#قسمت_اول _مناجات و توسل جانسوز _فرازهای ابتدایی دعایِ عرفه _ حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
نمیشه سرگردون ، نمیشه آواره
هرکسی تو دنیا ، حسین و دوس داره
تو حرم،بازم،گره گشایی کرده
محالِ،گدا بیاد،گدا برگرده
حسین ... وای ...
(کارداری باهاش یا نه ؟؟)
*تو دیگه مقدمه نمی خوای،رزقِ عرفۀ ما هر سال سر سفرۀ این باب الحوایج روزی میشه*
نمونده تو خیمه،یه قطره آب حتی
داداش بخواب آروم،علی لا لا ، لالا ...
لبِ خشکِ تو میسوزه و بی تابی
عمو رفته تا شاید بیاره آبی
نمیشنوم هیچی،با گوشایِ پاره
دو قطره خون مونده،به جایِ گوشواره
نمیگم،چیجوری گوشمُ با دستش
جای پنجه هاش هنوز رو گونم هستش ...
حسین ...
*به نیابت از همۀ شهدامون به نیابت از امام راحلمون و به نیابت از همۀ شهدایِ حرمِ زینبی دعایِ عرفه را میخوانیم
راوی میگه از خیمه ش اومد بیرون ابی عبدالله ، با نهایت تَزلُل و خشوع سمتِ چپِ جَبَلُ الرَّحمَه ایستاد ، اونایی که مشرف شدید رویِ مبارکش رو به سمت کعبه برگردوند ، مثل مسکینی که غذا طلب کنه دستاشو بالا آورد ... کدوم دستا ؟؟... همونی که به خاطر انگشتر از بدن جدا کردن ... دعا رو شروع کنیم ...
اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَيْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ وَلا كَصُنْعِهِ صُنْعُ صانِعٍ وَهُوَ الْجَوادُ الْواسِعُ فَطَرَ اَجْناسَ الْبَدائِعِ واَتْقَنَ بِحِكْمَتِهِ الصَّنائِعَ لا تَخْفى عَلَيْهِ الطَّلايِعُ وَلا تَضيعُ عِنْدَهُ الْوَدائِعُ* امروز این گریه هاتو نزدش امانت بزار ... پیش او امانت گم نمیشه *جازى كُلِّ صانِعٍ وَرائِشُ كُلِّ قانعٍ وَراحِمُ كُلِّ ضارِعٍ وَمُنْزِلُ الْمَنافِعِ وَالْكِتابِ الْجامِعِ بِالنُّورِ السّاطِعِ وَ هُوَ لِلدَّعَواتِ سامِعٌ وَلِلْكُرُباتِ دافِعٌ وَلِلدَّرَجاتِ رافِعٌ وَلِلْجَبابِرَةِ قامِعٌ فَلا اِلهَ غَيْرُهُ وَلا شَىْءَ يَعْدِلُهُ وَلَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْءٌ وَهُوَ السَّميعُ الْبَصيرُاللَّطيفُ الْخَبيرُ وَهُوَ عَلى كُلِّشَىْءٍ قَديرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَرْغَبُ إِلَيْكَ وَ اَشْهَدُ بِالرُّبُوبِيَّةِ لَكَ مُقِرّاً بِاَنَّكَ رَبّى وَ اِلَيْكَ مَرَدّى اِبْتَدَاْتَنى بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ اَنْ اَكُونَ شَيْئاً مَذْكُورا وَخَلَقْتَنى مِنَ التُّرابِ ثُمَّ اَسْكَنْتَنِى الاَْصْلابَ آمِناً لِرَيْبِ الْمَنُونِ وَاخْتِلافِ الدُّهُورِ وَالسِّنينَ،فَلَمْ اَزَلْ ظاعِناً مِنْ صُلْبٍ اِلى رَحِمٍ فى تَقادُمٍ مِنَ الاَْيّامِ الْماضِيَةِ وَالْقُرُونِ الْخالِيَةِ لَمْ تُخْرِجْنى لِرَاْفَتِكَ بى وَلُطْفِكَ لى وَاِحْسانِكَ اِلَىَّ فى دَوْلَةِ اَئِمَّةِ الْكُفْرِ الَّذينَ نَقَضُوا عَهْدَكَ وَكَذَّبُوا رُسُلَكَ
*من و شما هم حمدش رو به جا بیاریم از پدر مادری به دنیا اومدیم که محب و شیعۀ امیرالمومنین بودن .. منو تو حلال زاده به دنیا اومدیم حضرت اینجا حمد خدا رو به جا میارن ، میفرمایند خدایا احسان و لطف و تفضلُ کرمت شامل من شد که من در دولت ائمۀ کفر به دنیا نیومدم*
لكِنَّكَ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَلى مِنَ الْهُدَى الَّذى لَهُ يَسَّرْتَنى وَفيهِ اَنْشَاءْتَنى وَمِنْ قَبْلِ ذلِكَ رَؤُفْتَ بى بِجَميلِ صُنْعِكَ وَسَوابِـغِ نِعَمِكَ فابْتَدَعْتَ خَلْقى مِنْ مَنِىٍّ يُمْنى وَاَسْكَنْتَنى فى ظُلُماتٍ ثَلاثٍ بَيْنَ لَحْمٍ وَدَمٍ وَجِلْدٍ،لَمْ تُشْهِدْنى خَلْقى وَلَمْ تَجْعَلْ اِلَىَّ شَيْئاً مِنْ اَمْرى ثُمَّ اَخْرَجْتَنى لِلَّذى سَبَقَ لى مِنَ الْهُدى اِلَى الدُّنْيا تآمّاً سَوِيّاً وَحَفِظْتَنى فِى الْمَهْدِ طِفْلاً صَبِيّاً وَرَزَقْتَنى مِنَ الْغِذآءِ لَبَناً مَرِيّاً وَعَطَفْتَ عَلَىَّ قُلُوبَ الْحَواضِنِ وَكَفَّلْتَنى الاُْمَّهاتِ الرَّواحِمَ وَكَلاَْتَنى مِنْ طَوارِقِ الْجآنِّ وَسَلَّمْتَنى مِنَ الزِّيادَةِ وَالنُّقْصانِ فَتَعالَيْتَ يا رَحيمُ يا رَحْمنُ حتّى اِذَا اسْتَهْلَلْتُ ناطِقاً بِالْكَلامِ
*ایستاد کنارِ پیغمبر نماز بخونه هر چی پیغمبر تکبیر گفت ، زبان ابی عبدالله نگردید " تکبیر اول ، دوم ، سوم ، تا تکبیر هفتم یه مرتبه اربابمون به زبون اومد ، الله اکبر هفت تا تکبیر قبل از تکبیر الاحرام مستحب شد لِحُب الحُسین ... اصلاً توحید با ابی عبدالله معنا داره ... بی خود نیست بهش میگن اباعبدالله*
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#مناجات_دعا
#دعای_عرفه
#قسمت_اول
#قسمت_دوم _مناجات و توسل جانسوز _فرازهای ابتدایی دعایِ عرفه _ حجت الاسلام استاد میرزا محمدی
اَتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابغَ الاِْ نْعامِ وَ رَبَّيْتَنى زايِداً فى كُلِّ عامٍ حَتّى إ ذَا اكْتَمَلَتْ فِطْرَتى وَاعْتَدَلَتْ مِرَّتى اَوْجَبْتَ عَلَىَّ حُجَتَّكَ بِاَنْ اَلْهَمْتَنى مَعْرِفَتَكَ وَرَوَّعْتَنى بِعَجائِبِ حِكْمَتِكَ وَاَيْقَظْتَنى لِما ذَرَاْتَ فى سَمآئِكَ وَ اَرْضِكَ مِنْ بَدائِعِ خَلْقِكَ وَنَبَّهْتَنى لِشُكْرِكَ وَذِكْرِكَ وَاَوجَبْتَ عَلَىَّ طاعَتَكَ وَعِبادَتَكَ وَفَهَّمْتَنى ما جاَّءَتْ بِهِ رُسُلُكَ وَيَسَّرْتَ لى تَقَبُّلَ مَرْضاتِكَ وَمَنَنْتَ عَلَىَّ فى جَميعِ ذلِكَ بِعَونِكَ وَلُطْفِكَ ثُمَّ اِذْ خَلَقْتَنى مِنْ خَيْرِ الثَّرى، لَمْ تَرْضَ لى يا اِلهى نِعْمَةً دُونَ اُخرى وَرَزَقْتَنى مِنْ اَنواعِ الْمَعاشِ وَصُنُوفِ الرِّياشِ بِمَنِّكَ الْعَظيمِ الاَْعْظَمِ عَلَىَّ*چقدر به نعمت داد ..*وَاِحْسانِكَ الْقَديمِ اِلَىَّ حَتّى اِذا اَتْمَمْتَ عَلَىَّ جَميعَ النِّعَمِ وَصَرَفْتَ عَنّى كُلَّ النِّقَمِ
*کجا تموم شد همۀ نعمت ها؟ «الْيَوْمَ اكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَاتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَرَضيتُ لَكُمُ الْاسْلامَ ديناً» اتمام نعمت با ولایتِ وقتی ولایت اومد دیگه افضل النِعَم به ما داده شده دیگه کسی چیزی کم نداره که خودشو فقیر بدونه .. اومد محضر امام صادق علیه السلام آقاجان فقیرم،حضرت فرمود تو ثروتمندی،فقیر نیستی ... گفت آقا نونِ شب ندارم بخورم ... حضرت فرمود تو ثروتمندی،فقیر نیستی ... دونه دونه عرضِ حال کرد بعد حضرت فرمود یه سوال ازت میکنم" حاضری ولایت و محبت ما رو به هزار دینار بفروشی؟ عرض کرد نه . به ده هزار دیناری حاضری معاوضه کنی؟ نه .حضرت فرمود حالا دیدی فقیر نیستی ... هرکی ولایتِ ما رو داره ثروتمندترینِ ثروتمندانه عالمِ ...*
وَصَرَفْتَ عَنّى كُلَّ النِّقَمِ لَمْ يَمْنَعْكَ جَهْلى وَجُرْاءَتى عَلَيْكَ اَنْ دَلَلْتَنى اِلى ما يُقَرِّبُنى اِلَيْكَ وَوَفَّقْتَنى لِما يُزْلِفُنى لَدَيْكَ*چی میشه که اینهمه من گناه دارم اما بازم بستر نزدیکی و تقربِ به خودتو برام فراهم میکنی؟منو از نعمت هایِ معنوی محروم نمی کنی رمزش همین ولایتِ* فَاِنْ دَعَوْتُكَ اَجَبْتَنى*هر وقت صدات زدم جوابمو دادی* وَاِنْ سَئَلْتُكَ اَعْطَيْتَنى وَاِنْ اَطَعْتُكَ شَكَرْتَنى*هر وقت بندگیتو کردم تو از من قدردانی کردی* وَاِنْ شَكَرْتُكَ زِدْتَنى*خودت به من یاد دادی چجور شکرِت رو به جا بیارم* كُلُّ ذلِكَ اِكْمالٌ لاَِنْعُمِكَ عَلَىَّ وَاِحْسانِكَ اِلَىَّ فَسُبْحانَكَ سُبْحانَكَ مِنْ مُبْدِئٍ مُعيدٍ حَميدٍ مَجيدٍ تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُكَ وَعَظُمَتْ الاَّؤُكَ *از اینجا به بعد لحنِ مناجات عوض شد تا اینجا حضرت اشاره کردن شکرت رو به جا اوردم حالا اینجا عرضه میدارد من کی ام بتونم شکرت رو به جا بیارم، اصلاًمن نمی تونم نعمت هایی که به من دادی رو شماره کنم شکرت که بماند*فَأَىَّ نِعَمِكَ ي ا اِلهى اُحْصى عَدَداً وَذِكْراً أمْْ اَىُّ عَطـاياكَ أقُومُ بِها شُكْراً وَهِىَ يا رَبِّ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ يُحْصِيَهَا الْعآدّوُنَ أوْ يَبْلُغَ عِلْماً بِهَا الْحافِظُونَ ثُمَّ ما صَرَفْتَ وَدَرَأْتَ عَنّى اَللّهُمَّ مِنَ الضُرِّ وَالضَّرّآءِ أكْثَرُ مِمّا ظَهَرَ لى مِنَ الْعافِيَةِ وَالسَّرّآءِ
وَاَنا اَشْهَدُ يا اِلهى بِحَقيقَةِ ايمانى وَعَقْدِ عَزَماتِ يَقينى وَخالِصِ صَريحِ تَوْحيدى وَباطِنِ مَكْنُونِ ضَميرى وَعَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى *اونایی که با دعایِ عرفه مانوس هستن این فراز ها دیگه ترجمه نمی خواد ...*وَاَساريرِ صَفْحَةِ جَبينى وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسى وَخَذاريفِ مارِنِ عِرْنينى وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعى وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَيْهِ شَفَتاىَ* این چوبش رو میزاش لایِ لب هایِ حسین ... انقده با دندون ها و لب ها و بینیِ حسین بازی کرد ... سادات من معذرت میخوام ... اگه این چوب خیزران باشه با لب و دندانِ خشکُ و زخمی چه می کنه ؟؟ ...*وَحَرَكاتِ لَفْظِ لِسانى* یه وقت دید یه خانم بلند قامتیبلند شد فرمود : شَلَّت یَمینی ....دستت شکسته باد ... اون چوبت رو از اون لب ها بردار ... خودم دیدم پیغمبر اینجا رو میبوسید
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#مناجات_دعا
#دعای_عرفه
#قسمت_دوم
#قسمت_سوم _مناجات و توسل جانسوز _فرازهای از دعایِ عرفه _ حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
وَحَرَكاتِ لَفْظِ لِسانى وَمَغْرَزِ حَنَكِ فَمى وَفَكّى وَمَنابِتِ اَضْراسى *مادرم این دندونا رو بوسیده بود ... أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ ... یه چیزی میگمو رد میشم ، اینجا ابی عبدالله امیرِ بیانِ ، امامِ فصاحتُ بلاغتِ دونه دونه حروف رو داره از مخرجش ادا میکنه اما اونجا بالا نی زینب دید داداش یه جور دیگه داره حرف میزنه ، داداش چرا اینجوری داری تلفظ میکنی؟ أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ ... دندونایِ ثنایا که شکسته بشه تلفظ مختل میشه ...*
وَمَساغِ مَطْعَمى وَمَشْرَبى وَحِمالَةِ اُمِّ رَاءْسى ... *اونقده تو این منازل سرِش از نیزه به زمین افتاد ...*وَبُلُوعِ فارِغِ حَباَّئِلِ عُنُقى *خدا لعنتت کنه سنان بن انس ...*وَمَا اشْتَمَلَ عَليْهِ تامُورُ صَدْرى *فرمود میدونی اینجا کجاست که اومدی رو سینه ام نشستی؟آره میدونم. یه کنایه به اربابِ ما زد ... من میگم این سوزشش از نوکِ نیزه بیشتر بود ... گفت مگه نمیگی بابابت ساقیِ کوثرِ ؟ اگه راست میگی بگو بیاد سیرابِت کنه ....*وَحمائِلِ حَبْلِ وَتينى *اگه بخوان یه قربانی رو ذبح کنن،چرا میگن باید از جلو ذبح بشه؟ چون این رگ هایِ اربعه فقط از جلو بریده میشه ... اما اگر ذُبِحَ مِنَ القَفا باشه ... دیگه بهش نمیگن ذبح ..... لذا زین العابدین فرمود من پسرِ اون آقایی ام که ..... الله اکبر ....
وَنِياطِ حِجابِ قَلْبى وَاءَفْلاذِ حَواشى كَبِدى وَما حَوَتْهُ شَراسيفُ اَضْلاعى *اینجا دیگه مادرشو مهمون کن ... المکسورة ضلعها .....*وَحِقاقُ مَفاصِلى وَقَبضُ عَوامِلى وَاَطرافُِ اَنامِلى وَلَحْمى وَدَمى وَشَعْرى وَبَشَرى وَعَصَبى وَقَصَبى وَعِظامى وَمُخّى وَعُرُوقى وَجَميعُِ جَوارِحى
*به اندازۀ یه نگین انگشتری جایِ سالم در بدنش نزاشتن ... من نمیدونم دخترش سکینه چیو زیارت کرد ...*وَمَا انْتَسَجَ عَلى ذلِكَ اَيّامَ رِضاعى *اومد خدمت امام صادق،یابن رسول الله فَما سَبَبُ عَطرِ تُربَتِ جَدَّکَ الْحُسَيْنُ؟ علتش چیه تربتِ جدت ابی عبدالله یه بویی میده ، هیچ تربتی این عطرُ بو رو نداره؟؟... فرمود آخه خاکِ کربلا با خون و پوست و گوشت و استخوان جدم عجین شده ... کی؟؟ اون ساعتی که ده سواره اومدن ....*وَمَا انْتَسَجَ عَلى ذلِكَ اَيّامَ رِضاعى وَما اَقلَّتِ الاَْرْضُ مِنّى وَنَوْمى وَيَقَظَتى وَسُكُونى وَحَرَكاتِ رُكُوعى وَسُجُودی ...
سجده اش از صدرِ زین افتادن است ...
عجب سجده ای کرد
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#مناجات_دعا
#دعای_عرفه
#قسمت_سوم
#قسمت_چهارم _مناجات و توسل جانسوز _فرازهایی از دعایِ عرفه _ حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
اَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاَْعصارِ وَالاَْحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ أُؤَدِّىَ شُكْرَ واحِدَةٍ مِنْ أَنْعُمِكَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِكَ اِلاّ بِمَنِّكَ الْمُوجَبِ عَلَىَّ بِهِ شُكْرُكَ اَبَداً جَديداً *به این قشنگی با اعضاء و جوارح و جوانح مقدسش حمد و ثنایِ الهی رو به جا آورده بازم میگه من توانِ شکرِ تو رو ندارم ...
*وَثَنآءً طارِفاً عَتيداً اَجَلْ وَلوْ حَرَصْتُ اَنَا وَالْعآدُّونَ مِنْ اَنامِكَ أَنْ نُحْصِىَ مَدى اِنْعامِكَ سالِفِهِ وَ انِفِهِ ما حَصَرْناهُ عَدَداً وَلا اَحْصَيناهُ اَمَداًهَيْهاتَ إنّى ذلِكَ وَاَنْتَ الْمُخْبِرُ فى كِتابِكَ النّاطِقِ،وَالنَّبَاءِ الصّادِقِ وَاِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ الله لا تُحْصُوها صَدَقَ كِتابُكَ اْللّهُمَّ وَاِنْبآؤُكَ وَبَلَّغَتْ اَنْبِيآؤُكَ وَرُسُلُكَ ما اَنْزَلْتَ عَلَيْهِمْ مِنْ وَحْيِكَ وَشَرَعْتَ لَهُمْ وَبِهِمْ مِنْ دينِكَ غَيْرَ أَنّى يا اِلهى اَشْهَدُ بِجَُهْدى وَجِدّى وَمَبْلَغِ طاعَتى وَوُسْعى وَ أَقُولُ مُؤْمِناً مُوقِناً اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَداً فَيَكُونَ مَوْرُوثاً وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَريكٌ فى مُلْكِهِ فَيُضآدَّهُ فيَما ابْتَدَعَ،وَلا وَلِىُّ مِنَ الذُّلِّ فَيُرْفِدَهُ فيما صَنَعَ فَسُبْحانَهُ سُبْحانَهُ لَوْ كانَ فيهِما الِهَةٌ اِلا الله لَفَسَدَتا وَتَفَطَّرَتا سُبْحانَ الله الْواحِدِ الاَْحَدِ الصَّمَدِ الَّذى لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ اَلْحَمْدُ لله حَمْداً يُعادِلُ حَمْدَ مَلاَّئِكَتِهِ الْمُقَرَّبينَ وَاَنْبِي آئِهِ الْمُرْسَلينَ وَصَلَّى الله عَلى خِيَرَتِهِ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيّينَ وَآلِهِ الطَّيبينَ الطـّاهـِرينَ الْمخلَصينَ وَسلَّمَ *راوی میگه به اینجا که رسید اشک از دو دیدۀ مبارک حضرت جاری بود .... تو همین حالت عرضه داشت :
*اَللّهُمَّ اجْعَلْنى اَخْشاكَ كَانّى أَراكَ وَاَسْعِدْنى بِتَقويكَ وَلا تُشْقِنى بِمَعْصِيَتِكَ وَخِرْلى فى قَضآئِكَ وَبارِكْ لى فى قَدَرِكَ حَتّى لا احِبَّ تَعْجيلَ ما اَخَّرْتَ وَلا تَاْخيرَ ما عَجَّلْت َ*یعنی تسلیمت باشم ... هی نگم چرا دیر شد و ...* اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَالْيَقينَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصيرَةَ فى دينى وَمَتِّعْنى بِجَوارِحى وَاجْعَلْ سَمْعى
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#مناجات_دعا
#دعای_عرفه
#قسمت_چهارم
#قسمت_پنجم _مناجات و توسل جانسوز _فرازهای از دعایِ عرفه _ حجت الاسلام استاد میرزامحمدی
*یعنی زودتر از من ، منو کور و کر نکن ... یه کاری کن تو پیری هم بتونم باهات مناجات کنم ... چقدر قشنگ دعاش مستجاب شد پیرِ مردِ کربلا ... تا لحظۀ جون دادن داشت مناجات میکرد ... اگرچه صداش جوهره نداشت ... اما راوی میگه گوشمو آوردم دمِ زبانُ لب هایِ بی جانِش دیدم داره میگه الهی رِضاً بقضائك .... ما ها تو عافیت هم راضی نیستیم ... اربابمون دم آخر راضیِ ...* وَانْصُرْنى عَلى مَنْ ظَلَمَنى وَاَرِنى فيهِ ثارى وَمَـارِبى وَاَقِرَّ بِذلِكَ عَيْنى *الله اکبر ، یعنی خدایا چشمِ منِ حسین رو به دیدنِ منتقمم روشن کن ... یعنی میشه چشمِ ما هم روشن بشه ... آقامون رو ببینیم الان کجا داره مناجات میکنه ...*
اَللَّهُمَّ اكْشِفْ كُرْبَتى وَاسْتُرْ عَوْرَتى وَاْغْفِرْ لى خَطيَّئَتى وَاخْسَاءْ شَيْطانى وَفُكَّ رِهانى،وَاْجَعْلْ لى يا اِلهى الدَّرَجَةَ الْعُلْيا فِى الاْ خِرَهِ وَالاُْوْلى اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى سَمیعاً بَصیراً وَلَکَ الْحَمْدُ کَما خَلَقْتَنى فَجَعَلْتَنى خَلْقاً سَوِیّاً رَحْمَهً بى وَقَدْ کُنْتَ عَنْ خَلْقى غَنِیّاً رَبِّ بِما بَرَاءْتَنْى فَعَدَّلْتَ فِطْرَتى رَبِّ بِما اَنْشَاءْتَنى فَاَحْسَنْتَ صُورَتى رَبِّ بِما اَحْسَنْتَ اِلَىَّ وَفى نَفْسى عافَیْتَنى رَبِّ بِما کَلاَْتَنى وَوَفَّقْتَنى رَبِّ بِما اَنعْمَتَ عَلَىَّ فَهَدَیْتَنى رَبِّ بِما اَوْلَیْتَنى وَمِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَعْطَیْتَنى رَبِّ بِما اَطْعَمْتَنى وَسَقَیْتَنى رَبِّ بِما اَغْنَیْتَنى وَاَقْنَیْتَنى رَبِّ بِما اَعَنْتَنى وَاَعْزَزْتَنى،رَبِّ بِما اَلْبَسْتَنى مِنْ سِتْرِکَ الصّافى وَیَسَّرْتَ لى مِنْ صُنْعِکَ الْکافى صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَعِنّى عَلى بَواَّئِقِ الدُّهُورِ وَصُرُوفِ اللَّیالى وَالاَْیّامِ وَنَجِّنى مِنْ اَهْوالِ الدُّنْیا وَکُرُباتِ الاْ خِرَهِوَاکْفِنى شَرَّ ما یَعْمَلُ الظّالِمُونَ فِى الاَْرْضِ اَللّهُمَّ ما اَخافُ فَاکْفِنى وَما اَحْذَرُ فَقِنى
*نگرانیِ ابی عبدالله چی بود؟فرمود قُتِلْتُ مَکْرُوباً .... همه بدونن منو غصه دار و نگران کشتن* وَفى نَفْسى وَدینى فَاحْرُسْنى *همه نگرانیش خیمه ها بود ... میدونی چرا ؟ اخه از شبِ 28 ام رجب که از مدینه حرکت کرد ...میدونی چرا شبانه حرکت کرد ؟ اخه نمی خواست کسی سوار شدنِ خواهرش رو ببینه ... کسی سوار شدنِ رباب رو ببینه ... کسی سوار شدنِ نازدانه هاشو ببینه ... حتی روشنایی روز هم نباید ببینه زینب چطور سوار شده ... لذا فرمود اگه دین ندارید آزاده مرد باشید ... تا زنده ام به خیمه ها کاری نداشته باشید ... ننوشتن چند نفری به خیمه ها حمله کردن ... نوشتن همه برگشتن ...دستور تا کار حسین رو تموم نکردید به خیمه ها نرید ... یه سوال تا قیامت بی جواب میمونه اونم برا محدثّ قمیِ، میفرمایند شمر با این همه قصاوتش به اینجا که رسید ، متنبه شد گفت حسین راست میگه ... تا مردی زنده هست با ناموسش کاری نداشته باشید ...
#حجت_الاسلام_میرزامحمدی
#مناجات_دعا
#دعای_عرفه
#قسمت_پنجم
عرفه
پسر زهرا کجایی...
عرفه بی گل روی تو فقط غم دارد
دیده ی منتظرانت همه شبنم دارد
یوسف گمشده ی مایی وما آواره
دلت آیا خبری از دل ما هم دارد ؟
در نبودت چقدر معصیتم زخم زده
گفته بودند که هجران تو ماتم دارد
روضه خوان آمده و گریه کنان آمده اند
محفل روضه ی امروز تو را کم دارد
و از مروز به بعد هر که حسینی باشد
تا همان روز دهم بارش نم نم دارد
دل من مضطرب عمه ی غمیدیده توست
که فقط چند شبی مونس و همدم دارد
گوش کن با دل خود ناله ی محزونی را
مادری آمده از عرش خدا دم دارد
آی مردم که غریب است ابا عبدالله
هرکه داد هوس کرببلا بسم الله
ایها الناس غریب است ابا عبدالله
یاسر مسافر
#اشعار_عرفه
#امام_زمان_عج
#مناجات_عرفه
اي امير عرفه دست من و دامانت
جان به قربان تو و گردش آن چشمانت
اي امير عرفه ذكر لبت را قربان
حال پر سوز و غم نيمه شبت را قربان
اي امير عرفه روح مناجات توئي
مشعر و سعي و صفا مروه و ميقات توئي
اي امير عرفه حالِ مناجات بده
بر گداي حرمت وقت ملاقات بده
اي امير عرفه گرچه سراپا دردم
گر بيائي به خدا دور سرت مي گردم
اي امير عرفه ديدۀ پر آب بده
دل بيتاب مرا با نگهي تاب بده
اي امير عرفه فيض دمت را قربان
دل دريايي لبريز غمت را قربان
اي امير عرفه تنگ غروب است بيا
سر زدن بر فقرا سرزده خوب است بيا
اي امير عرفه حاجي زهرا برگرد
جان زهرا دگر از خيمۀ صحرا برگرد
اي امير عرفه خنده بزن بر رخ من
جان زينب بده روز عرفه پاسخ من
اي امير عرفه! ذكر مدام است بيا
كار اين عاشق دلخسته تمام است بيا
اي امير عرفه ديدن رويت عشق است
مردن امشب به خدا بر سر كويت عشق است
اي امير عرفه جان گل ياس بيا
آخر مجلس ما روضۀ عباس بيا
اي امير عرفه در عرفاتي امروز
يا كه در علقمه ی شاه فراتي امروز
اي امير عرفه شرح بده خود بر من
سر عباس كجا ضرب عمود آهن!!
مجتبی روشن روان
@majmaozakerine
#مناجات_عرفه
گناه کار ترین بنده ی توام یا رب
به جان فاطمه شرمنده ی توام یا رب
ببین به پا شده بتخانه در دلم اما
هنوز مدعی ام بنده ی توام یارب
تمام عمر مرا سربلند کردی و من
تمام عمر سرافکنده ی توام یارب
گناه خیمه ی غم در دلم زده اما
هنوز منتظر خنده ی توام یارب
به روسیاهی من بیشتر اضافه شده
که بین خلق نماینده ی توام یارب
اگر نظر کنی از لطف رام خواهم شد
منی که عبد گریزنده ی توام یا رب
گناهکار ترین بنده ام ولی دلخوش
به دست رحمت بخشنده ی توام یارب
خدا، تو را به خدا می دهم قسم، العفو!
به حق آل عبا می دهم قسم، العفو!
نگاه ما به تو از هر کجا زیادتر است
چرا که عفو تو از جرم ما زیاد تر است
به ناامیدی از این در نرفتم و دیدم
که خواجه گفت امید عطا زیاد تر است
تمام عمر اگر سوختم در آتش خوف
ولی به حکم محبت رجا زیاد تر است
منی که در پی آسایشم، نمی فهم
که در مسیر تقرب بلا زیاد تر است
اگرچه در عرفاتند حاجیان اما
نگاه تو طرف کربلا زیاد تر است
گریز روضه دوباره رسیده تا گودال
چرا که در دل آن روضه ها زیاد تر است
سر حسین اگر از جلو بریده نشد
غم بریدن آن از قفا زیاد تر است
مجتبی خرسندی
@majmaozakerine
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_روز_عرفه
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#يوسف_رحيمي
▶️
تنگ غروب عرفه غم تو دلم پا مي گيره
دلم هوايي مي شه و بونۀ آقا مي گيره
اين روزايي كه دم به دم غريبي رو حس مي كنم
با گريه ياد غربت عزيز نرگس مي كنم
تا كه بياي تو از سفر تا كه ببيني حالمو
نذر نگاهت مي كنم اين اشكاي زلالمو
ميون طوفان غمت شكسته بال و پر من
كاشكي بياي پا بذاري به روي چشم تر من
كوچه رو صبح جمعه ها هم نفس بوي گلاب
با مژه جارو مي زنيم با اشكامون مي پاشيم آب
كاشكي بياي و سوغاتي برام بياري بوي سيب
يا كه يه مهر و تسبيح از تربت ارباب غريب
كاشكي بياي برامون از تشنگي و آب بخوني
بياي رو منبر بشيني روضۀ ارباب بخوني
مسلميه دم بگيري با گريه و شور و نوا
بياي و با هم بخونيم "حسين من كوفه نيا"
كوفه نيا كه اينجاها قحطي آبه به خدا
حرمله چشم انتظار طفل ربابه به خدا
اينجا تموم مردمش تشنۀ خون لاله اند
با كعب ني منتظر رقيۀ سه ساله اند
همه با فكر انتقام روز مي كنن شباشونو
نعلاي تازه مي زنن تموم مركباشونو
رو خاك گرم كربلا سه روز مي مونه پيكرت
خورشيد نيزه ها مي شه اينجا سر مطهرت
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
YEKNET.IR - Hossein Sharifi_To ke Baashi.mp3
7.13M
🍃توکه باشی دلم دیگه نمیلرزه
🍃همین گریه به لبخند تو می ارزه
🎤 #حسین_شریفی
⏯ #استودیویی
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه
@majmaozakerine