🎤مداح #کربلایی_حسن_عطایی
بند اول
دلـم خــراب شـد
شبـہ عـزاے بچـہهاے بوٺــراب شـد
دوباره شمـع فاطمـہ زغصـہ آب شـد🕯
دلـم خــراب شــد
چشمـام براے روضـہے تو خیـس آب شـد
تو روضـہ اومـدم برام حــرم حسـاب شـد
ظاهــراً اسیــر و باطنـاً امیـــر
آقاجـــان•••
جـونِ زهـرا امشـب دستـمو بگیـر
آقاجـــان•••
یه دل سیــر میخونــم براے تـو
یا مظلـوم•••
گریه میڪنم واسـت یه چشمـ سیـر
آقاجـــان•••
از حـرف بد دهـنها شـدے عـذاب
آقاجـــان•••
رو دستـات جـاے زنجیـره و طنـاب
آقاجـــان•••
رقاصـہ آوردن پیـش پاے تـو
بااینحال•••
ناموسـت نرفتـہ مجلسـہ شـراب
آقاجـــان•••
(اے مظلـومـِ آلِ پیغمبــر
سیــدے یاموسـےبنجعفـــر
بند دوم
دمـِ غــروب بود
تو قلبـہ عاشقـا یہ داغ سینـہڪوب بـود
و خـونـِ پیــڪر تو جـارے مثل جـوب بـود
دمـِ غــروب بود
تن نحیـف تـو روے یه تـڪه چـوب بود
با اینڪه ڪشتنت آقـا ولے چه خـوب بود
تـنِ بـےسـرت رو دختــرت ندیـد
آقاجـــان•••
سـرِ بـے تنـت رو خواهــرت ندیـد
آقاجـــان•••
ڪشته شدے با زهــر جفــا ولــے
قاتـل رو •••
نشستـہ رو سینـہات مــادرت ندیــد
آقاجـــان•••
آره سختـہ نفـسـهاے آخــرت
آقاجـــان•••
اما خنجــر نبود روے حنجــرت
آقاجـــان•••
استخونـات شڪستـه شـدن ولـے
لااقـل •••
اسبـا نتازیــدن روے پیـڪرت
آقاجـــان••
(اے مظلـومـِ آلِ پیغمبــر
سیــدے یاموسـےبنجعفـــر
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◽️◾️◽️◾️◽️◾️◽️◾️
1. بیهوده قفس را مگشایید.mp3
3.49M
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_واحد
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_واحد
🎤مداح :حاج سید مهدی میرداماد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بیهوده قفس را مگشایید
پری نیست
جز مشت پری گوشه ی زندان
اثری نیست
پری نیست ، پری نیست
در دل اثر از
شادی و امّید مجویید
از شاخه ی بشکسته
امید ثمری نیست
پری نیست، پری نیست
گفتم به صبا
درد دل خویش بگویم
امّا به سیه چال ،
صبا را گذری نیست
پری نیست، پری نیست
امّید رهایی
چو از این بند محال است
من را بجز از مرگ ،
نجات دگری نیست
پری نیست، پری نیست
تا بال و پری بود
قفس را نگشودند
آن روز گشودند ، قفس را
که پری نیست
پری نیست، پری نیست
ای مرگ کجایی
که به دیدار من آیی
در سینه دگر
جز نفس مختصری نیست
پری نیست ، پری نیست
هم درد حیدرم من ...
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#مناجات_با_امام_زمان_عج
🏴#شهادت_امام_کاظم_علیه_السلام
✍شاعر:محمد مبشری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای نگاه آسمان ها سوی تو
کهکشان سرگشته ی گیسوی تو
ای بهاران مست عطر و بوی تو
قبله گاه اهل هستی روی تو
یک جهان اندوه یار و انتظار
انتظار و انتظار و انتظار
جلوه ای کن عالمی تسخیر کن
عاشقی را این چنین تدبیر کن
کفر را دلگیر و بی تأثیر کن
با حضورت عشق را تفسیر کن
بی قرار روی تو بی تاب ها
آرزویت در دل مهتاب ها
ای همه هستی به تو برده پناه
بی تو روز بی کسان شام سیاه
گوشه ی زندان دنیا غرق آه
در سیه چال بلا یادت چو ماه
عالمی در انتظار و اشتیاق
قلب ما سوزان هجران و فراق
ای همه عشق همه دیگر بیا
با تو دارم زمزمه دیگر بیا
صبرها شد خاتمه دیگر بیا
ای عزیز فاطمه دیگر بیا
با امام صابران دارم ندا
یوسف زهرا گل طاها بیا
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#شهادت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
🏴#روضه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بسم الله الرحمن الرحیم
عمری بر آن سرم که شوم خاکِ پایِ دوست
تا هستی ام شود غبار در هوایِ تو
روزی هزار بار اگر جان دهم کم است
در شوق لحظه ای که بمیرم برایِ تو
کویِ تو را به ملک دو عالم نمی دهم
آری گدای توست همیشه گدایِ تو
تو برتری از آن که شوی آشنا به من
من کمترم از این که شوم آشنایِ تو
با این همه زِ کویِ تو جایی نمیروم
باشد سرم همیشه به خاکِ سرایِ تو
یک بار مرا به رَهِ خویش کن فدا
ای صد هزار مرتبه عالم فدایِ تو
ایام شهادتِ باب الحوائج آقا موسی ابن جعفر .. آی گرفتارا ، آی مریض دارا ، آی اونایی که گره به کارتون خورده ، بسم الله ..
خاکِ رَهِ زائرت اَعاظِم
جانِ دو جهان امام کاظم
ارباب کمال زیرِ دینت
چشم همه سمتِ کاظمینت
عیسی زِ دم تو دم گرفته
جود از کف تو کرم گرفته
موسی به امیدِ نخلِ نورت
نعلین براورد به طورت
زنجیرِ تو حلقۀ وصالت
تا عشرِ خداست اتصالت
آبِ وضویِ تو اشک هایت
خون است روان زِ ساقِ پایت
*چهارده سالِ از این زندان به آن زندان، اما زندانِ آخر با زندان هایِ دیگه فرق داشت، یه ملعونی به نام سندی ابن شاهک زندان بانِ حضرتِ .. بسیار شقی و بی ادبِ .. هر بار با تازیانه واردِ زندان میشد .. یا امام رضا دارم روضۀ باباتُ میخونم .. حیا میکنم بگم با این آقا چه میکرد اما هر وقت بر میگشت میدیدن تازیانه خون آلوده .. یا موسی ابن جعفر .. با این که عیال واره اما ملاقاتی نداره .. _(چرا؟) آخه ممنوع الملاقاتِ .. یه وقت صدا میزنه پسرم، یه وقتایی هم صدا میزنه دخترم معصومه دلم برات تنگ شده .. میگه این زندانِ آخری تاریک بود، نمور بود حضرت با علم امامت شب و روزُ تشخیص میداد .. ای غریب آقام ..
پشتِ در زندانِ بغداد جمع شدن ، گفتن چی شده؟.. گفتن هارون نامه نوشته گفته موسی ابن جعفر رو آزاد کنید .. شیعیان جمع شدن .. یکی گفت موسی ابن جعفرُ ببینم رو پاهاش می افتم .. یکی گفت دستاشُ میبوسم، صورتشُ میبوسم .. آخ بمیرم یه وقت دیدن درِ زندانِ بغداد باز شد (ان شالله کاظمین ..) دیدن چهار تا حمال یه بدنِ بی جانیُ رو تختۀ در دارن میارن ، هی صدا میزنن «هذا امام رفض» این بدنِ امام شیعیانِ .. ظاهراً بدن حجمی نداره اما بازم سنگینه .. (بگم حاجت دارا ، گرفتارا صدا ناله شون بلند شه؟..) عباشُ کنار زدن دیدن هنوز تو غل و زنجیرِ .. کاش غربت به همین جا ختم میشد .. یا صاحب الزمان .. آوردنش گذاشتن رو جسرِ بغداد رها کردن و رفتن .. آی آقام ..
سلیمان پنجرۀ قصرُ باز کرد دید یه بدن غریب افتاده .. گفت بدنِ کیه کسی کاری نداره؟!گفتن سلیمان این بدنِ موسی ابن جعفرِ .. دیدن از قصر دوان دوان داره میاد این بدنِ پسر فاطمه ست .. زیرِ این بدنُ بگیرید بلند کنید .. هذا طیب ابن طیب .. این بدنِ پاک پسرِ پاکِ، محترمانه کفن آوردن دفنش کردن، همۀ روضه ها باید ختم به کربلا بشه، بریم کربلا ..چی گذشت به زینبِ کبری وقتی ببینه بدنِ بی سرِ برادر رو خاکِ کربلا ..
دیگر چه زینبی چه عزیزی چه خواهری
وقتی نمانده است برایش برادری
من مانده ام چگونه تو را غسل میدهند
وقتی نمانده است برایِ تو پیکری
در زیرِ سم اسب چه ها میکنی حسین
با تو چه کرده اند در این روزِ آخری
بنی اسد اومدن دیدن اَبدان غارت شده بدون سر رو خاکِ گرم کربلا .. بدنی که سر نداره، بدنی که غارت زده ست قابل شناسایی نیست .. یااباعبدالله، خدایا چه کنند اینا که بدن ها رو نمیشناسند .. یه وقت دیدن یه سوارِ آمد از مرکب پیاده شد، بنی اسد دست نگه دارید من این بدن ها رو خوب میشناسم .. این بدنِ بریرِ، این بدنِ ظهیرِ، این بدنِ حبیبِ .. یک یک بدن ها رو معرفی میکنه .. به یه بدن رسید دیدن زانوهاش بی رمق شد رو خاکا افتاد .. اقا این بدنِ کیه؟! فرمود زود برید بوریا بیارید .. آی بمیرم حصیر آوردن .. بدن که ارباً ارباست، هم زخم خورده با شمشیر و نیزه و سنگ هم با اسب از این بدن رد شدن .. چیزی باقی نمانده ، حضرت حصیر رو از زیرِ بدنِ ارباًاربا رد کرد ، بدنُ تو خانه ی قبر گذاشت .. ما مسلمونا یه رسمی داریم گونه راستُ رو خاک میزاریم اما عزیز فاطمه سر در بدن نداره .. بنی اسدی ها دیدن زین العابدین از خونۀقبر بیرون نمیاد اومد جلو سر رو جلو آورد دید آقا خم شده لب ها رو به رگ های بریده .. هرجا نشستی صدا بزن ای حسین .
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ
🔶 استوری چهارشنبه های امام رضایی تقدیم شما
📋 ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
#شعرخوانی
#متن_روضه
#روضه_امام_کاظم (ع)
#گریز_به_روضه_امام_حسین (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
دست خالی نروند از در احسان کریم
حاجت خواسته را چند برابر داده است
طیب الله به این لطف دو چندان کریم
کاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود
بار بستیم سوی شاه خراسان کریم
بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم
به قسمهای خداوند به قرآن کریم
طلب رزق نکردیم ز دربار کسی
نان هر سفره حرام است مگر نان کریم
هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد
دست ما نیز رسیده است به دامان کریم
نا امیدم مکنید از کرمش فرض کنید
باز بدکارهای امشب شده مهمان کریم
"آخه تو زندان زن بدکاره رو فرستادن؛ میخوان اذیت کنن آقا رو آزار بدن. زن بدکاره رو فرستادن بره برقصه جلو آقا. همچین که وارد زندان شد؛ دید آقا به حال سجده است. اصن توجه نمیکنه. یهو این زن بدکاره هم تکون خورد به سجده افتاد. هی میگفت آقا من غلط کردم!
امشب میشه یه تکونیام به من بدی؟"
گر چه خوب است شود شیعه بلا گردانش
سپر درد و بلای همه شد جان کریم
ظاهرش فقر ولی باطن او عین غناست
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم
مثل یک تکه عبا روی زمین است تنش
آن قدر حال ندارد که نیفتد بدنش
جابهجا گر نشود سلسله، بد میچسبد
آن چنانی که محال است دگر وا شدنش
نفسش وقت مناجات چه اعجازی داشت
زن بدکاره به یک باره عوض شد سخنش
آه مانند گلیمی چقدر پا خورده
بیسبب نیست اگر پاره شده پیرهنش
از کلیم اللَّهی حضرت ما کم نشود
گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش
به رگ غیرت این مرد فقط دست مزن
بعد از آن هر چه که خواهی بزنی اش ، بزنش
بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت
مدد سلسلهها بود نمیریخت تنش
با چنین وضع کفن کردن او پس سخت است
آه! آه! از پسرش آه... به وقت کفنش
مثل گودال دچار کمی جا شده بود
فرقش این بود فقط سایه ی بالا سر داشت
زحمت چکمه ی سنگین کسی را نکشید
یعنی پامال نشد تا نفس آخر داشت
السلام ای بدن بی کفن کرببلا
سوره ی یوسف بی پیرهن کرببلا
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
📋 گداى خونه آقا موسىبنجعفرم
#سبک_زمینه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گداى خونهی آقا موسىبنجعفرم
دردم دوا میشه، تا كه اسمش رو مىبرم
روضهی خونگی، برکت خانوادمه
بیرق روضهمون، چادرسیاهِ مادرم
اى خاطرات شیرینِ زندگیم
مشکلگشای اجدادم از قدیم
بابُ الحوائجِ اِلی الله، ای کریم
یاد اشک روی گونههای مادر
توى مشكلاتم مىخونم با باور
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
تو ابر رحمتى، تو آسمون قلب من
خورشید عزتى، هم ظاهراً هم باطناً
تو سرپناهمى، بهشت عالم حرمت
نور ولايتى، نور دل ابالحسن
اى خادم درگاه تو جبرئیل
آب سقاخونهت آب سلسبیل
به ضریح نگاه تو بستم دخیل
آبرو به من میدی تو روز محشر
اى دعاى خیر تو پناه نوكر
«نَحنُ فِی اَمانِ موسىبنجعفر»
كبوتر دلم، پر زده سمت كاظمین
رهتوشهی منه، اشكاى جارى از دو عین
سلام اولم، "اَلسلامُ عَلَى الرّضا"
سلام آخرم، "اَلسلامُ عَلَى الحُسین"
«حَلیف السَّجدَةِ الطّویلة» اى غریب
ذكر حسین حسین رو لب ""اَمَّن یُجیب"
زخم تنت روضهخونِ شیبالخضیب
بهشت منه روضهی شاه بىسر
اعتقاد من بوده و هست تا آخر
«نَحنُ فِی اَمانِ اولاد حیدر»
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
📋ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم
#سبک_روضه / *بخش اول صوت*
#روضه_امام_کاظم (ع)
#شهادت_امام_کاظم (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم
مجلس ذکرِ مرا بددهنی ریخت به هم
رویِ این ساقِ ترک خورده بلندم کردند
استخوانم پسِ هر پا شدنی ریخت به هم
کار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است
نظری کردهام و قلب زنی ریخت به هم
دید حساس شدم آمد و دشنامم داد
پسر فاطمه را با سخنی ریخت به هم
لعنتی بس که از این موی سرم میگیرد
زلف آشفته به هر آمدنی ریخت به هم
کار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفت
از غم من دلِ هر سینهزنی ریخت به هم
*شاعر : #علی_اکبر_لطیفیان
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
📋 #روضه_امام_کاظم (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_رقیه (س)
#متن_روضه / *بخش دوم صوت*
#شهادت_امام_کاظم (ع)
مداحیهای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امام رضا (ع) با حضرت معصومه سلام الله علیها نشسته بودن ، یه مرتبه این خواهر دید امام رضا از نظرها غائب شد، ساعتها رفت، بعد از ساعتها برگشت....
یه نگاهی به داداش کرد. دید موها آشفتهست، سر و رو خاکیه، لباسها خاکیه، صورت برآشفتهست؛ کجا بودی داداش؟ چرا سر و وضعت اینطوریه؟
صدا زد خواهرم دیگه بیبابا شدیم، دیگه نمیخواد منتظر بابا باشی.
فقط یه خبر برا این خانوم آوردن. اینقدر گریه کرد....
دختره ، دخترا باباییان ، فقط یه خبر براش آوردن...
اما قربون اون دختری برم، کاش براش خبر میآوردن؛ یه مرتبه دید یه سر بریده رو آوردن...
حسین...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#گریز_به_روضه_شام
#گریز_به_روضه_امام_حسن (ع)
#گریز_به_روضه_گودال
ویژه #شهادت_امام_کاظم (ع)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه مرتبه همه دیدن درِ زندان باز شد، غریبانه چهار تا غلام زیر یه تخته رو گرفتن دارن میارن. یهنفر اومد داد زد گفت این آقا اگه قریشیئه چرا چهارنفر حمال دارن میبرنش؟ اگه قریشی نیست چرا بین قریشیها دارن میبرنش؟ یهو منادی داد زد گفت این بدن،بدن آقا موسیابنجعفره...
بذار از قبلش برات بگم....
آدم سالهای سال یه گوشهای شکنجه بشه، تو زندان باشه، جای درستی نداشته باشه بدنش اذیت میشه. اون نانجیبا اینقدر آقامون رو شکنجه دادن که هیچ، اونی که آدمو بیچاره میکنه اینه:
زن بدکاره رو آوردن تو زندان موسیابنجعفر. میگه دیدم آقا سر به سجده گذاشته، هی داره میگه: خدا من عبد ضعیف توأم، خدا من عبد فقیر توأم، منو نجاتم بده؛
(زنه عوض شد، آوردنش آقا رو اذیت کنه خودش تغییر پیدا کرد.)
یهو همه دیدن زنه به سجده افتاد گفت آقا ببخشید، غلط کردم.....
بچهها، امشب بیاید ماهم به پاهای آقامون بیفیتم بگیم آقا غلط کردیم...
آهسته گذارید روی تخته تنش را
تا میخ اذیت نکند پیرهنش را
اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند
زشت است بیارند غلامان بدنش را
این ساقِ بهم ریخته کِتمانشدنی نیست
دیدند روی تختهی در ، تا شدنش را
این مرد الهی مگر اولاد ندارد
بردند چرا مثل غریبان بدنش را؟
این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد...
(ببینم دلت کجا میره.)
این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد
بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را
تو شهر شام هم همچین که این خونواده رو آوردن، همه شروع کردن هلهله کردن؛ یکی داره بد میگه، یکی داره ناسزا میگه، یکی داره فحش میده٬ یکی داره سنگ میزنه....
حسین....
یکی میگفت خارجیان
به ما سنگ زدن، سنگ زدن، سنگ زدن
گفت بچههای علیان
به ما سنگ زدن، سنگ زدن ،سنگ زدن
تنگ شده دلم، ای داداش
قربون صدات، ای داداش
زینب گفتنات، ای داداش
خواهرت فدات، ای داداش
تا فهمیدن این آقا موسیابنجعفره، اون مَرده رفت همه رو جمع کرد؛ گفت زشته٬ بدن امام ماست. ما شیعهی این آقاییم. مگه شیعهها مردن بدن آقاشون رو غلاما بخوان ببرن...
اومدن اینقدر گل آوردن، تا حدی گل رو این بدن ریختن که وقتی میخواستن این بدن رو بردارن گلا رو کنار زدن تا بدنش مشخص بشه...
یه آقایی رو هم من سراغ دارم، همچین که میخواستن بدن رو بردارن دیدن بدن تکون نمیخوره. این تیرا از تابوت زده بیرون، به بدن آقا امام حسن اثابت کرده....
یهجای دیگه رو هم من سراغ دارم، گُلا رو زینب کنار زد، اما چه گلی؟!؟!
گل شمشیر، گل نیزه، گل سنگ، گل چوب...؛
همه دیدن خم شد، صورتش رو گذاشت رو رگهای بریدهی آقا اباعبدالله....
حسین....
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
.
#امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات_امام_حسین
#شروع_مجلس
هرکسی رو به تو آورد جهان آرا شد
مورد مرحمت انسیهّ الحورا شد
کودکی بودم و با اسم تو مانوس شدم
پای عشقت به سویدای دل من وا شد
هرکه نوکر به کسی گشت همان نوکر ماند
هرکسی نوکر دربار تو شد آقا شد
در زدم بر در هر خانه دری باز نشد
جز در خانه تو در نزده در وا شد
ریزه خواران سر سفره تو شاهانند
آرزو مند گدایی درت موسی شد
تو نگاهم نکنی در بر مردم هیچم
نگهت عزت دنیای من و عقبا شد
سینه زنهای تو در رتبه همه سلطانند
این مقامیست که با دست علی امضا شد
گریه کردن به شما روزی هر چشمی نیست
این متاعیست که در عالم ذر اهدا شد
هیچ کس از لب خوشکیده تو نه نشنید
نظر لطف شما شامل نوکرها شد
🔸شاعر: #سعید_خرازی
#امام_حسین
..............
#شروع_مجلس و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام
السلام علیکم یا اهل بیت النبوه
السَّلَامُ عَلَى مَحَالِ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ
می نشینیم سر کوی اباعبدالله
به امیدِ رخ نیکوی اباعبدالله
از کریمیِ خودش بوده که ما هم شده ایم
همۀ عمر ثناگویِ اباعبدالله
صحنِ پیشانی ما بویِ حسینیه گرفت
از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله
اهلِ معراج نشد هیچ رسولی الا ..
با توسل به سرِ موی اباعبدالله
"وقتی جبرییل برا موسی ماجرای کربلا رو گفت ، موسی گریه کرد گفت منم میشه جزو این عاشورایی ها باشم؟!.. همه ی انبیاء آرزو داشتن ..*
نزد پیغمبر ما خوب تر از هر عملی است
زدنِ بوسه به بازوی اباعبدالله
دستگیر است اگر از همه ی خلق حسین
بوده چون فاطمه الگوی اباعبدالله
رحمت واسعه اش، جلوه و یاد حسن است
رفته بر خوی حسن ، خوی اباعبدالله
نیست انصاف نگوییم از ایمانِ رباب
ذوبِ مولا شده بانوی اباعبدالله
فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت
هرکه رفته قدمی سوی اباعبدالله
مُحرمِ کعبۀ بی دلبر زینب نشویم
قبلۀ ماست فقط روی اباعبدالله
زودتر خورد زمین خواهر مظلوم حسین
دید تا خم شده زانوی اباعبدالله
شاعر : محمد جواد شیرازی
نوبتِ عشق است ، عشقم باحسن
سفره را وا کرده این شب ها حسن
صبر او رزم است گرچه بی صداست
صلحِ او روحِ قیام کربلاست
ساختن با سوختن یک جوهر است
خونِ این دل مثلِ خون حنجر است
هر که مجنون حسین و کربلاست
مطمئن زیر دین مجتبی است
با اجازه از علی آن صف شکن
مینویسم لا فتی الا حسن
غربت او سری از اسرار اوست
این شلوغیِ حرم ها کار اوست
نامه داد و شاه را امداد کرد
مذهب ما را حسن ، آباد کرد
امشب اما تا مدینه راهی ام
الله الله امشب عبداللهی ام
کیست عبدالله عشقِ پنج تن؟!
حضرت بابُ الحسین بابُ الحسن
.#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین