voice_msg_1997830042360772476.opus
147.8K
نوحه شهادت امام مجتبی(ع)
امشب رود زهرا(س) سوی مدینه
گریان کشد آه از میان سینه
غرق رنج ومحن... روی قبر حسن
نالد حسن عزیزمادر
مسموم زهر کین همسر
واویلتا آه و واویلا۴
________________
سردار بی یار سپاه اسلام
تنها شده به پیش لشگر شام
بر حسن جفا شد... بی سپه رها شد
زخمش زدند از ره کینش
خواندند مذل المومنیش
واویلتا....
_______________
زینب بیا به دیدن برادر
رسیده عمر حسنت به آخر
حسن گشته دلخون... ببین تشت پر خون
خواهر من خدا نگهدار
راحت شدم زجور اغیار
واویلتا...
_________________
وای از آن دفن عزیز زهرا
امان از آن بارش تیر اعدا
هدف شد به کينه
غریب مدینه
آن زینت دوش پیمبر
مانده جدا زجد اطهر
واویلتا...
شعر:اسماعیل تقوایی
@majmaozakerine
#مسجدی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
voice_msg_-8497568309042670893.opus
139.4K
نوحه شهادت امام مجتبی(ع)
جانها فدای مجتبی، امشب زدنیا می رود۲
پاره جگر اززهر کین، دیدار زهرا می رود۲
جانم حسن جانم حسن.. ای جان جانانم حسن۲
__________________________
اندر کنار بسترش،از حال زینب می رود۲
سوی خدا پشت وپناهِ، خواهر امشب می رود۲
_________________________
بوده عدوی مجتبی، در خانه او در برش۲
جانها بسوزد بهر او،زهرش خورانده همسرش۲
________________________
امشب نهاده قاسمش، سر را بزانوی غمش۲
فکر یتیمی بعد از این،افزوده سوگ وماتمش۲
_____________________________
تابوت او کرده هدف، تیر عدوی مرتضی۲
مانع زدفن او شدند، اندر کنار مصطفی۲
_______________________
مظلوم دوران ای حسن، هم در حیات وهم ممات۲
آه ای امام بی حرم،ما می کنیم جان را فدات۲
شعر:اسماعیل تقوایی
@majmaozakerine
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
مظلوم ترین
همچون پدرت خدا نما بودی تو
مظلوم میان اولیا بودی تو
با صلح که مصلحت برای دین بود
آماج خدنگ افترا بودی تو
خواندند تورا مذلّ مؤمن، افسوس
با آنکه به عزت آشنا بودی تو
بودی تو امام وفاقد مامومان
مظلوم ترینِ مقتدا بودی تو
بیرون زسرای خود تو بودی غریب
در خانه قر ین اشقیا بودی تو
از خاطره کوچه دلت خونین بود
انگار همیشه در عزا بودی تو
سم خوردی و خون دل برون افکندی
راحت شده، راضی به قضا بودی تو
مانند پدر فزت و رب را گفتی
گوینده ی شاد این نوا بودی تو
زینب چه کشید آن دم آخر که
آماده ترک این سرا بودی تو
نگذاشتنت کنار جدت باشی
با آنکه عزیز مصطفی بودی تو
تو بی حرمی وقبر تو بی نور است
با اینکه ز انوار خدا بودی تو
شعر:اسماعیل تقوایی
یا حسن مجتبی(ع)
تنها ترین مولا ،تنها ترین سردار
اول گل زهرا(س)، روییده در گلزار
یاران نالایق صلحت نفهمیدند
طعنه شنیدی تو از ناکسان بسیار
جانها بسوزد بر مظلومی ات مولا
در خانه و بیرون،بودی تو در آزار
حتی سلامت را پاسخ نمی دادند
وقتی که می رفتی در کوچه وبازار
همچون پدر کردند پشت تورا خالی
فرمانده مظلوم،ای صالح ناچار
بر خیمه ات حمله از سوی یاران شد
پای تو زخمی شد در صحنه ی پیکار
ای اولین مسموم از آل پیغمبر
ای کهنه زخمی از آن کوچه ودیوار
ماری که پروردی در آستین خود
زد عاقبت نیشت با زهر استکبار
ای وای از تشت وپاره جگر هایت
دیدار آن صحنه بر زینبت دشوار
آه از دم آخر،نالان حسین تو
بالین تو آمد آن سید ابرار
گفتا شکستی تو پشتم برادر جان
این گفته او شد در کربلا تکرار
تابوت تو گشته آماج تیر کین
لعن خدا بر آن قوم بنی کفار
قربان آن قبر بی بارگاه تو
لطفی نما مولا قسمت شود دیدار
شعر :اسماعیل تقوایی
غریب بن غریب
در خانه غریب وخارج از خانه غریب
ای جان بفدای تو غریب بن غریب
رنجیده ز خصم و بعض یاران گشتی
مظلوم زمانه بودی ومرد شکیب
مسموم شدی بدست همسر، افسوس
لعنت به بنی امیه اصحاب فریب
زینب چو بدید پاره های جگرت
نالید،مصیبت نوام گشت نصیب
ای زینت دوش مصطفی، در جنت
مادر به عزای تو زکف داد شکیب
بردند کنار جد خود دفن شوی
اصحاب جمل زدند نعشت آسیب
درخاک بقیع پیکرآرام گرفت
سوزد دل شیعه از برای تو حبیب
امید خدا حرم برایت سازیم
شب می گذردزمان صبح است قریب
شعر:اسماعیل تقوایی
تا زهر هلاهل به حسن(ع) کارگر افتاد
گویی به تمام جگر او شرر افتاد
بالا چوبیاورد به تشتی همه ی زهر
ای وای که خون جگرش در نظر افتاد
زینب چو به احوال برادر نگه انداخت
نالید وز او اشک روان از بصر افتاد
آنگاه که روحش زبدن رفت حسین(ع)گفت
برخیز برادر که خلل در کمر افتاد
اطفال صغیرش همه نالان و غمینند
قاسم به فغان بر روی نعش پدر افتاد
بردند که دفنش کنند خانه ی جدش
از تیر عدو بر بدن او اثر افتاد
گردید کفن سرخ زخون بدن او
گویی به شفق چهره ی قرص قمر افتاد
از ماتم خونین حسن (ع)شاه کریمان
در جنت حق مادر او خوتجگر افتاد
شاعر : اسماعیل تقوایی
ای پسر حیدر و زهرا حسن(ع)
ای به کرم فاقد همتا حسن (ع)
جلوه ی حسنت همه عالم گرفت
شهره ی بر یوسف زهرا حسن
قبر تو بی شمع وچراغ وغریب
خاک بقیعت شده ماوا حسن
صلح تو بانی قیام حسین(ع)
صالح مظلوم به دنیا حسن
بهر غریبی تو این بس بود
گفته خودی زخم زبانها حسن
گر که خیانت به سپاهت نبود
فتح تو می گشت مهیا حسن
زخم به پای تو بزد خارجی
چون تو شدی اهل مدارا حسن
زهر جفا بر تو بداد همسرت
دشمنیش کرد هویدا حسن
ای بفدای دل خونی تو
جان ودل جمله احبا حسن
خواهر تو شیون وزاری نمود
دید چو آن پاره جگرها حسن
قاسم وعبدالله تو حاضرند
گریه کنان غرق تماشا حسن
دفن تو در پیش پیمبر نشد
خصم علی عامل دعوا حسن
پیکر بی جان تو آماج تیر
شد زسوی دشمن رسوا حسن
آه از آن لحظه که از جای تیر
شد گل خون ازتو شکوفا حسن
اینهمه مظلومیت ای مجتبی
شد شرری بر دل زهرا(س)حسن
شاعر : اسماعیل تقوایی
ای شاهد ناله های مادر
اول پسر عزیز حیدر
ای آنکه میان اولیا شد
مظلومی تو زحد فراتر
مولا حسنی وحسن کامل
شرمنده ی روی توست اختر
ای آنکه کریم اهل بیتی
از حاتم وهر کریم برتر
از دوست تو ناروا شنیدی
دیگرچه رسد به خصم کافر
زخمت بزدند بعض یاران
یاران به دشمنان برابر
شدپشت توخالی از سپاهت
صفین شد ودوباره حیدر
اینگونه برون زخانه بودی
درخانه اسیر جور همسر
اوخورده فریب وزهر دادت
افتاد به پیکرتو آذر
افسوس زآن دمی که زینب
آمد به بر تو زار ومضطر
دیدش جگرت به تشت خونی
گفتا که بمیرم ای برادر
گفتی دم آخر است زینب
خوشحالم از آنچه شد مقدر
دیگر غم کوچه را ندارم
زود است روم به پیش مادر
بردند که دفن تو نمایند
درپیش مزار جد اطهر
افسوس که اینچنین نگردید
مانع شد از آن عدوی حیدر
گردید هدف به تیر دشمن
تابوت تو ای حبیب داور
روی کفن تو لاله گون شد
ای بهر رسول سبط اکبر
آخر به بقیع دفن گشتی
ای صاحب مدفنی محقر
خوش باد دمی که شیعه سازد
شاعر : اسماعیل تقوایی
243.2K
#شور_تک
#امام_حسن(ع)
#به_نام_دومین_امام
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
به نام دومین امام عالم ،حسن
اونیکه به عشقش تو شور و حالم ،حسن
عمریه میزنم سنگشو من به سینه
میگیره دستمو تو شادی و غم ،حسن
.....
کس و کارم ،باغ و بهارم
هرچی که دارم ،حسنه
من غلامم ،تشنه ی جامم
دوم امام ،حسنه
.....
قدیم الاحسان
شاه کریمان
به عشقت میگم
جان سنه قوربان
حسن۲ ای جانم
..........
بند2⃣
زندگیم فدای شاهه کرامت حسن
منشا تمامه جود و سخاوت حسن
هر چی دارم آقا از صدقه سریته
منبع عظیم لطف و عنایت حسن
.....
ماهه شبهام ، ذکر رو لبهام
هستی تو آقام ،حسن جان
عشق نابم،ای تب و تابم
بی تو خرابم ،حسن جان
.....
پسره زهرا
جگره زهرا
بسکه زیبایی
قمره زهرا
حسن۲ ای جانم
💠💠💠💠💠💠
#شعرای_مشترک
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#الیاس_محمدشاهی
486.3K
#زمزمه_زمینه_شور
#امام_حسن(ع)
#دلتنگم
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
یا حسن
تویی آقای مهربونی که خیلی کریمه
عنایت و محبتت به والله عظیمه
منم گدایی سینه چاکی که حالش وخیمه
.....
این دل من به عشق تو مجذوبه آقا
به نوکریِّ کوی تو منسوبه آقا
به یاد غربتت دلم آشوبه آقا
.....
خدای عالم
آب و گِلم رو با محبتت شرشته
به روی قلبم
اسم قشنگ یا امام حسن نوشته
کوریه دشمن
جای محبینت آقا حتما بهشته
یا حسن جان ،مددی مولا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
یا حسن
به یاد غربتت چشام میشه ابر بهاری
تا اسم تو میاد اشکام میشه از دیده جاری
برات بمیره نوکرت آقا حرم نداری
.....
نه شمعی نه چراغی رو مزارت آقا
نه خادمی نه زائری کنارت آقا
عنایتی جونم بشه نثارت آقا
.....
یک روز انشالله
برات میسازیم یک حرم از جنس الماس
چن صحن زیبا
مثل حریم خوشگل حسین و عباس
پای پیاده
میایم حریم تو آقا با عشق و احساس
یا حسن جان ،مددی مولا
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
💠💠💠💠💠💠
به قلم :
#سید_ناصراسماعیل_نسب
#واحد_امام_حسن_(ع)
#چقده_ذکره_حسن
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
چقده ذکره حسن روی لبا میشینه
بردن نام آقا مثله عسل شیرینه
میوه ی فاطمه و علی به دل تسکینه ،تسکینه
...........
میگیره دست عشاق ،پسره شیره حُنِین
عشق زینب کبری ،ولیِّ امرِ حسین
خوشگل و مه جبینه ،ماه روی زمینه
استاد رزم عباس ،امام دومینه
...........
آب و گلم حسن
ماه دلم حسن
رفع درد و غم و
هر مشکلم حسن
یا حسن یا حسن
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
توی میدون نبرد آقام حسن سرداره
به لبش ذکره اَناَ بنُ حیدَره کرّاره
تا به لشگر میزنه عدو کارش، فراره ،فراره
.........
توی پیکار نبرد،شجاع و بی بدله
پا به فرار میزاره ،دشمنش با عجله
سری به تن نَمونه وقتی شمشیر بزنه
سردار جنگ جمل ،مرد میدون حسنه
........
علی هیبت حسن
کوه غیرت حسن
الگوی عباس و
اوج قدرت حسن
یا حسن یاحسن
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند3⃣
کریمی مثل حسن الحق گدایی داره
گدایی درخونه ش حکم خدایی داره
هزار تایوسف مصری جونفدایی داره،فدایی داره
...........
شیر غران میدون ، حسن دلاوره
باتیغ سرخ ابروش،سر رو ازتن می بره
زمین از خوف خشمش،زیرپاهاش میلرزه
از تیغ توی دستو ،برق چشماش می لرزه
...........
یل صفدر حسن
مثله حیدرحسن
رودلم حک شده
شه و سرور حسن
یا حسن یا حسن
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند4⃣
گنبدسبزحسن روبه زودی میسازیم
با ألماسودروگوهر ورودی میسازیم
به کوریه دوچشمای سعودی میسازیم،میسازیم
...........
سقاخونه میسازیم،واسه ی صحن حسن
هیأت به پا میکنیم،گوشه ی صحن حسن
همه گی دست جمعی،توی صحنش میشینیم
زنده باشیم الهی ، اون روزو ما ببینیم
...........
یعنی میشه خدا
یه روز از کربلا
تا حریم حسن
بریم با بچه ها
یا حسن یا حسن
💠💠💠💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_مشترک
#سید_مرتضی_پیرانیان
#کربلایی_سیدناصراسماعیل_نسب