eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
دو بیتی و رباعی مرثیه : 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 خاکستر وجود مرا میدهد به باد سنگینی عزای تو یا حضرت جواد تشنه، میان خانه ی خود دست و پا زدی یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد ------------------------------------------------------------------- زهری که ذره ذره تنت را مذاب کرد خونی به قلب فاطمه و بوتراب کرد سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است غربت میان خانه، دلت را کباب کرد -------------------------------------------------------------------- پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست اینجا کسی به فکر امام غریب نیست وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست ------------------------------------------------------------------- گرچه به لب رسیده نفسهای آخرت لب تشنه ای، شبیه لب جدّ اطهرت اما هنوز یاد گل یاس پرپری یاد مدینه کرده ای و یاد مادرت ------------------------------------------------------------------- در پیچ و تاب بودی و می دید ام فضل بر اشک و ناله های تو خندید ام فضل گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است دیگر سر تو را که نبرّید ام فضل -------------------------------------------------------------------- هم نیت بریدن زیر گلو نکرد هم نیزه بر لب و دهن تو فرو نکرد خندید بر نوای جگر سوز تو، ولی با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد ------------------------------------------------------------------- خوب است اسیر نیزه و خنجر نمی شوی بی پیرهن در این دم آخر نمی شوی دست کسی نخورده به گیسوی دخترت دلواپس کشیدن معجر نمی شوی ------------------------------------------------------------------ شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان آنجا به فکر غارت انگشتری نبود مربوبی
دو بیتی و رباعی مرثیه : 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 خاکستر وجود مرا میدهد به باد سنگینی عزای تو یا حضرت جواد تشنه، میان خانه ی خود دست و پا زدی یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد ------------------------------------------------------------------- زهری که ذره ذره تنت را مذاب کرد خونی به قلب فاطمه و بوتراب کرد سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است غربت میان خانه، دلت را کباب کرد -------------------------------------------------------------------- پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست اینجا کسی به فکر امام غریب نیست وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست ------------------------------------------------------------------- گرچه به لب رسیده نفسهای آخرت لب تشنه ای، شبیه لب جدّ اطهرت اما هنوز یاد گل یاس پرپری یاد مدینه کرده ای و یاد مادرت ------------------------------------------------------------------- در پیچ و تاب بودی و می دید ام فضل بر اشک و ناله های تو خندید ام فضل گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است دیگر سر تو را که نبرّید ام فضل -------------------------------------------------------------------- هم نیت بریدن زیر گلو نکرد هم نیزه بر لب و دهن تو فرو نکرد خندید بر نوای جگر سوز تو، ولی با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد ------------------------------------------------------------------- خوب است اسیر نیزه و خنجر نمی شوی بی پیرهن در این دم آخر نمی شوی دست کسی نخورده به گیسوی دخترت دلواپس کشیدن معجر نمی شوی ------------------------------------------------------------------ شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان آنجا به فکر غارت انگشتری نبود مربوبی
4_6012697139132501396.mp3
زمان: حجم: 1.6M
شب نهم کریمی اگه بره سرم رو نیزه ها                    فدا سر تموم بچه ها پاشو برو عزیز برادرم کسی نره به سمت خیمه ها از غصه آب شدم               خونه خراب شدم شرمنده زینب و                  روی رباب شدم مادر اومده بالا سرم غرق خون شده پا تا سرم محشری شده برا سرم ای برادرم غوغای حمله ی                        دشمن به گوش میاد جدا شده دستم و                         خونم به جوش میاد دوره میکنن من و تو رو جان مادرت پاشو برو جای من بگیر سیل لشکرو برو داداش قد کمون من                   دیگه تو میمونی بدون من داره میباره بارون از چشات روی چشای غرق خونم تنها هستی و من                           بی تاب و مظطرم چه جوری تنها بری                         از میدون تا حرم داغ غربتت رو جیگرم تنها میمونی اگه برم پیش من نمون برو حرم ای برادرم دیگه چیزی نمونده یا اخا                      که عالمی و بی قرار کنی دیگه کسی نمونده پیش تو یه نفری می خوای چیکار کنی @majmaozakerine
دو بیتی و رباعی مرثیه : 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 خاکستر وجود مرا میدهد به باد سنگینی عزای تو یا حضرت جواد تشنه، میان خانه ی خود دست و پا زدی یک جرعه آب، همسر تو، دست تو نداد ------------------------------------------------------------------- زهری که ذره ذره تنت را مذاب کرد خونی به قلب فاطمه و بوتراب کرد سوزانده تر ز زهر جفا، ظلم همسر است غربت میان خانه، دلت را کباب کرد -------------------------------------------------------------------- پاره جگر شدی و کنارت طبیب نیست اینجا کسی به فکر امام غریب نیست وقتی که پای بغض علی در میان بُوَد جسم امام و هلهله، اصلاً عجیب نیست ------------------------------------------------------------------- گرچه به لب رسیده نفسهای آخرت لب تشنه ای، شبیه لب جدّ اطهرت اما هنوز یاد گل یاس پرپری یاد مدینه کرده ای و یاد مادرت ------------------------------------------------------------------- در پیچ و تاب بودی و می دید ام فضل بر اشک و ناله های تو خندید ام فضل گرچه کنار جسم تو در رقص و شادی است دیگر سر تو را که نبرّید ام فضل -------------------------------------------------------------------- هم نیت بریدن زیر گلو نکرد هم نیزه بر لب و دهن تو فرو نکرد خندید بر نوای جگر سوز تو، ولی با پای خویش، جسم تو را زیر و رو نکرد ------------------------------------------------------------------- خوب است اسیر نیزه و خنجر نمی شوی بی پیرهن در این دم آخر نمی شوی دست کسی نخورده به گیسوی دخترت دلواپس کشیدن معجر نمی شوی ------------------------------------------------------------------ شکر خدا که دور و برت خواهری نبود در وقت دست و پا زدنت، مادری نبود شکر خدا کنیزکی از نسل ساربان آنجا به فکر غارت انگشتری نبود مربوبی @roze_daftari
🌾🌾🌾🌾🌾🌾 اینم متن نوحه نوحه شب ششم‌ حضرت از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 قرص قمر آل حسن حضرت قاسم دل می برد از اهل حرم طلعت قاسم یاد حسن احیا شده از حالت قاسم در چشم خریدار ، عقیق یمن آمد انگار به یاری حسینش ، حسن آمد این قامت رعنا به حرم کرده قیامت تکرارِ حسن آمده با هیبت و عزت از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 پوشیده کفن جای زره بر قد و قامت شاید که بگیرد ز عمو هدیة رخصت سرباز سپاه علیِّ بت شکن آمد انگار به یاری حسینش ، حسن آمد از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 در پیش نگاه حرم و دیدهء عباس شد راهی میدان ثمر باغ گل یاس می ریخت ز چشمان عمو بارش الماس می دید از آن دور ، عدو این همه احساس از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 بر مقدم او نُقل  وگلِ یاسمن آمد انگار به یاری حسینش ، حسن آمد افکند نقاب از رخ و سربند عیان شد یا زینبِ پیشانیِ او ورد زبان شد از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 فریاد اَن ابن الحسنش نُقل دهان شد این همهمه در لشگر کفار بیان شد این کیست که جای زِرهش با کفن آمد انگار به یاری حسینش ، حسن آمد از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 با جنگِ نمایان خودش کرد قیامی هرکس که رجز خواند ز جنگاور و نامی پس یکسره شد کارِ یلان نیز تمامی یک ضربه زد و گشت دو نیم اَزرَق شامی از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 این تازه جوان را مددِ ذوالمنن آمد انگار به یاری حسینش ، حسن آمد ناگاه رقیبانِ دغل حیله نمودند روبَه صفتانی که ز هر طایفه بودند از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 گِردِ یلِ نامیِ حسن حلقه گشودند هر لحظه بر این حصر ، ز کفار فزودند از هر طرفَش نیزه میان بدن آمد انگار به یاری حسینش ، حسن آمد از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 آن قامت رعنا و همان آیت سبحان با نیزه و شمشیر ، هم آغوش ، شد این سان فریاد زد از زیر سم مرکبِ  عدوان این سینة بشکسته فدای تو عموجان از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 زهرا به کنار تن بی جان من آمد انگار به یاری حسینش ، حسن آمد از خیمه خرامید قد و قامت قاسم🌾 ژولیده