#حسینی
دود بود و رود بود و سود بود
جنگِ حقّ و باطل و مقصود بود
سود و قصد لشگری دنیا پرست
نفس شیطانیِ چون نمرود بود
سود و قصد لشگر خون خدا
در حیات دین، خدا خشنود بود
گفته تاریخ اینکه حق پیروز شد
گرچه یاران خدا معدود بود
در کنار رود ،قوم دین حق
بین خون افتاده و مسعود بود
همچو سبحه ارباً اربا اکبر و
پیکر سقّا کنار رود بود
نی عجب گر سر به نی، تن ریز ریز
جمع خوبان هرکجا ،محسود بود
هرچه از شبهه،فِتَن بسیارتر
راه حق بر اهل حق مشهود بود
بر حیات دین حق جان داده چون
جامعه رسمش نفاق آلود بود
جان پاکان شد فدای دین حق
کفر از آن اوّل خودش نابود بود
از رضایش شد خدا راضی و داد
باب رضوان برحسین این سود بود
زآنکه دارد درکرامت دست باز
اوکه عبد حضرت معبود بود
میبرد هر نادمی را در جنان
باحسین آدم چنین مسجود بود
درد بود و روی گل ها زرد بود
بعدِ مقتل ،خیمه ها پر دود بود
وقت غارت بین آتش با غبار
چندکودک ازحرم مفقود بود
بهر طفلان این اسارت زود بود
بر علی_اصغر شهادت زود بود
در تعفّن های فتواهای ظلم
نور سجّادی امید و عود بود
بر سر تل بین زینب با حسین
وقت هجران و دَمِ بدرود بود
در مجالسشومیِ قوم یزید
خطبه ی زینب دَمِ داوود بود
در محافل بین قوم کفر و حق
نَقلِ :زینب خطبه میفرمود ،بود
آه بود و ماه بود و راه بود
راه شر از خطبه اش مسدود بود
خطبه هایش ذوالفقار مرتضیٰ
داغ هایش داغ نامحدود بود
صبر او بالاتر از ایّوب بود
موجب تحکیم تار و پود بود
هم فرج بر غیبت موعود اوست
هم به دین او مرهم و بهبود بود
🔷 #مهیناسدیآسترکی_بداهه
@wwwmajmazakrin