eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت قاسم بن الحسن بغضی نشسته توگلوم دارم فقط یه آرزو اذن شهادتوبده به من عمو سخته زندگی برای قاسم ای دلبر وقتی که دیگه نداری توعلی اکبر پروازمیکنم تااینکه که ازقفس رهاشم میخوام که برم پیش پسرعموباشم بایدکاری کنم نزاربمونموبیقراری کنم میخوام بجنگموسربداری کنم عموحسین عموحسین ابریم میبارم سرم رومن به پای غمت میزارم ببین که ازبابام دست نوشته دارم عموحسین عموحسین آه وواویلتا آه وواویلتا عموحسین 🏴🏴🏴🏴 ازقطره هام غزل بگیر من روتوبغل بگیر ازرولبای من عموعسل بگیر بین نیزها منم باحجمه غم ها به عمه بگوبمون بانجمه تنها دارم ای عموبابام حسن رومیبینم مثل مادرت شکسته استخونه سینم جونم به لب رسید به زنده موندن من نبندی امید به زیرسم اسب قامتم قدکشید عموحسین عموحسین عموحسین میرم بایادتو یتیمم وبودم مثل اولادتو توخون حجله ی تازه دامادتو عموحسین عموحسین آه وواویلتا عموحسین عموحسین عموحسین 🏴🏴🏴🏴 دردمنودوابکن دست منورهابکن عمه فقط برای من دعابکن یازده سالمه ولی دلیرموجسورم بایدمن برم شکسته عمه جون غرورم دورقتلگاه یه عده پست ونامردن داره دیرمیشه ببین عمومودوره کردن میزارم هستمو به گردن عموجون دخیل بستمو برای اون سپرمیکنم دستمو عموحسین عموحسین من تنهامیشمو اسیره طعمه ی نیزه هامیشمو رو سینه عمو سر جدا میشم و عموحسین عموحسین آه واویلتا عموحسین عموحسین عموحسین
حسین جان این دل تنگم هوای کربلا دارد شبی گر زائرت گردم چقدر ان شب صفا دارد شده مرغ قلبم به کویت هوایی تو شاه دوعالم منم بی نوایی همین فخر من بس به دنیا و عقبی که از لطف زهرا شدم کربلایی سالار منی اقا دلدار منی اقا حسین یا قتیل العبرات .....
غریبی گشته مهمانم در این شهر پر از ماتم شدم تنها به جز دردی که می اید به فریادم امیرم امامم ندانم کجایی نمانده برایم دگر اشنایی به اشکم نوشتم بر این خاک پر غم مبادا به همراه زینب بیایی در تاب وتبم اقا من جان به لبم اقا حسین یا قتیل العبرات ..... چه غم گر بسته شد دستم منی که دل به تو بستم فدای یک سر مویت تمام بودم و هستم امیرم حسین است و دارو ندارم به عشق تو بردندو بر روی دارم سلامت دهم با همین لعل پر خون که شاید نگاهم کنی ای نگارم بنگر به دل زارم ای دلبرو دلدارم حسین ....
شده هفت اسمان تیره که شد محزون دل زینب جوانان بنی هاشم به گرد محمل زینب ندانم چرا رفته از دل قرارش بود خیره چشمش به روی نگارش گرفته دل دخت زهرا اگر چه اباالفضل حیدر بود پرده دارش ای همسفر زینب ای تاج سر زینب حسین ..... ندارم در زمین کربلا جز چشم گریانی چقدر سر نیزه و شمشیر رسیده بهر مهمانی نگاهی برادر که ای دل غمینه که شعله کشد اه غربت ز سینه تو را خواهشی دارم ای نور عینم بیا و مرا راهیم کن مدینه ای همسفر زینب ای تاج سر زینب حسین ...
سر امد شام غمهایم بگو بابا کجا بودی بپرسم از در بازار گه چخیدم کجا بودی نبودی ببینی که با چشم گریان چگونه دویدم به خار مغیلان دگر تار مویی نمانده برایم که اتش گرفته زشام غریبان مهمان منی بابا جانان منی بابا حسین یا قتیل العبرات سراسر غم شدم بابا به دیدارم سر اوردی در این غربت چرا معجر برای من نیاوردی شده بی رمق پایم از بس دویدم ببین قامتم را چو زهرا خمیدم کنار سر تو چنان سیلی ام زد که دیگر سرت را سر نی ندیدم تو جان منی بابا مهمان منی بابا حسین ....
نمیدانم چگونه دیده بگشایم به دیدارت قبولم کن قبولم کن تو را جان علمدارت مسیحای عالم ببین غرق دردم رسیدم که دور رقیه بگردم بگو هل الیک سبیل حسین جان ببین قلب سوزان ببین اه سردم مهمان توام اقا گریان توام اقا حسین ..... عزیز فاطمه رحمی نما بر چشم گریانم نمیدانم چگونه گویمت اقا پشیمانم پر از اضطرابم ببین شور و شینم شده اشک خجلت روان از دو عینم دگر حر صدایم نکن ای امیرم که دیگر ز لطف تو عبد الحسینم مهمان توام اقا گریان توام اقا حسین ....
منم پیر ره عشقت ولی تاب و توان دارم اگر چه پیرم ای اقا ولی قلبی جوان دارم شد از شهد عشق تو لبریز و جانم منم پیر کویت تو هستی امامم همین فخر من بس به دنیا و عقبی که زینب ز خیمه رسانده سلامم تو جان منی اقا جانان منی اقا حسین یا قتیل العبرات... عابس بن شبیب: امیر بی نظیر من تو شمع و من چو پروانه مرا از خود تهی کردی که گشتم مست و دیوانه ز روز ازل دل به تو بستم اقا که شاید ز رافت تو دستم بگیری شده ذکر لبهای من بین لشکر امیری حسین و نعم الامیری ای روی تو ماه من من عبد و تو شاه من حسین ....
دگر افتاده ام از پا رسیده جان به لبهایم سرم در دامنت بگذار عمو جان جای بابایم ببین شسته از خون شده روی قاسم گرفتار چنگ عدو موی قاسم حنا بسته ام با سرو روی خونین شده بزم ماتم عروسی قاسم نایی به نوایم نیست جوهر به صدایم نیست حسین ..... تمام صورتم زخمی ز بسکه سنگ کین خوردم به زیر سم مرکبها خدا داند چسان مردم زبس تیغ و نیزه به جسمم نشسته که جسم یتیم تو از هم گسسته هلال سم مرکب است نقش رویم ببین پهلویم مثل زهرا شکسته نایی به نوایم نیست جوهر به صدایم نیست حسین..
دگر خسته شدم مادر نمانده در تنم تابی ندارم قطره ی شیری تو هم لب تشنه ی ابی الهی چه سازم که اصغر نمیرد تلظی طفلم امانم بریده دگر نای گریه نمانده برایش خدایا چرا رنگ اصغر پریده من مادر بی شیرم زانو به بغل گیرم حسین.... شد اخر قتلگاه تو عزیزم بین اغوشم نرفته ای گل بابا صدای اهت از گوشم ببین احتضار مرا بین میدان که بر من نمانده دگر راه چاره خدا داند اخر چه امد به روزم چو بوسه گرفتم از این حلق پاره ای نور دو چشم تر ای جانم علی اصغر حسین .....
عصای پیری ام اخر چرا از دست من رفتی نمیدانم چسان تشنه اذان اخرت گفتی به همراه خود بردی از تن توانم وداع تو اکبر ربوده امانم برو سوی میدان ولی قدری ارام کمی قامتت را ببینم جوانم از دست من مضطر رفتی تو علی اکبر حسین .... بگیرم با دو دستم خون علی جان از سرو رویت به بغض مادرم زهرا زدند نیزه به پهلویت همه کربلا شد پر از پیکر تو نشاید نگاهت کنم با دو دیده ببین حال بابای پیرت علی جان به زانو رسیدم خمیده خمیده از دست من مضطر رفتی تو علی اکبر حسین ......
پناه این دل زارم تو قدم را کمان کردی بهارم بودی از داغت تو باغم را خزان کردی همینکه شنیدم ز میدان صدایت سپردم دلم را به ادرک اخایت چگونه سرت را به دامن بگیرم که چیزی نمانده ز فرق جدایت ای میرو علمدارم ای ساقی و سردارم وای انکسر ظهری یا اخا.... کشیدم بار داغت را به دوشم ای علمدارم دو دستت را ببوسم من در اغوشم نگهدارم ببین داغت اخر چه اورده بر من که میایم اما خمیده خمیده نمانده دگر چیزی از پیکر تو به جز این دودست بریده بریده ای میر و علمدارم ای ساقی و غم خوارم
چه بی تابم حسین جانم ببین که بی قرارم من بیا تا این دم اخر در اغوشت ببارم من تو رفتی به میدان و من هم دویدم خدا داند اخر چسان دل بریدم نگاهی نما بر دل زار خواهر که دیگر ز داغ و مصیبت خمیدم ای قافله سالارم ای دلبرو دلدارم حسین ... فدای غربتت گردم بدون یا رو غمخواری نه قاسم نه علی اکبر نه عون و نه علمداری دگر بعد تو میشود خیمه غارت نگاه حرامی و فکر جسارت ز نیزه ببینی تو با چشم خونبار چسان میبرندم برای اسارت ای قافله سالارم ای دلبر و دلدارم حسین ......