5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥چرا می گویند چادرت را بتکان روزی مارا بفرست؟🎙علامه مصباح یزدی
🏴 #فاطمیه #ایام_فاطمیه
#کانال_سخنرانی_مجمع_الذاکرین_ایتا
💔😭
درد مــادر
پهلوی شکسته اش نبود
جهالت مردم بود
درد امام نشناسی امت بود
دردی که هنوز هم هست
و دامن فرزندش مهدی را هم گرفته است
درد غربت و تنهایی... 💔
.
4_5904672196172713382.mp3
5.46M
.
#نوحه #زمینه
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
ای عرش حق را قائمه
ای بر لب ما زمزمه
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
ای نور حق را منجلی
ای کعبه ی عشق علی
قربانی راه ولی
ای کعبه ی عشق علی
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
ای عرش حق را قائمه...
ارض و سما خاک درت
شاهان غلام قنبرت
حور و ملک در محضرت
شاهان غلام قنبرت
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
ای عرش حق را قائمه...
گشتی فدا در راه دین
جانِ امیرالمؤمنین
حق الیقین، حبل المتین
جانِ امیرالمؤمنین
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
ای عرش حق را قائمه...
ای بنده ی خالق نهاد
آیینه ی صبر و جهاد
توحیدی و عدل و معاد
آیینه ی صبر و جهاد
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
ای عرش حق را قائمه...
بانوی مُلک عالَمین
الگوی ایثار حسین
ای بر نبی نور دو عین
الگوی ایثار حسین
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
یا فاطمه یا فاطمه
ای عرش حق را قائمه...
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#فاطمیه_۱۴۰۰ اجرا :آذر ۱۴۰۰ زنجان
#شور_آخر_مجلس
#زمینه
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
roze - shabe 2 fatemie avval 1401 - seyed amir hoseini.mp3
2.21M
|⇦•نجّار کاش از ابتدا بی میخ...
#قسمت_اول/ روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدامیر حسینی•✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•نجّار کاش از ابتدا بی میخ...
#قسمت_اول/ روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدامیر حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تو روضه ی مادر باید همه وجودمون خرج بشه، باید مثل علی استخون هامون هم درد بگیره، آخه روضه روضه ی ناموسه، دردِ استخوان داره...*
نجّار کاش از ابتدا بی میخ، در می ساخت
هرگز کسی اینگونه دردسر، نمی خواهد
مادر تَقَلّا می کند قدری رها گردد
دیوار پیله کرده، میخِ دَر نمیخواهد
ـــــــــــــــ
داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد
من زمین خورده ترین مردِ جهانم ای داد
من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم
زود میاُفتد از این غم ضربانم ای داد
نوزده سالگیات قسمت ما حیف نشد
چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد
من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم
میشود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد
*جگرم داره میسوزه، هنوز داره یادم میآد، طناب انداختن گردنِ من، میکِشیدن، چهل تا نامرد رحم نکردن، جلو چشام زنم رو زدن...*
همهی شهر به اُفتادنمان خندیدند
همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد
هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست
و نمیشد به تو خود را برسانم ای داد
*شیشه ی عُمرم رو جلوم خُرد کردن...*
همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند
من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد
دَرِ خیبر ، صفِ دشمن؛ همه هیچ این غم را
نتوانم نتوانم نتوانم ای داد
#شاعر حسن لطفی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
roze 2 - shabe 2 fatemie avval 1401 - seyed amir hoseini.mp3
1.39M
|⇦•ببین میتوانی بمانی بمان...
#قسمت_پایانی/ روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدامیر حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•ببین میتوانی بمانی بمان...
#قسمت_پایانی/ روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه سال۱۴۰۱ به نفس کربلایی سیدامیر حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ببین میتوانی بمانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
تو هم مثل من نیمه جانی بمان
زمین گیرِ من آسمانی بمان
اگر می شود می توانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
*فاطمه نانِ خانه رو که پخت، گفت: فضه من میرم داخل حجره، اگه صدام زدی و جواب ندادم بدون به دیدارِ بابام رسول الله رفتم، آرام فاطمه رفت، پارچه ای روی خودش انداخت، فضه میگه: بعد از دقایقی صداش زدم"یا بِنْتَ رَسُولِ اللّٰه" جواب نیومد" یا بِنْتَ خَدِیجَةُ الْکُبْرَی" هیچ صدایی نمیآد، وارد حجره شدم دیدم بعد از این همه درد کشیدن آروم خوابیده، همون لحظه حسنین وارد شدن، مادرمون کجاست؟ گفتم: آقازاده ها! خوابیده مادر، گفتن: فضه! کی دیدی مادرِ ما توی این موقع روز خواب باشه؟ گفتم: آقازاده ها! خدا صبرتون بده، دو تایی اومدن تو حجره، خودشون رو انداختن رو مادر...
گفتم: آقازاده ها برید باباتون علی رو خبر کنید، این دوتا آقا زاده ها دوان دوان، نفس نفس میزدن، گریه می کردن، هق هق می کردن، رسیدن جلو دَرِ مسجد، بابامون علی رو صدا کنید...
شیخ عباس قمی نوشته: وقتی امیرالمؤمنین اومد تو چهارچوبِ دَرِ مسجد ایستاد، حالِ این بچه هارو که دید فهمید چه خبر شده همونجا غش کرد، آب به صورتِ علی زدن، امیرالمؤمنین به هوش اومد، هی تا خونه چند بار خورد زمین، بلند میشد، اومد رسید بالا سَرِ خانومش، دست بُرد زیرِ سَرِ فاطمه، فاطمه جان! دید جوابی نمیده زهرا، فاطمه جان! من پسر عموتم، جوابی نداد، اشکِ علی سرازیر شد، فاطمه جان جوابِ من رو بده من علی هستم، اشکش چکید رو صورتِ خانوم، به امر خدا زهرا برگشت، چشای بی بی باز شد، فقط برا دلِ علی برگشت...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین