eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم تقدیم به روضه خوان های سیدالشهدا من الازل الی الابد شاعر: ▶️ خدایا ببین روضه خون اومدم چی میشه دعامو اجابت کنی یه عمره دارم نوکری می کنم چی میشه منو وقف هیأت کنی من از روضه خونا شنیدم که تو میبخشی گناها رو با یا حسین حسین گفتنامو خدایا ببین ندارم کسی رو من الا حسین به این روضه خونا حسودیم میشه آخه فرصتِ گفتگوشون دادی یه عمری برای حسین مُردنو دم مرگشون آبروشون دادی خوشا روضه خونی که تابوتشو روی شونه ی نوکرا می بَرن لحد چیده میشه ولی روحشو ملائک میانْ کربلا می بَرن وفا رو ببین، روضه خونِ حسین شده مرگشم روضه‌ی کربلا تجسّم کنین حالِ اربابشو تنش رو زمین، سرْ روی نیزه ها همه اومدن تا که این روضه خون توو غربت نَمیره دمِ واپسین بمیرم برا اون غریبی که موند سه روز و سه شب پیکرش رو زمین
یازهرا🌺: بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ فکر کن ظهر شود روز به آخر برسد لحظه ها بگذرد و ساعت خنجر برسد لحظه ی آخر گودال به کندی برود خنجر شمر سراسیمه به حنجر برسد فکر کن بین اجانب به چه وضعی به چه حال؟ زینب از تل به تماشای برادر برسد هرچه بوده است به غارت برود ، در گودال بوسه ای از رگ خشکیده به خواهر برسد ازدحام است و در این معرکه زینب مانده به برادر برسد یا که به معجر برسد قد خم دارد از این غم چه کسی می دانست؟ ارث مادر وسط دشت به دختر برسد
مرا که بی قرار می کند حسن به جرعه ای خمار می کند حسن مرا که مست ، می ، برای غیر مست شراب را شرار می کند حسن مرا اگر شده است محض دلخوشی گدای خود شمار می کند حسن خدا ! تو خالق کرامتی ولی بیا ببین چه کار می کند حسن! رسول، جز حسین پاره تنش به کیست افتخار می کند، حسن. ضریح سینه را اگر طلا ، حسین ولی پراز عیار می کند حسن حسین و کشتیش درست ، منتها مرا اگر سوار می کند ، حسن دل مرا حسین می برد ولی شکار را شکار می کند حسن حسین ، کربلا – نه اینکه مادری است - بقیع اختیار می کند حسن. 🍃
بهانه است ولی خب برای من کافی است همین که شعر مرا می بری به کنگره ها همین که در دکور خانه ام دو تا تندیس اضافه می شود و می روی به خاطره ها یکی دو تا غزل خوب ،، می شوی گاهی فقط بمان و نیا تا تو را اضافه کنم به انتظار مدرنی که شعر خواهد شد مهم ، حضور تو در روزنامه ی شهر است چقدر سوژه برایم می آوری با خود حوادث یمن و جنگ شام هم بد نیست... فقط اجازه بده وضعمان همین باشد زمین خسته سر از آسمان درآورده است چه عیب دارد اگر این رعیت خوشبخت کنار نام تو از جنگ ، نان درآورده است چه ساده در عوض آب ، نفت نوشیدیم فقط بمان و نیا ، قول می دهم این شهر برای نیمه ی شعبان شلوغ تر بشود ظهور را به علائم چه احتیاجی بود نیا که شادی ما پر فروغ تر بشود چقدر روی بَنرها شکیل و خوش اسمی!!! خودت بگو ؛ تو اگر آمدی به خانه ی ما چگونه حوصله ی شهر ، با تو سر نرود ؟!! دلت چگونه می آید بیایی و مِن بعد به جمکران تو این قوم رهگذر نرود نیا ، سه شنبه برایت نماز خواهم خواند چه فکر می کنی ای انتظار ناپایان جدایی من و تو ماجرای یک شبه نیست هزار سال پیاپی گذشت و دلخونی هنوز کوچه ی ما آنچنان محجّبه نیست گناه روسری ما به گردن باد است... برای آنکه بیایی نیاز مبرم بود که مرد و زن همه با هم کنار هم باشیم همین که نام خیابانمان ولیعصر است اجازه داد که در اختیار هم باشیم اذان رسید و به دجّال اقتدا کردیم نوشته اند که هر چیز جای خود خوب است مهم نبود که حتی به قهقرا بروم نوشته اند که از جمعه استفاده کنم کنار مهدیه گاهی به سینما بروم جهان به خنده ی (بَت مَن) علاقمندم کرد اراده کن که بیایی ولی تامل کن! که رودها همه پابست ماهیان تواند به غیر سیصدو چندین نفر که برگشتند تمام مردم دنیا سپاهیان تواند نیا که عطسه ی دنیا به صبر فرمان داد
بهانه است ولی خب برای من کافی است همین که شعر مرا می بری به کنگره ها همین که در دکور خانه ام دو تا تندیس اضافه می شود و می روی به خاطره ها یکی دو تا غزل خوب ،، می شوی گاهی فقط بمان و نیا تا تو را اضافه کنم به انتظار مدرنی که شعر خواهد شد مهم ، حضور تو در روزنامه ی شهر است چقدر سوژه برایم می آوری با خود حوادث یمن و جنگ شام هم بد نیست... فقط اجازه بده وضعمان همین باشد زمین خسته سر از آسمان درآورده است چه عیب دارد اگر این رعیت خوشبخت کنار نام تو از جنگ ، نان درآورده است چه ساده در عوض آب ، نفت نوشیدیم فقط بمان و نیا ، قول می دهم این شهر برای نیمه ی شعبان شلوغ تر بشود ظهور را به علائم چه احتیاجی بود نیا که شادی ما پر فروغ تر بشود چقدر روی بَنرها شکیل و خوش اسمی!!! خودت بگو ؛ تو اگر آمدی به خانه ی ما چگونه حوصله ی شهر ، با تو سر نرود ؟!! دلت چگونه می آید بیایی و مِن بعد به جمکران تو این قوم رهگذر نرود نیا ، سه شنبه برایت نماز خواهم خواند چه فکر می کنی ای انتظار ناپایان جدایی من و تو ماجرای یک شبه نیست هزار سال پیاپی گذشت و دلخونی هنوز کوچه ی ما آنچنان محجّبه نیست گناه روسری ما به گردن باد است... برای آنکه بیایی نیاز مبرم بود که مرد و زن همه با هم کنار هم باشیم همین که نام خیابانمان ولیعصر است اجازه داد که در اختیار هم باشیم اذان رسید و به دجّال اقتدا کردیم نوشته اند که هر چیز جای خود خوب است مهم نبود که حتی به قهقرا بروم نوشته اند که از جمعه استفاده کنم کنار مهدیه گاهی به سینما بروم جهان به خنده ی (بَت مَن) علاقمندم کرد اراده کن که بیایی ولی تامل کن! که رودها همه پابست ماهیان تواند به غیر سیصدو چندین نفر که برگشتند تمام مردم دنیا سپاهیان تواند نیا که عطسه ی دنیا به صبر فرمان داد
مرا که بی قرار می کند حسن به جرعه ای خمار می کند حسن مرا که مست ، می ، برای غیر مست شراب را شرار می کند حسن مرا اگر شده است محض دلخوشی گدای خود شمار می کند حسن خدا ! تو خالق کرامتی ولی بیا ببین چه کار می کند حسن! رسول، جز حسین پاره تنش به کیست افتخار می کند، حسن. ضریح سینه را اگر طلا ، حسین ولی پراز عیار می کند حسن حسین و کشتیش درست ، منتها مرا اگر سوار می کند ، حسن دل مرا حسین می برد ولی شکار را شکار می کند حسن حسین ، کربلا – نه اینکه مادری است - بقیع اختیار می کند حسن. 🍃
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ گرچه شوال ولی داغ محرم با اوست پس عجب نیست اگر این همه ماتم با اوست مثل جدش شده در کنیه «اباعبدالله» در بقیع است ولی کرببلا هم با اوست شیعه را کرببلا گرچه علمداری کرد جعفری مذهبمان کرده و پرچم با اوست من اگر مورم اگر هیچ ولی می‌‌دانم «او سلیمان زمان است که خاتم با اوست» زندگی‌نامهٔ او سطر به سطرش روضه‌ست که مصیبات همه عالم و آدم با اوست در غمش اشک، اگر ریخت اگر جاری شد بانی روضهٔ سقاست و زمزم با اوست لفظی از کوچه در این مرثیه محزون‌تر نیست وارث محنت زهراست اگر غم با اوست
📋هلال ماه ماتم اومد با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هلال ماه ماتم اومد؛ محرّم رسیده دوباره وقت روضه های؛ دمادم رسیده پیرهن مشکی، بازم مادرا میپوشونن، تنِ بچه ها با یا حسین، همه نوکرا از تو هیأت، میرن کربلا خیلیا بین ما بودن و جاشون امسال چقد خالیه پیش اربابشونن امسال آه که جاشون چقد عالیه " اربابم بخر آبرومونو " @majmaozakerine یادم نمیره از قدیما؛ تو هیأت نشستیم یادم نمیره با رفیقا؛ چه عهدا که بستیم خیلی هامون هوایی شدند خیلی ها کربلایی شدند یک اربعین حرم رفتن و سال بعدش فدایی شدند هر کاری می‌کنم نمیشه جا می‌مونم مث همیشه تو دعا کن برامون ارباب بلکه ایمانمون قوی‌شه " اربابم بخر آبرومونو " مُحرّم اومد و دوباره؛ دلامون گرفته دلامون از شبای اوّل؛ کجاها نرفته یادت باشه یه وقت با گناه پیش ارباب نشی روسیاه خیلی ها که بودن با امام روز آخر شدن نیمه راه این خط و این نشون رفیقم از امامت بخون رفیقم توبه کردی اگه مُحرّم پای عهدت بمون رفیقم " اربابم بخر آبرومونو " *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
📋صدایی پر از غم میچیده تو عالم با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صدایی پر از غم پیچیده تو عالم آهای مشکی پوشا رسیده محرم داره کاروان عزا میرسه حسین این شبا کربلا میرسه هنوز اکبرش هست و اصغر داره هنوزم رقیه برادر داره ای وای قراره این بیابون آخر بشه یه دشت گلگون جاری بشه یه رود پرخون ای وای بر این دلای پر تب ای وای چی میشه آخرین شب یا رب برس به داد زینب " آه و واویلتا حسین جان " @majmaozakerine الا ایها الناس عقیله با احساس پاهاشو میذاره رو زانوی عباس همه محرما پاسدارش شدن چه پروانه‌هایی که یارش شدن پیاده شد اینجا چه با احترام الهی نیفته عبورش به شام هیچ کس قامتشو ندیده حالا ببین کجا رسیده بین یه لشکرِ پلیده زینب حماسه آفرینه اما قراره چی ببینه اینقد تو خیمه دل غمینه " آه و واویلتا حسین جان " @majmaozakerine غمی توی سینه اومد از مدینه چی باید بیینن رباب و سکینه رباب اصغرش رو بغل میکنه حسین اکبرش رو بغل میکنه رقیه رو دوش عمو اومده با قلبی پر از آرزو اومده ای وای ظهر دهم تو گودال ارباب لب تشنه میره از حال قرآن از کینه میشه پامال ای وای اهل حرم ‌پریشان ای وای دشتی پر از مغیلان زینب در جست و جوی طفلان " آه و واویلتا حسین جان " *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
📋دل تو دلم نیس چه کنم شکر خدا قرارمی با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دل تو دلم نیست چه کنم/ شکر خدا قرارمی شب شبه آخره داداش / شکر خدا کنارمی دور و بر خیمه‌ی من / راه میری و خونه دلت فکر اسیریم و نکن / آخ چه پریشونه دلت وای اگه صبح از راه بیاد / وای اگه فردا برسه وای اگه که کار عطش / به ظهر فردا برسه وای کربلا / وای کربلا تیر سه شعبه خودشو/ به این در اون در زده تا وقتی علمدار تو دید / از توو کمون بشه رها چشم تموم نیزه‌ها / فکر علی اکبرتم تیرا به فکر زدن / حلق علی اصغرتن هرکی با هرچی بتونه / فردا سراغ تو میاد لحظه رو نِی شدنت / کاشکی نیاد خدا نخواد لحظه‌ی آخر که بشه / مادرمون میاد داداش دخترت از پا نیزه‌ها / سر تو رو نبینه کاش وای کربلا / وای کربلا پیرهنی که مادرمون / داده برا تنه توئه چشمای دشمنت پِی / غارت پیرهن توئه کاش لااقل وقت غروب / دشمن تو نیاره آب کاش پای گهواره دیگه / تازه نشه غم رباب داری میری و رفتنت / آتیش به جونم میزنه خودت بگو خواهر تو / چطور ازت دل بکنه خاطره‌هام با تو داداش / مرور میشه یکی یکی درد دلامو بعد تو / نمیدونم بگم به کی میمونه رو خاکا تنت / غارت میشه پیروهنت یه بار نه صد باز میزنن / نیزه به روی بدنت وای کربلا / وای کربلا سخته داداش مادر تو / گوشه‌ی گودال ببینه که شمر داره میرسه و / رو سینه‌ی تو میشینه *شاعر: و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
📋وقتش شده داداش باید برم با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine وقتش شده، داداش باید برم پاشو ببین، چی اومده سرم «جونم بره، نمیره معجرم» ۲ من مسیر آزاده توام، وقتشه راهی شم من انعکاس فریاد تو‌ام، وقتشه راهی شم راهی که مونده پابست منه، وقتشه راهی شم «پیام کربلا دست منه، وقتشه راهی شم» ۲ میبینم، حواست از رو نی، به دختراته «میبینم، چه غصه‌ای داداش، توی چشاته» ۲ " واویلا، واویلا، واویلا، واویلا " دشمن مارو، با تازیونه زد هی بین راه، به هر بهونه زد «روزا زد و، بازم شبونه زد» ۲ با کعبه نی میزد خواهرتو، کاشکی نمیدیدی چه بی‌هوا میزد دخترت و، کاشکی نمیدی ما رو تو کوچه‌ی یهودیا، کاشکی نمیدیدی میون اون همه نامحرما، کاشکی نمیدیدی غمگینم، برا خودم که نه، برا رقیه «کاش میشد، که جون بدم‌ داداش، بجا رقیه» ۲ " واویلا، واویلا، واویلا، واویلا " دلخون شدم، واسه غم رباب غم پشت غم، اومد چه بی‌حساب «ما رو چیکار، به مجلس شراب» ۲ باور نمیکنم، سنگ بلا، ببوسه لبهاتو باور نمیکنم، ‌چوب جفا، ببوسه لبهاتو باور نمیکنم، که لخته خون، ببوسه لبهاتو «باور نمیکنم، که خیزرون، ببوسه لبهاتو» ۲ درد داره، مارو جلو چش، یهودیا زد *شاعر: @majmaozakerine
مشک و علم برداشت از خیمه بیرون زد با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مشک و علم برداشت، از خیمه بیرون زد با اون دل پر خون، پیش حسین اومد چشماش پر از خونه، سینش پر از آهِه کی میدونه این بار، چی تو دلِ ماهه؟ میدون برو عزیزم اما فقط به فکر آب باش این تشنگی شدیده دنبال یک جرعه جواب باش جونم فدات شه عباس، (الهی)۲ تو این شب سیاهم، (تو ماهی)۲ یادت نره که چشمم، (به راهه)۲ قدم منو خمیده، (نخواهی)۲ @majmaozakerine سقا به میدون رفت، رفت و رجزخون شد با رفتنش دیدن، قلبِ حرم خون شد «إنّی اُحامی» خوند، دستاش و انداختن فرزند حیدر بود، هی کوچه میساختن از هر طرف که رفتن با تیر و نیزه سر گرفتین نامردا مشک آب و آخه چرا هدف گرفتین؟ چشم امید خیمه، (به آبه)۲ این مشک آب امید، (ربابه)۲ فریاد العطش از، تو خیمه (بلنده)۲ ای وای که حال اصغر، (خرابه)۲ سقا تو امّیدِ، اهل حرم بودی پاشو اباالفضلم، تو لشگرم بودی با غیرتم پاشو! قلب حرم سوخته پاشو ببین! دشمن، به خیمه چشم دوخته افتاد ستون خیمه زینب حالا یه غصه داره بارون چشم ناپاک به خیمه‌ها داره میباره اینجا نمون عزیزم، (که تنهام)۲ پاشو غمت رو سقا، (نمیخوام)۲ پاشو ببین کنارم، (چه غوغاست)۲ دشمن داره میخنده، (به دردهام)۲ «ای وای اباالفضل» *شاعر: نریمانی @majmaozakerine
📋 کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کربلا خواستی، کربلا رفتی کربلا قسمتِ هر ساله ی تو بوده و هست یا ندونستی، یا حواست نیست کربلا رفتی و قلبای زیادی که شکست آی رفیق! دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست گوشه ی خونه همسایه، یتیمش خوابه روضه‌ها رو بلدی، مادرش بی‌تابه کربلایی شو! پدری کن تو براش کربلایی شو! کم کن از رنج و بلاش کربلایی شو! کم کن از درد و غم‌هاش کربلایی شو...! کربلا خواستی، کربلا رفتی کربلایی شدی امسال بگو چند سفره؟ یا ندونستی، یا حواست نیست کربلایی شدن از رفتنش هم مهم‌تره آی رفیق! دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست کربلا رفتنمون، به کربلا رفتن نیست پیرمردی توی این شهر زمین‌گیر شده روضه‌ها رو بلدی، پدری پیر شده کربلایی شو! کاش بمونی پسرش کربلایی شو! کاش بشی بال و پرش کربلایی شو! خالی دور و بَرِش کربلایی شو...! کربلا خواستی، کربلا رفتی اربعین ها همه سال از تو حرم زنگ زدی یا ندونستی، یا حواست نیست به دل شیشه‌ای چند نفر سنگ زدی آی رفیق! دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست گل فروش سر این کوچه یک دختر بچه است روضه‌ها رو بلدی، خونه‌شون ویرونه است کربلایی شو! یک بزرگ‌تر میخواد کربلایی شو! یک برادر میخواد کربلایی شو! سایه ی سر میخواد کربلایی شو!... *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋وقتش شده داداش باید برم با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتش شده، داداش باید برم پاشو ببین، چی اومده سرم «جونم بره، نمیره معجرم» ۲ من مسیر آزاده توام، وقتشه راهی شم من انعکاس فریاد تو‌ام، وقتشه راهی شم راهی که مونده پابست منه، وقتشه راهی شم «پیام کربلا دست منه، وقتشه راهی شم» ۲ میبینم، حواست از رو نی، به دختراته «میبینم، چه غصه‌ای داداش، توی چشاته» ۲ " واویلا، واویلا، واویلا، واویلا " دشمن مارو، با تازیونه زد هی بین راه، به هر بهونه زد «روزا زد و، بازم شبونه زد» ۲ با کعبه نی میزد خواهرتو، کاشکی نمیدیدی چه بی‌هوا میزد دخترت و، کاشکی نمیدی ما رو تو کوچه‌ی یهودیا، کاشکی نمیدیدی میون اون همه نامحرما، کاشکی نمیدیدی غمگینم، برا خودم که نه، برا رقیه «کاش میشد، که جون بدم‌ داداش، بجا رقیه» ۲ " واویلا، واویلا، واویلا، واویلا " دلخون شدم، واسه غم رباب غم پشت غم، اومد چه بی‌حساب «ما رو چیکار، به مجلس شراب» ۲ باور نمیکنم، سنگ بلا، ببوسه لبهاتو باور نمیکنم، ‌چوب جفا، ببوسه لبهاتو باور نمیکنم، که لخته خون، ببوسه لبهاتو «باور نمیکنم، که خیزرون، ببوسه لبهاتو» ۲ درد داره، مارو جلو چش، یهودیا زد *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۹۸ نریمانی @majmaozakerine
مرا که بی قرار می کند حسن به جرعه ای خمار می کند حسن مرا که مست ، می ، برای غیر مست شراب را شرار می کند حسن مرا اگر شده است محض دلخوشی گدای خود شمار می کند حسن خدا ! تو خالق کرامتی ولی بیا ببین چه کار می کند حسن! رسول، جز حسین پاره تنش به کیست افتخار می کند، حسن. ضریح سینه را اگر طلا ، حسین ولی پراز عیار می کند حسن حسین و کشتیش درست ، منتها مرا اگر سوار می کند ، حسن دل مرا حسین می برد ولی شکار را شکار می کند حسن حسین ، کربلا – نه اینکه مادری است - بقیع اختیار می کند حسن. 🍃
زیر غلاف و تازیانه خورد شد بازو زهرا به مسجد رفت اما دست بر پهلو زهرا به مسجد رفت ، اما گرم فریاد است سلمان ! بگو مسجد چرا در لرزه افتاد است فریادهای فاطمه دیوار را لرزاند سلمان بگو دیدی که مسجد را صدا لرزاند زهرا اگر نفرین کند دنیا نمی ماند مسجد فرو می ریزد و بر پا نمی ماند تنها نمی ماند علی وقتی که زهرا هست - پهلوی او‌ هم‌ بشکند - زخمی است ، اما هست سرباز مولا می شود وقتی علی تنهاست زهراست حیدر ، ای جماعت ! مرتضی زهراست وقتی که مسجد در دل لات و هبل شد گم بتخانه با مسجد چه فرقی می کند مردم! منبر بدون مرتضی چوب است و جز این نیست بی مرتضی هرجا که باشی حرفی از دین نیست مردم ! فدک ارثیه ی قانونی زهراست آیا غلاف و تازیانه اجر ذی القرباست؟! زهرای مجروح علی آن روز غوغا کرد دست علی را فاطمه با خطبه اش وا کرد حیدر به زهرا گفت ؛ ما بی هم چه می کردیم؟! زهرا بیا با هم به سمت خانه برگردیم می دانم از بس درد داری ناتوانی تو اما عزیزم با علی باید بمانی تو با من بیا این روزها غوغاست در خانه زهرا به زینب فکر کن تنهاست در خانه همپای حیدر ! دست در دست علی بگذار حالا که اذیت می شوی کم کم قدم بردار هم صحبت تنهائیم ! تا خانه راهی نیست باید بمانی ، بی تو حیدر را پناهی نیست من بی تو بغضم ، گریه ام ، فریاد خاموشم باید بمانی بار غم برداری از دوشم زهرا چرا هی دست را بر گونه می گیری زهرا بگو از مرتضایت رو نمی گیری الجار ثم الدار می‌خواندی تو قبل از این حالا چرا عجّل وفاتی می کنی تلقین هر شب دعایت می کنم ، با من بمانی کاش زهرا بمان ، شبها تو سقای حسینم باش 🔸شاعر:
شعرِ من واژه ی من لُبِّ کلامم حسن است شب سلامم حسن و صبح سلامم حسن است با حسن زنده و با عشق حسن خواهم مُرد حُسنِ مطلع حسن و حُسنِ ختامم حسن است هرکسی زنده به عشق است نمیرد هرگز زنده ی عشقم اگر رمزِ دوامم حسن است مثلِ رودم که حسن ذکرِ قعود است مرا مثل کوهم که شب و روز قیامم حسن است پدرم هرچه مرا نام نهاده است گذشت من از این لحظه از این ثانیه نامم حسن است سرِ من سبز ، زبان سرخ ، سرم هم برود أیُهاالناس بدانید ; امامم حسن است . 🔸شاعر: =========================== 🔹
📋هلال ماه ماتم اومد با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ هلال ماه ماتم اومد؛ محرّم رسیده دوباره وقت روضه های؛ دمادم رسیده پیرهن مشکی، بازم مادرا میپوشونن، تنِ بچه ها با یا حسین، همه نوکرا از تو هیأت، میرن کربلا خیلیا بین ما بودن و جاشون امسال چقد خالیه پیش اربابشونن امسال آه که جاشون چقد عالیه " اربابم بخر آبرومونو " @majmaozakerine یادم نمیره از قدیما؛ تو هیأت نشستیم یادم نمیره با رفیقا؛ چه عهدا که بستیم خیلی هامون هوایی شدند خیلی ها کربلایی شدند یک اربعین حرم رفتن و سال بعدش فدایی شدند هر کاری می‌کنم نمیشه جا می‌مونم مث همیشه تو دعا کن برامون ارباب بلکه ایمانمون قوی‌شه " اربابم بخر آبرومونو " مُحرّم اومد و دوباره؛ دلامون گرفته دلامون از شبای اوّل؛ کجاها نرفته یادت باشه یه وقت با گناه پیش ارباب نشی روسیاه خیلی ها که بودن با امام روز آخر شدن نیمه راه این خط و این نشون رفیقم از امامت بخون رفیقم توبه کردی اگه مُحرّم پای عهدت بمون رفیقم " اربابم بخر آبرومونو " *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
📋صدایی پر از غم میچیده تو عالم با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ صدایی پر از غم پیچیده تو عالم آهای مشکی پوشا رسیده محرم داره کاروان عزا میرسه حسین این شبا کربلا میرسه هنوز اکبرش هست و اصغر داره هنوزم رقیه برادر داره ای وای قراره این بیابون آخر بشه یه دشت گلگون جاری بشه یه رود پرخون ای وای بر این دلای پر تب ای وای چی میشه آخرین شب یا رب برس به داد زینب " آه و واویلتا حسین جان " @majmaozakerine الا ایها الناس عقیله با احساس پاهاشو میذاره رو زانوی عباس همه محرما پاسدارش شدن چه پروانه‌هایی که یارش شدن پیاده شد اینجا چه با احترام الهی نیفته عبورش به شام هیچ کس قامتشو ندیده حالا ببین کجا رسیده بین یه لشکرِ پلیده زینب حماسه آفرینه اما قراره چی ببینه اینقد تو خیمه دل غمینه " آه و واویلتا حسین جان " @majmaozakerine غمی توی سینه اومد از مدینه چی باید بیینن رباب و سکینه رباب اصغرش رو بغل میکنه حسین اکبرش رو بغل میکنه رقیه رو دوش عمو اومده با قلبی پر از آرزو اومده ای وای ظهر دهم تو گودال ارباب لب تشنه میره از حال قرآن از کینه میشه پامال ای وای اهل حرم ‌پریشان ای وای دشتی پر از مغیلان زینب در جست و جوی طفلان " آه و واویلتا حسین جان " *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
4_6021386862994656451.mp3
20.53M
‍ . من یه کاری دارم تو یه کاری داری من قراری دارم تو قراری داری هرکدوم از ما رو با قراری ، واسه کاری انتخاب کرده حسین بد به حال کسی که برا نوکریش جواب کرده حسین یکیمون چای ریزِ شبای هیأت شد یکیمون واسه ی روضه خونیاش دعوت شد یکی پرچم‌ میده یکی اون آخر سینه زنیا دم میده به‌‌ همه غم میده اشکِ نم نم‌ میده مزد بعضیا رو شبهای محرم میده به یه عده توی سال کربلا هم میده به‌ تموم نوکراش وعده ی خلاصی از بین جهنم میده # بعضیامون شبای جمعه مسافر میشن همه زائر میشن بعضیا روضه خونن‌ ، مدّاحن بعضیا میان و شاعر میشن بعضیا گریه کنن توو خیمه حاضر میشن بعضیا حر میشن از خدا پُر میشن حتی سنگم باشن با یه نم اشک‌ عزا همه شون دُر میشن روضه آدم سازه با دل مرد و زن و پیر و جوون دمسازه چرا حیرون‌ موندیم بخدا ، در بازه خونه ی آقامون جا فراوون‌ داره سفره ی روضه همیشه پهنه بسکه مهمون داره چه کسایی که بلد بودند و توو همین خیمه گدایی کردن دلاشون و باهم کربلایی کردن سیم دل وصل شد و براشون حرفِ ولی ، اصل شد و وسط گریه یه‌ حاجت خواستن توو‌ دلاشون ، یه شهادت خواستن توو سیاهیای دنیا بودیم که اونا رفتن و رو سفید شدن ما که جا موندیم اونا شهید شدن ۱۴۰۱ # ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @majmaozakerine
بهانه است ولی خب برای من کافی است همین که شعر مرا می بری به کنگره ها همین که در دکور خانه ام دو تا تندیس اضافه می شود و می روی به خاطره ها یکی دو تا غزل خوب ،، می شوی گاهی فقط بمان و نیا تا تو را اضافه کنم به انتظار مدرنی که شعر خواهد شد مهم ، حضور تو در روزنامه ی شهر است چقدر سوژه برایم می آوری با خود حوادث یمن و جنگ شام هم بد نیست... فقط اجازه بده وضعمان همین باشد زمین خسته سر از آسمان درآورده است چه عیب دارد اگر این رعیت خوشبخت کنار نام تو از جنگ ، نان درآورده است چه ساده در عوض آب ، نفت نوشیدیم فقط بمان و نیا ، قول می دهم این شهر برای نیمه ی شعبان شلوغ تر بشود ظهور را به علائم چه احتیاجی بود نیا که شادی ما پر فروغ تر بشود چقدر روی بَنرها شکیل و خوش اسمی!!! خودت بگو ؛ تو اگر آمدی به خانه ی ما چگونه حوصله ی شهر ، با تو سر نرود ؟!! دلت چگونه می آید بیایی و مِن بعد به جمکران تو این قوم رهگذر نرود نیا ، سه شنبه برایت نماز خواهم خواند چه فکر می کنی ای انتظار ناپایان جدایی من و تو ماجرای یک شبه نیست هزار سال پیاپی گذشت و دلخونی هنوز کوچه ی ما آنچنان محجّبه نیست گناه روسری ما به گردن باد است... برای آنکه بیایی نیاز مبرم بود که مرد و زن همه با هم کنار هم باشیم همین که نام خیابانمان ولیعصر است اجازه داد که در اختیار هم باشیم اذان رسید و به دجّال اقتدا کردیم نوشته اند که هر چیز جای خود خوب است مهم نبود که حتی به قهقرا بروم نوشته اند که از جمعه استفاده کنم کنار مهدیه گاهی به سینما بروم جهان به خنده ی (بَت مَن) علاقمندم کرد اراده کن که بیایی ولی تامل کن! که رودها همه پابست ماهیان تواند به غیر سیصدو چندین نفر که برگشتند تمام مردم دنیا سپاهیان تواند نیا که عطسه ی دنیا به صبر فرمان داد
از حسن هرچه که در مرثیه کمتر سخن است ام کلثوم غریب است چنانکه حسن است غمش آنقدر بزرگ است که یه روضه ی آن مثنوی گر بشود دفتر هفتاد من است شیر دل می شود آن مرد که فرزند علی است دختر فاطمه هر کس بشود شیر زن است زینب دیگری از کرببلا رفت به شام دختر دیگر زهراست که دور از وطن است کربلا دید زنی را که قد افراشت و شد مرثیه خوان حسینی که بدون کفن است خیمه می سوزد و او حال عجیبی دارد شاهد آتش در ، باخبر از سوختن است شام بازار بدی دارد و گرز سخنش هرکجا حرف کنیز آمده دندان شکن است شاعر:
🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️ سلام ای آشنای سال و ماهم سلام ای عهد و پیمان قدیمی سلام ای ماه پنهان از نظرها سلام ای مهربان یار صمیمی دلی دارم پر از هجرانت ای یار من از تن‌ها، به تنهایی رسیدم دویدم، گرچه پایی لنگ دارم شنیدم جمعه می آیی، رسیدم سر شب توبه کردم مثل هربار سحر شد با دعایت عهد بستم ولی صبح آمد و ظهر آمد و باز همان عهدی که بستم را شکستم گنهکارم خودم میدانم آقا دلیل این همه دوری منم من تو خیلی مهربانی، پس عجب نیست اگر بر آب و آتش می‌زنم من سر بازار دیدار تو هر روز ضرر کردم، دلم بی مشتری ماند گرفتند از تو مردم حاجت اما برات من که بودم آخری، ماند ✍ @majmaozakerine
اصلاً نه نوکر، فکر کن سائل رسیده است لب تشنه‌ای دیگر لبِ ساحل رسیده است در خانه‌ات دیوانه‌ها را راه دادی اصلاً به کوی تو مگر عاقل رسیده است؟ گندم شد این بذر دعا هربار، اما از من مدام آتش به این حاصل رسیده است قابل نبود اشکی که از چشم من افتاد این گریه‌کن هربار ناقابل رسیده است سمت تو باید دل بُرید از جان، که هرکس جز این بیاید، عاطل و باطل رسیده است تا کربلایت آمدن که پا نمی‌خواست هرکس سراغت آمده با دل رسیده است دیر آمدم، در بسته بود، اما به دادم در زندگی لطف ابوفاضل رسیده است ** در کربلا هم دیر شد دیدارِ آخر زینب رسید اما پس از قاتل رسیده است ✍
عباس آمده است و علی اکبر آمده است وقتی رباب هست علی اصغر آمده است جمعند خانواده زهرا کنار هم اینجا برادری است که با خواهر آمده است یک سو رسیده لشکری از کوفه سی هزار یک سو عزیز فاطمه بی لشکر آمده است صفین دیده اند که با دیدن حسین آه از نهاد این همه لشکر برآمده است اکبر رسید و دشمنش از روی بهت گفت ایمان بیاورید که پیغمبر آمده است حرف از فدک که نه سخن از غصب مهریه است! با بچه های فاطمه آب آور آمده است گیرم فرات بخل کند چشم ما که هست رودی کشیده ایم که از کوثر آمده است زینب پیاده شد، وسط دشت رفت و گفت اینجا چقدر خار مغیلان درآمده است شاید به شام می رسد این ره که هر زنی در این مسیر با دو سه تا معجر آمده است
دلم خوشه آقا این شبها به یه سلام تو / با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دلم خوشه آقا، این شبها، به یه سلام تو رو سینه میذارم، دستم رو، به احترام تو تموم نوکرات، میشناسن، منو به نام تو کیه که بمونه یار دلم، اِلا حسین کیه بمونه قرار دلم، اِلا حسین کیه که بشه بهار دلم، اِلا حسین بارغم از دلم، بردار آقا دست منو بگیر، این‌بار آقا منو به بچه هات، بسپار آقا حسین " آقام آقام آقام ای، آقام حسین " میخوام ‌ببینمت، کاش فرصت، به این چشام بدی تا کربلا میام، اربعین، ایشالا راهم بدی یه شب جمعه توو، ایوونت، یه گوشه جام بدی درخونه‌ی هیچکی نرو، اِلا حسین کی واکنه از لطفش در و، اِلا حسین کیه که بخره این نوکرو، اِلا حسین یه عمره تو هیئتا، دلخونتم یه عمره هرجا میرم، مهمونتم هرچی دارم از توئه، مدیونتم " آقام آقام آقام ای، آقام حسین " شکر خدا حسین، آقامه، منم غلامشم مقیم دائم، مِی‌خونش، اسیرِ جامشم گدای کوچه‌ی، احسان، پِی مَرامشم کیه شب غم ماهم بده، اِلا حسین کی وسط اشک آهم بده، اِلا حسین کی به حرم راهم بده، اِلا حسین تو رکوع و سجودم، میگم حسین با همه تار و پودم، میگم حسین باهمه‌ی وجودم، میگم حسین حسین " آقام آقام آقام ای، آقام حسین " *سبک: *شاعر: ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسی عصا زده‌است به دریا، بلند شو... صبرا! به پای خیز و شتیلا! بلند شو... ایران! غیور باش و فلسطین! صبور باش... طوفان شده‌است، مسجدالاقصی! بلند شو... تا قدس را ز پنجه‌ی صهیون درآوری مسجد! فرو مریز، کلیسا! بلند شو... ای غزّه‌! کوه باش که آتشفشان شوی گیرم که اوفتاده‌ای از پا، بلند شو... زانو مزن! که سرو سراپا مقاوم است ای ریشه‌ی مقاومت! از جا بلند شو... لبنان! غرور شیعه تویی، یا علی بگو... ای اقتدا نموده به زهرا! بلند شو... هل مِن معینِ کیست که ما را صدا زده‌است؟! لشگر کشیده شمر، عراقا! بلند شو آب این طرف محاصره، آن‌سوی کودکان فریاد می‌زنند که سقّا! بلند شو ایران! یمن! عراق! مهیّای وصل باش فصل ظهور آمده، دنیا! بلند شو... 🔸شاعر: =============================
از حسن هرچه که در مرثیه کمتر سخن است ام کلثوم غریب است چنانکه حسن است غمش آنقدر بزرگ است که یه روضه ی آن مثنوی گر بشود دفتر هفتاد من است شیر دل می شود آن مرد که فرزند علی است دختر فاطمه هر کس بشود شیر زن است زینب دیگری از کرببلا رفت به شام دختر دیگر زهراست که دور از وطن است کربلا دید زنی را که قد افراشت و شد مرثیه خوان حسینی که بدون کفن است خیمه می سوزد و او حال عجیبی دارد شاهد آتش در ، باخبر از سوختن است شام بازار بدی دارد و گرز سخنش هرکجا حرف کنیز آمده دندان شکن است شاعر:
به پیمانِ خود -اهل ایمان - عمل می کنند به قولی که دادند - مردان - عمل می کنند چه اندازه ما - سخت - از عشق دم می زنیم شهیدان چه اندازه آسان عمل می کنند چه باک از سر و تیغ و خنجر ، که در پای عهد شهیدان نه با حرف با جان عمل می کنند دم از جنگ می زد یهود و نفهمیده بود که مردانِ مُلکِ سلیمان ، عمل می کنند خوشا آن شهادت نصیبان که بعد از الست بلیَ گفته اند و به پیمان عمل می کنند خوشا آن شهادت نصیبان که بعد از غدیر علی باورند و به قرآن عمل می کنند چه سلمان چه بوذر چه مالک ، علی یاوران چه آغاز باشد چه پایان ، عمل می کنند 🔸شاعر: =========================
اگرچه گمنام، اگرچه پنهان خلوصش اما اثر که دارد من از جهادش خبر ندارم خدایش اما خبر که دارد رجاست، خوف از خطر مبادا در این سفر بی هنر مبادا که جبهه سرباز اگر ندارد رجایی و باهنر که دارد به راه افتاد و عشق برداشت از آنچه برداشت خود خبر داشت بضاعت سیم و زر ندارد بضاعت جان و سر که دارد مسیرِ فرهاد بیستون است و شرطِ اولْ قدم جنون است چه توشه‌ای بهتر از محبت؟ بیاورد عشق هرکه دارد بنا به ماندن نبود از اول چرا بماند؟ چرا معطّل؟ چه بهتر از لانه پر بگیرد رها شود، بال و پر که دارد ✍