گلی گم کرده ام
باسبک گلی گم کرده ام میجویم اورا....
گلی گم کرده ام در این گلستان
الهی که شوم او را به قربان
گل من رنگ سرخ ولاله گون داشت
گلم صدپاره پیکرغرق خون داشت
گلم رادست گلچین سر بریده
تنش را سُمِّ مرکب ها دریده
گلی که می نمایم جستجویش
تمام کربلا پُر شد ز بویش
گل من عالمی را نورعین است
گلم فرزند پیغمبر حسین است
مرا این گل بُوَد جان برادر
ز داغش می زنم بر سینه وسر
برادرجان ببین درشوروشینم
بدنبال تو می گردم حسینم
دراین گودال خون هرسو روانم
به لب آمد ز دوری تو جانم
گل گم گشته ام،خواهر فدایت
صدایم کن به قربان صدایت
حسین جانم ز دوری تو ای داد
ببین زینب به هِق هِق کردن افتاد
نفس بند آمده بین آه آهم
کجا افتاده ای تو ای پناهم
دلم خواهد درآغوشت بگیرم
سرم رو سینه ات باشد بمیرم
ز خیمه تا به اینجا را دویدم
صدایم کن حسین دیگر بُریدم
صدایم کن رسد بوی تن تو
دلم شد تنگ خواهر گفتن تو
شنیدم گفته بودی یا اُخَیّـه
سرت کو،پس چسان گفتی اِلَیّـه؟
فدای تو شوم ای نور دیده
یقین خواندی ز رگهای بُریده
دگر بند دلم را پاره کردند
مرا با کُشتنت بیچاره کردند
برادر جان اگر رنگم پریده
تو را زینب هنوز بی سرندیده
الهی کور می بودم برادر
نمی دیدم تو رادرخاک بی سر
حسین جانم ببخشا خواهرت را
کمی دیر آمدم بردند سرت را
گمان من نبوده وقت پیری
تو بر نیزه روی من هم اسیری
چقدر اینجا کنار تو برادر
رسد بویی شبیه بوی مادر
اگر مادر کنارت امشب آمد
بگو که جان زینب بر لب آمد
بگو که تازیانه خورد زینب
هزاران بار اینجا مُرد زینب
بگو«مداح» باسوز دل و درد
که هجران حسین بیچاره ام کرد
شاعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
حجت الاسلام #محسن_حنیفی
▶️
کشید فاطمه آه و نی از نوا افتاد
شراره ای به دل پاک انبیا افتاد
جلال حضرت صدیقه، گوشواره عرش
میان کوچه ی گودال بی هوا افتاد
شهی که تکیه ی او تکیه گاه عرش خداست
به نیزه تکیه زد اما یکی دو جا افتاد
به بارگاه تنش غیر بوسه بار نداشت
به این حرم گذر نیزه و عصا افتاد
رواق سینه ی او جای چکمه هرگز نیست
شکوه عرش خدا زیر دست و پا افتاد
چه شد که خنجر کند جماعتی ناپاک
به جان آیه ی تطهیر و إنّما افتاد
اگر که تولیت زلف اوست با زهرا
چه شد که گیسوی او دست شمرها افتاد
هنوز مردم صحرا نشین عزادارند
سه روز روی زمین پیکرش چرا افتاد
چه کیمیای عجیبی که بعد دفن تنش
حریر هم به تمنای بوریا افتاد
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_زینب_س_شام_غریبان
#محمدجواد_مطیع_ها
▶️
عصر در آتش خیمه دل پیغمبر سوخت
آنچنان سوخت که از شعله دل حیدر سوخت
نه فقط دامن طفلان، نه فقط معجرها
گوشه ی خیمه عبا سوخت، تن اکبر سوخت
وسط سرخی آتش دل زینب اما
یاد مسمار درو سوختن مادر سوخت
بعد ها کنج خرابه به پدر دختر گفت:
تو نبودی کمکم روی سرم معجر سوخت
از غم سوختن اهل حرم بود اگر
نیمه شب آمدو در کنج تنور آن سر سوخت
خیمه ها سوخت و باد آمدو خاکستر رفت
دشت آرام شد اما دل یک مادر سوخت
دید آزاد شده آب ولی طفلش نیست
ناله زد از جگرو یاد لب اصغر سوخت
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#مرضیه_عاطفی
▶️
سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود
پیش ِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود
آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت
شمر(لع) آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود
عرش ِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک»
چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود
غرقِ خون! در دل گودال! غریب و تنها
خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود
سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن...
دست و پا میزدی و لحظۂ غارت شده بود
حرمله(لع) در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید
خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود
خیره شد سمتِ سرت زینبِ(س) مضطر! ای وای...
صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود!
🔘زمزمه و روضه جانسوز_شام غریبان قسمت اول_حاج محمود کریمی🔘
🎤"باب الحرم" اولین پایگاه متن روضه در ایران🎤
▪️◾️▪️◾️▪️
اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة وفی کل ساعة ولیا وحافظا وقائداوناصراودلیلاوعیناحتی تسکنه ارضک طوعاوتمتعه فیهاطویلا"
السلام علیک یامولا ی یااباعبدالله
یا صاحب الزمان دلت خون شده
خدامنومرگ بده
عالم باگریه ی توگریون شده
خدامنومرگ بده
غصه های دلت اقابیشتراز
تموم قطره های بارون شده
خدامنومرگ بده
*امام زمان،آقاجان*
(جد غریبت تک و تنهاشده
خدامنومرگ بده)2
یوسفتون اسیرگرگ ها شده
خدامنومرگ بده
حسین تنها اومده ازعلقمه
گوشواره های بچه هاواشده
خدامنومرگ بده
*آی .... وای*
داداش گمونم آخرکارشده
خدامنومرگ بده
زخمی وتشنه ای،چشات تارشده
خدا منو مرگ بده
برو به مادرم بگو دخترت
بااین زن وبچه ها گرفتارشده
خدا منو مرگ بده
وقتی دیدن که ذوالجناح اومده
خدا منو مرگ بده
فهمیدم ازتوقتلگاه اومده
خدا منو مرگ بده
تو رو زمینیو لشکر بی حیا
تا نزدیکای خیمه گاه اومده
خدا منو مرگ بده
*آی خدا*
برادرم چی به سرت اومده
خدا منو مرگ بده
چی به سر پروبالت اومده
خدا منو مرگ بده
ناله ی یا بنیَّ میشنوم
خدا منو مرگ بده
طاقت بیار که مادرت...بنیَّ
گودال قتلگاه پرازخون شده
خدا منو مرگ بده
به قتلگاه،فاطمه مهمون شده
فاطمه همراه منو بچه ها
آواره دشت وبیابون شده
خدا منو مرگ بده
جون عالم به ستوه اومده
خدامنومرگ بده
موسی،ابراهیم و نوح آمده
خدا منو مرگ بده
*یه جایی عزرائیل از حال میره...
خدابراقبض روح اومده..
از خودت میگی اینارو!؟نه والله،اینا روایته خدافرمود:عزرائیل برو کنارِحسین،حسین روقبض روح کن"
ارباب منوشمادیگه بی رمق تو گودال افتاده،هنوز هیچ کی جرئت نکرده بیاد.
دارن به هم تعارف میکنن،یکی وارد میشه برمیگرده میبینند دستش خشک شده،یکی دیگه میره میبینن لال شده؛
یکی واردگودال شدخنجروکشید،ابی عبدالله فرمود:بیچاره میشی نکن(دل امام حسین براش سوخت،برا دشمن!!)
روزقیامت جواب جدمونمیتونی بدی، ازگودال اومدبیرون به عمر بن سعد ملعون گفت من میخوام سرببرم به فکر آینده و آخرت منه،شماها دیگه کی هستید من طرفدارحسین شدم،اه.. رفت سرببره؛برگشت،ببین ازکجاهامیشه برگشت در خونه خدا،امشب بیاییم با اربابمون امروزعهدکنیم آخردوسه نفررفتند،عزرائیل بروقبض روح کن حسین رو،اومدنشست کنار ابی عبدالله قابض الارواح عزرائیل که جان همه ی مارواوخواهدگرفت جان رسول خدا هم عزرائیل قبض روح کرد،همینطوری نشست کنار بدن هی نگاه کرد خدا فرمود:چه میکنی کارو تمام کن روح حسینوبگیر،گفت ازکجاشروع کنم؟!
پاهاش زخم،زانوهاش زخم ،پهلوش نیزه خورده قلبش تیرخورده،سینش شکافته، گلوش نیزه خورده،سرش ضربه خورده، پیشانیش شکسته هزارونهصدوپنجاه زخم،چه کنم.!؟؟
عزرائیل موند چه کنه!
خدافرمود:کنار برو،این تنهابدنیه که خودم قبض روح خواهم کرد" یاایتهاالنفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی"
اما یکی کنارگودال داره روضه میخونه با دشمن داره حرف میزنه*
سرو کارما باکیا افتاده
خدا منو مرگ بده
نزن بی انصاف دیگه بی حال شده
پیش چشای مادرش
*آی..آی..ای خدا*
پیش چشای مادرش فاطمه
بهش یه قطره لااقل آب بده
کی پنجه تو طره ی گیسوت زده
خدامنومرگ بده
کی باعصابرسر و روت زده
منو مرگ بده
مونده جای چکمه رو پیراهنت
کی اینجوری نیزه به پهلوت زده..
اومی بریدو....من می بریدم......
▪️◾️▪️◾️▪️
#حاج_محمود_كريمی
#ویژه_ایام_محرم
#شام_غریبان
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🏴🏴🏴🏴
🔘زمزمه و روضه جانسوز_شام غریبان 94قسمت پایانی_حاج محمود کریمی🔘
🎤"باب الحرم" اولین پایگاه متن روضه در ایران🎤
▪️◾️▪️◾️▪️
* او می بریدو من میبریدم ....*
ظهر عاشورا شد،در سراشیبی گودال تک و تنها شد
نیزه ای بالا رفت وَچه دشوار میان دو سه نیزه جا شد
شمر از راه رسید،آسمان تیره شده،قائله ای بر پا شد
سینه اش سنگین شد
چشم ارباب به یک خنجر تشنه واشد
جسم را برگرداند...
اولین ضربه که زد قامت زینب تاشد
بدنش می لرزید
سر جدا بود که از سینه ی آقا پا شد
سر که شدقسمت شمر
غارت خیمه ی او سهم حرامی ها شد
بوی مادر آمد"
همه ی دشت پر از ناله ی وا اماه شد
کفنت را بردند گرگ ها یوسف من پیرُهنت را بردند
نیزه دارانِ سپاه با سرِ نیزه تمام بدنت را بردند
*ای حسین،برا فرج امام زمان دعا کن عصر عاشورا،ان شاالله آقامون بیاد،صدا بزنه"انا صمصام المنتقم"پهلو رو که دید یاد پهلوی شکسته ی مادر افتاد،آی مادر مادر،گفت حسین تو رو امروز نکشتن تو رو اون روزی کشتن که هیزم آوردن در خونمون مادرمون رو کشتن" ای مادر مادر..." ای خدا،حالا برا اربابتون گریه کنین،اربابتون الان تو گودال افتاده نزدیک غروب بود کار تموم شد،الان حسین داره نفس نفس میزنه،یه عده دارن نگاه میکنن،یه عده هلهله میکنن،تو خیمه ها چه خبره،اربابت رو زمین افتاده..."
ای خدا،کیا حاجت دارن روز عاشورا میخوان بگیرن،البته حاجاتت یادت رفته الان،دل همه تو گوداله،ما جد اندر جد تو گودال گیر کردیم،ای خدا فرج امام زمان ما را برسان...بیا اقا"السلام علی الشیب الخضیب"سلام به ریش های پر از خون
"السلام علی الخد التریب"سلام به صورت خاکی"السلام علی الراس المرفوع "سری به نیزه بلند است"ای حسیین....
ابی عبدالله با خون بیعت کرد تو با اشکت با حسین بیعت کن"
یک نفر در میان گودال و
صد نفر میزدند زینب را
تیغ ها مانده بود در بدن و
با سپر میزدند زینب را
هر چه او بیشتر نفس میزد
بیشتر میزدند زینب را
حسین،دیدم لب های حسین تکان میخوره،رفتم جلو دیدم داره مناجات میکنه"الهی رضاً به رضائک رضاً بقضائک لا معبود سواک"همچین خون فوران کرد از قلب مبارک صدا زد:" یا غیاث المستغیثین"
لبیک اللهم لبیک لبیک اللهم لبیک ...*
▪️◾️▪️◾️▪️
#حاج_محمود_كريمی
#ویژه_ایام_محرم
یازهرا🌺:
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
#میلاد_عرفان_پور
▶️
لبها معطر است سلام علی الحسین
ساعات آخر است سلام علی الحسین
این خاک، رستخیز تمام مصایب است
صحرای محشر است سلام علی الحسین
ظهر دهم رسیده و چشمان خواهری
سوی برادر است، سلام علی الحسین
ظهر دهم رسیده و از سیب سرخ عشق
عالم معطر است سلام علی الحسین
این سوی، نعش اکبر و سوی دگر، رباب
دنبال اصغر است سلام علی الحسین
هم دست ها بریده و هم آب ریخته است
عباس، مضطر است سلام علی الحسین
بر آن گلو که بوسه برآن زد پیامبر
امروز خنجر است، سلام علی الحسین
والعصر، عصر اگر برسد چشم زینبش
حیران یک سر است، سلام علی الحسین
این بوی سوختن ز خیامش رسیده است؟
یا بوی معجر است سلام علی الحسین
یازهرا🌺:
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
#محسن_ناصحی
▶️
فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد
لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد
لحظه ی آخر گودال به کندی برود
خنجر شمر سراسیمه به حنجر برسد
فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟
زینب از تل به تماشای برادر برسد
هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال
بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد
ازدحام است و در این معرکه زینب مانده
به برادر برسد یا که به معجر برسد
قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟
ارث مادر وسط دشت به دختر برسد
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع
#موسی_علیمرادی
▶️
کمی آرام برو کم شود این خون جگری
برده ای دل زهمه کاش زمن جان ببری
من هنوزم به دلم مانده تماشات کنم
چقدر زود شد ایام وصالت سپری
با تن پر پر اکبر چه وداعی کردی
بی عصا مانده ای ودست به روی کمری
تک تک اهل حرم دست به دامان تواند
سرپیری چقدر ناز تو باید بخری
مثل زهرا به سرت شانه کشیدم ای کاش
که نیفتد سر گیسوی تو دست دگری
نا امیدم که تو را باز ببینم اما
روی تل منتظرم تا که بگیرم خبری
ساربان مینگرد بد به دلم افتاده
می روی کاش که انگشتر خود را نبری
چادر خاکی من را نتکان گریه نکن
که مهیا شده ام بگذرم از هر گذری
شالبافان شب عاشورا.mp3
9.01M
|⇦•کجایی که شبِ غم آخر اومد..
#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•کجایی که شبِ غم آخر اومد..
#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفس حاج حسن شالبافان •✾
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بلند مرتبه شاهی یه صدر زین افتاد...
اربابِ ما خورد زمین دیدن دیگه تکون نمیخوره .. بعضیا گفتن کارش تموم شده .. بعضیا گفتن هنوز زنده ست .. یه نامردی گفت میخواید بدونید زنده ست یا نه؟.. (خدا بهت رحم کنه امشب..) گفت از کجا بفهمیم ؟.. رفت رو بلندی داد زد گفت به خیمه ها حمله کنید .. یه وقت دیدن شمر داره با یه عده میره سمت خیمه ها .. (حواست بود چی گفتم تو وداع دیدن با نیزه رفت تو خیمه گفتن چیکار میکنی گفت یه نفر هنوز تو خیمه ست) یه وقت شبث بن ربعی صدا زد گفت شمر برگرد سه ساعته معطلیم هنوز کار حسینُ تموم نکردیم .. میگن شمر عصبانی شد برگشت .. دید اربابِ ما به رو افتاده تو گودال .. اول با جکمه اربابِ ما رو برگردوند .. دیدن با چکمه نشست رو سینۀ حسین .. والشمر جالس علی صدرک
والشمر جالسٌ قاتل رو سینه تِ
هر کی که میرسه در فکرِ غارتِ
والشمر جالسٌ ای وای برادرم
بالایِ قتلگاه گریونِ مادرم
والشمر جالسٌ خنجر نمیبرید
اربابِ ما دیگه چشماش جایی رو نمیدید ، چشمایِ بی رمقشُ باز کرد فرمود تو کی هستی رو سینۀ من نشستی؟ گفت شمر بن ذي الجوشن (لعنت الله) حضرت فرمود میدونی من کی ام ؟.. تا ارباب ما فرمود میشناسی منو ؟ گفت آره یابن فاطمه ؟.. گفت مگه تو پسر زهرا نیستی؟ تا دید لباش خشکه گفت مگه بابات ساقی کوثر نیست چرا تشنه ای بگو بیاد سیرابت کنه .. اینجا اربابِ ما دیگه حرفی نزد ..
هی میگفت انا المظلوم .. دید شمر بلند نمیشه ، میدونی کجا نشستی نامرد.. صدا زد صدق جدی رسول الله .. شمر تا حرف پیغمبر شد به خودش اومد ، گفت حسین پیغمبر چیُ راست گفت ، گفت بابام به من گفته بود کی منو میکشه .. حضرت فرمود بابام نشونی هایِ صورت تو رو داده بود گفت یعنی چی؟. گفت به من گفته بود صورت تو پیسه داره شمر بهش برخورد ، بلند شد گفت الان یه کار میکنم دیگه صورتمو نبینی .. اربای مارو برگردوند رو خاک .. نشست خنجرُ دوباره بیرون کشید .. ضربۀ اولُ زد .. ضربۀ دومُ زد .. ضربۀ سومُ .. هی میزنه هی مادرش میگه وای ...
والشمر جالسٌ خونین گلو شدی
با چکمۀ سنان تو پشت و رو شدی
یه وقت دیدن زمین کربلا داره میلرزه .. خانم زینب دوید تو خیمۀ امام سجاد گفت چیشده عزیز برادرم؟.. یه نگاه کرد گفت عمه جان کار بابامُ یه سره کردن .. لحظه ای طول نکشید نامرد دستُ بدنش میلرزید سر و آورد داد به خولی .. گفت سه ساعته میگم کارُ تمام کنید.. گفت چه کنم؟.. گفت سرشو بذار رو نیزه .. یه وقت خواهرش دید ای وای ..
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
#حاج_حسن_شالبافان
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
روز عاشورا.mp3
3.2M
|⇦•نیزه میرفت و برمیگشت ..
#روضه و مقتل اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
|⇦•نیزه میرفت و برمیگشت ..
#روضه و مقتل اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده روز عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نیزه میرفت و برمیگشت ..
*کاشکی داد بزنی خیلی این کلمه هارو نشنویم بهتره ..*
نیزه میرفت و برمیگشت ..
چشماش باز و بسته میشد
هرکس تو مقتل می اومد
اونقدر میزد خسته میشد ..
*خداکنه متوجه نشی من چی گفتم .. یه چیزی بگم سر بسته؛ خبر داری کشتنِ ارباب ما سه ساعت طول کشید؟.. چرا؟*
زود راحتش کنید
رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید ..
پیراهنش رو نه
میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید؟!! ..
آی نا مسلمونا
باید اول بکشید بعداً غارتش کنید ..
*آدم زنده رو غارت نمیکنن .. حسین ...*
لب هاش مثلِ چوبه خشکه
تشنه ست دائم از حال میره
خواهر رویِ تل ایستاده
مادر تویِ گودال میره ..
آتیش به ما نزن
اینقدر پنجه رو خاکِ کربلا نزن
رو سینه اومدن
زیر دستُ پاهاشون اینقدر دستُ پا نزن
دق میکنم حسین
دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن
*آه .. یه تیکۀ مقتل رو میگم که بیچارم کرده .. وقتی افتاد از اسب ، وقتی تیرُ از کمر کشید دسته دسته میریختن حسینُ بکشن.. ، منصرف میشدن برمیگشتن .. دسته دسته میومدن تو گودال شمشیر بکشن ، چهرهی حسینُ میدیدن میگفتن ما پسر پیغمبر و نمیکشیم .. مینداختن شمشیر هارو میرفتن *حتى جاءه رجل من كندة ..* یه بی حیا اومد .. *يقال له مالك بن النسر ..* اسم نحسش مالک ابن یسره .. مال همین یکی دو ساعت دیگه س .. یه نگاه به حسین کرد *فشتم الحسين ..* شروع کرد به حسین ناسزا گفتن .. فحش میداد .. ناسزا میگفت .. ابیعبدالله چشماشُ
ُ بست .. آه .. یه سیلی تو صورت آقای ما زد .. *وضربه على رأسه الشريف بالسيف ..* این مال الانِ لال بشه کسی غیر عاشورا این حرفُ بزنه ..
خنجر نمیبره ..
هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبره
هی ضربه میزنه ..
هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمیبره
انصافتون کجاست ..
هیچکسی انگشتُ واسه انگشتر نمیبره
*حسین ... میخوای مثل مادرش بگی؟ بُنَّی .. حسین ...*
عریان روی خاک اُفتادی
زهرا چادر روت میندازه
مرهم رو زخمات میذارن
اما با نعلای تازه ..
ای شاه کم سپاه ..
پناه عالمیان زینب مونده بی پناه
از روی نی ببین ..
که دارن حرومیا میرن سمت خیمه گاه
گوشواره میکشن
به کجا فرار کنن دخترهای بی پناه
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
سر تورو بردن دیر رسیدن من ..
وای .. حسین ...
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روز_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
شب عاشورا.mp3
6.09M
|⇦• #روضه و توسل به اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
متن👇
|⇦• #روضه و توسل به اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
نمیشه باورم که وقت رفتنه
تموم این سفر بارش رو شونۀ منه
*امشب دسته جمعی باید روضه بخونیم .. باورت میشه دههی محرم تموم شد؟ باورت میشه فردا سر اربابِ ما مثل این ساعت تو تنور خولیِ ؟! حالا بمیریم هم کمه ..*
نمیشه باورم که وقت رفتنه
تموم این سفر بارش رو شونهی منه
کجا میخوای بری؟ چرا منو نمیبری؟
حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری
باید جوابتُ ، با نفسم بدم
بدون من نرو ، تورو به کی قسم بدم؟!
قرارمون چیشد! که بی قرار هم باشیم
حسین هرچی که پیش اومد باید کنار هم باشیم
کجا میخوای بری؟ چرا منو نمیبری؟
حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری
من رویِ خاکُ تو ، سوار مرکبی
من توی قلبِ تو ، اما تو چشم زینبی
آهسته تر برو ، بذار منم باهات بیام
حسین دیگه نمیکشه پاهام که پا به پات بیام
کجا میخوای بری؟ چرا منو نمیبری؟
حسین این دم آخری چقدر شبیه مادری
یار نداشتی طاقت اینهمه آزار نداشتی
*شب حرف زدن نیست فقط شب زمزمه است شب زبان حال و ناله است*
یار نداشتی طاقت اینهمه آزار نداشتی
کاشکی پشتِ خیمه شیرخوار نداشتی
من بمیرم که علمدار نداشتی
یار نداشتی رمقی برای پیکار نداشتی
جز حرم غصه ای انگار نداشتی
من بمیرم که علمدار نداشتی
کار از کار گذشت ؛
مرکب از تنِ تو هربار گذشت ..
یار نداشتی کفنی غیر همین خار نداشتی
حتی با زخم تنت کار نداشتی
پیرُهن نداشتی دستار نداشتی
یار نداشتی ولی این غصه رواین بار نداشتی
یارِ بین در و دیوار نداشتی
تیر و نیزه بودُ مسمار نداشتی
کار از کار گذشت
قصه بین در و دیوار گذشت
روضه با داغیِ مسمار گذشت ..
*فردا وقتی تیر و تو قلبش زدن ، هر کاری کرد تیرُ از رو به رو در بیاره نشد .. اربابِ ما رو اسب خم شد .. تیر و از کمر در آورد .. از سینه مثل ناودون خون میریخت .. دو دستی خون هارو به محاسنش میمالید .. چی زیر لب میگفت ، میگفت منو امروز نکشتن .. من کشتۀ روز دوشنبه ام .. (کدوم دوشنبه؟) منو اون روزی کشتن ، که مادرم باردار رفت پشت در .. یکی نگفت این دختر رسول خدا هست ..*
سر نداشتی تشنه بودیُ برادر نداشتی
جایِ سالمی تو پیکر نداشتی
من بمیرم که تو مادر نداشتی
سر نداشتی بینِ لشکر بودی لشکر نداشتی
بال و پر زدی ولی پر نداشتی
کاشکی تو خرابه دختر نداشتی
*دیگه از فردا روضه ها تمومه از فردا این روضه ها شروع میشه خودتونُ آماده کنید ..*
کار از کار گذشت
زینب از میون انظار گذشت
از سر کوچه و بازار گذشت
*چی برات روضه بخونم شب عاشورا ..از وداع بگم؟! امشب از اون شباست که به هر چشمی اشک نمیدن شاید شبای دیگه اشک داشته باشی اما شب عاشورا شب سنگینیِ اگه اشکم نداری یه آه بکش .. دستتُ بذار روسرت به یاد اون ساعتی که زینب دستشُ رو سرش گذاشت ..
با خواهر وداع کرد ،با پسر وداع کرد ،با زن ها وداع کرد ، با شهدا وداع کرد با اصحاب وداع کرد حالا میخواد بره میدان؛ یک مرتبه دید ذوالجناح حرکت نمیکنه .. آخرین باری که ذوالجناح حرکت نکرده بود برا هفت هشت روز قبل بود روز دوم وقتی قافله رسید کربلا دید ذوالجناح حرکت نمیکنه ، وقتی سوال کرد اسبُ عوض کرد فهمید اینجا همون کربلا ست .. باید همینجا بمونیم ..
فردا هم ذوالجناح حرکت نکرد .. یک نگاه کرد دید با همه خداحافظی کرده الا دختر .. بیا پایین بابا .. کارت دارم بابا .. بی خداحافظی میخوای بری .. یه عمو بی خداحافظی رفت ما بیچاره شدیم تو دیگه بی خداحافظی نرو بیا پایین .. اومد پایین از اسب نشست رو زمین دخترُ بغل کرد آروم در گوشش گفت بابا یه دست رو سرم میکشی ..! بابا یه بار منو میبوسی ..! آروم دست کشید روی سر سکینه .. انگشتر بابا رو حس کرد این بمونه تو ذهنت کار دارم.
اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
بزرگی کن ببوس این دخترِ کوچکتر خود را
به دنبال مسافر آب میریزند معذورم
کنون ریزم به پایت آبِ چشمان خود را
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
#ویژه_ایام_محرم
•┄┅══༻○༺══┅┄•
|⇦• #روضه و توسل به اباعبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۸ به نفسِ حاج سید مهدی میرداماد •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
بابا از اسب آوردمت پایین یه سوال دارم این دختر چقدر سوال داره الله اکبر یه سوال از بابا پرسید صدای گریهی بابا بلند شد صدا زد بابا من بدرقه زیاد دیدم، خداحافظی زیاد دیدم، معمولا تو بدرقه و وداع پیشانی رو میبوسن ، صورتُ میبوسن ، شونه هارو میبوسن .. بابا من یه صحنه دیدم :
زِ دورادور میدیدم گلویت عمه میبوسد
مگر آماده کردی بهر خنجر حنجرت را
بغلش کرد ، لاتحرقی قلبی بدمعک حسرت .. دخترم اینجوری با قلب بابات بازی نکن بغلش کرد آرومش کرد نوازشش کرد .. این دختر سه تا سوال دیگه هم پرسیده روضهی من همین سه تا سواله ...
یه سوالش این بود بابا چرا عمه زیر گلوتُ بوسید ؟! یه سوالم از بابا پرسیده صدا زد بابا این عمی العباس؟!.. بابا عموم کجاس؟!.. دیگه روضه معلومه جوابش معلومه من میگذرم .. یه سوال دیگه از ذوالجناح پرسید فردا ، سوال از ذوالجناحش کِی بود؟" وقتی اسب بی صاحب اومد جلو درِ خیمه ، اومد سر اسبُ بغل کرد یه سوال کرد، ذوالجناح بابام که میرفت لباش ترک ترک داشت .. بابام که میرفت تشنه بود .. جگرش آتش گرفته بود .. یه سوال دارم کسی بابامُ سیراب کرد یا نه؟!.. ذوالجناح کسی به بابام آب داد یا نه؟!.. (یه سوال دیگه مونده هرکی طاقت داره بشنوه) پس یه سوال از بابا پرسید عموم کجاس؟ یه سوال از ذوالجناح پرسید بابام تشنه بود بابامو سیراب کردن یا نه ؟! یه سوالم از عمه پرسید چی پرسید!
اومد تو گودال قتلگاه نگاه کرد ، دید عمه ش یه بدنِ برهنه و بی سرُ بغل کرده .. هی رگاشُ میبوسه .. هی دست و پاشو میبوسه .. یه سوال کرد عمه این بدن کیه ؟!.. عمش بدون درنگ ، صدا زد دخترم این بدن بابات حسینِ .. خودشو انداخت رو بدن ... حسین ...
دختری که بهانه بگیره ، دختری که بابا از دست بده ، دختری که داغ ببینه ، چجوری آرومش میکنن ؟! مثه این صحنه مدینه تکرار شد .. اونجام یه دختری خودشُ انداخت رو بدن .. اونجا ناله بلند شد از آسمونیا ، علی آسمونیا طاقت ندارن زینبُ بردار حسینُ بردار .. امیرالمومنین اومد نوازش کنان آروم بچه هارو برداشت .. اما فردا .. کسی دختر حسینُ نوازش نداد .. من عربیشُ بگم بسه ، دیگه فارسیشُ نگم :
«إجتمعت عدة من العراب فجروها عن جسد ابیها» .. حسین ...
دستتُ بیار بالا ، شب احیاست ، شبِ عاشوراست یه جوری بگو صدات برسه کربلا بلند بگو یا حسین ....
#سید_مهدی_میرداماد
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
🏴🏴🏴🏴
#شب_دهم_محرم
#شب_عاشورا
مثل یک شیشه ی عِطری که درش وا شده بود
سر جدا از بدن زاده ی طاها شده بود
گشت آکنده ز عِطرش همه ی دشت بلا
بر لب جن و ملَک بانگ خدایا شده بود
عِطرش آمیخت چو با رایحه ای با گل یاس
قتلگَه خواستگه ناله ی زهرا شده بود
زینب آمد که سرِ سرو به دامان گیرد
لیک سر بهر سر نیزه مهیا شده بود
جای یک بوسه نَبُد بر تن آن سرو بلند
و گلو بوسه گه خنجر اعدا شده بود
تا به رگ های بریده سر خود را بنهاد
عالمی غرق در آن صحنه ی زیبا شده بود
و در آن لحظه که زینب همه زیبایی دید
گشت هنگامه به پا محشر کبری شده بود
آفرینش همه میرفت شود کُن فیکون
عرش لرزید و فلک هم کمرش تا شده بود
شیشه ی عطر تنش خرد و درش گم شده بود
همچو تسبیح که پاشیده ی اعضا شده بود
بر سِنان تا که سَنان زد سر پر خون حسین
در دل زینب غم دیده چه غوغا شده بود
کس ندانست در آن لحظه به زینب چه گذشت
آه از آن شیشه ی عِطری که درش وا شده بود
نــــریـــــمـــان_پـــنـاهـــــی_پن.mp3
13.13M
🔊 #شور #بسیار_زیبا
◻️-پناه حرم
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
#قسمت_پایانی روضه و توسل شب عاشورا 97سید مهدی میرداماد
*چند تا وداع کرد ابی عبدالله،یه بار با امامِ سجاد،یه بار با اهلِ حرم،یه بار با بچه ها،با علی اصغر،اما من یکی دو تا وداع رو نمی تونم بگذرم،بعضی وداع ها خیلی دل رو زیر و رو میکنه،شاید یه جایی دلت وصل بشه....
همه رو که خداحافظی کرد،سوار بر ذوالجناح شد،یه نگاه کرد دید سکینه دستای اسب رو بغل گرفته،بابا! بیا پایین یه بار دیگه بغلت کنم.."دختر داری تو خونه ات؟ با همه خداحافظی کنی دختر می مونه آخرِ سر میاد...." نشت تو بغلِ باباش،بابا داری میری؟*
اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
*دخترای شهید منو ببخشن،دخترایی که بابا ندارن منو ببخشن...*
اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
بزرگی کن، ببوس این دخترِ کوچکترِ خود را
به دنبال مسافر آب می پاشند،کو آبی؟
کنون ریزم به پایت اشکِ چشمانِ تَرِ خود را
*دختر دارها میدونن،دختر کنجکاوِ،ریزبینِ،نکته سنجِ،صدا زد:بابا! من یه چیزی دیدم،خیلی بِهَم ریختم،گفت:بابا! آدم میخواد با کسی وداع کنه،پیشونیش رو میبوسه،گونه هاشو میبوسه،اما بابا از دور یه چیزی دیدم..*
ز دورادور، می دیدم گلویت عمه می بوسید
مگر آماده کردی بهر خنجر ، حنجر خود را؟
*اینجا آخرین نفر با حسین خداحافظی کرد،آخرین نفر دستای اسب رو گرفت،اینجا آخرین نفر سکینه بابا رو بدرقه کرد،همین سکینه،همین دختر،یه جایی هم اولین نفر بود،کجا؟ اون وقتی که صدایِ ذوالجناح اومد" وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شارِداً اِلى خِيامِكَ" ذوالجناح با یالِ غرق خون،زینِ واژگون،اومد جلو خیمه ها،اولین کسی که از خیمه اومد سکینه بود،تا نگاش افتاد،نوشتن: یه ضجه زد،هی می گفت:"وا اَبَتاه" حسین....
سکینه یه جوری گریه کرد،زن و بچه ریختن بیرون..همه ازخیمه ها بیرون دویدن...اومدن دورِ ذوالجناح،هر کی یه حرفی میزنه،یکی میگه:ذوالجناح! بابام رو چرا نیاوردی؟ یکی گفت: بابام که می رفت لباش تشنه بود،آیا سیرابش کردن یا نه؟ هر کی یه حرفی زد،ذوالجناح برگشت به طرف مقتل،زن و بچه هم پشت سر این اسب،اومدن بالای گودال،نوشتن ذوالجناح اینقدر سرش رو زد به زمین... *
دوباره روضه ی آخر خدا به خیر بکند
دوباره داغ برادر خدا به خیر کند
دوباره خاطره ی بوسه گاه پیغمبر
دوباره شمر ستمگر خدا به خیر کند
*مادرش فاطمه داره این صحنه رو میبینه،هی میگه: "بُنَیَّ قَتَلوکَ عطشانا.."
شمر همچین که رسید تو گودال،مرحوم طُرِیحی،مرحوم مجلسی آورده:شمر تارسید تو گودال،اول کاری که کرد،" وَ رَكَلَ بِرِجْلِهِ" یه لگد به پهلو زد...
مرحوم مجلسی نقل میکنه،اینجا زینب خودش اومد تو گودال،کنارِ ابی عبدالله،هی به شمر می گفت:بلند شو،بچه هاش دارن می بینن،بلند شو، اینجا جایِ پیغمبرِ،بلند شو...
مرحوم سیدبن طاووس تو لهوف که نقلش معتبر ترِ میگه: اینجا ابی عبدالله یه نگاه به خواهر کرد،" إِرجِعِی اُخَیَّ إِلَی الفُسطَاط» ابی عبدالله میدونه زینب ببینه، جون میده،گفت:خواهرم برگرد،زینب برگشت،اَمرِ امامِ،اطاعتش واجبِ،برگشت...
بعضی مقاتل نوشته:هی رقیه می دوید نگاه می کرد،عمه با آستین جلوش رو می گرفت،نبینه توی گودال چه خبرِ.....عمه! بابامِ،بابام رو خاک بود...
زینب برگشت،شمر مونده بود و حسین،" وَ الشِّمْرُ جالِسٌ" از سر ارباب ما،عمامه برداشتن،...حسین تو گودال،شمر نشست رو سینه اش،محاسنِ حسین رو تو دست گرفت.....
ابی عبدالله چشمش رو باز کرد،نیمه رمق،نیمه جون،آسمون رو دود می بینه،حسینی که این همه زخم،هزار و نهصد وپنجاه زخم،تشنگی،داغ،زخم رو زخم،یه نگاه کرد،صدا زد:"مَن أنتَ" کی هستی رو سینه ی منی؟ نانجیب گفت: من رو نمیشناسی؟"أنَا شمر بن ذالجوشن"ابی عبدالله گفت:" هَل تُعَرِّفْنِی ؟" آیا منو میشناسی؟میدونی کجا اومدی؟گفت: میشناسمت،بابات رو میشناسم،مادرت رو میشناسم،جدت رو میشناسم،تو پسرِ فاطمه ای....
گفت:شنیدم بابات ساقیِ کوثر بوده،شنیدم بابات تشنه هارو سیراب می کرد،الان بابات کجاست بیاد یه قطره آب بهت بده....؟گفت:اسم بابای منو نبر" صَدَقَ جَدِّي رسول الله صلي الله عليه و آله" راست گفت جدم... نانجیب گفت:جدت چی گفت:جدم بهم گفته بود کی منو میکشه،چه نشونه ای،چه چهره ای داره...
نانجب بلند شد،گفت:حسین یه کاری می کنم،دیگه منو نبینی....بدن رو برگردوند...امام رضا میگه: جد ما رو به سختی کشتن،سر جدا نمی شد...تو زیارت ناحیه است:"السلام عَلَی مَجْزُوزُ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا..."هر چی می برید،نمی برید،یه ضربه،دو ضربه....
هدایت شده از حال مرا دریاب حسین
4_5794320081018160391.mp3
4.02M
nariman-panahi-panahe-haram(128).mp3
4.76M
نریمان پناهی
#شور
پناه حرم كجا داری میری بگو برادرم♪ℐ♯
بدرقه ی راه تو اشك چشم ترم♪ℐ♯
آهسته تر برو داداش ببین مضطرم♪ℐ♯
پناه حرم بیا ببین نامحرم ها رو دور و برم♪ℐ♯
خاكی شده دوباره چادر مادرم♪ℐ♯
تو رفتی و كشیدن از سرم معجرم♪ℐ♯
پناه حرم هنوز یادم نرفته لحظه ی رفتنت♪ℐ♯
بمیره خواهرت چقدر غریب كشتنت♪ℐ♯
یه جای سالمم نمونده روی تنت♪ℐ♯
پناه حرم یكی داره پیرهن خونیت رو میبره♪ℐ♯
اومده ساربان به فكر انگشتره♪ℐ♯
به روی نیزه ای سر علی اصغره♪ℐ♯
حسین آه آه آه حسین وای وای وای♪ℐ♯
پناه حرم جلو چشمای مادرم زدی دست و پا♪ℐ♯
با نیزه زد تو دهنت یكی بی هوا♪ℐ♯
زدن یه عده پیرمرد تو رو با عصا♪ℐ♯
;;;;;;♥;;;;;;
پناه حرم یه مادری داره به صورتش میزنه♪ℐ♯
میون قتلگاه یه تشنه جون میكنه♪ℐ♯
یه سینه ای به زیر سم اسب میشكنه♪ℐ♯
پناه حرم رفتی و دخترت داره كتك میخوره♪ℐ♯
غنیمتاش و هركسی داره میشمره♪ℐ♯
ناموس تو ،تو آرزوی یك چادره♪ℐ♯
پناه حرم دزدیدن گهواره رو میبینی داداش♪ℐ♯
گوش های بی گوشواره رو میبینی داداش♪ℐ♯
این معجرهای پاره رو میبینی داداش♪ℐ♯
پناه حرم كجا داری میری بگو برادرم♪ℐ♯
بدرقه ی راه تو اشك چشم ترم♪ℐ♯
آهسته تر برو داداش ببین مضطرم♪ℐ♯
;;;;;;♥;;;;;;
پناه حرم بیا ببین نامحرم ها رو دور و برم♪ℐ♯
خاكی شده دوباره چادر مادرم♪ℐ♯
تو رفتی و كشیدن از سرم معجرم♪ℐ♯
پناه حرم هنوز یادم نرفته لحظه ی رفتنت♪ℐ♯
بمیره خواهرت چقدر غریب كشتنت♪ℐ♯
یه جای سالمم نمونده روی تنت♪ℐ♯
پناه حرم یكی داره پیرهن خونیت رو میبره♪ℐ♯
اومده ساربان به فكر انگشتره♪ℐ♯
به روی نیزه ای سر علی اصغره♪ℐ♯
حسین آه آه آه حسین وای وای وای♪ℐ♯
;;;;;;♥;;;;;;
پناه حرم جلو چشمای مادرم زدی دست و پا♪ℐ♯
با نیزه زد تو دهنت یكی بی هوا♪ℐ♯
زدن یه عده پیرمرد تو رو با عصا♪ℐ♯
پناه حرم یه مادری داره به صورتش میزنه♪ℐ♯
میون قتلگاه یه تشنه جون میكنه♪ℐ♯
یه سینه ای به زیر سم اسب میشكنه♪ℐ♯
پناه حرم رفتی و دخترت داره كتك میخوره♪ℐ♯
غنیمتاش و هركسی داره میشمره♪ℐ♯
ناموس تو ،تو آرزوی یك چادره♪ℐ♯
پناه حرم دزدیدن گهواره رو میبینی داداش♪ℐ♯
گوش های بی گوشواره رو میبینی داداش♪ℐ♯
این معجرهای پاره رو میبینی داداش♪ℐ♯
ببین دل زار زینب نگاه و اصرار زینب
تو راهی از خیمه شدی و من از قفا
مرو کجا امیر و سالار زینب
سایه ی روی سرم چه کنم
با آتیش جگرم چه کنم
یه زن تنها با حرم چه کنم
به من خسته ی غم زده رحمی
به دل جون به لب اومده رحمی
نرو نرو یه نگاه به حرم کن
به حرم رحمی
----------
دم غروب خورشیده چه بوی سیبی پیچیده
وصیت مادرمونه که زینبت داری میری
زیر گلوتو بوسیده
چقدر زخمی شده بدنت
جونی نمونده دیگه به تنت
زینبو کشته کهنه پیروهنت
تو دل من غم عالمه رحمی
دور و بر ما نامحرمه رحمی
تو رو به چادر خاکی زهرا
به مادرم رحمی
-------
ببین که پاهام لرزونه ببین که دستام بی جونه
بیا بریم خیمه ببینیم که توی خواب
با ترس و لرز رقیه روضه میخونه
بذار بخوابه شاید نبینه
که تن تو به روی زمینه
یکی با خنجر رو سینه ات می شینه
به مادر دم گهواره رحمی
به گوشای پر گوشواره رحمی
میزنه حرمله خنده به اشکام
نداره رحمی
--------
دلم آتیش به پرم زده رحمی
خزون آتیش به حرم زده رحمی
حرم آتیش به دلم زده رحمی
به حرم رحمی
🏴عاشورای_حسینی
زیارت_ناحیه_مقدسه
🏴السلامُ عَلی المُغَسَّلِ بِدَمِ الجِراح
سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد.
🏴السلام عَلی المَقطوعِ الوَتین
سلام بر آنکه شاهرگش بریده شد.
🏴السلامُ علی الشَّیبِ الخَضیبِ
سلام بر آن محاسن بخون خضاب شد.
🏴السلامُ عَلَی الخَدِّ التَّریب
سلام بر آن گونه خاک آلوده.
🏴السلامُ عَلی مَن اَریقَ بِالظَّلمِ دَمُهُ
سلام برآن کسی که خونش به ظلم ریخته شد.
🥀السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
•••✾🖤 🖤✾•••