eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
salehi-fatemiye.mp3
5.38M
|⇦• بیا که گنبد خضرا.... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی صالحی کرمانی✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برای غم تو می‌میرم مادر پرِ چادرتو می‌گیرم مادر هرچی می‌خوام و از تو می‌خوام حاجت می‌گیرم با این اشکام إنسیةُ‌الحَورایی، صدیقۀ کبرایی یا نورُ یا فوقَ‌النّور، فاطمةُ‌الزّهرایی فاطمةُ‌الزّهرایی مادر خوب مایی .......................................... جلوه‌ی کَرَمه محرابِ دستات مدیونه همه‌ی دنیا به دستات مردم خوابند و تو بیداری محوِ "الجارُ ثُمَّ الدار"ی می‌باره آیه آیه، از قنوتِ دستای تو و مولا همواره، رحمت واسه همسایه فاطمةُ‌الزّهرایی مادر خوب مایی .......................................... وقتی لطف تو رو ما باور داریم شفاعت‌نامه‌ای تُو محشر داریم عشاقِ زهرا رو می‌بخشن دونه‌دونه ما رو می‌بخشن دنیا گریونه اما، شیعه‌ی تو خندونه وقتی تُو محشر بانگِ، اینَ‌الفاطمیونه فاطمةُ‌الزّهرایی مادر خوب مایی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تقدیم به فاطمی چِقَدْر از دل خاک آسمان درآوردیم چقدر از تنِ این مُرده جان درآوردیم چقدر سورۀ ایمان و آیۀ امید چقدر معجزۀ جاودان درآوردیم اگرچه در پی نام و نشانه‌ها رفتیم هزارها بدن بی‌نشان درآوردیم هزار پیر محاسن‌سفیدِ دریادل هزار سرو رشیدِ جوان درآوردیم چقدر لالۀ گلگون، چقدر چشمۀ خون چقدر زمزم رود روان درآوردیم چقدر قلۀ خوابیده در دل صحرا برای عزت ایرانمان درآوردیم گذشت جنگ و ز خیلِ بسیجیان از خاک هزار مشعله، صد کاروان درآوردیم ✍
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه‌ها می‌کرد تا اُمّت شود بیدار... حیف از صدای گریه‌اش اُمّت فقط بی‌خواب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود: «ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد»... بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید، آتش کشیدن باب شد حضرت صدّیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بی‌تاب شد ما نمی‌دانیم، «نَعلُ السیف» می‌داند چرا «مرتضایم را نبر...»، «فضه مرا دریاب» شد... ✍
بسم ‌الله الرحمن الرحیم غلامی_مجنون کرمانشاهی برای مادر خود، صاحب الزمان گرید دراین عزای غم آلود،چه بی امان گرید عزانموده برایش، کسی که منتظر است... به فاطمیه دلم، سوی آسمان گرید هم آبرو و هم ایمان و هم ولازهراست که اشگ دیده براین بیت و آستان گرید نبسته دل به کسی غیر تو دلم بانو که دل سپردنِ در این جهان عیان گرید ببین که نوکری خانه ی تو سلطانی است دراین عزا ی، توخیرالنسا جهان گرید تمام صحبت دیروز من، بنام توست حکایتی شده ای بر تو، داستان گرید برای مادرپهلوشکسته ، می نالم دلم برای توبانو زعمق جان گرید از آتشی که فراگیر شدبرآن دیوار اگرکسی که شنید بی امان گرید میان آن درو دیوار مادری سوزد دودیده ی علی برقامتی کمان گرید علی ببین که چرا چهره اش کبود و شده؟! ز دود و شعله به چادر، دراین میان گرید میان کوچه زند قنفذومغیره به او رسیده و همه ی روضه زان میان گرید نگفته ام مگر ازآن حسین و دندانش برلبان حسین چوب خیزران گرید -شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
بسم الله الرحمن الرحیم متن شعر مناجات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🥀🍁🥀🍁🥀🍁 کجاست مهدی زهرا، عزای مادر شد صفای فاطمیه درهوای مادر شد بیاکه سائل و نوکر، رسیده بر در تو صفای ناله ز لطف و عطای مادر شد اگرکه عزت شیعه همیشگی باشد تمام زندگی ما، فدای مادر شد بخوان تو روضه ی مادر، ازآن در ودیوار توان گریه ی ما با دعای مادر شد بگوچرا وسط در، میان آتش بود که هستی ام همگی، خاک پای مادر شد بیا که مادره زارت، هنوز منتظراست که انتقام تو تنها دوای مادر شد بگومغیره وقنفذ زدند مادر را تمام دلخوشی من وفای مادر شد شاعر: آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 🍃🌾🥀🍃🌾🥀
بسم الله الرحمن الر حیم مغیره وه، چه خیال بدی به سر دارد هوای کشتن زهرامیان در دارد بگوکه قنفذ ملعون رود ازآن کوچه مگر بمیرد از این فکر دست بردارد چنان میان دره خانه بر زمین افتاد تمام شهر ازاین حال ما خبر دارد به کوچه یک تنه بالشکر عمر سخت است میان کوچه عزیزه تو دردسر دارد بگومغیره وقنفذ ، نزن که زهرا مرد مزن که فاطمه درسر غمی دگر دارد چه غصه ای ؟ به خدا غصه علی باشد مزن که روح پیمبر به ما نظر دارد به گردن تو علی ریسمان خبر دارد ؟ که همسره تو علی، دست بر کمر دارد ... 🔸شاعر: _غلامی (مجنون کرمانشاهی) ____________
بسم الله الرحمن الرحیم گل ضرب پا خورد وبراو، گلزار میسوخت در زیرپاها، له شدو ، دیوار میسوخت خیلی نمی دانم چه پیش آمد درانجا گل غرقِ خون شد، برسرِ مسمار میسوخت حیدر دو دستش بسته شد با ریسمانی زهرابه پیش حیدر کرار میسوخت ناگه فشار آمد به بار شیشه ی گل دیدم رخ آن غنچه بردیوار میسوخت محسن به ضرب پا، زبارش رفت حیدر دیدم که بین شعله ها آن، یار میسوخت تا سِرّ مُستودع فداشد فضه آمد دربین آتش مَحرم اسرار میسوخت جسم حسین درکربلا، افتاد ازاسب هم پیرهن، هم شال، هم دستار میسوخت با کینه بر حلقوم او با نیزه جا کرد جسمش به زیر دستِ نیزه دار میسوخت آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی) 👉
بسم الله الرحمن الرحیم شانه بزن دوباره توبا دست لاغرت داردهوای شانه سر موی دخترت مادربه گوشه ای بنشستم به اشگ واه دیدم که شدخزان همه ی آن برگ وبرت آب وغذا نخورده ای، ای مادرچرا دارد حسین آه ونوا دربرابرت شکرخدا، گمان كنم امروز بهتری حرفی بزن بگوسخنی ،جان دخترت مادر برای دلخوشی خانه ات بمان نالیده هم حسین وحسن در برابرت شبها نفس که می كشی ، آهت به خس خس است خونابه می چكد همه شب ،بین بسرت دارد سه ماه میرسدازدرده ناله ها پنهان شکسته چهره ی تو زیر معجرت مادر مروبمان، شب دیگرکنار ما درپیچ وتاب گشته ای مادربه بسترت شاعر: غلامی (مجنون کرمانشاهی)