بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_اربعین
#محمود_اسدی
این چهل روز عدو سنگ به ما زد بد زد
هر که آمد غم من دید مرا زد بد زد
شد چهل روز نه،انگار چهل سال گذشت
غمت آتش به دل ارض و سما زد بد زد
نرود از نظرم صحنه ی گودال حسین
هر که دور از بدنت بود جدا زد بد زد
پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند
پیرمردی به تنت آه عصا زد بد زد
من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم
شمر بر پهلوی تو ضربه ی پا زد بد زد
تا درآورد عدو جسم علی را از خاک
سر او را به سر نیزه که جا زد بد زد
یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین
زجر آمد چقدر طفل تو را زد بد زد
نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش
که از آن ضربه عزیز تو صدا زد بد زد
سر بازار به ناموس تو می خندیدند
خصم دانی که چرا طعنه به ما زد بد زد
دشمنی داشت عدو با علی از بدر و احد
که نوامیس تو را در همه جا زد بد زد
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_صادق_ع_شهادت
#محمود_اسدی
از غربتم کسی به خدا با خبر نشد
کس با خبر ز سوز دلم جز جگر نشد
آتش گرفت خانه ام امّا نه همچو دل
خانه در آن زمان؛چو دلم پر شرر نشد
وقتیکه سوخت در، زنِ آبستنی نبود
اینجا زنی ز ضرب لگد بی پسر نشد
شد ظلم هرچه بر من و برخانواده ام
امّا زظلم کرب وبلا بیشتر نشد
هر سو دوید دختر من بین شعله ها
امّا کسی به جانب او حمله ور نشد
پای پیاده در پی مرکب دویده ام
با اینهمه بریده زتن دست و سر نشد
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#محمود_اسدی
▶️
چه صحنه ها که در این دشت خار می بینم
چه روی داده که دائم غبار می بینم
چه روی داده از آن لحظه ای که آمده ایم
تو را به غصه و ماتم دچار می بینم
از آن زمان که رسیدم دلم به شور افتاد
خداگواست چه در این دیار می بینم
بگو کجاست؟که اینجا دلم گرفته حسین
سه ساله را، ز چه رو بی قرار می بینم
هنوز دیر نگشته بیا و برگردیم
وگرنه، گِرد تنت نیزه دار می بینم
تمام دلهره ام این شده زمین نخوری
وگرنه روی تنت ده سوار می بینم
خداکند نشود جسم تو لگد کوبی
چو زخمهای تو، غم بیشمار می بینم
اگر برند مرا بین کوچه و بازار
سر تو را وسط رهگذار می بینم
#ماه_صفر
#حضرت_زینب_س
#اربعین
#غزل_مرثیه
این چهل روز عدو سنگ به ما زد بد زد
هر که آمد غم من دید مرا زد بد زد
شد چهل روز نه،انگار چهل سال گذشت
غمت آتش به دل ارض و سما زد بد زد
نرود از نظرم صحنه ی گودال حسین
هر که دور از بدنت بود جدا زد بد زد
پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند
پیرمردی به تنت آه عصا زد بد زد
من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم
شمر بر پهلوی تو ضربه ی پا زد بد زد
تا درآورد عدو جسم علی را از خاک
سر او را به سر نیزه که جا زد بد زد
یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین
زجر آمد چقدر طفل تو را زد بد زد
نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش
که از آن ضربه عزیز تو صدا زد بد زد
سر بازار به ناموس تو می خندیدند
خصم دانی که چرا طعنه به ما زد بد زد
دشمنی داشت عدو با علی از بدر و احد
که نوامیس تو را در همه جا زد بد زد
#محمود_اسدی
#صلوات
#اربعین_حسینی
این چهل روز عدو سنگ به ما زد، بد زد
هر که آمد غم من دید، مرا زد، بد زد
شد چهل روز نه، انگار چهل سال گذشت
غمت آتش به دل ارض و سما زد، بد زد
نرود از نظرم صحنهی گودال حسین
هر که دور از بدنت بود، جدا زد، بد زد
پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند
پیرمردی به تنت آه عصا زد، بد زد
من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم
شمر بر پهلوی تو ضربهی پا زد، بد زد
تا درآورد عدو جسم علی را از خاک
سر او را به سر نیزه که جا زد، بد زد
یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین
زجر آمد چقدر طفل تو را زد، بد زد
نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش
که از آن ضربه عزیز تو صدا زد: بد زد
سر بازار به ناموس تو میخندیدند
خصم دانی که چرا طعنه به ما زد؟ بد زد
دشمنی داشت عدو با علی از بدر و اُحد
که نوامیس تو را در همه جا زد، بد زد
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
=========================
#اربعین_حسینی
این چهل روز عدو سنگ به ما زد، بد زد
هر که آمد غم من دید، مرا زد، بد زد
شد چهل روز نه، انگار چهل سال گذشت
غمت آتش به دل ارض و سما زد، بد زد
نرود از نظرم صحنهی گودال حسین
هر که دور از بدنت بود، جدا زد، بد زد
پیش چشمان ترم حلقه به دور تو زدند
پیرمردی به تنت آه عصا زد، بد زد
من خودم از روی تل دیدم و فریاد زدم
شمر بر پهلوی تو ضربهی پا زد، بد زد
تا درآورد عدو جسم علی را از خاک
سر او را به سر نیزه که جا زد، بد زد
یک شب از ناقه زمین خورد یتیم تو حسین
زجر آمد چقدر طفل تو را زد، بد زد
نشود قسمت کافر لگد زجر ای کاش
که از آن ضربه عزیز تو صدا زد: بد زد
سر بازار به ناموس تو میخندیدند
خصم دانی که چرا طعنه به ما زد؟ بد زد
دشمنی داشت عدو با علی از بدر و اُحد
که نوامیس تو را در همه جا زد، بد زد
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
=========================
#مصائب_شام
#مرثیه_امام_سجاد_ع
من چهل سال غم وغصه مکرر دیدم
نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم
بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند
غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم
کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا
تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم
مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم
جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم
آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی
من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم
از همه سختی گودال همین بس باشد
قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم
بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت
پی انگشت پدر در همه جا گردیدم
با عبا جمع نمودم که نریزد عباس
پاره های تنِ سقای دلاور دیدم
کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا
چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم
وای از شام که ناموس خدا را بردند
خنده و هلهله در مردم کافر دیدم
سخت تر از همه بازار یهودی ها بود
عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم
سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب
به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم
✍شاعر: #محمود_اسدی
📋یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع)
.....................................................
.(فرمود پسر شبیب «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ»
واسه حسین گریه کن آخه خیلی بدجوری کشتنش جد ما رو).
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
.(فرمود اینقدر آقا رو سخت کشتن «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
یه طوری گریه میکنیم «وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا أَرْضُ كَرْبَلاَءَ »
اشکامون میاد ، این مژههامون میکنه ، آقا ؟ آقای ما رو ذلیل کردن عین روایته «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
.(امام صادق فرمود : اینکه آقا میفرماید ۱۹۵۰ زخم آخه مگه بدن یه آدم چقدر جا داره ؟ مگه میشه این همه زخم ؟ می گه محاسنش آقا از شدت گریه خیس شد ، فرمود : آره میشه آخه هی شمشیر جای شمشیر زدن!).
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
شاعر : #محمود_اسدی
............................................
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
یابن شبیب اشک بریز از غم حسین
لطمه بزن برای غم و ماتم حسین
در قتلگاه هیچ کسی همدمش نبود
شمشیرو نیزه بود فقط همدم حسین
یابن شبیب حنجر خشکیده دیده ای
یابن شبیب گردن پاشیده دیده ای
افتاد جد ما جلوی چشم قافله
کردند دور قتلگه شاه هلهله
تیر سه شعبه سینهی مظلوم را شکافت
بیرون زده است از کمرش تیر حرمله
یابن شبیب عمه ما رخ خراش داد
شمر آمدو به سینهی او زانویش نهاد
یابن شبیب شمر در آنجا چها نکرد
هرچه که شد محاسن او را رها نکرد
پا را گذاشت بر روی رگهای گردنش
با راحتی سر از تن جدم، جدا نکرد
کام مرا به غصه و غم، زهر کرده اند
یابن شبیب جد مرا نحر کرده اند
یابن شبیب داغ به دلها گذاشتند
داغ حسین بر دل زهرا گذاشتند
تا نعل، جایِ خود بکند باز، اسبها
محکم به روی پیکر او پا گذاشتند
یابن شبیب دست عمو تا بریده شد
موی سه ساله عمهی ماهم کشیده شد
یابن شبیب سینهی او را سنان شکست
سربسته گویمت که بدان استخوان شکست
جوری یزید چوب به لبهای خشک زد
دندان شکست در دهن و، خیزران شکست
یابن شبیب عمهی ما شد تنش کبود
با شمر همکلام شدن حق او نبود
#محرم_۱۴۰۴
#طلیعه_محرم
#محمود_اسدی
#کانالمتن_روضه_مجمع_الذاکرین
📋یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
#سبک_روضه #متن_روضه
#روضه_امام_رضا (ع)
#روضه_امام_حسین (ع)
🏴 مراسم عزاداری شهادت امام رضا (ع)
.....................................................
.(فرمود پسر شبیب «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ»
واسه حسین گریه کن آخه خیلی بدجوری کشتنش جد ما رو).
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
.(فرمود اینقدر آقا رو سخت کشتن «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
یه طوری گریه میکنیم «وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِيزَنَا أَرْضُ كَرْبَلاَءَ »
اشکامون میاد ، این مژههامون میکنه ، آقا ؟ آقای ما رو ذلیل کردن عین روایته «أَذَلَّ عَزِيزَنَا»).
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
.(امام صادق فرمود : اینکه آقا میفرماید ۱۹۵۰ زخم آخه مگه بدن یه آدم چقدر جا داره ؟ مگه میشه این همه زخم ؟ می گه محاسنش آقا از شدت گریه خیس شد ، فرمود : آره میشه آخه هی شمشیر جای شمشیر زدن!).
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
شاعر : #محمود_اسدی
............................................
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین