eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۴۰۳ 🎤 @majmazakerinee 〰〰〰〰〰〰〰 درخت‌های امیدیم از دیارِ حسن پر از شکوفه‌ی عشقیم در بهار حسن به سَلسَبیل، به زمزم که احتیاجی نیست رسیده است لبِ ما به جویبار حسن به دخلِ کاسبی‌ام برکتی فراوان داد از آن زمان که شدم خادمِ تبارِ حسن همین دو لقمه‌ی نان را حسن به ما بخشید گرفته سفره‌ی ما رنگِ اعتبارِ حسن کریم‌بودنِ او قابلِ محاسبه نیست کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن کدام شاه نشسته است با جُزامی‌ها بلند می‌شوم از جا به افتخار حسن شنیده‌ام که به سگ هم غذا تعارف کرد هنوز ماتم از این لطفِ بی‌شمار حسن بنازمش که چنان شیر از جمل برگشت چه کرد در دل او فتنه ذوالفقارِ حسن من از طفولیتم عاشقِ دوتا شاهم منم دچار حسین و منم دچار حسن در اربعین حسینی، حسن جلودار است قدم زدم همه‌ی جاده را کنار حسن عمود یکصد و هجده، بهشتِ مَشّایه است خدا رسانده خودش را سرِ قرارِ حسن حسین با همه‌ی دلرُبایی‌اش، حسنی‌ست ببین دل از همه بُردن شده‌ست کار حسن خیالبافیِ من‌ صحن‌سازیِ حسن است شبیه مشهد ما می‌شود مزار حسن میان معبری از نور، ناگهان شب شد چه دید در دل آن کوچه، چشمِ تارِ حسن حرام لقمه به مادر دو دست سیلی زد سیاه شد پس از آن کلّ روزگار حسن ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:مجتبی خرسندی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر "یا ایُّهَاالجَواد! تَصَدَّق عَلَی الفَقیر" حس کرده است ثروت عالم به دست اوست وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر از حدّاکثر همه سر بوده هر زمان از تو رسیده است به حدّاقل، فقیر این گوشه‌چشم توست که اکسیر اعظم است با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر از دیگران زیاد شنیده، ولی فقط دیده همیشه جود تو را در عمل فقیر با دست پُر به خانه‌ی خود رفته هر زمان با دست خالی آمده در این محل فقیر از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد شد روزگار تلخ به کامش عسل فقیر "دارایی جواد به منزل نمی‌رسد" درباره‌ی تو ساخته ضرب‌المثل فقیر این بیت‌ها گدای جوادالائمه‌اند با این نیّت ردیف شده در غزل فقیر یابن‌الحسن! به نیّت تعجیل در ظهور "الغوث" دم گرفته غنی، "العجل" فقیر
🏴 🏴 🎤مداح :حاج سید مجید بنی فاطمه ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ به لطف خدای جوادالائمه گدايم، گدای جوادالائمه غريبم نخوانيد يا ايها النّاس شدم آشنای جوادالائمه رسيدم به آزادگي تا دلم شد اسير ولای جوادالائمه از آن صورت گندمين بوي گندم گرفته هوای جوادالائمه رضاي خداي امام رضا را بجو در رضای جوادُالائمه اگر عاشقي، هر نفَس مثل سايه برو در قفای جواد الائمه «گدایم، گدای جوادُالائمه..» تو و جنّت و قصر و حور، آی زاهد من و خاك پای جوادُالائمه ملك در لباس كبوتر مي‌آيد به ايوانْ طلای جوادُالائمه نه تنها فلك، عرش هم تكيه داده به گلدسته‌های جوادُالائمه شميم دل انگيز مشهد مي‌آيد ز صحن و سرای جوادُالائمه در اين آخر ماه ذي القعده بايد بسوزم برای جوادُالائمه مرا بيمه‌ام مي‌كند تا محرم لباس عزای جوادُالائمه «گدایم، گدای جوادالائمه..» زنی بود و ظالم، و دف و پايكوبی عطش بود و نای جوادُالائمه درِ حجره را بسته‌اند، آه خانه شده كربلای جوادُالائمه بريده بريده، شكسته شكسته مي‌آيد صدای جوادُالائمه دمِ العطش شد، دم وا حسينا عوض شد نوای جوادُالائمه شبيه حسين، آه آبش ندادند صدا زد، بميرم جوابش ندادند كنيزان شنيدند، آهش بلند است جوابي به حال خرابش ندادند اگر منع كردند، از شرب آبش ولي جا به بزم شرابش ندادند تنش را رها بر روي بام كردند ولي تيغ و نيزه عذابش ندادند دَم آن همه كفترِ باوفا گرم كه تحـويل بر آفتابش ندادند تنش از سر بام در كوچه افتاد ولي نعل‌ها پيچ و تابش ندادند دگر سنگها بغض خود را نشانِ گُلِ روی از خون خضابش ندادند زمانی كه تشييع شد، رهگذرهـا عذابي به عاليـجنابش ندادند ولی آه، در گودی قتلگاهی غروبی، غريبی پس از بی‌سپاهی تنش زير سُم ستوران رها شد به بغض علی يكصد و ده هجا شد همين كه سرش رفت روی سَنانها نشستند در موج خون آسمانها در آمد ز عمق جگر، آهِ زنها كه در بين گودال می‌گفت تنها زنی قد خميده، بُنیَّ بُنیَّ گل سر بريده، بُنیَّ بُنیَّ @majmazakerinee
🏴 🏴 🎤مداح :استاد حیدر زاده ✍شاعر:حاج غلام رضا سازگار ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای دو عالَم حریم محترمت منو لطف و عنایت و کرَمت بس‌که آقا و مهربان استی دلِ آلوده‌ام شده حرَمت جز تو اُلفت به کس نمی‌گیرم دل خود از تو پس نمی‌گیرم خوش‌ترین ذکر من حکایت توست مدح تو ، وصف تو روایت توست کس نگوید که من فقیر استم همه دارایی‌ام ولایت توست اگر آلوده‌ام اگر پستم به شما خانواده دل بستم ( همه امیدم اینه امام رضا دارم ، آقا دارم ، مولا دارم ، پیش شما که میام آرام میشم آقاجان ، در محضر شما که هستم آرامم یا امام رضا ... ) تو به چشمان بسته‌ام نوری تو به اُنس فقیر، مَسروری در میان ائمه اطهار به امام رئوف، مشهوری تو به افتاده بال می‌بخشی ( تو دست زمین خورده هارو میگیری امام رضا ، تو کاسه های خالی رو پر میکنی امام رضا ، شما کسی رو دست خالی برنمیگردونی یا امام رضا ... ) تو به اُنس فقیر، مَسروری در میان ائمه اطهار به امام رئوف، مشهوری تو به افتاده بال می‌بخشی تو نکرده سؤال ، می‌بخشی ( آقاجان ، آقاجان ، یه حرف دیگه دارم ) گرچه بار گناه آوردم به حریمت پناه آوردم ( فرمودند هر کسی به ما پناه بیاره ردش نمیکنیم ، اونایی که به امام رضا پناه آوردید ) گرچه بار گناه آوردم به حریمت پناه آوردم آبروی مرا مبر مولا به همه گفته‌ام رضا دارم تو رئوف همه رئوفانی هیچ‌کس را ز در نمی‌رانی @majmazakerinee ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
🏴 🏴 ✍شاعر:رقیه سعیدی کیمیا ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای از  تبــــار  آینـــه هــا ،  باقرالعلوم ای جلــوه گاه  نور خــدا ، باقرالعلوم بر مــا زمینــیان کــه گرفتــار ظلمتیــم هستی همیشه شمـس هُدا ، باقرالعلوم از هرجهت به کوی شما دل سپرده ایم زیرا شــدی ، تو  قبله نمــا ، باقرالعلوم در سایه سار لطف کریمانه ات شدیم مدیــون خــاندان  سَخـــا ، باقرالعلوم دریای علم و دانشی و هست راه علم در امتــداد  علــم  شمــــا ، باقرالعلوم بحــرالعلــوم را  به نبــوغت   شکافتی علامه ای به اَرض و سما ، باقرالعلوم هرگز ندید شأن تو را قوم جهل وکین آزُرد ، قلــب پــاک تو را ، باقرالعلوم همواره زخم خورده ای از دشمن زبون این غــم نبـوده بر تو روا ، باقرالعلوم مسمــوم زهــر  کینـــهٔ آلِ اُمیّــه ای آه ای قتیـــلِ  زهر جفــا ، باقرالعلوم می سوزد از غریبی و داغ دل شمــا قـلب  تمـــام  آل  عـــبا ،  باقرالعلوم ای هادیِ نجات بشر ،در مسـیر حق ما را ببر به سمت  خدا ، باقرالعلوم قطعاً در این مسیر گذر می کنیم باز از شــاهــراه کرب و بلا ، باقرالعلوم یک عمـــر راوی غــم کرب و بلا شدی ای یادگــار دشــت بــلا ، باقرالعلوم در کربلا چه دیده ای آقا که این چنین سوز  است در کلام  شما ، باقرالعلوم؟ همـــواره در نگاه  شمــا زنده  می شود غمهـــای  سیــد الشهـــــدا ، باقرالعلوم سخت است کودکی و تماشای دم بدم ســرهای  روی نیـزه  رها ،  باقرالعلوم از کودکــی به داغ جــگر خو گرفته ای ای  داغـــدار  شــــام  بلا ، باقرالعلوم با روضه های ظهر عطش بوده ای مدام در حال اشــک و آه و بُکـا ، باقرالعلوم یادت نرفت وقت اسارت چه ها گذشت بر عمـــه هـــا و بــر اُســـرا ، باقرالعلوم با ناله های اهــل حـــرم دست می زدند آن شــــامیان بی ســر و پا ، باقرالعلوم بر ردّ زخـم دست پدر بوســه می زدی هر دم که بود خیــس دعا ، باقرالعلوم آثار زخم سیلی و زنجیـــــر و سلســله بر دست و پای ، مانده بجــا باقرالعلوم هرچنــد روی نیـزه سر ســـرخ دیده ای اما همیشگی ست نور خـدا ، باقرالعلوم •••••••••••••••••••••••••••
🏴 🏴 🏴 ✍شاعر:سعیده کرمانی 🌱به پیشگاه امام باقر علیه السلام🌱 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ببار بر سرمن شوق مستجیر شدن را بگیر از دل من فرصت کویر شدن را جهان به غیر سیاهی _خدا گواه_ ندارد به ماه اگر که نبخشی سر منیر شدن را چه علم‌ها که شکافنده اش تو بودی و هستی چه جمع کرده خدا در تو بی نظیر شدن را سیادت حسنین است در وجود تو جاری که ارث برده ای از مرتضی امیر شدن را گدا که سر زده باشد به خانه‌‌ی تو نبیند تمام عمر دگر صورت فقیر شدن را شفا کنار تو مفهوم دیگریست چراکه به کور می‌دهی اذن ابوبصیر شدن را پیامبر به پیامی سلام بر تو رسانده چشانده ای تو به جابر شکوه پیر شدن را سه ساله بودی و همراه عمه جان سه ساله تویی همان که به بازی گرفت اسیر شدن را به اقتدای سران به نیزه رفته چهل شب ادا نموده‌ای آداب هم مسیر شدن را رسید بر سر و دست تو روزگار و گره زد به سنگ خار شدن را به غُل حقیر شدن را چقدر گریه کنار پدر به چشم کشیدی همیشه نقل به جای کفن حصیر شدن را
❁﷽❁ السلام علیک یا اباالفضل العباس ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ ماه فــــرو مانـده از جمـــالِ اباالفضل دیده چو رخســارِ بی مثــالِ اباالفضل رُخ  نگشــود آفتاب ، تا که درخشیــد جلوه ای از هیئـت و جــلال اباالفضل قـدّ فلک شـد از آن خمیده ، که دیدست مــاه ترین  اَبــرویِ  هـــلال  اباالفضل سَــرو ترین سَــرو، هـمچنان نرسیدست در قـــد و قامت ، به اعتــدال اباالفضل داده  به او مادرش چــو  شیـــرِ ادب را با  ادب  آرایه شـــد ، خِصــال اباالفضل فرصــت سبـزی ، قلم ، گرفته ،  بگوید از ادب و دســـتِ با  کمـــال اباالفضل کلـکِ خیــالم  هــوایِ  علقـمـــه دارد بُــرد  مـــرا  باز  در خیـــال اباالفضل باز  به  تصــویر می کشیــــد خیــالم جلـــــوه ای از غیـــرتِ زلال اباالفضل غیرت او را ، فرات ، خوب ، سُرودست دشت ، عیان گفته ، وصفِ حال اباالفضل ریخت به هم از همان دَمی که به هم ریخت حالِ حسیـــن از غــم و مَـــلال اباالفضل واژه به واژه غزل شد اشک و فرو ریخت مَشک ، خجــل گشــت در قبـــال اباالفضل زمزمـــه خوانـیِ آب ، روضـــهٔ مَشک است خوانده شد از آن زمان به حــال اباالفضل تا به ابد چشمــه سار و منبــع نور است مــــاهِ جهــانتــابِ بــی زوال  اباالفضل هســـت ، مــدال وفــا به گردن عبـــاس نام حسیــن اســت بر مـِـدال  اباالفضل ─‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃༅࿇༅═‎─‌ رقیه سعیدی(کیمیا)
السلام علیک یاسید الساجدین ای سجودت،جنّت سجّاده ها تا خدا نور تمام جاده ها برده ای دل از همه دلداده ها دستگیری کردی از افتاده ها می رود با بال پروازت به عرش هر شکسته بال ِ مانده روی فرش ساختی با یک صحیفه راه را راه قرب حضرت الله را پرکشیدن از زمین تا ماه را تا بگیری دست هر گمراه را یک صحیفه نه بگو خطّ امان جان قرآن و مفاتیح الجنان اشک هم زانو زده در محضرت ای فدای گریه ی چشم ترت شهریاری و دو عالم نوکرت من توسل میکنم بر مادرت مادرت الگوی عفّت بر همه از لیاقت شد عروس فاطمه مادرت آن گوهر والا سرشت آن که دل داده به آقای بهشت برده او را عرش،دست سرنوشت نام او را پیش اربابش نوشت ماه رویش ماند مخفی از نظر این صدف که چون تویی دارد گهر شهربانو نه! که بانوی جهان دعبلان در وقت مدحش بی زبان با وساطت از امام مهربان اوست بر ایرانیان باب الجنان هست ایران عزّتش از نام تو شکر! ما هستیم از اقوام تو مصلحت این بوده وقت انتقام از همان‌کربوبلا تا شهر شام ذوالفقار تو بماند در نیام می شود برنده تر تیغ کلام تو نجنگیدی اگر در کربلا زندگی بخشیده ای بر کربلا کم نشد از شوکتت با کوه درد کوفه را آتش زدی با آه سرد چه نیازی هست دیگر به نبرد تیغ صبرت شام‌ را ویرانه کرد خطبه هایت ضربه های ذوالفقار کربلا با خطبه ات شد ماندگار خطبه ی تو کار صد شمشیر کرد قلب شام و کوفه را تسخیر کرد شامیان را یک به یک تحقیر کرد عرشیان را غرق در تکبیر کرد شام را صحرای محشر کرده ای کار ده ها فتح خیبر کرده ای وای  ِمن از تازیانه و تنت سایش زنجیر و زخم گردنت از فراز ناقه ها افتادنت قاتلت شد خیزران  ِدشمنت خیزرانی که میان بزم شام بی هوا می خورد بر لعل امام ✍علی مهدوی نسب(عبدالحسین