🏴#شهادت_امام_جواد_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🔹نگاه افتاده به سمت گنبد و اَشکم به راه افتاده
🔹نگو منه گمراه به این حرم، گذرم اشتباه افتاده
🔹همیشه می آیم همیشه کار گدا دست شاه افتاده
🔹میان زوارت جو سوزنی که به انبار کاه افتاده
🔹ز دوش هر خسته چقد پیش تو، بار گناه افتاده
🔹شبیه من آقا به دامنت، چقدر بی پناه افتاده
🔹بگیر دستم را منم کسی که به خاک سیاه افتاده
🔹در این حرم گوییا بهشت قبل قیامت، به راه افتاده
🍃مناره ات تا عرش برای دیدنش از سر، کلاه افتاده
🍃جواد، یک واژه است چه قرعه ای که به این اصطلاح افتاده
🍃رضاست خورشیدی که صورت تو در آن مثل ماه افتاده
🍃تب مُحرّم را، گلوگرفته به سوز و به آه افتاده
🍃دو خط بخوان روضه، بگو که جَدّ من از ذوالجناح افتاده
😭نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
😭نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
😭هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
😭عزیز فاطمه از اسب، سرنگون گردید
😭بگو که جد من از ذوالجناح افتاده
😭سرش به روی نی، و پیکرش وسط قتلگاه افتاده
😭
🔥و یا سر اصغر که گاه بر سر نی بوده، گاه افتاده
🔥چه میشود گفتست، تنی که دست تمام سپاه افتاده؟؟
🔰از صدای نفس نفس زدنت، همسر تو چقد شاکی بود
🔰شده پیراهن تنت تازه، مث آن چادری که خاکی بود
🔅تا صدای غریبی ات نرسد، با کنیزان خانه کف میزد
🔅ناله از مدینه فاطمه و ناله ای حیدر از نجف میزد
♨️و کنیزی که آب آورد و تو به یاد هلال افتادی
♨️همسرت کاسه را شکست و سپس تشنه، مثل حسین جان دادی
😭😭😭
🔰مث شخص مار گزیده هی به خودش میپیچید
🔰میگفت خدا، جیگرم داره میسوزه
☑️همه رو جمع کرد
یه عده داشتن میرقصیدند
یه عده پایکوبی میکردند
☑️صدا هلهلشون انقده بلند بود که صدای جوادالائمه رو کسی نشنوه
✔️یکی از این کنیزا، دلش سوخت
گفت برم برا پسر پیغمبر، آب بیارم
☑️نزدیک حجره شد، ام فضل بی حیا گفت کجا میری؟؟
گفت برا پسر فاطمه آب آوردم
ببین چجوری داره میگه خدا جیگرم داره میسوزه
◀️آبُ از دستش گرفت گفت خودم میبرم،،، همسرشم
آبُ گرفت جلو چشم امام جواد ریخت
کربلا،،،
✔️ امان از زخم زبون امان از زخم زبون
☑️گفت حسین تو میگی بابات ساقیه کوثره
برو از دست بابات آب بنوش
یه قطره از این آب، به تو نمیرسه
😭😭😭😭
🍃و کنیزی که آب آورد و تو به یاد هلال افتادی
🍃همسرت کاسه را شکست و سپس تشنه، مثل حسین جان دادی
💠در میان تمام معصومین در مقاتل، مورخان دیدند
💠در عزای حسین و تو، تنها دشمنان کف زدند و رقصیدند
پیکر تو ز پشت بام افتاد، ولی آقا به خون نشسته نشد
به لب پله خورد لبهایا،ولی دندان تو شکسته نشد
چقدر خوب وقت تدفینت سهم قبرت به جز گلاب نشد
و از آن بهتر اینکه در یک تشت سرت آلوده ی شراب نشد
#حسیـــــــــن_سالار_زینب
😭😭
#شب_جمعس
#نمک_هر_روضه_ای_ذکر_امام_حسینِ
#یا_جواد_الائمه
قربون غریبیت برم
◀️امام حسن،تو خونش غریب بود
همسرش، شهیدش کرد
☑️وقتی(روزه بود آقا دیگه)،از فرط تشنگی آبُ نوشید، تو این عالم اگه آتیشی ببینی، اول آب میپاشی روش تا آتیش خاموش بشه
⬅️اما امام حسن تا آبُ خورد فرمود من از این آب دارم آتیش میگیرم
انقده شدت زهر زیاد بوده که روایت میگه وقتی آقا رو زمین افتادند، اون قسمت زمین ترک برداشت
😭😭😭
غریب بود
حسین بود، زینب بود، ابالفضل بود
😔دوتا از اهل بیت ما تو خونشونم غریب بودن
🔘یکی امام حسن
🔘یکی هم امام جواد
☑️با اون شدتی که گفتم زهر دادن، به ابن الرضا امام جواد...
جوونترین امام بوده
حرف از جوون میاد میدونم دلت کجا میره
اما روضه ی من این نیست
✔️سه شبانه روز بدن، رو پشت بوم بوده
نوشتن کبوترا اومدن دوربدن بالاشونو باز میکردن
یه اهل ذوقی میگفت کبوتر از حرم امام رضا اومد
🍂گفتن پسر پیغمبره،،،
پسر امام رضائه... غریبِ
آفتاب نباید مستقیم بخوره به بدن امام
🔸آی کبوتر... کاش کربلام بودین رو بدن امام حسین
😭😭😭
سه شبانه روز رو خاک داغ کربلا...
😭😭
😔کاش فقط آفتاب بود
ده نفر به اسباشون نعل تازه زدن
😭😭😭
#حسیــــــــن
🔘هم میتونی بگی یا جواد الائمه کاش یه خواهری داشتی یه غمخواری داشتی برات گریه میکرد
🔘هم میتونی بگی اگه خواهر پاشتی و دست و پا زدنتو میدید...
#وای_وای_وای
بگم دیگه ها؟!
🔸مگه یادم میره شری که شمر اینجا به پا کرد
🔸مگه یادم میره با چکمه هاش رو سینه جا کرد
🔸مگه یادم میره چند ضربه زد، سرُ جدا کرد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🔥سوختیم و شعله ی بال و پر ما شد بلند
🔥فطرسی از گوشه ی خاکستر ما شد بلند
⬅️در تنزل کردن معشوق سیر عاشق است
⬅️عشق کوتاه آمد و زیر سر ما شد بلند
⬅️اُنس از ذکر شب عشاق هم واجب تر است
⬅️نیست عاشق هر کسی که از بر ما شد بلند
⬅️اشک وقتی می چکد هنگام معراج دل است
⬅️بخت ما در سایه ی چشم تر ما شد بلند
⬅️بی حسین بن علی خلقت بلا تکلیف بود
⬅️در پی کار خدا هم دلبر ما شد بلند
⬅️سینه ی ما منبر است آتش نمی سوزاندش
⬅️هر شب جمعه "حسین" از منبر ما شد بلند
⬅️احترام نام تو بر انبیاء هم واجب است
⬅️هر کجا حرف تو شد پیغمبر ما شد بلند
⬅️سائلانت بیشتر بازار گرمی می کنند
⬅️دست ما پُر بود و دست دیگر ما شد بلند
⬅️زحمت تو در حقیقت سربلندی همه ست
⬅️تو شدی نیزه نشین اما سر ما شد بلند
❣#حسیــــــن_سالار_زینب
حالا که اربعین اومد کنار قبر داداشش
😭حسیــــــن_ای سر_بریده
😭حسیــــــن_قدم_خمیده
😭😭
🍁همه جا عطر ياس مي آمد
🍁عطر ِ ياس پيمبر رحمت
🍁خيمه ميزد به پشت دروازه
🍁عابد اهل بيت با زحمت
*
🍃داشت خواب مدينه را ميديد
🍃دختر ي كه به شام تهمت خورد
🍃ناگهان ديده بر سحر وا كرد
🍃چشم خيسش به شهر عصمت خورد
*
❇️ديد فرياد طَرّقوا آيد
❇️كوچه واشد به محمل زينب
❇️گفت:اُم البنين بيا اما
❇️دست بردار از دلِ زينب
*
☘گفت اُم البنين ببين زينب
☘با چه اوضاعي از سفر برگشت
☘از حسين تكه هاي پيراهن
☘از ابالفضل يك سپر برگشت
*
💠بر بلندي همين كه خيمه زدند
💠ياد گودال كربلا افتاد
💠سايه ي خيمه بر سرش كه رسيد
💠ياد آتش گرفته ها افتاد
☑️یاد اون روزی که اون دختر کوچولو، دامنش آتیش گرفت
☑️میگه سریع خودمو رسوندم تا نزدیک شدم دست رو سرش گرفت گفت مسلمونی??
گفتم بله
✔️گفت قرآن خوندی?
✔️گفتم بله
✔️گفت این آیه رو خوندی?
#فاما_الیتیم_فلا_تقهر
✔️بله،،، خوندم
✔️یه نگاه غریبونه ای کرد گفت به خدا من یتیمم
☑️همینجا تو همین گودال بابامو کشتن
😭😭😭😭
♥#حسیـــــن_غریب_مادر
🔆گفت يادم نميرود هرگز
🔆دلبرم رفت و روز ما شب شد
🔆آن قدر نيزه رفت و آمد كرد
🔆بدن شاه نامرتب شد
😭😭😭😭
خطبه ها، خطبه هاي غَرّا شد
ليك با طعم روضه ي الشام
صحبت از نذر نان و خرما بود
صحبت از سنگ هاي كوچه و بام
*
✳️همه جا رنگ كربلا بگرفت
✳️كربلا، كربلاي ديگر بود
✳️بر لب زينب و زنان و رباب
✳️روضه ي تشنگي اصغر بود
آخه مث برگای پاییزی همه خودشونو انداختن
☑️یکی میگفت قاسمم
☑️یکی میگفت اکبرم
☑️یکی میگفت ابالفضل
☑️یکی میگفت حسینم
رباب اومد یه گوشه ای، هی میگه لالایی اصغرم
☑️یاد اون روزی افتادم که چشم تو چشم
☑️من نگاه میکردی،،، یعنی مادر تشنمه
☑️انقده خجالت کشیدم اصغرم
😭😭
اون روز علی اصغر داشتمو شیر نداشتم
امروز شیر دارمو… .
علی لای لای
علی لای لای
علی لای لای
علی لای لای
♻️رأس ها بر بدن شده مُلحق
♻️دستها جاي زخم هاي طناب
♻️گوشها جاي گوشواره ولي
♻️همه ي گوشواره ها ناياب
دختري با قيام نيمه شبش
جان تازه به دين و قرآن داد
در خرابه كنار رأس پدر
طفل ويران نشين ما جان داد
😭😭
🎋لعنت به دنیا که مارو به شام رسوند
🎋به مجلس حرام رسوند
🎋راستی رقیه ات باباجون،سلام رسوند...
سلام رسونده…
نگو چرا عمه زینب،سر به زیر
شد از داغ رقیه پیر
تورو خدا سراغشو ازش نگیر
🍂چهل روزه خونِ، دل پُر ما...
🍂چهل روزه که شمرِ دَم خوره ما
🍂چهل روزه گم شده چادر ما
😭😭😭
#داداش…
☑️یه طرف خانم زینب داره حرف میزنه
☑️یه طرف سکینه یه طرف رباب،،،
☑️این حرفا مال سکینه هست
اگه لباس من،سیاه و دودیه
سهم تنم،کبودیه
سوغاتیه محله یهودیه
🌾انقده سنگ زدن بابا
🌾انقده خاکروبه ریختن
🌾یه عده با تازیانه میزدن بابا
😭😭😭
اگه لباس من،سیاه و دودیه
سهم تنم،کبودیه
سوغاتیه محله یهودیه
💎تو بزم مِی، یکی منو نشون میداد
💎یزید سرُ تکون میداد
💎عمه اگه نبود سکینت،جون میداد
تو ازدحام قامتمون شکسته
بازار شام،قیمتمون شکسته
بزم حرام، عزتمون شکسته
🌸چهل روزه رباب دل مارو سوزوند
🌸یه لحظه تو سایه نموند
🌸هر طفل شیرخواره رو دید، لالایی خوند
من بوده ام کشیدم منت عمو
باعث خجلت عمو
حالا چیجور برم زیارت عمو
💢اگه برم، پرسید ز گوشواره
💢یا پرسید از این تاولای پاره
💢من چی بگم عمو طاقت نداره
#یا_غیرت_الله
#حاج_عباس_طهماسب_پور