eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48.2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
غمی به وسعت عالم نشسته بر جانش تمام ناحیه خیس از دو چشم گریانش شبیه ابر بهاری هوای ناحیه را پر از ترنم غم کرده اشک سوزانش سلام کرد به جدّش، سلامی از سر صدق سلام آن‌ که کند جان فدای جانانش سلام کرد بر آن گونه‌های خاک‌آلود بر آن تنی که نمودند نیزه بارانش سلام کرد بر آن بوسه‌گاه نورانی سلام آن‌ که کند جان خویش قربانش سلام آن‌ که دلش زخمیِ مصیبت‌هاست سلام آن‌ که اگر بود کـربلا، جانش میان طف، سپر نیزه و سنان می‌کرد و می‌سپرد به شمشیرها گریبانش... سلام آن‌ که اگر نینوا حضور نداشت علی‌الدوام شده ناله ی فراوانش سلام آن‌ که سرازیر می‌شود هر روز به جای اشک روان، سیل خون ز چشمانش : هنوز خون گلوی حسین می جوشد😭 به حُرمت دَم جدّت، بیا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
میـان گریه ی حـسرت مـرا تماشا کن مرا که گـم شـده ام در گـناه، پیدا کن تو با گـذشت تـرین، فرد روزگارانی بــیا و بـا دل پـر غصـــه ام مدارا کن مرا که بنده ی خوبی نبوده ام، یک بار به زور هم که شده جزء نوکران جا کن چـقدر اشـک شمــا را درآورم، اصلا وجود تار مـرا، از ســر خودت وا کن کسی که گریه ندارد فقیر بالذات است کـویر چــشمـهـای مـرا مثـل دریا کن تو اشک چشمهای مرا دوست داری پس هـمیشه دیده ی من را به اشک زیبا کن برای آنکه دل ِ سنگ هم شود بی تاب خودت صدای مرا بین روضه گیرا کن مـرا شبیـه شهیــد شکسته پهلویی شبـی مـسافـر قبـر کبود زهرا کن حرم نرفته ام امسال عقده ای شده ام به حـق مـادرتان، کــربلامو امضـا کن : میان تلخی این روزگار دلم هوای تو کرده بگو چه چاره کنم؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
ازجمعه های بی تو چه دلگیرمیشوم جان خودم ز جان خودم سیرمیشوم با هر نفس که میکشم اقرار میکنم از این نبودنت به خدا پیر میشوم   گر با دل خراب رسیدم به محضرت چونکه فقط به دست تو تعمیرمیشوم  از اینکه انتظار تورا میکشم ببین از مردمان شهر چه تحقیر میشوم   فکر ندیدنِ تو رهایم نمی کند پس حق بده اینهمه درگیر میشوم  تنهانه جمعه هاکه تمامی طول سال از روزهای بی تو چه دلگیر میشوم : هر که در بادیه ی عشق تو سرگردان شد همچو من در طلبت بی سر و بی سامان شد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
کسی که بی تو سَرِ صحبتِ جهانش نیست تحمّل غم هجر تو در توانش نیست کسی که سوخته از انتظار می‌داند دل از فراق تو جسمی بُوَد که جانش نیست کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزوی عمر جاودانش نیست؟ کسی که درک کند دولت حضور تو را نیاز گوشه‌ی چشمی به دیگرانش نیست نه التفات به طوبی کند، نه میل بهشت که بی حضور تو حاجت به این و آنش نیست به خاک پای تو سوگند، ای همیشه بهار گلی که بوی تو دارد، غمِ خزانش نیست بهارِ زندگی‌ام در خزان نشست؛ بیا بهار نیست به باغی که باغبانش نیست کنارِ تربتِ زهرا تو گریه کن، که کسی به جز تو باخبر از قبر بی‌نشانش نیست بیا و پرده ز راز شهادتش بردار پسر که بی‌خبر از مادرِ جوانش نیست : مادرت در پشت در فرمود: مهدی جان بیا منتقم بر زخم پنهانی ندارم جز خودت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
باز حسرت به دلم ماند و نیامد یارم او چه کرده است ندانم همه شب بیمارم نیت روزه نمودم که به مِی لب نزنم یاد رخساره ی تو شد سبب افطارم گر بُود صفحه ی روشن به کتاب عمرم لحظاتی ست که خرج تو شده ای یارم بس که از وصف تو گفتم همه مشتاق تواَند لیک پرسند چگونه است رخ دلدارم کاش تصویر گناهم به دو چشم تو نبود تو به رویم نزدی من خجل از کردارم گر نشانی ز تواَم بود همه رفت از دست کاروان رفته و من گمشده ی دیدارم از تو دلگیر شوم گر به سرایم آیی خواب باشم بروی و نکنی بیدارم آرزویم همه این است که در خیمه ی تو بنگـرم از کـرمت بنده ی خدمتکارم : مثل هر جمعه دلـم حس عجیبی دارد حس دیدار تو این جمعه کمی بیشتر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
باز حسرت به دلم ماند و نیامد یارم او چه کرده است ندانم همه شب بیمارم نیت روزه نمودم که به مِی لب نزنم یاد رخساره ی تو شد سبب افطارم گر بُود صفحه ی روشن به کتاب عمرم لحظاتی ست که خرج تو شده ای یارم بس که از وصف تو گفتم همه مشتاق تواَند لیک پرسند چگونه است رخ دلدارم کاش تصویر گناهم به دو چشم تو نبود تو به رویم نزدی من خجل از کردارم گر نشانی ز تواَم بود همه رفت از دست کاروان رفته و من گمشده ی دیدارم از تو دلگیر شوم گر به سرایم آیی خواب باشم بروی و نکنی بیدارم آرزویم همه این است که در خیمه ی تو بنگـرم از کـرمت بنده ی خدمتکارم : مثل هر جمعه دلـم حس عجیبی دارد حس دیدار تو این جمعه کمی بیشتر است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
آهم چرا از سوز هجرت آتشین نیست قلبم چرا چون قبل از دوری غمین نیست تو نیستی! من بی خیال بودن تو بی عارم و از ننگ داغی بر جبین نیست من را همیشه در بدی می‌بینی اما دیگر شرار قهرت آقا در کمین نیست حق می‌دهم از من، تو برداری نظر را میدانم از لطف تو سهمم بیش از این نیست انقدر  که غیر از تو را با چشم دیدم چشمم دگر با گریه در روضه قرین نیست دیگر ندارم انتظار دیدنت را تقدیر این آلوده‌دامن اینچنین نیست تنها مسیری که نجات من در آن است جز کربلای روزهای اربعین نیست روضه بخوانم! مادری جانسوز می‌گفت بعد از حسین ام البنین، ام البنین نیست : ترسم رَوَم از دست اگر روی تو بینم زین سان که شَوَم مست ز نام تو شنیدن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
سلام، زائر این کوچه را بیا بپذیر به صد امید به تو رو زدم مرا بپذیر خدا حواله ی من را به جمکران داده مسافر آمده آقا تورو خدا بپذیر نیازمند تو هستم ردم نکن آقا نگاه کن به در خانه ات گدا بپذیر به ناله ی ارنی الطلعة الرشیده ی من که التماس مرا موقع دعا بپذیر ببخش هر غلطی کرده ام نفهمیدم ببین که نوکرت افتاده بی نوا بپذیر نشسته ام به امیدی که پاخور تو شوم دم عبور سرم را به زیر پا بپذیر اگر چه دور شدم از حرم، گدایت را برای خدمت زوار کربلا بپذیر تورا به سفره ی رنگین روضه های حسین فقیر اگر که رسیده به این سرا بپذیر : به‌وقت‌ صبح‌ قیامت، که‌ سر ز خاک برآرم به‌گفتگوی تو خیزم‌، به‌ جستجوی تو باشم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
باز بی خورشید مانده آسمان جمعه ها بر لب آمد از فراقت باز جان جمعه ها باز بی تو میرسند از راه و بی تو میروند ظاهرا پایان ندارد داستان جمعه ها قبل از آن امیدواریم و پس از آن ناامید عالمی داریم با ظهر و اذان جمعه ها منتظر با بال ندبه جمعه را طی می کند ما که جا خواهیم ماند از کاروان جمعه ها اصلا آقا با چه امیدی بیایی از سفر قلبهای ماست وقتی میزبان جمعه ها از غروب جمعه ها دلگیرتر چشمان توست می شود فهمید این را از زبان جمعه ها فاطمه شبهای جمعه روضه خوان کربلاست هست اما چشمهایت روضه خوان جمعه ها : جمعه‌ها شرحِ دلم یک غزل کوتاه است که ردیفـش همه «دل‌تنگ توأم» می‌آید سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .
اشک سحر دارم غمی سرشار دارم راهم بده که دردِ دل بسیار دارم بیچاره‎ام، بی سرپناهم، بی نوایم تنهای تنهایم، ولی غمخوار دارم اظهار کردم عاشقم اما نبودم آلوده‎ام، آلوده‎ام اقرار دارم از توبه‎ام، از ندبه‎ام خیری ندیدم تو قلب زار و من فقط آزار دارم حق داری آقاجان اگر من را نبخشی وقتی که با من کار داری، کار دارم خیلی محبت داشتی، داری هنوزم خیلی به دوری از شما اصرار دارم جان عزیزت آبرو داری کن آقا اصلا بگو یک نوکرِ سربار دارم امروز و فرداهای تو کِی سر می‎آید؟ دلـواپسم چون حالت مردار دارم : دلخوش نکن به ی جمعه،خودت بیا با این همه گناه نگیرد دعای شهر سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
آنکه دائم هوس سوختن ما می کرد کاش می آمد و از دور تماشا می کرد فال من، یوسف گمگشته اگر می آمد با دل مرده ی من کار مسیحا می کرد گرچه پرونده ی اعمال سیاهی دارم کاش می آمد و با این همه امضا می کرد من اگر منتظر واقعه ی او بودم کِی قرار دل ما امشب و فردا می کرد کاش می آمد و یک شب وسط سینه زنی در عزای پدرش ناحیه نجوا می کرد شب هشتم وسط روضه ی اربا اربا گریه بر تشنگی می کرد من یقین دارم اگر کرب و بلا داشت حضور بر سر نعش یاری بابا می کرد یا که در هلهله ی آن همه نامحرم هرز ما کمک می کرد : زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست مباد شاهد جان دادن پسر، پدری ...😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
اشک است همدم دلِ هجران‌کشیده‌ها آخر سپید شد به رهِ تو چه دیده‌ها روزی اشک ما همه در چشمهای توست ای ناله‌دارِ تنگِ غروب و سپیده‌ها تو ناز کن لیلی خیمه‌نشینِ عشق نازِ تو می‌کشند گریبان‌ دریده‌ها می‌گفت عاشقی که تو را در بغل گرفت مائیم و اشک حسرتی و این شنیده‌ها آرامِ جانِ فاطمه برگرد از سفر چشم‌انتظار تو همه قامت‌خمیده‌ها ای کاش امشبی که روی سویِ کربلا ما را دعا کنی وسط برگزیده‌ها تا می‌شویم لحظه‌ای دلتنگ کربلا دل را حرم کنیم به این اشک دیده‌ها ره وا کنید قافله‌ سالار می‌رسد زینب برای دیدن دلدار می‌رسد : 💔 شوق را رد کرده ایم و از کارمان دارد به مرز جان سپردن می رسد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام .