السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
دوباره چک چک باران،صدای دلتنگی
قلم گریست دوباره برای دلتنگی
نوشت اشک شکایت به پای دلتنگی
تمام کی شود این ماجرای دلتنگی
شکسته است پرو بال من،گنهکارم
ولی هوای تو دارم ، بیا به دیدارم
اگر که خاک، نشسته به روی پیروهنت
و آه می کشی از سینه ی پر از مِحَنت
سبب منم که بیابان شده چنین وطنت
و با گناه شدم سدّ راه آمدنت
تو و اقامت صحرا! چه عدل و انصافیست
برای مردن من ، درک غربتت کافیست
میان بادیه هایی، کسی کنار تو نیست
کسی به فکر دل غرق اضطرار تو نیست
زهیر و حرّ و حبیبی،همیشه یار تو نیست
و عاشقانه کسی، ابن مهزیار تو نیست
دلیل غیبت کبرای توست غفلت من
تو حاضری،همه ی درد توست غیبت من
تو شهریاری و از شهر خود جدا شده ای
غریب و ساکن صحرای ذی طوی' شده ای
اگر به سختی ِ این بی کسی رضا شده ای
و بین وادی غم، همدم بلا شده ای
ببخش یوسف زهرا ،کسی به فکر تو نیست
در این دو روزه ی دنیا کسی به فکر تو نیست
قلم نوشته کم از غربت تو شرمنده
نکرده دست و زبان نصرت تو شرمنده
چکیده اشک ،کم از غیبت تو شرمنده
بدل به خون نشد از محنت تو شرمنده
غریب غائبی و همنشین غم شده ای
اسیر ثانیه های پر از ستم شده ای
همین که منزلت و قدر توست نامعلوم
و مثل جدّ غریبت علی شدی مظلوم
همین که بوده ای از یار و هم نفس محروم
و بین خیمه ی تنهایی ات شدی مهموم
بس است تا که بگویم به تو جفا کردیم
تو را میان هزاران بلا رها کردیم
چرا طبیب دل ما شدی سراسر درد
بهار زندگی ما شدی بیابان گرد
دمادم از چه دمت شد انیس آهی سرد
بگو برای رسیدن به تو چه باید کرد
بیا و ختم کن این غربت بیابان را
برای دیدن تو می دهم سر وجان را
چه می شود که تو باشی به شام تارم ماه
که زیر سایه ی تو دل نمی شود گمراه
تویی توسّل من ، ای تسلّی هر آه
به شوق وصل تو شد جمکران زیارتگاه
سه شنبه شب که سر ِ جمکران،شلوغ شده
نگاه منتظران، بی تو بی فروغ شده
چقدر عاشق صادق که بی ثمر رفتند
خبر، ظهور تو بود و چه بی خبر رفتند
چقدر چشم به راهت که خون جگر رفتند
به شوق دیدن تو با دوچشم تر رفتند
هزار و چند بهار است بی تو پاییزیم
بیا که از غم تلخ فراق لبریزیم
دلم دوباره به گودال کربلا رفته
میان روضه ی هر صبح و هر مساء رفته
بیا به حق سر روی نیزه ها رفته
بیا به پیکر در زیر دست و پا رفته
گلی نماند که زینب ببویدش ای وای
تنی نماند که زینب بجویدش ای وای
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مناجات مهدوی جدید
موضوع: شهادت حضرت عسکری علیه السلام و پایان عزا😭
شصت و نه روز عزا رفت ونشد یک خبری
چشم ها خیره به در مانده ولی در سفری
صاحب ِخانه ای و خانه ی تو غصب شده
از چه در بین بیابان همه دم دربه دری
دق نکردیم چرا از غم تنهایی تو
سالها منتظر سیصد و اندی نفری
یک خبر می دهی از خود، نگران تو شدیم
ناخوش احوال، از آن روضه ی شام و سحری
موقع روضه کسی هست به دادت برسد؟
کاش می شد که مرا هم به خیامت ببری
هشتم ماه ربیع، باز رسید ای مظلوم
سامرا رفته ای و فکر عزای پدری
تن لرزان پدر، آتش قلبت شده است
شده تبدار و تو از ناله ی او خون جگری
کاش می بود کسی بابت دلداری تو
آن زمانی که تو از داغ پدر محتضری
داغ سنگین پدر دیده ای اما صد شکر
روبروی تو نرفته به روی نیزه سری
او شده کشته ولی پیکر او دست نخورد
تو ندیدی تن عریان شده و پُر شرری
نشدی همسفر قاتل او شهر به شهر
بر سرت سنگ نخورده ست میان گذری
مجلس باده نرفتی و ندیدی که پدر
خیزران خورده لبش در وسط طشت زری
آخرین روز عزا، روضه مدینه برود
پس تو هم لطمه زنان،از غم مسمار دری
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
از جهان، خورشید عالمتاب رفت
رفت و عالم در دلِ گرداب رفت
گریه کن! که از رکاب سامرا
آن یگانه گوهرِ نایاب رفت
دست هایش سرد شد از زورِ زهر
سوخت در تب! غرقِ آهی ناب رفت
از نفس افتاد و رنگش زرد شد
حالِ خوش از پیکرِ سرداب رفت
پلک های خیس را بر هم گذاشت
تا ابد از چشم عالم؛ خواب رفت
تشنه بود و تشنه بود و تشنه بود
مثل جدّش با دلی بی تاب رفت
مهدی(عج) آمد در کنارِ پیکرش
ماه آمد! حضرتِ مهتاب رفت
تا که قامت بست فوراً بر نماز
آبروی جعفر کذّاب رفت!
مرضیه عاطفی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
سامرایی می شوم وقتی هوایی می شوم
از زمین پر می کشم غرق رهایی می شوم
سیّدی ای دومین یا حسن آل علی ع
تو کریمی که چنین گرم گدایی می شوم
بهترین ساعات عمرم با شما سر می شود
شادم از اینکه غلامِ چون شمایی می شوم
مطمئن هستم که تاثیر روایات شماست
اربعین؛ هر سال؛ اگر کرببلایی می شوم
یاد تخریب مزار تو مرا دق می دهد
هر سحر شرح غمِ بی انتهایی می شوم
گوشه حجره مدینه کربلا یا مشهد است
اشکبار بغض های بی صدایی می شوم
روضه های سخت تو جمع حسن ع بود و حسین ع
یا حسینی می شوم یا مجتبایی می شوم
منتظِر بودی به دیدارت بیاید منتَظَر
مثل تو هم ناله مهدی کجایی؟ می شوم
حرف دل من می زنم با حجت بن العسکری عج
الامان و العجل یا حجت بن العسکری عج
اسماعیل شبرنگ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
امشب دو دیده ام ز غمت پرستاره است
آن را که نیست چاره بجز این چه چاره است
در سامرا اگر چه نشد زائرت شوم
دل را به یاد مقتلت از جان کناره است
با تو چه کرد معتمد دون، که این چنین
از سوز داغ زهر به جانت شراره است
مهدی ز ره رسید و سرت را به برگرفت
افلاکیان و اهل سما را نظاره است
در بند دشمن ارچه سرت روی خاک بود
حالا به روی دامن یک ماه پاره است
گفتی تو إسْقِنیٖ و شدی از عطش رها
این روضه را به کربُبَلا یک اشاره است
هر چه ز لشگری طلبید آب، جدّتان
پاسخ نداد کس به حسین شهیدتان
وحید دکامین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از روضه دفتری
#دودمه
#شهادت_حضرت_عسکری_علیه_السلام
شد امام عسکری مسموم زهر کینه ها/
یا اباصالح بیا
داده جان در بین غربت چون پدر در سامرا/
یا اباصالح بیا
➖➖➖➖
شد امام عسکری در بین بستر نیمه جان/
العجل صاحب زمان
در جوانی کشته شد با کینه ی عباسیان/
العجل صاحب زمان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@roze_daftari
#روضه_دفتری
با موضوع شهادت حضرت عسکری علیه السلام
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
صاحب عزای سامرا آجرک الله
مأنوس اشک و روضه ها آجرک الله
بودی تو در شهر مدینه داغدار ِ
شش ماهه ی شیر خدا آجرک الله
در پشت درب خانه بین آتش و میخ
مادر تو را می زد صدا آجرک الله
حالا تو سمت موطن خود رهسپاری
داری به لب سوز و نوا آجرک الله
داغ پدر آتش زده بر سینه ی تو
داری به تن رخت عزا آجرک الله
آخر شده بابای تو با زهر کینه
از بند زندان ها رها آجرک الله
کاری شده زهر جفا در پیکر او
می لرزد او سر تا به پا آجرک الله
بر دامنت سر می گذارد با دل خون
راحت شود از هر بلا آجرک الله
شکر خدا در زیر سایه جان سپارد
رأسش نمی گردد جدا آجرک الله
دیگر نمی گردد تن او پاره پاره
از مرکب ده بی حیا آجرک الله
آقا ندیدی بر تنش زخم ِ روی زخم
از نیزه و سنگ وعصا آجرک الله
در وقت تدفینش خدا را شکر دیگر
لازم نباشد بوریا آجرک الله
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
701.3K
با اشک با حال خوبی قلم خورد
#هشتم_ربیع_الاول
#شهادت_حضرت_عسکری_علیه_السلام13
#جانسوز
#مهدوی
#وداع_با_عزاداری
بیا ای امام غریبم
بخون آخرین روضه هارو
اجازه بده دربیاریم
لباس سیاه عزا رو
ببخش که نشد حق روضه ادا
نمردیم ما از داغ کربوبلا
گذشت روضه ی کوچه و زنده ایم
پیش مادرت خیلی شرمنده ایم
کم ِ ما قبول کن
بزرگی کن آقا
بگو که رسیده
به امضای زهرا
عجل الله تعالی فرجک...
➖➖➖➖
تموم شد عزاداری امّا
هنوز تو بیابان نشینی
بمیرم برات غرق دردی
تو که از همه بهترینی
چرا هستی ای جان زهرا غریب
هزار ساله میخونی: اَمَّن یُجیب
نداره غم تو تمومی چرا
چرا هستی از شیعیانت جدا
نشد که واسه ما
تو روضه بخونی
بگو دیگه تا کی؟
تو صحرا میمونی
عجل الله تعالی فرجک...
➖➖➖➖
بمیرم برا قلب زارت
تو از بچگی بودی مظلوم
دیدی که بابات تو جوونی
شد از کینه بدجوری مسموم
چه سمّی بهش داده بود دشمنش
که انداخته بود لرزه ها بر تنش
بابات روز خوش توی عمرش نداش
روی دامنت آخرش سر گذاش
اگرچه بابای
تو غرق محن شد
هزار مرتبه شکر
که غسل و کفن شد
عجل الله تعالی فرجک...
➖➖➖
دوباره سخن از کفن شد
دلم با تو رفت پیش گودال
کنار تن بی سری که
جلو خواهرش گشته پامال
به غارت چرا رفته پیراهنش
نداره چرا جای سالم تنش
جدا شد سرش روبه رو مادرش
یکی برده انگشت و انگشترش
رها شد تو آفتاب
تنش بین صحرا
سرش رفته تا شام
رو نیزه ی اعدا
عجل الله تعالی فرجک...
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
🔰 اوج فعالیت تشکیلاتی شیعه در دوران امام عسکری(علیهالسّلام)
🔻حضرت آیتالله خامنهای: علّت اینکه این سه امام یعنی امام جواد و امام هادی و امام عسکری (علیهمالسّلام) از مدینه یکسره آورده شدند به عراق و در عراق هر سه ماندند و در عراق هر سه شهید شدند و دفن شدند و در جوانی هم کشته شدند، همین بود که تشکیلات شیعه در زمان این سه امام به اوج قدرت خودش رسیده بود.
📖 #کتاب همرزمان حسین(علیهالسّلام)، صفحه ۳۴۹
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین
🏴 نامه امیدبخش امام عسکری علیهالسلام
▪️حضرت آیتالله خامنهای:«عدهای از شیعیان فکر میکردند که امام عسکری (علیهالسّلام) از راه پدرانش منصرف شده. امام عسکری(علیهالسّلام) در نامهای به آنها میفرمایند: «نیّت و عزم ما همچنان مستحکم است. ما دلمان به خوشنیّتی و خوشفکری شما آرام است.»؛ ببینید چقدر این نیروبخش است برای شیعیان... این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پیروانش.»
- کتاب «همرزمان حسین(علیهالسلام)، گفتار دهم، ص۳۴۶.
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین