eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
48هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
389 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 @majmazakerinee مدیریت👇 @khadeemeh110 تبلیغات پزشکی نداریم❌ https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
@babolharam_ir4_5985319978205709343.mp3
زمان: حجم: 1.91M
🎤 ┄┅═══••↭••═══┅┄ (داری میری از کنارم ای پدر دلگیر و خسته فاطمه برات بمیره کی پیشونیتو شکسته)۲ یه عمریِ بارِ....محنت میبردی برای دینتِ...هی سنگ میخوردی۲ هر شب اشکاتو میدیدم از اون چشمای ترِت ریخت (دیدم تو کوچه خاکستر نامرد روی سرت ریخت)۲ (من میترسم این جماعت حرمتی نگه ندارند برای بردنِ حیدر تو خونه م طناب بیارن)۲ اگه حریفِ...چهل نفر شم باید براش من...سینه سپر شم۲ بابا...بابا....من طاقت ندارم... حیدر رو من اسیر ببینم حتی اگه من تو آتیش رویِ خاک من از پا بشینم این دم آخر حسینم ۲ به روی سینه ت نشسته یادته که روضه خوندی برام از نیزه شکسته یادته گفتی از اون جنایت؟ هزارو نهصد زخم و جراحت از موقعی که روضه شو برام خوندی هر شب خوابشو میبینم رو خاک....داره میره از حال نامرد پیکرِ حسینو پشت و رو کرده تو گودال...‌ شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه *اونام که تازه برگشتن باز دلشون تنگ حرمه....اصلا خاصیت حرم ابیعبدالله همینه...* شب جمعه خاطراتِ کربلا دل میسوزونه دوباره کنار گودال فاطمه روضه میخونه با لب عطشان رو خاک رها شد پیکر عریان رو خاک رها شد ای وااای پیرهنش رو بردن ای وااای ای خدا سرش کو *هی به سینه میزنه زهرا میخونه:* امون ای دل....ای دل....امون ای دل...ای دل.... ﴿
|⇦•نحنُ جُنودُ مُعَسکرِ الحسین .. تقدیم به ارواح طیبه شهدا خصوصا اجرا شده توسط حاج محمدرضا طاهری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ نحنُ جُنودُ مُعَسکرِ الحسین بدم‌المظلوم از خط علی هرگز کوتاه نمی‌آییم بدم‌المظلوم با لشگر قداره ما راه نمی‌آییم خواهش نمی‌کنیم اصلاً با دشمن اباعبدالله سازش نمی‌کنیم اصلاً اگر آرامیم اگر خاموشیم ولی روزی که، امام امت بفرماید ما کفن می‌پوشیم ما نوکر امام حسینیم فرمانبر امام حسینیم پشت سر بقیة الله در لشگر امام حسینیم نحنُ جُنودُ مُعَسکرِ الحسین ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
*روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت اُختُ الرضا حضرت فاطمۀ ➖➖➖➖➖➖➖➖ وقتی (حضرت معصومه) ازدنيا رفت،همۀ اهلِ قم عزادار شدند ... بزرگانِ قم ، علماء همه جمع شدند ، بر بدن نماز خواندن ، خانم هایِ محترمۀ قم اين بدن رو غسل دادن و كفن كردند، تا اينجا كار زياد سخت نبود،اما مي خوان بدنِ بي بي رو روانه ي قبر كنند،چه كار مي خوان بكنند؟ ... يه وقت ديدن از راه دور دو سوار شتابان خودشون رو رسوندن ، بعضی ها نوشتن يكی از اين سوارها علی بن موسی الرضاست ، ديگري هم جواد الائمه است ... اومدن بر بدن نماز خوندن، يه نفر واردِ قبر شد ، يه نفر ديگه اين بدن رو روانه ي قبر كرد، دو تا محرم بايد باشند بدن خانمي رو روانۀ قبر كنند ... اميرالمؤمنين كنار بدنِ زهرا نشسته، دور وبرش رو نگاه كرد ، سلمان و اباذر و مقداد كه محرم نيستند ... حسنين كه در سنِ خردسالي اند ... خدايا علی چيكار كنه؟ ... يه وقت ديد دو تا دست از قبر بيرون اومد ... دست ها شبيه دستِ پيغمبرِ ، يعني علي جان امانتيم رو بهم برگردون ... يه حرفی اينجا اميرالمؤمنين زده خيلی دلها رو ميسوزونه ، عرضه داشت يا رسول الله : فاطمه ات كه با من حرفی نزد ، چيزی به من نگفت ... تو از زهرا سئوال كن ، چرا صورتش نيلی بود؟... چرا پهلوش شكسته شده بود ؟....
|⇦•صاحب عزای خون خدا .. و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب شهادت حضرت زینب سلام الله علیها حاج محمد طاهری ೋ ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ وقتی که هست چشم تر تو مطاف اشک گم می‌شود دوباره دلم در طواف اشک چشمان بی‌قرار من و اعتکاف اشک آقا بخر مرا به همین دو کلاف اشک این اشک‌ها شده همه‌ آبروی من چشمی گشا به روی من ای آرزوی من ای طلعه الرشیدۀ من ایها العزیز ای غره الحمیدۀ من ایها العزیز ای نورِ هر دو دیدۀ من ایها العزیز خورشیدِ من سپیدۀ من ایها العزیز امشب بیا که روضه بخوانی برایمان صاحب عزای خون خدا صاحب‌الزمان امشب بیا و با دل خونین جگر بخوان از ماه خون گرفته و شق‌القمر بخوان از شام بی‌کسی و شب بی‌سحر بخوان از روضه‌های عمه‌تان بیشتر بخوان وقتی که چشم‌های تو از غم لبالب است آئینه غریبی و غم‌های زینب است این خاک غرق ندبه و آه است العجل‌ هر صبح جمعه چشم به راه است العجل آل عبا بدون پناه است العجل بر روی نیزه‌ها سر ماه است العجل یا این دل شکسته‌‌ی ما را صبور کن یا از برای زینب کبری ظهور کن شاعر : یوسف رحیمی
|⇦•غصه دارم که چرا ... و توسل با خدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ حاج‌محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا رمضان آمده و حال بکا نیست مرا روزگاری به هوای همه کس بال زدم پر پرواز به درگاه شما نیست مرا * حال خودمو میگم. ان شاءالله که تو با این حال نباشی...* معصیت عادت من گشته و حالم خوش نیست لذتی در سحر نافله ها نیست مرا دست من خالی و هر بار تظاهر کردم کوله باری به جز از کبر و ریا نیست مرا چه کنم تا که جوابم نکنی یا الله بارالها به گمانم که بنا نیست مرا... *حالا خودت باقیشو بگو...* به حسین تو قسم قافیه را باخته ام اقتدایی به طریق شهدا نیست مرا * آخ! چقد دل آدم اینجا باز میشه...* روزی امشب ما دست کریم است کریم در کرم خانه ی او چون و چرا نیست مرا گوش این طایفه آواز گدا نشنیده * مگه میشه کسی در خونه امام حسن علیه السلام بره دست خالی برگرده. یا امام حسن امشب اینو از شما میخوایم...* قسمتم کن سحری گوشه ی بین الحرمین هوسی جز سفر کرب و بلا نیست مرا : علیرضا خاکساری
|⇦•طایر قدسم... و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ طایر قدسم و بشکسته زکین بال و پرم آسمان سوخته از آه و سرشک بصرم من جگر پاره‌ی زهرا و علی هستم آه به همین جرم شده پاره تمام جگرم * اون عزیز اینطوری می‌فرمود. مرحوم حاج آقای رجبی می گفت، نقل از ایشون. روضه ابی عبدالله همگانیه. همه می تونن گریه کنن، ولی تو روضه امام حسن، اگر می بینی نمیتونی گریه کنی به چشمات التماس کن، بگو آبرو منو پهلو حضرت زهرا سلام الله علیها بخر. مادرش زهرا خیلی دوس داره برا پسرش اشک بریزی...* با همه غربت خود فاطمه را داشت علی حق گواه است که مظلوم‌ترم از پدرم یار بی مهر مرا قاتل و خانه مقتل زده از زهر جفا بر دل و بر جان شررم * گریه کردی، برا پاره های جگر من گریه کردی اما نه روضه من اینه که میخوام براتون بگم...* سالیان است که بگذشته از آن وقعه ولی صحنه‌ی کوچه و سیلی نرود از نظرم تیرها بر بدنم خورد ولیکن یادِ پهلوی فاطمه و خونِ روی میخ درم * نگاه کرد دور تا دور بسترشو. همه دارن گریه میکنن. اما ایراد به اباالفضل نگرفت. ایراد به زینب کبری نگرفت. ایراد به ام کلثوم و برادرای دیگه نگرفت. تا نگاه کرد دید ابی عبدالله داره اشک میریزه. فرمود: حسینم تو گریه نکن عزیز دلم." لا یوم کیومک یا اباعبدالله"...همین یه بیت روضه من. روضه ای که امام حسن علیه السلام داره میگه...* گیسویم گشت سپید از غم زهرا امّا از جفا چنگ نخورده‌ست دگر موی سرم : محمود اسدی شائق * بابا برای این موی سر فقط امام حسن علیه السلام گریه نمی کرد. مادرش زهرا کنار گودال نگاه میکرد هی میگفت...* یادش بخیر موی تو را شانه میزدم افتاده دست شمر همه خاطرات من * ای حسین ...* ↫
. |⇦•مادر بزرگ‌ کرب و بلا... حضرت خدیجه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── مادربزرگ کرب و بلا جان تو قسم با هر فراز روضه به لب جان من رسید *مگه میشه مادرش زهرا بیاد کنار گودال، مادربزرگ نیاد؟اصلا هرجا فاطمه میره،چهار زن بهشتی همراهیش می کنند‌ یه دونه اش مادرش حضرت خدیجه هست* گودال قتلگاه کجایی دم غروب کار کبوتر تو به پرپر زدن رسید بیش از هزار و نهصد و پنجاه ضربه خورد بر تک تک سپاه کمی از بدن، رسید.... از دور پیکرش، همه با دست پر روند *خدیجه سلام الله دل نگران بود گفت میخوام وصیت کنم من رو داخل عبا بگذارند..همین عبا نه..اما یه عبای دیگه پیغمبر..روایت داریم ابی عبدالله آمد میدان، با عبای پیغمبر آمد...این عبا تو کربلا چه کارا که نکرد...هرچی نگاه به بدن جوونش کرد، دید این بدن جمع نمیشه.عبا رو انداخت ارباب یک گوشه ای ایستاد،گفت:جوونای بنی هاشم بیاید، بدن رو بچینید، مرتب بشه...دوباره به کار آمد عبا...از میدان تا خیمه ها دیدند بچه رو زیر عبا گرفته...یه قدم میاد،یه قدم برمیگرده...عاقبت این عبا چی شد؟! * از دور پیکرش، همه با دست پر روند بر یک نفر عبا و یکی پیرُهن رسید.... «یا حسیین....» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. |⇦•با غل و زنجیر... و ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── با غل و زنجیر دور دست و پا آخرش هر طوری که بود اومدم خدا هیچ کسی جز تو محلّم نمی داد تا تعارفم زدی زود اومدم حالا که من اومدم خودت بگو روسیاه با چشم گریون می خری خیلی وقته پشت در معطلم درو وا کن خدا مهمون می خری ؟ معصیت حس خوبی بهم نداد حال خوب سحر و ازم گرفت بغلم کن منو تحویلم بگیر آخه قهر تا کی خدا دلم گرفت برا عاقبت به خیر شدن باید از همه غیر خودت فرار کنم اگه امشب منو عفوم نکنی با شب اول قبر چی کار کنم ؟ یه کاری کن که شب اول قبر رو لبم ذکر خدا خدا بیاد قسم میدم منو تنها نذار زود خبر بده امام رضا بیاد بیا امشبو به جای غضبت مهربونیتو بهم نشون بده آی اونی که به بدا امون میدی یه بار دیگه بهم امون بده تو بزرگی، پس بزرگی کن برام جلو خوبات، بدیمو وجب نکن جونمو بگیر ولی جونِ حسین با عقوبتت منو ادب نکن تو رو به جون اونی قسم دادم که تو گودالم تو رو صدا می زد قربونش برم نه واسه ی خودش واسه خاطر ما دست و پا می زد *برا اینکه دست ما رو بگیره.. از شما فقط آقاتون یه خواهش کرد "شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی" اونم برا اینه که از ما دست بگیره آقامون که اگر آب گوارا خوردی یاد لبای تشنه من باشید.اومد پهلو امام صادق (ع)گفت :آقا بیچاره شدم شب قدر رو از دست دادم خوابم برد ،حضرت فرمود:نه بیچاره هم نشدی یه عملی داری تو نامه عملت ثبت شده خیلی گران بهاست این عمل ..آقا خواب موندم، گفت: نیمه شب از خواب بیدار شدی تشنه بودی وقتی یک جرعه آب نوشیدی گفتی" صلّ الله علیک یا ابا عبدالله ،لعن الله قاتلیک یا ابا عبدالله"* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. |⇦•بهار من بیا... و توسل با روحی له الفدا اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری ●━━━━━━─────── بهار من بیا تا که بهار آید به جان من و گرنه بی تو این نوروز هم باشد خزان من بیا که با تو مهر و ماه را دارد به دستانم و بی تو یک ستاره هم ندارد آسمان من آقا گرفته ظلم سر تا پای دنیا را نمی آیی؟ عدالت را بگستر در جهان ای بیکران من به اشک کودکان بی پناه و خسته ی غزّه زمان را کن به تسخیر خود ای صاحب زمان من بیا و شیعه را دل شاد کن با خنده های خود بیا! ای شاه کعبه ای امام جمکران من همین که یاد تو کردم به روز اوّل سالم ، بهاری شد جهان و زندگی و جسم و جان من *چقدر خوبه آدم روز اوّل سالشو با امام زمان شروع کنه، الحمداللّه امشبم اجازه دادی صدات کنم.. آقا جان ما جایی رو جز در خونت نداریم* همه موسم تفرّج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نِه بنشین کنار جویی شکند اگر دل من به فدای چشم مستت سر خمّ می سلامت شکند اگر سبویی .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•غنچه پرپر گشته بود... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود پشت در جان علی مرتضی ،افتاده بود دست مولا بسته بود بیت ولایت سوخته شاید یکی بگه چقدر بیرحمی ایشالله این درست باشه.بابا دست بسته باشه،اون چیزی که شیخ جعفر میگه نباشه.میگفت : دیدم عمامه مولا را دور گردن...* دست مولا بسته بود و بیت ولایت سوخته آیه ای از سوره ی کوثر جدا افتاده بود گوش ناموس خدا شد پاره چون برگ گل گوشواره من نمیدانم کجا افتاده بود *فقط امام حسن دید ،مادر داره با دست رو خاکا میگرده..* آه آه آه! دست قنفذ رفت بالا، باروی زهرا شکست. پای دشمن باز شد، زهرا ز پا افتاده بود مجتبی در آن میانه رنگ خو درا باخته لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود «وای مادرم،مادرم،مادرم،مادرم» آخ فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت اما کل قران در میان کوچه ها افتاده بود *شب مجیر بود اجرنا من النار یا مجیر گفتیم حالا باهاش گریه کن..* کاش ای آتش بسوزی در شرار قهرحق آخ حُرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود؟ *آه امام زمان فقط متوجه این بیت میشه،خود حضرت با این گریه میکنه امشب...* مادر مظلومه میپیچید پشت در به خود دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود کل محل را دود گرفته زندگی کی داره می سوزه ماه داره با ستاره می سوزه چرا کسی آب نمیاره حجم آتیش خیلی زیاده شعله الان چادر و میگیره همسایه ها به چی شدن خیره آخه سوختن زن دیدن داره اینجا مگه خونه ی گلها نیست این که زیر پاست مگه زهرا نیست عجب زمونه ای خدایا از جا دراومده در خونه دیوا را هم پر از رد خونه دیگه چه خونه ای خدایا! *چشم باز کرد، پشت در با چه وضعی انشاءالله همه این چیزایی که ما میخونیم دروغ باشه. اگه در کنده شده باشه،فاطمه هم پشت در باشه چهل نفرم از روی این در رد شده باشه از یه زن معمولی نمیگمااا..کسی که پشت در بچه اشو سقط کرده.پهلوشو شکستن..اما این بی بی تا چشمشو باز کرد. نگفت آخ پهلوم آخ بچه ام.. گفت: اسما علی را کجا بردن؟گفت خانوم دارن تو کوچه ها میبرنش..یه یا علی گفت ،از جا بلند شد،اومد دید دارن مولارو میبرن..تا دید دارن امیرالمومنین را میبرن کمربند مولا را گرفت،گفت مگه زهرا مرده باشه.به یه اشاره دست فاطمه، چهل تا از مردای نامی عرب رو زمین میافتادن. نانجیب گفت: اینجا ایستادین، آبرو تونو یه زن ببره..نگم چه کردن، یکی با غلاف شمشیر یکی با تازیانه میزنه..دست گداییتو بالا ببر یا زهراااا...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *می‌خوای گریه کنی باید برای اینا گریه کنی* عزیزان خدا را خوار دیدم میان مجلس اغیار دیدم چهل منزل که نه.. عمری حزینم چهل سال است من چله نشینم شبانه روز یاد اربعینم همیشه چشم خود پربار بینم *آقا جان امشب شما روضه بخون ما پا به پات گریه کنیم ..* شده اشکم روان با که بگویم غم هفت آسمان با که بگویم از این داغ گران با که بگویم حرم را بر سر بازار دیدم الهی که زنی مضطر نماند میان کوچه بی یاور نماند اگر هم ماند بی‌ معجر نماند خودم این درد را ناچار دیدم ازین غصه گریبان می‌دهم چاک میان خنده‌های قوم ناپاک عقیله، عمه‌ام را بر روی خاک به زیر کعب نی بسیار میزد نرفت از تن نشان سلسله نه نرفت از گوش صوت هلهله نه نرفت از خاطر من حرمله نه از آن ملعون غمی دشوار دیدم به روی سینه ی بابا دویدن تنش را سمت گودالی کشیدند سرش را با چه زجری می‌بریدند خودم دیدم اگر ناچار دیدم *اشاره روضه‌ام هم همین باشه، گفت برم آقامو خوشحال کنم از کوفه با شتاب خودشو رسوند مدینه..گفتم برم پهلو آقام اگر اینو بگم حضرت لباس عزا را از تن بیرون می‌کنه .آقا جان !چشمت روشن مختار قیام کرده قتله باباتو همه رو به سزای اعمالشون رسونده. یک به یک گفتم شمر را گفتم همه رو گفتم دیدم. آقا شروع کرد گریه کردن.. گفتم آقا خوشحال نشدی. گفت خدا رحمت کنه مختار رو من یه سوال دارم ازت به من بگو آیا حرمله را هم گرفتن؟ گفتم آقا من همه رو گفتم چطور این نانجیب.. فرمود: نمی‌دونید چه دلی از ما سوزوند. آخه مگه شیرخواره چقدر آب می‌خوره نذاشتن حرف بابام تموم شه، این نانجیب جیگر بابامو آتیش زد..* ای حسین