eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
| ۱۳۹۹ (علیه‌السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آلوده دامن، خود را رساندم بر روی شانه، بارم کشاندم اما همیشه، ردم نکردی... من نامه ی خود، با گریه خواندم... یٰا رَبّی العَفْو... سر خورده برگشت، عبد فراری آورده ام بی تو بد بیاری در خانه بگذار، من هم بمانم این بنده شاید، آمد به کاری... دست گناهان بالم گرفته اشکی ندارم حالم گرفته... مهدی که از من دارد گِلایه انگار قلب عالَم گرفته... یٰا رَبّی العَفْو... کار خرابم بسته به مویی باید چه کرد از بی ابرویی با روی بازت گفتی بیایم گفتم بیایم من با چه رویی؟؟! کو سر به زیری کو سر به راهی افتاده ام از چاله به چاهی حالا رسیدم در محضرت با موی سفید و روی سیاهی یٰا رَبّی العَفْو... ناز علی را نوکر خریده ناز گدا را حیدر خریده... با گریه عمری شب های جمعه گفتم حسین و مادر خریده... مظلوم حسینم... از خیمه می کرد زینب نظاره بر مادر خود می کرد اشاره می گفت مادر گر چه می آمد شمشیر و نیزه بر جسم پاره آن دم بریدم من از حسین دل کآمد به مقتل شمر سیَه دل او می برید و من می بریدم... او از حسین سر من از حسین دل... مظلوم حسینم...
| (علیه‌السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آلوده دامن، خود را رساندم بر روی شانه، بارم کشاندم اما همیشه، ردم نکردی... من نامه ی خود، با گریه خواندم... یٰا رَبّی العَفْو... سر خورده برگشت، عبد فراری آورده ام بی تو بد بیاری در خانه بگذار، من هم بمانم این بنده شاید، آمد به کاری... دست گناهان بالم گرفته اشکی ندارم حالم گرفته... مهدی که از من دارد گِلایه انگار قلب عالَم گرفته... یٰا رَبّی العَفْو... کار خرابم بسته به مویی باید چه کرد از بی ابرویی با روی بازت گفتی بیایم گفتم بیایم من با چه رویی؟؟! کو سر به زیری کو سر به راهی افتاده ام از چاله به چاهی حالا رسیدم در محضرت با موی سفید و روی سیاهی یٰا رَبّی العَفْو... ناز علی را نوکر خریده ناز گدا را حیدر خریده... با گریه عمری شب های جمعه گفتم حسین و مادر خریده... مظلوم حسینم... از خیمه می کرد زینب نظاره بر مادر خود می کرد اشاره می گفت مادر گر چه می آمد شمشیر و نیزه بر جسم پاره آن دم بریدم من از حسین دل کآمد به مقتل شمر سیَه دل او می برید و من می بریدم... او از حسین سر من از حسین دل... مظلوم حسینم... 〰〰〰〰〰〰〰〰