3. برگشتم از سفر.mp3
3.55M
#نوحه_حضرت_ام_البنین
( سلام الله علیها )
#حاج_امیر_کرمانشاهی
ای اُمُّالبنین ،
برگشتم از سفر
ای اُمُّالبنین ،
زینب شد خونجگر
مادر :
بینورِ دو عینم اومدم
منو ببخش ،
که بیحسینم اومدم
میدونی دلم داره
چه احساسی ؟
آره، حق داری زینبو نشناسی
ندارم کنارم ، دیگه عباسی
وِیلی ، وِیلی ،
ویلی ، عَلَی الکربلا
ای اُمُّالبنین ،
زینب شد « بیپناه »
ای اُمُّالبنین ،
ای وای از قتلهگاه
دیدم که سرِ حسینو میبُرن
یکی یکی ،
بچهها سیلی میخورن
عجب کربلایی و عاشورایی
نه مَشک و عَلَم مونده
نه سقایی ...
اسیری و نامحرم و تنهایی
وِیلی ، وِیلی ،
ویلی ، عَلَی الکربلا
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
1. فرشته ی مهر و وفا.mp3
6.02M
#نوحه_حضرت_ام_البنین
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
#واحد_سنگین
اُم البنین ، فرشتۀ مهرُ و وفا
اُم البنین ، مادرِ مهربونیا ...
اُم البنین ،
دلش به شور و شینِ
اُم البنین ، امیدِ زینبینِ
ذکرِ لبش دم همه دم حسینِ
میگفت به عباس پسرم ،
اربابِ تو حسینِ
تو شبهایِ غربتُ و غم ،
مهتابِ تو حسینِ
اُم البنین ، فرشتۀ مهرُ و وفا
اُم البنین ، مادرِ مهربونیا
یک کاروان ،
برگشته اما بی سپاه
یه آسمون ، ستارۀ بدونِ ماه
براش خبر آوردن از کربلا
از علقمه از ماهِ نخلستونا
از سرایی که رفت روی نیزه ها
میگفت چهارتا پسرم
فدایِ نورِ عینم
میگفت به زینب عزیزم
بگو کجاست حسینم
اُم البنین ، فرشتۀ مهرُ و وفا
اُم البنین ، مادرِ مهربونیا
زینب حالا داره میده شرحِ سفر
با اشک میگه
از چهل تا شامِ بی سحر
غریبونه گلایِ یاسُ چیدن
ماهِ منو
به خاکُ و خون کشیدن
پیشِ چشام
حسینُ و سر بریدن ...
پیشونیِ حسینمُ
با سنگاشون،شکستن
سرِ ابوالفضلِ تو رو
به رویِ نیزه بستن ...
ای حسین .....
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
2. مادر عشق.mp3
5.41M
#نوحه_حضرت_ام_البنین
( سلام الله علیها )
#حاج_سید_مهدی_میرداماد
(مادر عباس ، اُمّ ِ بنین) تکرار
( دخیل یا اباالفضل )
اُمُّ البنین ای مادر عشق
عروسِ خانه ی كوثر عشق
پروراندی در دامن خود
یَل و امیرِ لشكر عشق
نام تو زنده بوَد بر لب
عباس تو ماه و تویی كوكب
خادمِ بیت وِلا شدی تو
عباس تو شده خادمِ زینب
(مادر عباس ، اُمّ ِ بنین) تکرار
نام تو پاینده ی زمان
نرود از قلب شیعیان
در مقامت بس كه تو شدی
مادرِ عباس پهلوان
ادب آموزِ پسر شدی تو
از غم او
خونْ جگر شدی تو
وقتی شنیدی
كه تشنه جان داد
پیشِ همه مفتخر شدی تو
(مادر عباس ، اُمّ ِ بنین) تکرار
( دخیل یا اباالفضل )
رسیده بر گوشِ عالَمین
آن زمانی كه به شور و شِین
زینب خبر داد از عَلقمه
اما تو گفتی جانم حسین
علقمه غوغای بی امان بود
جای تو خالی درآن میان بود
عوض تو زهرا زِعنایت
گریه كنِ عباسِ جوان بود
( حسین ، اباالفضل ... ) تکرار