.
|⇦•شب جمعه کنار ششگوشه ..
#روضه_زائر_اربعین به نفس حاج مهدی سلحشور
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
شب جمعه کنار ششگوشه
دل من حالت عجیبی داشت
میشنیدم صدای قلبم را
چشم من حس بیشکیبی داشت
حرمش از ملائکه پر بود
انبیا در طوافِ ششگوشه
و ثوابِ هزار حج را داشت
به خدا هر طوافِ ششگوشه
شب جمعه ضریحِ اطهر او
غرق نور حضور فاطمه بود
به خودم آمدم و فهمیدم
بر لبم این نوا و زمزمه بود:
«شبهای جمعه فاطمه، با اضطراب و واهمه
آید به دشت کربلا، گردد به دور قتلگاه
گوید حسین من چه شد، نور دو عین من چه شد...»
سمت پایین پا که میرفتم
ناگهان چشمهایِ من تر شد
آنقدر اشک ریخت تا آخر
روضهخوان علی اکبر شد
یک به یک گفت روضهها را تا
پایِ ششگوشه از نفس افتاد
آه گویا کنارِ پیکر او
حضرتِ عشق ناله سر میداد:
«جوانانِ بنی هاشم بیایید
علی را بر در خیمه رسانید
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر درِ خیمه رسانم..»
از نگاه پر از تلاطم من
زمزم عشق و اشک جاری شد
آه از خیمه تا کنارِ فرات
عطش و داغ مشک جاری شد
خنکای شریعه هم میخواند
دم به دم از غریبیِ سقا
همنفس با صدایِ موج فرات
مادری دم گرفته بود آنجا:
«سقایِ دشتِ کربلا اباالفضل
دستش شده از تن جدا اباالفضل.. »
آن طرفتر نگاه میکردم
شِکوِه و اشک، ناله و گله را
میشنیدم کنار غربت تلّ
دم به دم ضجههای سلسله را
ناگهان در حوالیِ گودال
محفل گریههای زینب شد
زینب آمد کنار ششگوشه
کربلا کربلایِ زینب شد
رفت قلبم کنار بالا سر
آه انگار سر به پیکر نیست
همهٔ کائنات میلرزند
گوش کن این صدای خواهر نیست؟
«این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست...»
ــــــــــــــــــ
#حاج_مهدی_سلحشور
#روضه_شب_جمعه
#روضه_امام_حسین
#اربعین
➖➖➖➖➖➖
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سبک_روضه /*بخش سوم صوت*
#روضه_امام_حسین
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پناهی نداری
یکی نیست بگه تو گناهی نداری
سپاهی نداری
نزن دست و پا دیگه راهی نداری
نگام میکنی
داری با رگای بریده صدام میکنی
دَمِ آخری توی گودال دعام میکنی
نگام میکنی
نگات میکنم
دارم با صدای گرفتم صدات میکنم
یه فکری برا زخم روی لبات میکنم
نگات میکنم
دلم بی قراره
یکی شمر و از قتلگاه در بیاره
یه نامرد دوباره
میخواد از تنت رد شه اما سواره
سرت جنگه و
دیدم دامن پیرمردا پر از سنگه و
توی قتلگاه جا برا نیزهها تنگه و
سرت جنگه و
*شاعر: #محمد_صادق_باقی_زاده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
📋تلاش کرد نَیُفتَد؛ ولی ز پا افتاد
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع)
.....................................................
.(نادرشاه افشار وارد حرم مولا شد ، یه گدایی بود عمری گدایی میکرد در خونه امام رضا ، نابینا بود گدایی میکرد تو حرم امام رضا ، جلو نادرشاه اومد گفت : بهم کمک کن! گفت چند ساله داری گدایی میکنی تو حرم امام رضا ؟ گفت ۳۰ ساله من دارم گدایی میکنم . نادرشاه بهش گفت ۳۰ ساله اینجایی بی عرضه هنوز شفای چشماتو نگرفتی! گفت برم برگردم نابینا باشی میدم سرتو بزنن! پرسید این آقا کی بود ؟ بهش گفتن نادر شاه افشار ، شنیده بود این چه آدمیه !
بدو بدو اومد کنار قبر صدا زد یا امام رضا ۳۰ ساله داری نون میدی بهم یه بار در خونت نیومدم ، اما این بار بیناییمو ندی سرمو میزنه ، گفت آقا یه روز بهم بینایی بده نمیخواد تموم عمر بدی ، من میترسم سر از تنم جدا کنه ، داشت از حرم بیرون می اومد یه وقت دید چشاش باز شده آقا ما هم عمریه نوکریم آقا خیلی از شما به ما گفتن آقا !.
میدونی چرا عباشو کشید رو سرش ، شروع کرد اومدن ، امام صادق قربونش بریم خیلی غصه داره امام رضا بود، گفت غریب شهید میشه پسرم ، مظلوم شهید میشه پسرم ، غریب یعنی کی؟ هرکی از مادر جدا بیافته . وقتی از مدینه حرکت می کرد فرمود واسم بلند گریه کنید ! گفتن آقا پشت سر مسافر که گریه نمیکنند؟ فرمود مسافری که امید برگشت نداشته باشه اومد از مدینه طوس غریب جدا از مادرش فاطمه جون داد .
فرمود اگه حال و روز منو ببینن شیعیان ساکت نمیشینن یه درگیری بزرگی میشه ، خونشون ریخته میشه ، فلذا عبا رو ، رو صورتش گرفت ، مظلومانه هی زمین میخورد تا خونه اومد ، شاید یه عده اومدن آقا اجازه هست کمک کنیم ؟ نه چیزی نیست دارم میرم خونه! اما زهر یه طوری بود امام حسن چند بار مسموم شد این بار آخر از محرم تا صفر تو بستر افتاد بعضی اهل بیت و سم دادن ۱۰ روز ۶ روز اما آقا امام رضا به یه نصف روز نکشید ، «يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيم»
مثل مار گزیده «و جَعَلَ یَتَقَّلَبُ شِمالاً و یَمیناً» هی به خودش میپیچید .).
تلاش کرد نَیُفتَد؛ ولی ز پا افتاد
شبیهِ مادر خود بین کوچهها افتاد
چه خوب شد که مسیرِ عبور، خلوت بود
کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد
شبیهِ چادرِ خاکی، عبا شده خاکی
به پایِ خویش نیفتاد، بی هوا افتاد
میانِ حجرهی در بسته دست و پا میزد
.(فرمود اباصلت درا رو ببند کسی نباشه).
چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد
* * *
کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد
.(کفپوش حجره رو کنار زد رو خاک افتاده داره دست و پا میزنه ، میگه رفتم بگم آقا چرا؟ اینطور؟ دلیلشو فهمیدم هی داره صدا میزنه حسین!).
به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد
میانِ آن همه قاتل، یکی جلو آمد
به ضربِ نیزهی او، شاه از صدا افتاد
کنارِ گودیِ گودال مادرش میدید
.(فرمود اگه میخواید گریه کنید واسه جد غریبم گریه کنید!).
محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد
به اسبها همگی نعل تازه کوبیدند
به این دلیل بدن بینِ بوریا افتاد
.(فردا ببینید زنای نوغانی شاهکار میکنند ، مهریهها رو پس دادن ، جهیزیهها رو فروختن ، شنیدن پسر زهرا شهید شده ، تشییع جنازه باید با شکوه باشه ، چقد گل آوردن ، زنا اومدن ، برات بمیریم حسین تشییع آقامون چطور بود ؟).
میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند
سرِ بریدهی آقا ز نیزهها افتاد
شاعر : #قاسم_نعمتی
............................................
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
⬇️
📋یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع)
.....................................................
.(فرمود پسر شبیب «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ»
واسه حسین گریه کن آخه خیلی بدجوری کشتنش جد ما رو).
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
.(فرمود اینقدر آقا رو سخت کشتن «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
یه طوری گریه میکنیم «وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا أَرْضُ كَرْبَلاَءَ »
اشکامون میاد ، این مژههامون میکنه ، آقا ؟ آقای ما رو ذلیل کردن عین روایته «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
.(امام صادق فرمود : اینکه آقا میفرماید ۱۹۵۰ زخم آخه مگه بدن یه آدم چقدر جا داره ؟ مگه میشه این همه زخم ؟ می گه محاسنش آقا از شدت گریه خیس شد ، فرمود : آره میشه آخه هی شمشیر جای شمشیر زدن!).
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
شاعر : #محمود_اسدی
............................................
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حاج مسعود پیرایش
سال ۱۴۰۲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه_امام_هادی (ع)
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
#روضه_حضرت_علی_اکبر (ع)
خبر گریه ی گرفتاران..
میرسد شب به شب به دلداران
این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصه یاران
نخ تسبیحشان که میچرخد
سرِ پا میشوند بیماران
سر به دیوار اهل بیت زدیم
خوش به احوال سر به دیواران
ما گنهکارهای آلوده
پشتمان گرم شد به غفاران
دل ما تنگ سامرا شده است
ما و آقا و نم نم باران!
ما طلبکار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بدهکاران
.(آقا رو دید جای خلوت ، خوب فرصتیه یابن فاطمه رو نگه داشت ؛ آقا بدهکاریم زیاده ، هی تهدیدم میکنن زن و بچه مو میترسونن یه کاری کن برام ! آقا فرمود من که چیزی ندارم منو از مدینه آوردن سامرا منم غریبم تو این شهر ، آقا یه کاری کن گفت هرچی بگم قبول می کنی ؟ گفت بله ، گفت برو یه کاغذ و دوات بیار ، برات بنویسم ، نوشت من به این آقا مثلاً ۳۰ هزار دینار بدهکارم !
گفت آقا چیکار کنم ؛ گفت فردا بیا مجلس متوکل منم اونجام از در بیا بگو ای مرد چرا بدهکاری تو نمیدی ! گفت آقا آبروتون ؛ گفت به خاطر آبروی من بدهکاری تو میده ؛ وارد جلسه شد داد زد چرا بدهکاری تو نمیدی اشاره کرد به آقای ما یابن الحسن ! متوکل گفت : چیه چی میگه ؟ آی متوکل من به این آقا بدهکارم ! گفت چقدر بدهکارید ؟ گفت ۳۰ هزار دینار گفت ۶۰ هزار بهش بدید دو برابر بهش بدید این آقا مهمون منه ؛ آقا دست مون به دامنت آقا.)
یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران
شیرها پوزه میکشند به پات
تشنه ی کشتن تو خونخواران
اهل عالم غم و محن بس ماست
این که بی کس شده همه کس ماست
.(نانجیب هر چند وقت یه بار میفرستاد می اومدن خونه امام هادی ؛ یه وقت متوجه شد صدا میاد دارن میان داخل خونه ، چراغ دستی و آورد نور نیست نگاه کرد دید دشمن بالا دیواره جلو آمد و گفت عزیزم خوب نگاه کن زیر پاتو ! زمین نخوری
آقا شما که بر دشمنات هم نظر داشتی آقا).
گرچه از زهر حال مضطر داشت
به دلش داغهای بدتر داشت
.(تا زهر رو به آقا خوراندن یه وقت افتاد رو زمین اینقدر این زهر زود اثر کرد همه بدنش رو گرفت!).
حجره از ناله ی انا العطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت
علی بن جواد این آخر
ذره ای خاک کربلا برداشت
.(خیلی امام هادی حسینه ، یه وقت تب کرد آقا ، به ابوهاشم فرمود : برید زیر قبه جدم واسه شفام دعا کنید ، شیعیان گفتند آقا شما امام هستین ، فرمود خدا دعا زیر قبه جدم و خیلی دوست داره).
آب شرمنده ی لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت
انقدر بین حجره می غلطید
جای خونمردگی به پیکر داشت
.(«یَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ اَلسَّلِیمِ» مثل مار گزیده به خودش می پیچید خودش روضه خونه مادرش اینجور می فرماید ، میگه تو مدینه شر به پا کردن در خونه مادر ما رو آتیش زدن
آن چنان محکم به صورت مادر ما زد صورت مادرمم کبوده
چند بار اومدن آقا رو با لباس در منزل بدون عمامه و عبا با پای برهنه کشان کشان بردنش ، خودشون سوار بر مرکب آقا پشت مرکب می دوید ، یه وقت وارد مجلس متوکل شد دید نانجیب داره شراب میخوره گفت بیا بخور یه مقدار!).
بعد ازآن مجلس شراب فقط
از غم عمه دیده ی تر داشت
.(من مرد بودم رفتم داخل مجلس شراب راوی میگه وقتی دیدم تو مجلس یزید فقامت زینب بنت علی بن ابی طالب یه وقت زینب پا شد سرپا معمولاً خانوم میرفت یه گوشه کسی نشناسنش ، نانجیب نریز شراب و ، این لب و دهان و پیغمبر می بوسید).
این لباسش اگر چه خاکی شد!
باز آقا لباس دیگر داشت!
گرچه سردرد اذیتش میکرد
هرچه هم بود لااقل سر داشت
دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت؟!
.(فهمید قبر سید شهدا کجاست! چند بار دستور داد قبر آقا رو به آب بستن شخم زدن گندم کاشتن اثری نمونه ، هر موقع حیوونا رو میبردن اونجا اونا رو قبر مطهر که میرسیدن می ایستادن اینجا جای شریفیه نانجیب ای کاش پا رو سینت نمی ذاشت
ارباب یه وقت چشماشو باز کرد گفت میدونی کجا نشستی؟ بالاترین جای عالم نشستی گفت میدونم یابن فاطمه).
دخترش گرچه داغدارش بود
پشت صد پرده بود معجر داشت
روضه من فقط همین جمله ست
پسرش را کنارش آخر داشت
کربلا داغ بر دلم خورده
وای از آن تشنه ی پسر مرده!
شاعر : #سید_پوریا_هاشمی
اي پسر من پدر پير تو ام
پدر پير و زمين گير تو ام
خیز از جا آبرویم را بخر
عمه را از بین نامحرم ببر
.
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
*بخش سوم صوت*
#روضه_امام_حسین (ع)
با نوای حاج سید رضا نریمانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای وای پُر از زخمی، ای وای پُر از خونی
عطشان اگه بودی، عریان نمیمونی
نترس اگه غارت شده پیرهنت
چادرم و میندازم رو بدنت
منم شبیه خیمههات میسوختم
کاشکی خودم برات کفن میدوختم
خدای من؛ خدای من، عریانه بچهی باحیای من
خدای من؛ خدای من، ببین چقد تنهان بچههای من
خدای من؛ خدای من، سر بریدن بچهم و روی پای من
خدای من؛ خدای من، به هیچ کسی نمیرسه صدای من
*شاعر: #حمید_رمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
.
|⇦•با غل و زنجیر...
#زمزمه و #مناجات_با_خدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده #شب_دهم_رمضان به نفسِ حاج #محمدرضا_طاهری
●━━━━━━───────
با غل و زنجیر دور دست و پا
آخرش هر طوری که بود اومدم خدا
هیچ کسی جز تو محلّم نمی داد
تا تعارفم زدی زود اومدم
حالا که من اومدم خودت بگو
روسیاه با چشم گریون می خری
خیلی وقته پشت در معطلم
درو وا کن خدا مهمون می خری ؟
معصیت حس خوبی بهم نداد
حال خوب سحر و ازم گرفت
بغلم کن منو تحویلم بگیر
آخه قهر تا کی خدا دلم گرفت
برا عاقبت به خیر شدن باید
از همه غیر خودت فرار کنم
اگه امشب منو عفوم نکنی
با شب اول قبر چی کار کنم ؟
یه کاری کن که شب اول قبر
رو لبم ذکر خدا خدا بیاد
قسم میدم منو تنها نذار
زود خبر بده امام رضا بیاد
بیا امشبو به جای غضبت
مهربونیتو بهم نشون بده
آی اونی که به بدا امون میدی
یه بار دیگه بهم امون بده
تو بزرگی، پس بزرگی کن برام
جلو خوبات، بدیمو وجب نکن
جونمو بگیر ولی جونِ حسین
با عقوبتت منو ادب نکن
تو رو به جون اونی قسم دادم
که تو گودالم تو رو صدا می زد
قربونش برم نه واسه ی خودش
واسه خاطر ما دست و پا می زد
*برا اینکه دست ما رو بگیره.. از شما فقط آقاتون یه خواهش کرد "شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرُونِی أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی" اونم برا اینه که از ما دست بگیره آقامون که اگر آب گوارا خوردی یاد لبای تشنه من باشید.اومد پهلو امام صادق (ع)گفت :آقا بیچاره شدم شب قدر رو از دست دادم خوابم برد ،حضرت فرمود:نه بیچاره هم نشدی یه عملی داری تو نامه عملت ثبت شده خیلی گران بهاست این عمل ..آقا خواب موندم، گفت: نیمه شب از خواب بیدار شدی تشنه بودی وقتی یک جرعه آب نوشیدی گفتی" صلّ الله علیک یا ابا عبدالله ،لعن الله قاتلیک یا ابا عبدالله"*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_دعا
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ماه_رمضان
#حاج_محمد_طاهری
#روضه_امام_حسین
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
1. پای برهنه.mp3
زمان:
حجم:
10.2M
#روضه_امام_صادق
( علیه السلام ) گریز به
#روضه_امام_حسین
( علیه السلام )
#حاج_محمد_رضا_طاهری
پای برهنه و بی عبا
توو کوچه ها می برنم
توجهی نمی کنن
به حال پر پر زدنم
با هر نفس که می کِشم
داره می لرزه بدنم
افتادم روی خاک و
هستم من غرق ناله
پشت مِرکب هنوزم
این واسه من سواله
چه کرده تازیونه
با دختر سه ساله
ای وای از این غریبی ..
یه دختره یتیمُ
هی غریبونه نمیزنن
اگه بهونه بگیره
بی بهونه نمیزنن
مَرکب که راه نرفت بهش
تازیونه نمیزنن
سخته دختر ، توو غربت
بی بابا میشه تحقیر
سخته همراهی با
این دختره زمینگیر
سخته پهلو شکسته
باشی در بند زنجیر
ای وای از این غریبی ..
کُشته شدی ولی تنت ،
توو صحراها رها نبود
سرت به روی نیزهها
از پیکرت جدا نبود
گریز روضههای تو
به غیر کربلا نبود
مگر به کربلا کفن
به غیر بوریا نبود
مگر حسین تشنه لب
عزیز مصطفی نبود
مگر کسی که کشته شد
تنش برهنه می کنند
مگر که پاره پیرهن
به پیکرش روا نبود
هیچ کس دیگه توو دنیا
اینطور غارت نمیشه
ذبحی با خنجر کُند
اینطور راحت نمیشه
هیچ مظلومی با این وضع
هتک حرمت نمیشه
ای بی کفن حسین جان
صد پاره تن حسین جان
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سبک_مناجات
#سبک_روضه #متن_روضه
#طلیعه_محرم
#روضه_امام_حسین (ع)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
............................................
آقا سلام ماه محرم شروع شد
باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد
.( چقدر دلشوره تو داشتیم ، همش با خودم میگفتم امسال به محرم میرسم یا نه ؟ منو مادرم وقف تو کرده آقا ، بابام منو با محبت شما بزرگ کرده آقا ، انقدری که من و تو دلشوره داریم مادرشم دلشوره داره ، امشب اینقدر در حسینیه منتظرت بود بیای.
عرضه داشت بابا یا رسول الله : اینطور که شما فرمودید کی برا حسینم گریه میکنه؟ فرمود « یه جوونایی میان مثل یه مادری که جوون از دست داده جیغ میکشن واسش شب و روز ندارن بیقرارن دل مادرمون آروم گرفت » ، اینقدری که تو بیقرار بودی مادرش بیشتر بیقرار بود ).
ناگهان قفل گلوی اهل ناله باز شد
آه! ماه ماتم ارباب ما آغاز شد
عالم لاهوت در این غم به سینه می زند
نوح ، نوحه خوان شده..، آدم به سینه می زند
عرش را لرزانده امشب ضَجّه ی جانکاه ما
باز آویزان شده کهنهلباسِ شاه ما
.( اومد محضر امام صادق (ع) : آقا از الان داری اشک میریزی ؟ فرمود : این دلیل گریه ی ما اینه اول محرم که میشه اون لباس کهنه جد غریب ما رو از عرش آویزان میکنن!).
آفتابِ صحن سویِ مغربِ گودال رفت
بیرق گنبد عوض شد..،مادری از حال رفت
نصب کردم سر در این خانه پرچم را حسین
شکر که امسال هم دیدم محرم را حسین
عطر اسپند تو آمد ، عالمی مدهوش شد
کوچه و پسکوچه های شهر مشکیپوش شد
نخ به نخ با تار و پودش..،گریه کرده ، سوخته
فاطمه رخت عزاداری ما را دوخته
رنگ و بوی نذری تو رنگ و بوی زندگیست
آب سقاخانههایت آبروی بندگیست
داربست خیمهگاه تو ستون کبریاست
آهنِ سرد علمهای تو دلگرمی ماست
ما کبوترهای جلدِ در مسیرِ قُبّه ایم
زیر سقف هیئتت باشیم..،زیر قبّه ایم
خواهش دلتنگی ما تنگیِ آغوش توست
چارگوش این حسینیه همان ششگوش توست
قصهی ما در حریم ماجرایت قد کشید
کودکی هامان میان دستههایت قد کشید
غنچههای کوچکِ ما پرپر تو می شوند
طفل های ما فدای اصغر تو می شوند
.(از قول من به مادر شش ماهت بگو
تا میتوانی اصغر خود را بغل کن
اصغر من کی به زبان آمده
حرمله با تیر و کمان آمده).
سکّه ی عشق سهساله رونق بازارهاست
نام شیرین رقیه شوق دختردارهاست
.(عمه بابا آمده برخیز تا کاری کنیم
با لباس پاره باید مهمانداری کنیم).
این همه پروانه را مجذوب کرده شمع تو
چشم بد تا روز محشر دور باد از جمعِ تو
دوستی جز با رفیقِ سینهزن مطلوب نیست
حال عابس در فراق شوذَب اصلاً خوب نیست
بی زیارت مثل مرغی در میان مَحبَسیم
از شب اول برای اربعین دلواپسیم
تو قتیل اشک هستی ، ما هلاکِ کربلا
کاش خون ما بریزد روی خاک کربلا
اشک های ما کفاف زخم هایت را نداد
اشک های ما کم است و زخم های تو زیاد
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
هیچ قتلی مثل قتل صبر تو مشکل نبود
شمر آدابی برای ذبح تو قائل نبود
................................................
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_حضرت_زهرا (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴مراسم عزاداری دهه اول محرم
............................................
بی ادبیا از مدینه شروع شد ، اونجا که نانجیب تو کوچه به مادر ما لگد زد ، تو کوفه مسلم و دارن تو کوچهها میکشونن دستهای علی رو بستن اما مرد بودن اینا ، قربون اون خانومی که با ادب دست پسرشو گرفته بود
مادرم سر به زیر میزد حرف
.(نامرد اومد جلوی مادرم رو گرفت! ).
با ادب از امیر میزد حرف
مردک پست و رذل سیلی زد
بیهوا با دو دست سیلی زد
امام صادق فرمود یه طوری سیلی زد صداش تو مدینه پیچید گوشواره مادر مو شکست
خونمون این طرفه کجا میری بیا بیا
چیزی تا خونه نمونده جون بابا راه بیا
دیگه داریم میرسیم اینقده رو خاکا نشین
بذار تا گوشوارتو بردارم از روی زمین
آه گوشواره شکست
بیحیا سیلی زد با دو تا دست
مادرم روی خاک کوچه نشست
آه گوشواره شکست
با صورت به زمین افتادن خیلی سخته ، مادرمون تو کوچه اول به دیوار خورد بعد با صورت رو زمین افتاد بمیریم واسه حسینت خانوم مقتل میگه «فَوَقَفَ یَستَریحُ»
لحظهای بالای مرکب ایستاد نانجیب سنان با نیزه به پهلوی آقا زد با صورت به زمین افتاد
................................................
بسم الله الرحمن الرحیم
#روضه_امام_حسین
بنویسیدتنى زيرلگدپیدابود
شمرملعون به روی سینه ی اوبا پا بود
بنویسید نگاه حرمله خيره بر اوست
که نگاه خسته اش به آسمان هاوا بود
بنویسیدميان لشكری بلوا شد
سره پیراهن كهنه بخدا دعوا بود
بنویسیدبراى ذبح سر آمده اند
شمر ملعون و سنان مقصدشان اینجا بود
بنویسیدکه غارت شده پیراهن او
مادری شاهداین واقعه در آنجا بود
به سرنعش حسین بود که آمدمادر
ناله زدفاطمه ،غش کردبه جسمی بی سر
_آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
📋یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع)
.....................................................
.(فرمود پسر شبیب «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ»
واسه حسین گریه کن آخه خیلی بدجوری کشتنش جد ما رو).
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
.(فرمود اینقدر آقا رو سخت کشتن «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
یه طوری گریه میکنیم «وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا أَرْضُ كَرْبَلاَءَ »
اشکامون میاد ، این مژههامون میکنه ، آقا ؟ آقای ما رو ذلیل کردن عین روایته «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
.(امام صادق فرمود : اینکه آقا میفرماید ۱۹۵۰ زخم آخه مگه بدن یه آدم چقدر جا داره ؟ مگه میشه این همه زخم ؟ می گه محاسنش آقا از شدت گریه خیس شد ، فرمود : آره میشه آخه هی شمشیر جای شمشیر زدن!).
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
شاعر : #محمود_اسدی
............................................
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین