین، دیدار زهرا می رود۲
جانم حسن جانم حسن.. ای جان جانانم حسن۲
__________________________
اندر کنار بسترش،از حال زینب می رود۲
سوی خدا پشت وپناهِ، خواهر امشب می رود۲
_________________________
بوده عدوی مجتبی، در خانه او در برش۲
جانها بسوزد بهر او،زهرش خورانده همسرش۲
________________________
امشب نهاده قاسمش، سر را بزانوی غمش۲
فکر یتیمی بعد از این،افزوده سوگ وماتمش۲
_____________________________
تابوت او کرده هدف، تیر عدوی مرتضی۲
مانع زدفن او شدند، اندر کنار مصطفی۲
_______________________
مظلوم دوران ای حسن، هم در حیات وهم ممات۲
آه ای امام بی حرم،ما می کنیم جان را فدات۲
شعر:اسماعیل تقوایی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مظلوم ترین
همچون پدرت خدا نما بودی تو
مظلوم میان اولیا بودی تو
با صلح که مصلحت برای دین بود
آماج خدنگ افترا بودی تو
خواندند تورا مذلّ مؤمن، افسوس
با آنکه به عزت آشنا بودی تو
بودی تو امام وفاقد مامومان
مظلوم ترینِ مقتدا بودی تو
بیرون زسرای خود تو بودی غریب
در خانه قر ین اشقیا بودی تو
از خاطره کوچه دلت خونین بود
انگار همیشه در عزا بودی تو
سم خوردی و خون دل برون افکندی
راحت شده، راضی به قضا بودی تو
مانند پدر فزت و رب را گفتی
گوینده ی شاد این نوا بودی تو
زینب چه کشید آن دم آخر که
آماده ترک این سرا بودی تو
نگذاشتنت کنار جدت باشی
با آنکه عزیز مصطفی بودی تو
تو بی حرمی وقبر تو بی نور است
با اینکه ز انوار خدا بودی تو
شعر:اسماعیل تقوایی
یا حسن مجتبی(ع)
تنها ترین مولا ،تنها ترین سردار
اول گل زهرا(س)، روییده در گلزار
یاران نالایق صلحت نفهمیدند
طعنه شنیدی تو از ناکسان بسیار
جانها بسوزد بر مظلومی ات مولا
در خانه و بیرون،بودی تو در آزار
حتی سلامت را پاسخ نمی دادند
وقتی که می رفتی در کوچه وبازار
همچون پدر کردند پشت تورا خالی
فرمانده مظلوم،ای صالح ناچار
بر خیمه ات حمله از سوی یاران شد
پای تو زخمی شد در صحنه ی پیکار
ای اولین مسموم از آل پیغمبر
ای کهنه زخمی از آن کوچه ودیوار
ماری که پروردی در آستین خود
زد عاقبت نیشت با زهر استکبار
ای وای از تشت وپاره جگر هایت
دیدار آن صحنه بر زینبت دشوار
آه از دم آخر،نالان حسین تو
بالین تو آمد آن سید ابرار
گفتا شکستی تو پشتم برادر جان
این گفته او شد در کربلا تکرار
تابوت تو گشته آماج تیر کین
لعن خدا بر آن قوم بنی کفار
قربان آن قبر بی بارگاه تو
لطفی نما مولا قسمت شود دیدار
شعر :اسماعیل تقوایی
غریب بن غریب
در خانه غریب وخارج از خانه غریب
ای جان بفدای تو غریب بن غریب
رنجیده ز خصم و بعض یاران گشتی
مظلوم زمانه بودی ومرد شکیب
مسموم شدی بدست همسر، افسوس
لعنت به بنی امیه اصحاب فریب
زینب چو بدید پاره های جگرت
نالید،مصیبت نوام گشت نصیب
ای زینت دوش مصطفی، در جنت
مادر به عزای تو زکف داد شکیب
بردند کنار جد خود دفن شوی
اصحاب جمل زدند نعشت آسیب
درخاک بقیع پیکرآرام گرفت
سوزد دل شیعه از برای تو حبیب
امید خدا حرم برایت سازیم
شب می گذردزمان صبح است قریب
شعر:اسماعیل تقوایی
تا زهر هلاهل به حسن(ع) کارگر افتاد
گویی به تمام جگر او شرر افتاد
بالا چوبیاورد به تشتی همه ی زهر
ای وای که خون جگرش در نظر افتاد
زینب چو به احوال برادر نگه انداخت
نالید وز او اشک روان از بصر افتاد
آنگاه که روحش زبدن رفت حسین(ع)گفت
برخیز برادر که خلل در کمر افتاد
اطفال صغیرش همه نالان و غمینند
قاسم به فغان بر روی نعش پدر افتاد
بردند که دفنش کنند خانه ی جدش
از تیر عدو بر بدن او اثر افتاد
گردید کفن سرخ زخون بدن او
گویی به شفق چهره ی قرص قمر افتاد
از ماتم خونین حسن (ع)شاه کریمان
در جنت حق مادر او خوتجگر افتاد
شاعر : اسماعیل تقوایی
ای پسر حیدر و زهرا حسن(ع)
ای به کرم فاقد همتا حسن (ع)
جلوه ی حسنت همه عالم گرفت
شهره ی بر یوسف زهرا حسن
قبر تو بی شمع وچراغ وغریب
خاک بقیعت شده ماوا حسن
صلح تو بانی قیام حسین(ع)
صالح مظلوم به دنیا حسن
بهر غریبی تو این بس بود
گفته خودی زخم زبانها حسن
گر که خیانت به سپاهت نبود
فتح تو می گشت مهیا حسن
زخم به پای تو بزد خارجی
چون تو شدی اهل مدارا حسن
زهر جفا بر تو بداد همسرت
دشمنیش کرد هویدا حسن
ای بفدای دل خونی تو
جان ودل جمله احبا حسن
خواهر تو شیون وزاری نمود
دید چو آن پاره جگرها حسن
قاسم وعبدالله تو حاضرند
گریه کنان غرق تماشا حسن
دفن تو در پیش پیمبر نشد
خصم علی عامل دعوا حسن
پیکر بی جان تو آماج تیر
شد زسوی دشمن رسوا حسن
آه از آن لحظه که از جای تیر
شد گل خون ازتو شکوفا حسن
اینهمه مظلومیت ای مجتبی
شد شرری بر دل زهرا(س)حسن
شاعر : اسماعیل تقوایی
ای شاهد ناله های مادر
اول پسر عزیز حیدر
ای آنکه میان اولیا شد
مظلومی تو زحد فراتر
مولا حسنی وحسن کامل
شرمنده ی روی توست اختر
ای آنکه کریم اهل بیتی
از حاتم وهر کریم برتر
از دوست تو ناروا شنیدی
دیگرچه رسد به خصم کافر
زخمت بزدند بعض یاران
یاران به دشمنان برابر
شدپشت توخالی از سپاهت
صفین شد ودوباره حیدر
اینگونه برون زخانه بودی
درخانه اسیر جور همسر
اوخورده فریب وزهر دادت
افتاد به پیکرتو آذر
افسوس زآن دمی که زینب
آمد به بر تو زار ومضطر
دیدش جگرت به تشت خونی
گفتا که بمیرم ای برادر
گفتی دم آخر است زینب
خوشحالم از آنچه شد مقدر
دیگر غم کوچه را ندارم
زود است روم به پیش مادر
بردند که دفن تو نمایند
درپیش مزار جد اطهر
افسوس که اینچنین نگردید
مانع شد از آن عدوی حیدر
گردید هدف به تیر دشمن
تابوت تو ای حبیب داور
روی کفن تو لاله گون شد
ای بهر رسول سبط اکبر
آخر به بقیع دفن گشتی
ای صاحب مدفنی محقر
خوش باد دمی که شیعه سازد
شاعر : اسماعیل تقوایی