eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
377 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بسم الله الرحمن الرحیم عمری بر آن سرم که شوم خاکِ پایِ دوست تا هستی ام شود غبار در هوایِ تو روزی هزار بار اگر جان دهم کم است در شوق لحظه ای که بمیرم برایِ تو کویِ تو را به ملک دو عالم نمی دهم آری گدای توست همیشه گدایِ تو تو برتری از آن که شوی آشنا به من من کمترم از این که شوم آشنایِ تو با این همه زِ کویِ تو جایی نمیروم باشد سرم همیشه به خاکِ سرایِ تو یک بار مرا به رَهِ خویش کن فدا ای صد هزار مرتبه عالم فدایِ تو ایام شهادتِ باب الحوائج آقا موسی ابن جعفر .. آی گرفتارا ، آی مریض دارا ، آی اونایی که گره به کارتون خورده ، بسم الله .. خاکِ رَهِ زائرت اَعاظِم جانِ دو جهان امام کاظم ارباب کمال زیرِ دینت چشم همه سمتِ کاظمینت عیسی زِ دم تو دم گرفته جود از کف تو کرم گرفته موسی به امیدِ نخلِ نورت نعلین براورد به طورت زنجیرِ تو حلقۀ وصالت تا عشرِ خداست اتصالت آبِ وضویِ تو اشک هایت خون است روان زِ ساقِ پایت *چهارده سالِ از این زندان به آن زندان، اما زندانِ آخر با زندان هایِ دیگه فرق داشت، یه ملعونی به نام سندی ابن شاهک زندان بانِ حضرتِ .. بسیار شقی و بی ادبِ .. هر بار با تازیانه واردِ زندان میشد .. یا امام رضا دارم روضۀ باباتُ میخونم .. حیا میکنم بگم با این آقا چه میکرد اما هر وقت بر میگشت میدیدن تازیانه خون آلوده .. یا موسی ابن جعفر .. با این که عیال واره اما ملاقاتی نداره .. _(چرا؟) آخه ممنوع الملاقاتِ .. یه وقت صدا میزنه پسرم، یه وقتایی هم صدا میزنه دخترم معصومه دلم برات تنگ شده .. میگه این زندانِ آخری تاریک بود، نمور بود حضرت با علم امامت شب و روزُ تشخیص میداد .. ای غریب آقام .. پشتِ در زندانِ بغداد جمع شدن ، گفتن چی شده؟.. گفتن هارون نامه نوشته گفته موسی ابن جعفر رو آزاد کنید .. شیعیان جمع شدن .. یکی گفت موسی ابن جعفرُ ببینم رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم، صورتشُ میبوسم .. آخ بمیرم یه وقت دیدن درِ زندانِ بغداد باز شد (ان شالله کاظمین ..) دیدن چهار تا حمال یه بدنِ بی جانیُ رو تختۀ در دارن میارن ، هی صدا میزنن «هذا امام رفض» این بدنِ امام شیعیانِ .. ظاهراً بدن حجمی نداره اما بازم سنگینه .. (بگم حاجت دارا ، گرفتارا صدا ناله شون بلند شه؟..) عباشُ کنار زدن دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ .. کاش غربت به همین جا ختم میشد .. یا صاحب الزمان .. آوردنش گذاشتن رو جسرِ بغداد رها کردن و رفتن .. آی آقام .. سلیمان پنجرۀ قصرُ باز کرد دید یه بدن غریب افتاده .. گفت بدنِ کیه کسی کاری نداره؟!گفتن سلیمان این بدنِ موسی ابن جعفرِ .. دیدن از قصر دوان دوان داره میاد این بدنِ پسر فاطمه ست .. زیرِ این بدنُ بگیرید بلند کنید .. هذا طیب ابن طیب .. این بدنِ پاک پسرِ پاکِ، محترمانه کفن آوردن دفنش کردن، همۀ روضه ها باید ختم به کربلا بشه، بریم کربلا ..چی گذشت به زینبِ کبری وقتی ببینه بدنِ بی سرِ برادر رو خاکِ کربلا .. دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری وقتی نمانده است برایش برادری من مانده ام چگونه تو را غسل میدهند وقتی نمانده است برایِ تو پیکری در زیرِ سم اسب چه ها میکنی حسین با تو چه کرده اند در این روزِ آخری بنی اسد اومدن دیدن اَبدان غارت شده بدون سر رو خاکِ گرم کربلا .. بدنی که سر نداره، بدنی که غارت زده ست قابل شناسایی نیست .. یااباعبدالله، خدایا چه کنند اینا که بدن ها رو نمیشناسند .. یه وقت دیدن یه سوارِ آمد از مرکب پیاده شد، بنی اسد دست نگه دارید من این بدن ها رو خوب میشناسم .. این بدنِ بریرِ، این بدنِ ظهیرِ، این بدنِ حبیبِ .. یک یک بدن ها رو معرفی میکنه .. به یه بدن رسید دیدن زانوهاش بی رمق شد رو خاکا افتاد .. اقا این بدنِ کیه؟! فرمود زود برید بوریا بیارید .. آی بمیرم حصیر آوردن .. بدن که ارباً ارباست، هم زخم خورده با شمشیر و نیزه و سنگ هم با اسب از این بدن رد شدن .. چیزی باقی نمانده ، حضرت حصیر رو از زیرِ بدنِ ارباًاربا رد کرد ، بدنُ تو خانه ی قبر گذاشت .. ما مسلمونا یه رسمی داریم گونه راستُ رو خاک میزاریم اما عزیز فاطمه سر در بدن نداره .. بنی اسدی ها دیدن زین العابدین از خونۀقبر بیرون نمیاد اومد جلو سر رو جلو آورد دید آقا خم شده لب ها رو به رگ های بریده .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین . @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي  و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🔶 استوری چهارشنبه های امام رضایی تقدیم شما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📋 ترسی از فقر ندارند گدایان کریم (ع) (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ترسی از فقر ندارند گدایان کریم دست خالی نروند از در احسان کریم حاجت خواسته را چند برابر داده است طیب الله به این لطف دو چندان کریم کاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود بار بستیم سوی شاه خراسان کریم بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم به قسم‌های خداوند به قرآن کریم طلب رزق نکردیم ز دربار کسی نان هر سفره حرام است مگر نان کریم هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد دست ما نیز رسیده است به دامان کریم نا امیدم مکنید از کرمش فرض کنید باز بدکاره‌ای امشب شده مهمان کریم "آخه تو زندان زن بدکاره رو فرستادن؛ میخوان اذیت کنن آقا رو آزار بدن. زن بدکاره رو فرستادن بره برقصه جلو آقا. همچین که وارد زندان شد؛ دید آقا به حال سجده است. اصن توجه نمیکنه. یهو این زن بدکاره هم تکون خورد  به سجده افتاد. هی می‌گفت آقا من غلط کردم! امشب میشه یه تکونی‌ام به من بدی؟" گر چه خوب است شود شیعه بلا گردانش سپر درد و بلای همه شد جان کریم ظاهرش فقر ولی باطن او عین غناست ترسی از فقر ندارند گدایان کریم مثل یک تکه عبا روی زمین است تنش آن قدر حال ندارد که نیفتد بدنش جابه‌جا گر نشود سلسله، بد می‌چسبد آن چنانی که محال است دگر وا شدنش نفسش وقت مناجات چه اعجازی داشت زن بدکاره به یک باره عوض شد سخنش آه مانند گلیمی چقدر پا خورده بی‌سبب نیست اگر پاره شده پیرهنش از کلیم اللَّهی حضرت ما کم نشود گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش به رگ غیرت این مرد فقط دست مزن بعد از آن هر چه که خواهی بزنی اش ، بزنش بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت مدد سلسله‌ها بود نمی‌ریخت تنش با چنین وضع کفن کردن او پس سخت است آه! آه! از پسرش آه... به وقت کفنش مثل گودال دچار کمی جا شده بود فرقش این بود فقط سایه ی بالا سر داشت زحمت چکمه ی سنگین کسی را نکشید یعنی پامال نشد تا نفس آخر داشت السلام ای بدن بی کفن کرببلا سوره ی یوسف بی پیرهن کرببلا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📋 گداى خونه آقا موسى‌بن‌جعفرم با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گداى خونه‌ی آقا موسى‌بن‌جعفرم دردم دوا می‌شه، تا كه اسمش رو مى‌برم روضه‌ی خونگی، برکت خانوادمه بیرق روضه‌مون، چادرسیاهِ مادرم اى خاطرات شیرینِ زندگیم مشکل‌گشای اجدادم از قدیم بابُ الحوائجِ اِلی الله، ای کریم یاد اشک روی گونه‌های مادر توى مشكلاتم مى‌خونم با باور «نَحنُ فِی اَمانِ موسى‌بن‌جعفر» تو ابر رحمتى، تو آسمون قلب من خورشید عزتى، هم ظاهراً هم باطناً تو سرپناهمى، بهشت عالم حرمت نور ولايتى، نور دل ابالحسن اى خادم درگاه تو جبرئیل آب سقاخونه‌ت آب سلسبیل به ضریح نگاه تو بستم دخیل آبرو به من می‌دی تو روز محشر اى دعاى خیر تو پناه نوكر «نَحنُ فِی اَمانِ موسى‌بن‌جعفر» كبوتر دلم، پر زده سمت كاظمین ره‌توشه‌ی منه، اشكاى جارى از دو عین سلام اولم، "اَلسلامُ عَلَى الرّضا" سلام آخرم، "اَلسلامُ عَلَى الحُسین" «حَلیف السَّجدَةِ الطّویلة» اى غریب ذكر حسین حسین رو لب ""اَمَّن یُجیب" زخم تنت روضه‌خونِ شیب‌الخضیب بهشت منه روضه‌ی شاه بى‌سر اعتقاد من بوده و هست تا آخر «نَحنُ فِی اَمانِ اولاد حیدر» ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📋ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم / *بخش اول صوت* (ع) (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم مجلس ذکرِ مرا بددهنی ریخت به هم رویِ این ساقِ ترک خورده بلندم کردند استخوانم پسِ هر پا شدنی ریخت به هم کار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است نظری کرده‌ام و قلب زنی ریخت به هم دید حساس شدم آمد و دشنامم داد پسر فاطمه را با سخنی ریخت به هم لعنتی بس که از این موی سرم می‌گیرد زلف آشفته به هر آمدنی ریخت به هم کار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفت از غم من دلِ هر سینه‌زنی ریخت به هم *شاعر : ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️