🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#سبک_زمینه
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یه روضه خونم،واسه مصائب کربلا
دم در خونم،اومدن عده ای بی حیا
با پای برهنه،منو کشون کشون میبرن
روی لبمه جون،آخه چجور برم بی عصا
پیرمردم،خسته و ناتوونم
کوه دردم،آتیش گرفته خونم
تا می افتم،رو زمین پشت مرکب
میکُنم من،یادی از عمه زینب
(غریب امام صادق)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خمیده قدم،دیگه نزن لگد به پهلوم
با تازیونه،انقد نزن نامرد به بازوم
یه عمره هستم،با یاد کوچه ها زمینگیر
سیلی نزن که،میچکه خون از کنج ابروم
سخته واسم،دویدن از رو خارا
من ندارم،توونی دیگه تو پا
میشه رحمی،کنی به این شکسته
با طناب هی،نکِشونیم به هرجا
(غریب امام صادق)
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
چِشَم به شمشیر،افتاد و زنده شد قتلگاه
به یاد بی سر،میکشم از دلم من هی آه
به یاد جدم،اشک میریزم که افتاده بود
بین یه عده،خونخوار و وحشی و دل سیاه
تا رسیدم،کاخ منصور ای خدا
شمشیرش رو،کشیدش روم بی هوا
من جونم رو،مدیون پیغمبرم
که نشد از،بدن من سر جدا
(غریب حسین واویلا)
نوحه زمینه_شام عزاته یابن زهرا.mp3
1.79M
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#سبک_زمینه
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_ع
🏴#سبک_زمینه
✍شاعر:کربلایی امیر حسین سلطانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سیدنا صادق مظلوم
شام عزاته یابن زهرا
دلم عزادارته امشب
برات به سینه میزنم من
یاصادق ای رئیس مذهب
زدن در خونتو آتیش
طناب به دستای تو بستن
حُرمت سنتو نداشتن
دلت رو بدجوری شکستن
پای برهنه بُردنت
از روی خاکا بی عصا
شنیدی طعنه ها تو از
اِبن ربیع بی حیا
زمین میخوردی و همش
مادر و میزدی صدا
جسم نحیفت شده بود
زخمیه تازیانه ها
سیدنا صادق مظلوم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
به قلب غمدیدتون آقا
دوباره شد تداعی غم ها
رد شدی از اون کوچه ای که
سیلی زدن به روی زهرا
یکی به تو زخم زبون زد
یکی به گریه هات میخندید
یکی سرت داد میکشید و
دردتو هیچ کسی نفهمید
نداشتن احترامتو
بهت میگفتن حرف بد
تا که میگفتی مادرم
میخوردی از اونا لگد
تاب و توون نداشتی و
میبُردنت کشون کشون
میخوندی زیر لب همش
روضه ی مادری جوون
سیدنا صادق مظلوم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
آوردنت تو کاخ منصور
بالاخره با کلی تحقیر
بی حیا تا دید تورو آقا
سه بار کشید روی تو شمشیر
هر دفعه اون نامرد ملعون
پیشه رو پیغمبرو میدید
میدید داره میکنه نفرین
از هیبتش به خود میلرزید
کاشکی میومدی آقا
عاشورا توی کربلا
خنجرو میگرفتی از
شمر پلید بی حیا
کاشکی بودی و نمیشد
سر از تن حسین جدا
بودی اگه تو نمیشد
تنش پامال مرکبا
سیدنا حسین مظلوم
#بیست_وپنجم_شوال
#شهادت_حضرت_صادق_علیه_السلام9
شده باز ماتمی دیگر
شده چشم ملائک تر
شدبه پا روی عرش بزم ِ
روضه ی حضرت جعفر
بمیرم یه عمره توی خلوتاش
عزادار غم های کربوبلاس
تداعی میشه تو همه لحظه هاش
یه نیزه که روش رأس از تن جداس
یه عمره که تازه س همیشه غمش
شده مونسش ماتم و اشک و آه
یه عمره زده بر سر و سینه و
زده لطمه با روضه ی قتلگاه
بسته شد آخرش با زهر
چشمی که دائم الاشکه
چشمی که ابری از داغ
روضه ی صاحب مشکه
شهید کینه یا صادق
یا
راوی کربلا صادق
یا
غریب فاطمه جعفر...
➖➖➖➖➖➖
اگه میره با قلب خون
دیگه درداش شده درمون
یه عمره کوچه و داغش
نرفت از یاد او بیرون
همون کوچه ای که دلش رو شکست
بمیرم چقدر او اهانت شنید
با پای برهنه و قدی کمون
تواون کوچه دنبال مرکب دوید
همون کوچه که دشمن بی حیا
اونو هر طرف با خودش می کشید
می گفت با جسارت که تندتر بدو
عرق از سر و روی او می چکید
شد تداعی برای او
به زمین خوردن مادر
شد شکسته توی کوچه
بازوی حامی حیدر
شهید کینه یا صادق
➖➖➖➖➖➖
گرچه براو اهانت شد
نصیب او اسارت شد
نیومد توی مقتل که
به تن او جسارت شد
نشد جسم او بین صحرا رها
نرفته سرش بر روی نیزه ها
نرفت خواهر او به شام بلا
به همراه یک لشکر بی حیا
به غارت نرفت دیگه انگشترش
نشد پاره از کین رگ حنجرش
نرفته جلو چشمای خواهرش
به زیر ثم مرکبا پیکرش
یا حسین ای گل زهرا
شهید بی کفن، عریان
بمیرم در لب دریا
کشته شد با لب عطشان
غریب فاطمه ارباب....
✍علی مهدوی نسب (عبدالمحسن)
#مناجات_مهدوی_جدید
زبان حال حضرت صادق با امام زمان علیهماالسلام😭
گریز به روضه حضرت عباس علیه السلام
امام صادق علیه السلام فرمودند:
سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی و ضَیَّقَت عَلَیَّ مِهادی و ابتَزَّت عَنّی راحَةُ فُؤادی..😭
« ای آقای من! غیبت تو خواب از دیدگانم ربوده و بسترم را بر من تنگ ساخته و آسایش قلبم را ازمن سلب نموده است...
یابن الحسن، عزیز دلم، نور دیده ام
بنگر که رود اشک ز داغت چکیده ام
خواب مرا ربوده غم ِبی کسی تو
از غیبت تو کاسه ی خون شد دو دیده ام
هستم به یاد غربت ِصحرانشینی ات
وقتی که بین بستر خود آرمیده ام
هستم همیشه منتظر ِ انتقام تو
از دشمنان جفای زیادی کشیده ام
یک نیمه شب به خانه ی من دشمن آمده
از بی حیا، چقدر اهانت شنیده ام
خیس از عرق شدم وسط کوچه های درد
پای برهنه در پی مرکب دویده ام
خوردم زمین و رفت دلم بین علقمه
نزد عموی ِزخمی و در خون تپیده ام
گویا کنار علقمه چون جدّمان حسین
در حال لطمه، پیش دو دست بریده ام
گویا میان هلهله ی لشکر عدو
من هم ز دست های جدا بوسه چیده ام
ناله زد و سه شعبه کشید از میان چشم
گفت ای پناه خیمه ببین قدخمیده ام
برخیز! چاره ساز ِحرم، بی کسم نکن
بنگر بدون چاره کنارت رسیده ام
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)