#وداع_محرم_و_صفر
بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر داغ هجرانت حسین جان مبتلایم
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم؟
با این گناهان بزرگ و بی شمارم
لایق نبودم تا کنی آقا صدایم
امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی
از مجلس روضه نکردی تو جدایم
رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده
آن اشک هایی که بُوَد آب بقایم
یادش به خیر در اوّلین روز محرّم
سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم
یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه
حس می نمودم زائر عرش خدایم
یادش به خیر با هر فراز یا حسین جان
کرب و بلایی می شد این حال و هوایم
وقتی به تن کردم لباس مشکی ام را
گفتم دگر وقف شهید سر جدایم
پیراهن احرام حج کربلا را
حالا چگونه از تنم بیرون نمایم؟
دل کندن از روضه برای من چه سخت است
مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم
هر ساله مزد نوکری ام را حسین جان
می گیرم از دست علی موسی الرّضایم
آقا به حق مادر پهلو شکسته
امضا نما دیگر برات کربلایم
شاعر:
#محمد_فردوسی
#وداع_محرم_و_صفر
دوماه رفت اگر میشود گدا بخرید
نشسته اید دودل اینچنین چرا؟ بخرید
سه روز نه ! همه عمر معتکف شده ام
نمیروم ز در روضه خانه تا بخرید
گره به زندگی ام میخورد همیشه ولی
نمیخورم به در بسته گر مرا بخرید
دل شکسته من را کسی نگاه نکرد
به روی دست گرفتم مگر شما بخرید
خدا کند همۀ شهر باخبر بشوند
خدا کند که مرا با سر و صدا بخرید
غریبه چند شبی بیشتر نمیماند
اگر به فکر خریدید آشنا بخرید
هرآنچه هم بشود دست من به سوی شماست
ردم کنید از این آستان و یا بخرید
کرم کنید فقط دیده را ندیده کنید
و آبروی مرا محضر رضا بخرید
شما که صبح و مسا داغ کربلا دارید
چه خوبتر ز غلامان کربلا بخرید
سیدپوریا هاشمی
🎋🥀🎋🥀🎋🥀🎋🥀
.
#وداع_با_محرم_صفر
#امام_زمان #_عج
خسته خسته ام ای یار چه باید بکنم
رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم
این دوماه از کف من رفت و نکردم کاری
وای از غفلت بسیار! چه باید بکنم
اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند
منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم
با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم
چشم من بود به اغیار چه باید بکنم
هرچه گفتی تو به من گوش ندادم! العفو!
شدم امروز گنهکار چه باید بکنم
مثل هربار زدم زیر قرارم با تو
تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم
نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد
تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟!
سیدپوریا هاشمی
*
#وداع_محرم_و_صفر
#امام_زمان_عج
ماه صفر گذشت بيا تا سفر كنيم
بايد از اين دو ماه دوباره گذر كنيم
آقا بيا كه ديده ي حسرت كشيده را
با اشك دوري از تو و اين ماه تر كنيم
هر شب به شوق روضه ي فردا نفس زديم
شب را از اين به بعد چگونه سحر كنيم
مزد دو ماه گريه ي خود را گرفته ايم
خود را به يك نگاهت اگر مفتخر كنيم
ما خسته نيستم كه رخت سياه را
با خستگي از اين تن وامانده در كنيم
امسال هم گذشت و پس از اين رواست كه
گريه براي فاطمه ي پشت در كنيم
برخيز تا مسافر صحن رضا شويم
ماه صفر گذشت، بيا تا سفر كنيم
محمد بیابانی
*اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ*
.
#وداع_محرم_و_صفر
من با لباس مشکی تان خو گرفته ام
از طینت پلید خودم رو گرفته ام
با قایق شکسته ی اشک دو دیده ام
بر ساحل عزای تو پهلو گرفته ام
بهر غبار روبی فرش عزایتان
در این دو ماه از مژه جارو گرفته ام
از صحن روضه های پر از عطر سیب تان
شکر خدا حسین کمی بو گرفته ام
هر سال مزد نوکریم آخر صفر
از دست های ضامن آهو گرفته ام
وحید قاسمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#وداع_محرم_و_صفر
تا آمدم کاری کنم عمرگران رفت
عمر گرانم پای این و پای آن رفت
گفتم که توبه میکنم این ماه اما
توبه نکردم آخر از دستم زمان رفت
پرحرفی من آتشی بر جانم انداخت
اعمال من پای گناهان زبان رفت
دل را به هرکس جزتو دادن روسیاهیست
باید برای تو فقط تا پای جان رفت
دنیا تمام لحظه هایم را گرفت و
سعی و تلاشم در پی یک لقمه نان رفت
فیض سحرها رفت و ما درخواب بودیم
غافل شدیم و روزها از دستمان رفت
باهر گناهم چشم آقا تار ترشد
آه دل پرناله اش تا آسمان رفت
پیر علی اکبر شدم در روضه هایش
عمرم به پای زخمهای این جوان رفت..
یوسف شد و پیراهنش را پاره کردند
لبهای بابا گفتنش را پاره کردند..
سیدپوریا هاشمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#وداع_محرم_و_صفر
طلب مزد نداریم همین ما را بس
اگر از مادرتان چند دعایی برسد ...
#وداع_محرم_و_صفر
من با لباس مشکی تان خو گرفته ام
از طینت پلید خودم رو گرفته ام
با قایق شکسته ی اشک دو دیده ام
بر ساحل عزای تو پهلو گرفته ام
بهر غبار روبی فرش عزایتان
در این دو ماه از مژه جارو گرفته ام
از صحن روضه های پر از عطر سیب تان
شکر خدا حسین کمی بو گرفته ام
هر سال مزد نوکریم آخر صفر
از دست های ضامن آهو گرفته ام
وحید قاسمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#وداع_محرم_و_صفر
تا آمدم کاری کنم عمرگران رفت
عمر گرانم پای این و پای آن رفت
گفتم که توبه میکنم این ماه اما
توبه نکردم آخر از دستم زمان رفت
پرحرفی من آتشی بر جانم انداخت
اعمال من پای گناهان زبان رفت
دل را به هرکس جزتو دادن روسیاهیست
باید برای تو فقط تا پای جان رفت
دنیا تمام لحظه هایم را گرفت و
سعی و تلاشم در پی یک لقمه نان رفت
فیض سحرها رفت و ما درخواب بودیم
غافل شدیم و روزها از دستمان رفت
باهر گناهم چشم آقا تار ترشد
آه دل پرناله اش تا آسمان رفت
پیر علی اکبر شدم در روضه هایش
عمرم به پای زخمهای این جوان رفت..
یوسف شد و پیراهنش را پاره کردند
لبهای بابا گفتنش را پاره کردند..
سیدپوریا هاشمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین