📃 سیلی کوچه بال و پرت را
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_بیستم_ماه_رمضان_۱۴۰۱
📍 #حرم_امام_رضا "ع"
#امام_علی (علیهالسلام)
سیلی کوچه، بالوپرت را شکسته است
شمشیر آن قلاف، سرت را شکسته است
کمتر به فکر نان یتیمان کوفه باش
بابا! دوباره جان یتیمان کوفه باش
قصدت به رفتن است که مرهم اثر نکرد
در عزم رفتنت، غم من هم اثر نکرد
حالا که میروی به من از کربلا بگو
از کاف و ها و یا و از آن ماجرا بگو
با من که غرق عشق حسینم؛ از او بگو
از تیغهای تشنه به خون گلو بگو
از بوسههای من به رگ گردنش بگو
از پارهپاره ریختههای تنش بگو
از کهنه پیرهن بگو و غارتش؛ پدر
از لحظههای آخر و از غربتش؛ پدر
رنگت چرا عوض شده؟! ای غیرت حرم
وقتی که حرف میزنی از داغ معجرم
من را ببین که سوخته از بیقراریام
حالا که میروی، به چه کس میسپاریام؟!
یافاطمه؛ کوفه دگر مولا ندارد
زینب مظلومه دگر بابا ندارد
خون میچکد از چهرهی ساقی کوثر
شده امیرالمومنین در خون شناور
میگفت: عبّاسم بیا ای نور عینم
از بعد من، جان تو و جان حسینم
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️
📃 روی بستر زهرا؛ پیش دختر زهرا
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_بیستم_ماه_رمضان_۱۴۰۱
📍 #حرم_امام_رضا "ع"
#امام_علی (علیهالسلام)
روی بستر زهرا
پیش دختر زهرا
بیرمق شده ای وای
دست حیدر زهرا
یاد اون شبایی که مادر
بیصدا، صدا میزد: حیدر
با نفسنفس میزد پرپر
همه دارن گریه میکنن آروم
رسیده زهرا به یاری مظلوم
سر علی روی زانوی خانوم
رنگ غربت حیدر
کوچههای این شهره
آسمون هم انگاری
با زمینیا قهره
بسکه از زمونه دلخونه
تووی بسترم پریشونه
دنیا اینجوری نمیمونه
شبای کوفه چه سخت و دلگیره
دست یتیما یه کاسهی شیره
برای درمون ولی دیگه دیره
بستری که شد مولا
دخترش چقد پیر شد
با وصیّت بابا
گریههاش سرازیر شد
دست برادرو حیدر
میذاره توو دستای خواهر
میگه ماجرا رو تا آخر
یه روزی امّا با گریه و ناله
امّید زینب میون گوداله
میون گودال پُر از گل لاله
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️