🔸ولایت خود را خالص کن...
سهل بن یعقوب (ابونؤاس مؤذّن) میگوید:
روزی به امام هادی علیهالسلام عرض کردم: آقای من! دربارهی میمنت و نحوست روزهای هر ماه، حسن بن عبدالله بن مطهر با سند خود حدیثی را از آقای ما امام صادق علیهالسلام برایم نقل کرد که آن را خدمت شما عرضه میکنم. حضرت فرمودند: انجام بده.
وقتی آن را عرضه داشتم، عرض کردم: آقای من! در بیشتر این روزها به خاطر نحوست و نگرانیها نمیشود سفر کرد، اگر ضرورتی پیش آمد چه کنیم که از نحوست و شر آنها در امان باشیم؟
🌹امام هادی علیهالسلام فرمودند:
🔹« يَا سَهْلُ، إِنَّ لِشِيعَتِنَا بِوَلَايَتِنَا عِصْمَةً، لَوْ سَلَكُوا بِهَا فِي لُجَّةِ الْبِحَارِ الْغَامِرَةِ وَ سَبَاسِبِ الْبَيْدَاءِ الْغَائِرَةِ، بَيْنَ سِبَاعٍ وَ ذِئَابٍ، وَ أَعَادِي الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ، لَأَمِنُوا مِنْ مَخَاوِفِهِمْ بِوَلَايَتِهِمْ لَنَا، فَثِقْ بِاللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ)، وَ أَخْلِصْ فِي الْوَلَاءِ لِأَئِمَّتِكَ الطَّاهِرِين، وَ تَوَجَّهْ حَيْثُ شِئْتَ، وَ اقْصِدْ مَا شِئْت»
🔸 ای سهل! شیعیان ما با ولایت ما در اماناند،
اگر با ولایت ما در دل امواج دریاهای ژرف، و میان درندگان و گرگها و دشمنان جن و انس در دلِ دوردستترین بیابان، راه پیمایند، به برکت ولایت ما از خوف و خطر آنها ایمن هستند،
پس به خدا توکل و اعتماد كن و ولايت و سرسپردگی خود را به امامان پاک خود "علیهم السلام" خالص گردان، و هر جا خواستی برو و کاری که میخواهی، انجام بده.
📚 الأمالي (للطوسي) ص277
هدایت شده از خادمه اهل بیت مدیریت ابرگروه مجمع الذاکرین 🌺
یازهرا🌺:
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
🌷زسوےعرشرحمن،نویدشادےآمد
🌷بشارتاےمحبان،امامهادےآمد
🌷ڪجایےیابنزهرابدهعیدےمارا
🌷ڪهروحعشقوایمانامامهادےآمد
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊
🌹 #میلادامامهادے علیه السلام را به ساحت مقدس قطب عالم امکان حضرت مهدی علیه السلام و عاشقان حضرتش وشمااعضای محترم گروه مجمع الذاکرین اهل بیت( ع )را تبریک وتهنیت عرض مینمائیم.🍃🌸
#تبریڪامامزمانم❤️
#مدیریت مجمع الذاکرین
#استاد_صادقی وخادمین گروه🌺🌺
࿇࿐᪥✧🍃🌺🍃✧᪥࿐࿇
🌷به نام خدا وباسلام🌷
🌷نتایج ایمان وعمل صالح
🌷۱.محبوبیت.. ...........۹۶مریم
🌷۲.روزیِ بی حساب دربهشت.۴۰ غافر
🌷۳.غم وترس ندارند...۲۷۷بقره
🌷۴.حیات طیبه، حال قناعت.۹۷نحل
🌷۵.پاداش معادل بهترین عمل.۹۷نحل
🌷۶.رسیدن به فوز عظیم..۹ تغابن
🌷۷.پاداش تمام نشدنی...۶ تین
💕💕💕
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#حدیث_نور
✨امام صادق علیهالسلام فرمودند:
فريب نماز و روزه مردم را نخوريد، زيرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى كند كه اگر آنها را ترك گويد، احساس ترس مى كند، بلكه آنها را به راستگويى و امانتدارى بيازماييد.✨
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸⚘هر دم به دمِ امام هـادی صلوات
هم بر کرم امام هـادی صلوات
🌸🎊🌸
⚘🌸ای شیعه بیا و با ملائک بفرست
ناز قدم امام هـادی صلوات
🌸🎊🌸
🌸⚘هدیه به حضرت هـادی علیهالسلام
چهارده تا صلـوات بفرستیم
🌸🎊🌸
⚘میـلاد بـا سعـادت
دهمیـن اختـر تابنـاک آسمـان
امامت و ولایت امام هـادی علیهالسلام
بـر همـهٔ شمـا عـزیـزان مبـارک⚘
روضه و توسل بسیار جانسوز ویژه شبِ جمعه _ حضرت باب الحوائج علی اصغر علیه السلام _سید مجید بنی فاطمه
آی .... آی .....
به تو گفتم مَکن گریه،نگفتم قهر کن با من ...
نکردی قهر اگر از من،چرا با من نمی جوشی ....
به تو گفتم ندارم شیر،بیا این شیرۀ جانم
و یا این اشکِ چشمانم،چرا آخر نمی نوشی ...
آخ ، به تو گفتم مکن گریه،نگفتم قهرکن با من
چرا برلب زدی ای مونس دل مُهر خاموشی ...
به تو گفتم تبسم کن،بِرویِ من،نه بر پیکان ....
چرا برلب زدی ای مونس دل مُهر خاموشی
خیلی سخته برا یه بابا خودش بچه ش زخمی باشه بخواد یه کاری بکنه ... اما اربابِ ما با تمامِ سختی با دستِ خودش قبرِ بچه ش رو کند ....( دلی هست برا علی نسوزه ....)
همچین که اومد این بچه رو تو قبر بزاره ، یه وقت شنید یکی میگه مَهلاً مَهلاً .... بزار یه بار دیگه بچمو ببینم ....
تا اومد جلو دیدن زینب میگه داداش چرا خاک نمی ریزی ... ببین مادرش رباب داره بال بال میزنه .... صدا زد زینب نگاه کن هنوز چشماش بازِ ...
عصر عاشورا همچین که حمله کردن سمت خیمه ها ، زین العابدین فرمود همه فرار کنند ، اما دیدن پشتِ خیمه ها رباب نشسته ، هر کی میاد یه جور میگه برو ....
( چرا؟ ....) ...
آخه بچم لَحد نداره ...... آخه بچه شیر خواره طاقت نداره .....
این دستا رو بیار بالا بلند صدا بزن ....
یا حسین
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#روضه_حضرت_رباب_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#قسمت_دوم مناجات و توسل امام زمان عجل الله ویژۀ ایامِ محرم _ شب دوم محرم 97_ حاج محمد طاهری↯
آه رسید قافله و خواهری پیاده نشد
به گریه گفت که زینب دگر نمی ماند
در دلش درد بی دوا عمه
در گلو بغض بی صدا عمه
که رسیده به کربلا عمه
همه سرها به زیر تا عمه
میگذارد قدم کجا عمه
پرده از محملش چه بگشاید
صف به صف از فرشته می آید
همه چشم انتظار او باید
آید اینجا نزول فرماید
پشت پرده پراز دعا عمه
اکبرت را گلاب می گیرند
بچه را از رباب میگیرند
رونق از آفتاب میگیرند
تا عمو جان رکاب میگیرند
هست در اوج کبریا عمه
*تا ابی عبدالله سوال کرد، یه عده دور ابی عبدالله و یارانش را گرفتند، نوشتند: یه پیرمردی جلو آمد، مولا سوال کرد پیرمرد میدونی اسم این سرزمین چیه؟ گفت آقا اسم این سرزمین غاضریه است، اسم دیگری هم داره نینوا هم میگن، هریک از اسمها را سوال کرد، ابی عبدالله گفت: آیا اسم دیگری هم داره؟ گفت: آقا جان! اینجا را کربلا هم میگن، یه مرتبه ارباب صدا زد: "اعوذ باالله من الکرب والبلا" اسم کربلا اومد زینب زیر و رو شد...*
حال اینجا کلافه اش کرده است
چند معجر اضافه آورده است
ازدل خویش روضه پرورده است
جگرش خون و سینه پردرد است
چنگ زد دامن برادر را
بوسه ای زد دوباره حنجررا
ونشان داد سمت دیگر را
نخلها را نه حجم لشکر را
ناله ای زد زکربلا عمه
*گفت: داداش! چکار کنم دلم شور میزنه آخه؟*
اینجا به سرت بی حساب میریزند
بی حساب کتاب میریزند
پیش چشم تو آب میریزند
سرطفل رباب میریزند
غرق در نوحه و نوا عمه
*میگی چرا دلم شور میزنه؟...*
آخه ته گودال گیر می افتی
گیرشمشیر و تیر می افتی
دست مشتی حقیر می افتی
نخ نما چون حصیر می افتی
چه کند پایِ بوریا عمه
بعد تو به غیر شامی نیست
خواهرت هست جز حرامی نیست
حرمت و احترامی نیست
آتش افتاده و خیامی نیست
چادرش زیر دست و پا عمه
____________
#حاج_محمد_طاهری
#شب_دوم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#روضه_ورود_به_کربلا
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 پاداش عظیم اطعام روز عید غدیر
حجت الاسلام والمسلمین #حسینی_قمی
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱
╭═⊰🍂🌺🍂⊱━╮
@majmaozakerine
╰═⊰🍂🌺🍂⊱━╯
↙️⏺#روضه جانسوز_حضرت رقیه سلام الله علیها
ا#ی باد صبا...یکی یه دونه دخترم
ای باد صبا ...من از بابام بی خبرم
ای باد صبا...اگه ببینم بابامو
میگم بابایی...گمشده سنجاق سرم
من
اگه خدا قسمت کنه...بازم بابامو ببینم
ناز می کنم ...براش میرم...روی زانوهاش میشنم
اگه زانویی باشه حالا،،،
اگه خدا قسمت کنه...بازم بابامو ببینم
ناز می کنم ...براش میرم...روی زانوهاش میشنم
شبا می گردم توی خواب...
دنبال بابام...همیشه
نمی دونم زیارتش...برا چی تعبیر نمیشه
آه...من ...پری بودم...دلبری بودم
حالا...جام روی... خاکه بیابونه
آه ...نیمه جان در دشت...
اون شبی که ،،،افتادم گم شدم،،،،
آه ...نیمه جان در دشت...رنگ و روم برگشت
لاله دارم بر...موی پریشون...موی پریشون
ای باد صبا...غم بسته...راه گلومو
من دیدم ،،،شماهم دیدی،،،بچه کوچولو،،بابا ومادرشم،،،که با هم دعواشون بشه ،،،اینقد وحشت میکنه،،،کاری باهم ندارنا،،،باهم دارن دعوا می کنن ،
اون گوشه کز می کنه می ترسه،،،
ای باد صبا...غم بسته...راه گلومو
ای باد صبا...غم بسته...راه صدامو
تو این هیاهو...گم کرده ام،،،دست وپامو
ای باد صبا...
ای باد صبا...یه حسرتی ...رو دلمه
وقتی که می رفت...نشد ببوسم بابامو
وقتی که می رفت...نشد ببوسم بابامو
خانم زینب دید،،،
روضه خون داره روضه می خونه،،توهم سرت رو زانوته ،،،داری گریه میکنی،،،تو عالم خودتی،،،
گوش میدی وگریه میکنی،،،
یه وقتایی ام،،،صدای روضه خون قطع شد،،،یه چند ثانیه ای صبر میکنی،،،میگی داره مکث میکنه،،،نفس میگیره،،،شعرش یادش بیاد،،،
ولی وقتی دیدی طولانی شد،،،سرت وبلند میکنی،،ببینی چه خبر شد؟چرا نمی خونه؟
روضه خونه خرابه،،داشت روضه می خوند،،،یه وقت دیدن،،،صداش قطع شد،،،دیگه صداش نمی یاد،،بی بی زینب اومد سراغش،،،
دید داره جبران مافات میکنه،،،لباشو گذاشته ،،رو لبای بابا،،،
توی مدینه،،،بروبیا یی ...داشت بابا
لباس نو و...گوشواره می خرید برام
از بسکه بودم...بر سر دوش عمو جون
ای باد صبا...به خاک نمی رسید ...پاهام
اما !!!!
ولی حالا همه دارن...منو به هم ...نشون میدن
ولی حالا همه دارن...به من ...اشاره میکنن
منو بهم نشون میدن...قلبمو... پاره می کنن
وقتی ...میون کوچه ها......بابا،،،
وقتی ...میون کوچه ها...می ترسیدم...می لرزیدم
گوشواره هامو... تو گوشه...یه دختره...شامی دیدم