eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
376 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی، طاها تحقیقی (یا حسین) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من اومدم پشیمونم توام بزرگی میدونم هر چی که باشه بندتم هر چی که باشه مهمونم من آبرویی ندارم که باز به تو رو بیارم مثل خودت منم فقط امام حسینو دوس دارم یا ربی اِغفرلی بِحق الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ منو ببخش ای مهربون ای خالق هفت آسمون رحمته تو بی کرونه ای رازق روزی رسون اگر چه من خطا کارم به رحمتت امیدوارم تا که ببخشیم ای خدا اسم حسینو میارم یا ربی اِغفرلی بِحق الحسین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ خوب میدونم خیلی بدم از مسیرِ تو دور شدم ساترِ سَیِّئات تویی از درگاهت نکن ردم بیا و بگذر از گنام شرمنده ام و رو سیام استغفرالله میگمو کاش برسه بهت صدام یا ربی اِغفرلی بِحق الحسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای رحمت و عطای تو،بی انتها،خدای من رب منی و میکنم،سجده تو را،خدای من بی چارگان را چاره ساز دستم بگیر ای بی نیاز رو به تو آوردم خدا۲ بار گناهم بی حد است جز تو مرا گیرد،که دست؟! میخواند این بنده تو را۲ یا ربنا اغفرلنا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ گیر هوای نفسم و،شرمنده ام،خدای من از معصیتها شد سیاه،پرونده ام،خدای من عبد ضعیفم یا اِله عمرم گذشته با گناه رو به تو آوردم خدا۲ این دامنم آلوده است جز تو مرا گیرد،که دست؟! میخواند این بنده تو را۲ یا ربنا اغفرلنا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من عبد پُر خطا و تو،بخشنده ای،خدای من تو تکیه گاهه محکمه،این بنده ای،خدای من بگذر ز تقصیرم خدا گر دیده ای از من خطا رو به تو آوردم خدا۲ بار گناهم بی حد است جز تو مرا گیرد،که دست؟! میخواند این بنده تو را۲ یا ربنا اغفرلنا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :حاج میثم مطیعی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به نقل از محمّد بن حنفيّه پسر امیرالمومنین میگه وقتی شب بيست‏ويكم شد ، دومين شب حادثه بود پدرم فرزندان و خانواده خود را جمع كرد و با آنان خداحافظى نمود ...میگه آب و غذا آورديم اما چيزى ننوشيد.قربون لب تشنه برم مولا، به لب‏هايش نگاه كرديم، داره ذكر خدا رو میگه، پيشانى‏اش شروع کرد عرق کردن امیرالمومنین با دست خود آن را پاك مى‏كرد. گفتم: بابا چرا دست بر پيشانى مى‏كشى؟.فرمود: «پسرم! از جدّت پيامبر خدا شنيدم كه مى‏فرمود:" مومن وقتی مرگش نزدیک میشه پيشانى‏اش عرق مى‏كند و ناله‏اش آرام مى‏گيرد"». شروع کرد همه بچه هارو از کوچیک وبزرگ به اسم صدا زدن شروع کرد. با همه خداحافظى کردن و آنان مى‏گريستند.امام حسن فرمود بابا چیکار میکنی فرمود: حسن جان يك شب پيش از اين حادثه، جدّت پيامبر خدا را در خواب ديدم. به‏او گفتم یا رسول الله این امت خیلی من واذیت کردن،خیلی من علی و خار کردن . فرمود:" نفرينشان كن". گفت منم شروع کردم دعا کردن خداوندا! بدتر از مرا جايگزين من در ميان آنان كن و بهتر از اينان را براى من برگزين. به من فرمود:" خداوندْ دعايت را پذيرفت. سه روز ديگر تو را پيش ما مى‏آورد". حالا سه روز گذشته است وقته رفتنه گفت دارم میبینم بعد من چه می‌کنند با شما یه وقت نگاهش و برد سمت حسین حسین من تو شهید این امتی صبر کن خدا قضاوت میکنه بعد اینکه با حسین حرف زد بیهوش شد نقل می‌کنند نمیدونند امیرالمومنین چی دید که بیهوش شد میگن شاید یکی از صحنه های کربلا جلوش متمثل شد شاید امیرالمومنین این صحنه رو دید اون لحظه ای که زینب اومد بالا گودی قتلگاه با صدای سوزناک صدا زد حسین چه کردی با قلب خواهر یه وقت دو دست رو سر گذاشت صدا زد وا محمدا رسول خدارو صدا کرد این حسین توست آغشته در خون مقطع الاعضا به هوش آمد چشمانش را به چهره همه خانواده‏اش گرداند سپس رو به قبله شد،،گفت: «أشهد أن لا إله إلّا اللّه، وحده لا شريك له و أشهدُ أنّ محمّدا عبده و رسوله». سپس جان داد. صدا ناله زینب بلند شد حسن ناله میزنه حسین ناله میزنه خونه علی بوی مرگ گرفته دختراش سر به دیوار گذاشتند گریه میکنند اما من ميگم یا امیرالمومنین یادت میاد اون روزی که زهرا رو دفن کردی؟ وقتی بچه ها رو از کنار قبر زهرا بلند کردی بزار اینجا یه روایت وبگم یا امیرالمومنین اونشب که بی بی رو دفن کردی روایت میگه همچین که کار دفن تمام شد دست از خاک برداشت دست هارو بهم زد خاک ها رو از دست تکان داد یا امیرالمومنین قربونت برم روایت میگه غم واندوه به قلب علی هجوم آورد قربون نالت برم اینجور ناله میزنی علی خیبر شکن شروع کرد های های گریه کردن اینجا بچه هاشو بلند کرد بچه ها بلند شید بریم خونه یه چیزی برام سوال وقتی علی وبچه ها به کوچه بنی هاشم رسیدند چه حالی پیدا کردند وقتی به آستانه ی در رسید وقتی در نیم سوخته رو باز کرد قطرات خون زهرا رو دید الهی بشکنه دست مغیره @maajmazakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا