4_5796207951072991207.mp3
2.85M
#حضرت_عبدالله_شور
یه نگاهی کن عمه توو گودال
عمو افتاده گوشه ای بی حال
نفسش روی لب رسید عمه
داره جون میده بین این جنجال
اومدن سمتش ، همه با نیزه
روی هر نقطه از تنش شده جا نیزه
بخدا عمه ، داره دیر میشه
زیر شمشیر و دشنه ها داره پیر میشه
یا اباعبدالله عموی من
ببین عمه چجوری با کینه
داره شمر روی سینه می شینه
توی دستش گرفته موهاشو
بی حیا حالشو نمی بینه
میزنن ضربه ، همه با نیت
میشن آماده عده ای واسه ی غارت
شبس و خولی ، اومدن با هم
چی میخان این دوتا از این بدن درهم
یا اباعبدالله عموی من
ببین عمه عموی تنهامو
بخدا ول کن این دو دستامو
باید عمه برم برا یاری
تا کنم راضی دله بابامو
نمیتونم من ، بشینم آروم
بزنن عده ای عمو رو جلوی روم
سپرش میشم، توو دله گودال
نمی ذارم عمورو تنها توی جنجال
یا اباعبدالله عموی من
#شور
#شب_پنجم_محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5791965652960941073.mp3
3.8M
#شب_پنجم
بند اول:
دستمو عمه رها کن پر بگیرم
جون بدم تا زندگی از سر بگیرم
بین یک لشکر عمو غریب و تنهاست
توو دل من عمه می بینی که غوغاست
میرم تا که
برا عمو منم سپر باشم
توو معرکه مرد خطر باشم
یه نووجونِ با جگر باشم
بند دوم:
ای عمو سمت تو با شتاب دویدم
تا که هل من ناصر تو رو شنیدم
نوجوونم من ولی مردِ جهادم
مثل قاسم جونمو برا تو دادم
با تیغ و تیر
پیکرمو به پیکرت دوختن
ببین به فرق من زدن آهن
شروع شده غارته پیراهن
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5974190807408709110.mp3
4.04M
#حضرت_عبدالله_زمزمه
ببین چه جور گرگا هجوم به شیر آوردن
عمه ببین عمومو تنها گیر آوردن/ عمو غریبه
تنهایی عمو/ اذن جهادمه
اون که عزیز تر از تموم خونوادمه
من آه میکشم/ تا آه میکشه
العطشش منو به قتلگاه میکشه
ول کن دستامو/ که جون فدا کنم
باید مثه بابام/ جمل به پا کنم
هیچکی ندید چیزی که من دیدم تو گودال
نشست به زانو روی سینه شمر قتال/ عمو غریبه
بی حال بودم و/ ریختن سر عمو
دیدم که پشت و رو شد آخر پیکر عمو
گودال قتلگاه/ برو بیا شده
میون پیکرش یه دنیا زخم جا شده
خولی میزد با/ لگد به پیکرش
شکسته پهلوهاش/ شبیه مادرش
#زمزمه
#شب_پنجم_محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_5974190807408709109.mp3
1.02M
#حضرت_عبدالله_زمینه
لا اُفارق به لبم شد زرهم پیرُهنم
نوه ی فاطمه و حیدر خیبر شکنم
از تبار علویانم و ابن الحسنم ۲
حَیِ علی خیر العمل
میدوم پا برهنه به سوی اجل
منم عبدالله وارث فاتح جمل ۲
(یا حسن میگم / پر میگیرم
برای تو عمو حسین / من میمیرم) ۲
قسمتم شد که به دریای غمت دل بزنم
آخرین یاور و سرباز سپاه تو منم
خون حیدر به رگم دارم و ابن الحسنم ۲
با ذکر لا حول و لا ...
با دل به غصه و غم مبتلا
میروم به سوی گودال بلا ۲
(اسم بابامه / تیغ و شمشیرم
فدایی توام عمو / اینه تقدیرم) ۲
یا حسن میگم ...
این دم آخر عمو دامن تو شد وطنم
مثل تو بوسه زده نیزه به جسم و دهنم
میچکد خون ز لبم چون لب بابا حسنم ۲
اِنا الیه الراجعون
تیره و تاره به چشمم آسمون
جون میدم با این تن غرق به خون ۲
(بی تو از دنیا / ای عمو سیرم
بی پر و بال و تشنه / من زمینگیرم) ۲
یا حسن میگم ...
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
آنچنان دل بُرد از من بانگ "هَل مِن ناصِر" تو
کآستینم را ز دست عمّه ام زینب کشیدم
گرچه طفلی کوچکم امّا قبولم کن عمو جان
بر سر دست تو من قربانی شش ماهه دیدم
کس نداند جز خدا کز غصّۀ مظلومی تو
با چه حالی از کنار خیمه تا مقتل رسیدم
تا بُرون از خیمه گه رفتی دل من با تو آمد
تو به رفتن رو نهادی من ز ماندن دل بُریدم
دست من افتاد از تن گو سرم بر پایت اُفتد
سر چه باشد؟ تیر عشقت را به جان خود خریدم
بانگ "وا اماه" سر دادم چو بازویم شکستند
سوختم تا آه زهرا را دم آخر شنیدم
جای بابایم امام مجتبی خالی است اینجا
تا ببیند من به قربانگاه تو آخر شهیدم...
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
عمه روزمون سیاهه
عمو بین قتلگاهه
پناه عالم بی پناهه
تو گوداله گودال جنجاله
پیکر پاماله
خستم از این دنیای دو رو
داره دلم میشه زیر و رو
انگار بابامه تو گوشم میگه
برو عبدالله پیش عمو
****
زیر دست و پا دویدم
تا به مقتلت رسیدم
تو دست قاتل موتو دیدم
تو تنهایی رو خاکایی
آه یا عَماه آه بابایی
چی اومده آخه سرت عمو
کاشکی نبینه خواهرت عمو
سه شعبه ی آخر حرمله
دوخته منو به پیکرت عمو
آه وا عَماه آه وا اُماه
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
گـذرِ ثانیه هـا هر چه جلوتر می رفت
بیشتر بینِ حرم حوصله اش سر می رفت
بُغض می كرد یتیمانه به خود می پیچید
در عسل خواستن آری به برادر می رفت
تا دلِ عمّه شود نرم بـه هـر در مـی زد
با گلِ اشك به پا بوسیِ مـعجر می رفـت
دیـد از دور كه سر نیزه عمـو را انداخت
مثـلِ اِسپند به دلسوزیِ مَجمر مـی رفت
دیـد از دور كه یـوسف ز نـفس افتاد و
پنجهی گرگ به پیراهنِ او وَر می رفـت
رو به گـودالِ بلا از حـرم افتـاد به راه
یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله
دید یـك دشت پِـیِ كُشتـنِ او آمـاده
تیر و سر نیزه و سنگ از همه سو آمـاده
دید راضی است به معراجِ شهادت برسد
مطمئن است و به خون كرده وضو آماده
آه، با كُندهی زانو به رویِ سینـه نشست
چنگ انـداختـه در طرّهی مو، آمـاده
هیچكس نیست كه پایش به سویِ قبله كِشد
ایـن جـگر سوخته افتاده بـه رو آمـاده
ترسشان ریـخته و گـرمِ تعـارف شده اند
خنـجـر آمـاده و گـودیِ گلـو آمـاده
بازویـش شـد سپرِ تیـغ و به لـب وا اُمّاه
یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله
زخـم راهِ نفسِ آیـنـه در چنگ گرفت
درد پیچید و تنش نبضِ هماهنـگ گرفت
استخوان خُرد ترك، دست شد آویز به پوست
آه از این صحنهی جانسوز دلِ سنگ گرفت
گوهـرش را وسـطِ معـركهی تاخت و تاز
به رویِ سینهی پا خوردهی خود تنگ گرفت
با پدر بود در آغوشِ پُر از مِـهـرِ عـمـو
مزدِ مشتاقیِ خود خوب از این جنگ گرفت
بـاز تیر و گلـو و طفل به یـك پلك زدن
باز هم چهرهی خورشید ز خون رنگ گرفت
علیرضا شریف
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
شهید شد گودال
و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال
حسین سورهی نور
ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال
و جسم عبدالله
مراد بود و برایش مرید شد گودال
رسید حرمله و
به زنده ماندن او نا امید شد گودال
پس از سنان و شَبَث
رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال
به تن گره خورده
زره شدهست و به روی بدن گره خورده
ببین که در گودال
به بوی سیب بوی یاسمن گره خورده
تمام شد دوری
تن حسین به جسم حسن گره خورده
که جسم عبدالله
چنان کفن به تن بی کفن گره خورده
به لکنت افتاده
چقدر نیزه به هم در دهن گره خورده
چقدر سُم ستور
میان همهمه بر پیرهن گره خورده
مهدی_رحیمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
شکرخدا عمو مرا مست خدا کرد
سرتا به پا، پا تا به سر مست خدا کرد
بعد از غلاف کوچه، بابای غریبم
دست مرا نذر غریب کربلا کرد
عمه رهایم کن نمی بینی که دشمن
جسم عمویم را چگونه جابجا کرد
دیدم سنان را خصم بین سینه چرخاند
عمه ببین که استخوانهایش صدا کرد
عمه ببین این بی حیا با میخ چکمه
برسینه ی زخمی این مظلوم جاکرد
عمه بگو این لب ترک خورده،مزن پا
زد بی هوا با پا،چه غوغایی به پا کرد
شکرخدا در قتلگه تا من رسیدم
آن بی حیا موی عمویم را رها کرد
دیدم یکی شمشیر بالا برده، رفتم
دستم سپر کردم،که او از تن جدا کرد
دستم به مو آویز شد،یک لحظه دیدم
بابا کنار قتلگه، بر من دعا کرد
محمود اسدی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
دلم قرار ندارد در این قفس باید
کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو با عمه
مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید می آید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
مهدی مقیمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دودمه شب پنجم محرم
پاسخ هل من معینت آمدم کاری کنم
شاه رایاری کنم
بی زره مانندقاسم آبروداری کنم
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه
لک لبیک عمو
حسن کوچک این دشت منم عبداله
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
می رسد از قتلگاهت ناله های فاطمه
ای عمو جانم حسین
دست من از تن جدا شد مثل شاه علقمه
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
یادگار مجتبی می زد عمویش را صدا
قلب عمه پاره شد
در میان قتلگه شد دست او از تن جدا
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_شور
✍شاعر:عباس قلعه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عموم افتاده بین قتلگاه
شده بین این صحرا بی پناه
نداره یاری مونده بی سپاه
عمو جانم ۲
همه دارن با نیت میزنن
یه لشکر توی فکر کشتنن
نمونده جای سالم روو بدن
عموجانم۲
بالا و پایین میره نیزه روو تنش
افتاده زیر دست و پاها بدنش
عمه ببین با هرچی میشد زدنش (میشد زدنش)
آه ببین افتاده عمو یه گوشه روو زمین
آه ببین خورده بی هوا زمین ز روی زین
عموحسین عمو حسین عمو حسین
نفس هاشو با نیزه می بُرن
به قصد غربت دارن می زنن
تنش رو روی خاکا می کِشن
عموجانم۲
چقد جنجاله دور پیکرش
شده نیزه بارون دور و برش
توو دستای شمر افتاده سرش
عموجانم۲
عمه ببین که طاقتم به لب رسید
عمو توو قتلگاه به خاک و خون طپید
رشته صبرم بخدا دیگه برید (دیگه برید)
آه نزن جای سالمی نداره این بدن
آه نزن داره خون می ریزه از لب و دهن
عموحسین عمو حسین عمو حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عمو شد زیر تیر و دشنه پیر
نگاه کن عمه داره میشه دیر
توی جنجال لشکر کرده گیر
عموجانم۲
باید توی این راه پر پر بشم
توو این مقتل مثل اکبر بشم
باید توو آغوشش بی سر بشم
عموجانم۲
توی رگامه خون بابا حسنم
برا عمو دل و به دریا میزنم
ترسی ندارم که بره سر ز تنم (سر ز تنم)
آه عمو اومدم بشم سپر برات عمو
آه عمو نفسای آخرم فدات عمو
عموحسین عمو حسین عمو حسین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_6028383725497091620.mp3
3.78M
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی نریمان پناهی
✍شاعر:کربلایی رضا نصابی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی نریمان پناهی
✍شاعر:کربلایی رضا نصابی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روضه ی عبدالله روضه ی گوداله
روضه ی سنگینه پیکر ی پا ماله
روضه ی عبدالله روضه ی جانسوز
می ریم به قتگاه این شب و هرساله
شب پنجم شب سوز و اهه
شب پنجم شبه قتگاهه
می خونیم از یتیم مجتبی
شب پنجم شب عبداللهه
وای من وای من ای حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
صدا می زد عمه رها کن این دستم
عمو حسین من زخمی و بد حاله
تحملم دیگه به سر اومد عمه
حرمله رو از دور ببین چه خوشحاله
نداره تاب سخن می بینی
نداره رمق به تن می بینی
نوک نیزه شو سنانه نامرد
می کنه توی دهن می بینی
وای من وای من ای حسین
هر کی داره سهمی می بره از این تن
دورو بره جسمش ببین چه جنجاله
ببین چقد شمشیر روی تنش ریخته
ببین عمو مو که زخمی و بی حاله
نیز شو رو ی پرش می زاره
جلو چشم مادرش می زاره
ببین این شمر خدا نشناس و
چکمه شو رو پیکرش می زاره
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
4_5976320355273295997.mp3
7.49M
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :کربلایی محمدرضا ناصری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :کربلایی محمدرضا ناصری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اینجا بمونم، میمیرم میدونم
نذار عمهجونم، بمونم حرم
عموم بیگناهه، عموم بیسپاهه
توی قتلگاهه، بذار که برم
ای داد و بیداد عمو، از مرکب افتاد عمو
انگار، که جون داد عمو
غریب گیر آوردنش، نیزه، شده جوشنش
چیزی، نموند از سرش
میشنوی عمه، صدای باباست
صدا صدای، مادرت زهراست
دارن میگن برو عمو تنهاست
عمو حسین، عمو حسین، ای وای
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
نگفتی عموجون، تو که میری میدون
یتیمِ داداشت، یتیم میشه باز
رسیدم تو جنجال، که اسبا تو گودال
به جسم من و تو، بخونن نماز
کارم دیگه، شد تموم پیشت، نرفت آبروم
خورده، به دردت گلوم
سرم مثه، اصغرت، بازوم، مثه مادرت
افتاد، فدای سرت
داره یکی، میرسه با خنجر
چشم یکی، خورده به انگشتر
برات بمیرم، غریب مادر
عمو حسین، عمو حسین، ای وای
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی حمید علیمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
شکست اگه سینه ی من
عمو فدای سر تو
ببخش اگر که شدم
یکم مثه مادر تو
عمو حسین عمو حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خون گریه میکنه برام
نعل تموم مرکبا
با روضه های مادرت
دارم میرم پیش بابام
سخته عمو اسیر شدن
بین یه عده بی حیا
ببخش اگه با دیدنم
افتادی یاد کوچه ها
عمو حسین عمو حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یادته می گفتی یه روز
تو کوچتون چهل نفر
با تازیونه اومدن
مادرت افتاد پشت در
میون تیر و نیزه ها
کشیدم آزار عموجون
تازه می فهمم چی بوده
اون در و دیوار عموجون
چون مادرت زره نداشت
منم زره نپوشیدم
مادر تو خم شد ولی
بدجوری من قد کشیدم
عمو حسین عمو حسین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :حاج محمود کریمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عمو رسیدم از حرم تا بیام با تو
بریم تا خواهرت ببنده زخمات و
گرفته گرد و خاک چشمام و
بذار تا پاک کنم چشمات و
ببین بالا سرت بابام و
بده به دست من دستات و
یا میای با هم میریم به حرم
یا میمونم و میبینی سرم
روی نیزه ها میاد با تو
اخه مگه بدون تو زنده میمونم
منم شبیه قاسمم مرد میدونم
شده دریا زمین از خونت
زمین دریا میشه از خونم
چی میخوان دشمنا از جونت
اینا نمیگذرن از جونم
پا برهنه از حرم اومدم
جای زهرا مادرم اومدم
تا بشم فدات عمو جونم
بقیع تو بالا تر از جنت الاعلا
هلاکتم ای پسر ارشد مولا
امشب دم حسین با مادر
نوای وا حسن واویلا
فدای حسنت یا حیدر
اسیر مجتبام یا زهرا
مثل کربلا بقیع وطنم
من گدای سفره حسنم
ای کریم عالمین اقا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
4_5812422079680613511.mp3
4.05M
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمدرضا بذری
✍شاعر:حسین حاجی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج محمدرضا بذری
✍شاعر:حسین حاجی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با ذکر یا علی مدد
فرزند مجتبی اومد
خیلی به باباش رفته
هذه الشمر من ذاک لسد
قیامتیه تو میدون وای
بی جون افتاده عموجون وای
عمه پریشونو عبدالله حیرون
ای حسن کرار ثارالله
پشت سرت دعای رسوالله
ای عبدالله اباعبدالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کی میگه که عبدالله
اصلا جاش تو گودال نیست
مردیه واسه خودش
مردی به سن و سال نیست
یه عده ای که نامردن وای
امام رو دوره کردن وای
با بغض به علی هجوم اوردن
ای همه ی الفانی لله
ای ایینه نورانی وجه الله
ای عبدالله اباعبدالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فریاده هل من ناصر
پیچیده توی صحرا
لبیک داعی الله
لبیک یابن مرتضی
عمو نفس نفس بریده وای
سنان با ثنان رسیده وای
شمشیرشو روی عموی کشیده
شدی سپر برا ولی الله
ای اخرین ذبیح ذبیح الله
ای عبدالله اباعبدالله
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
1_1592388548.mp3
16.82M
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج منصور ارضی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج منصور ارضی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
اَلسَلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِی
حق تعالی روز اول آفریدم با حسین
مکتب توحید حق را برگزیدم با حسین
با حسین بن علی سرمایه دار عالمم
دست از دنیا و اهل آن کشیدم با حسین
برکت این زندگی هم از محرم شد شروع
می شود تحویل ، هر سال جدیدم با حسین
سجده روی تربت او پرده ها را زد کنار
تا کجاها که نمی دانم رسیدم با حسین
گریه کردن، روضه خواندن، نوکری، سینه زدن
طعم های بی نظیری را چشیدم با حسین
نوکری را از پدر آموختم، یادش بخیر
نوکری کردم، فراوان خیر دیدم با حسین
هر کسی دنبال شادی بود نوش جان او
بی خیال دیگران ، من غم خریدم با حسین
کار او را من اگر بر خود مقدم ساختم
روز محشر ، نزد زهرا روسپیدم با حسین
قطرۀ اشکِ عزایش شست و شویم می دهد
بعد هیئت، باز انسانی جدیدم با حسین
تا که بین سینه ام گرمای حبش حاکم است
هر نفس، هر لحظه در حکم شهیدم با حسین
کاش می شد تیرها را دفع می کردم از او
تا که در محشر بگویم چون سعیدم با حسین
روز و شب گریان آن جسم مقطع گشته ام
از هر آنچه غیر گریه ، دل بریدم با حسین
#محمد_جواد_شیرازی
سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطۀ حسن است
هر کسی رو به کربلا کرده
باطناً رو به مجتبی کرده
بزم ما را حسن فراهم کرد
او حسین را عزیزِ عالم کرد
این همه مجلسِ مصیبت ها
پرچم یا حسینِ هیئت ها
خیرها را به ما حسن داده
او به ما اذنِ سوختن داده
میوۀ نور میدهد شجرش
ای به قربانِ هر دو تا پسرش
با حسن جانِ تازه میگیرم
امشب از او اجازه میگیرم
که بگویم زِ جلوۀ آن ماه
مددی یا جناب عبدالله
یازده سالس صف شکن است
پس یتیم حسن خودش حسن است
دست آورده جای شمشبرش
همه مات، ماتِ تکبیرش
حق شده پیش هو بزرگ شده
این پسر با عمو بزرگ شده
شیرخواره بود بالاسرِ آقامون امام حسن ابی عبدالله داره گریه میکنه .. قاسم و دیگران ایستادن این بچه هم بغلِ عموِ .. سفارش کربلا رفتنِ این بچه ها رو امام حسن کرد .. از اول با عمو و عمه ش بزرگ شده .. انقدر عظمت داره، انقدر عقلش کامله .. وقتی بالای تل زینبیه فرمود عمه جان عموم افتاده رو زمین «والله لَا أُفَارِقُ عَمِّي» .. من یه لحظه ام از عموم غافل و فارق نمیشم .. دست رو بسته بود حضرت به دستِ عمه با پارچه ای .. چنان دست عمه رو رها کرد رسید بالاسرِ عموش ( شنیدید ) فرمود پاشو بریم زخم های بدنت رو تو خیمه مرهم بزارم .. یه وقت دید سایۀ یه نانجیبی اومد بالاسرش .. شمشیر رو بالا آورد حضرت صدا زد وَيْلَكَ يَا ابْنَ الْخَبِيثَةِ أَ تَقْتُلُ عَمِّي ؟.. دیگه وقت نشد حمله کنه .. فقط این دستِ کوچکش رو آورد جلو .. دست به پوست آویزان شد ..
از روی تل خدا خدا میکرد
عمویش را فقط صدا میکرد
چه عمویی میانِ چند سپاه
تشنه ای در میانِ قربانگاه
صحنه را تا که دید گفت حسین
دستِ خود را کشید گفت حسین
حسن کربلا به جان آمد
پا برهنه دوان دوان آمد
آمد و دید گریه بی اثرست
یک نفر روی سینۀ پدر است
پاره پاره شدهست پیرهنش
میزند با قلاف بر دهنش
بند بندِ تنش گسسته شده
نیزه ها در تنش شکسته شده
داد زد ای عموی خون جگرم
غم نخور من برای تو سپرم
چشم بر سمتِ خیمه گاه ندوز
دستِ ناقابلم که هست هنوز
میدهم دست در برابرِ تو
تا بلا دور باشد از سرِ تو
دیدی آخر تنم زِ عشقت سوخت
تیر من را به جسم تو میدوخت
حرمله اومد جلو .. تا نزدیک شد، عبدالله هم تو بغلِ عموِ .. چنان با تیر سر این بچه رو تو دامن عمو جدا کرد .. آی حسین ..
قربانی عشقِ شاهِ کربلایم
از نسلِ کریمم پورِ مجتبایم
مجنون تو بودم از روزِ ولادت
مست و بی قرارم از جام شهادت
واویلا عمو جان ..
مانده از مدینه بغضی در گلویم
می آیم زِ خیمه امدادِ عمویم
رویِ سینۀ تو با خون دیده بسته
مثله مادرِ تو دستم را شکسته
واویلا عمو جان ..
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج حیدر خمسه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با شما حالِ خرابِ دلِ ما خوب تر است
وسطِ خیمۀ تو حال و هوا خوب تر است
نیمه شب ها وسطِ نافله، گریانم کن
*آقا! من خيلي رويِ تو حساب كردم، حالا كه ما دستمون از كربلا كوتاست، تو كه برات راه و مسافت معنا نداره، مي دونم هر شب كربلايي، اگه گذارت افتاد دور و بر گودال يادِ ما هم باش.
مُحرم به نيمه رسيده، آي امام حسني ها! يه كاري كنيد امشب به چشمِ امامِ مجتبي بياييد، اگه امام حسن حرم داشت، ميگفتم: وعده ي ما دَمِ حرمِ امام حسن، اما حرم نداره كه...امشب بگو:امام حسن! حرم نداري، نوكر كه داري...امشب برا پسرش خوب گريه كنيد، باباش بدهكارت نميشه...*
نیمه شب ها وسطِ نافله، گریانم کن
سینه زن گر بشود اهلِ بُکا خوب تر است
*حسين!...دلم يه كربلا ميخواد...حسين! يه گنبدِ طلا ميخواد...*
همه ی زندگی ام لذّتش این نوکری است
من شوم نوکر و ارباب شما، خوب تر است
*روضۀ حضرتِ عبدالله هم غوغاست، از صبحِ عاشورا يه چهار دفعه ابي عبدالله وسطِ ميدون جمعش كرد، مگر نه، زده بودنش، علي اكبر رو كه ديد افتاد، بدو رفت تويِ ميدان، پسرِ امام حسن، جگرِ امام حسن رو داره، سلاحي نداشت،سنگ برداشت بدو رفت، گرفتش از وسطِ ميدون، بارِ سوم و چهارم، اومد پيشِ عمه ي سادات، گفت: اين بچه رو ببر، ازش غافل بشي رفته ميدون...لذا دستش رو عمه ي سادات گرفت، از اينجا معلوم ميشه، خيلي چيزهايي كه زينب ديد، عبدالله هم ديد...يه جايي رفتن روي بلندي، بي بي زينب كه چند روز آب نخورده بود چشماش سويي نداشت، اما عبدالله چشما تيز بين، هي ميگفت: دارن ميزننش، زينب نمي ديد، با يه دست عبدالله رو گرفته بود، هي عبدالله مي گفت: من دارم مي بينم، هي ميخواست دستش رو جدا كنه زينب نميذاشت، يه جا گرد و خاك كه نشست، زينب ديد واي شمر رفت رو سينۀ حسين، دستش رو گذاشت رو سرش، عبدالله ديد دستش به دستِ عمه نيست، بدو رفت ميدان...*
رها کردی تو از خیمه نَفَس را
نخواندی حرف مِهرِ هیچ کس را
حصارِ لطف زینب را شکستی
ندارد شیر یارایِ قفس را
رجز خواندی که اِبنُ المُجتَبایم
رجز خواندی که فرزندِ مِنایم
شنیدم از تهِ گودال، گفتی
برادر زاده ی خونِ خدایم
جگر اصلاً به سن و سال که نیست
پریدن تا خدا به بال كه نيست
تو از شيرِ جمل ارثيه داري
جوانمردي به قيل و قال كه نيست
شنيدم نعره زن مي آيي از دور
پیِ یاریِ من می آیی از دور
بنازم این همه جان و جَنَم را
به چشمِ من حسن می آیی از دور
به تو گفتم نیا اینجا ، نگفتم؟!
بمان با زینب کبری، نگفتم؟
نگفتم گرگ اینجا در کمین است
نیا یوسف در این صحرا، نگفتم!؟
نمی دیدی تنِ چاکم ،نمیشد؟!
نمی دیدی روی خاکم، نمیشد؟!
نمی دیدی به زیرِ چکمه ي شمر
تو اوضاعِ اسفناکم، نمیشد؟!
گمانت خوب شد دیدی عدو را ؟!
گمانت خوب شد دیدی گلو را ؟!
خیالت شد در این گودال راحت
كه ديدي زيرِ دست و پا عمو را
نشسته شمر رويِ سينه ي من
کشیده تیغِ بغض و کینه ی من
همین که تیر و نیزه مست کردند
هزاران تکه شد آئینه ي من
يكي آمد سرم را با خودش برد
يكي انگشترم را با خودش برد
به هر گوشه كه اسبي رفت يا تاخت
كمي از پيكرم را با خودش برد
اگر چه رفته جان از پيكرِ من
چه ميخواهد سنان از پيكرِ من؟
يكي او را بگيرد، شرط بسته
نماند استخوان از پيكرِ من
گلو بندِ رُقيه رفته غارت
و سربندِ عمويت رفته غارت
نبودي كاش دشمن بي حيا شد
كمرِ بندِ عمويت رفته غارت
*حسين....*
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
به روی سینهیِ سوزانِ عمویش اُفتاد
ته گودال عمو بود به رویَش اُفتاد
سینه بر سینهی او داشت حرامی آمد
تا جدایش بکند کار به مویَش اُفتاد
او به یک دست بغل کرد عمو را اما
وایِ من زخمِ لبِ تیغ به رویَش اُفتاد
خواست ایندفعه عمو نَه که بگوید بابا
گذرِ تیرِ سهشعبه به گلویش اُفتاد
بسته گویم چقدر اسب از آنجا رَد شد
بسته گویم چه تَرَکها به سبویش اُفتاد
#شب_پنجم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین