eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.7هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
378 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
279.2K
🏴 🏴 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی مصطفی کامران ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان نام مداح حذف نشود ❌❌
🏴 🏴 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی مصطفی کامران ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان نام مداح حذف نشود ❌❌ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عباس من جان حسینی و علی صولت داری تو بر اهل حرم غیرت برادر تو مانده در غربت برادر من دست تو جداست برادر من جان تو فداست برادر من با عمود کین فرقت بشکسته و ز هم جداست آه و واویلا عباس حسین۴ عباس من یار و مددکار منی عباس یار وفادار منی عباس میر و علمدار منی عباس برادر من ای نور امید برادر من گشته ای شهید برادر من با شهادتت گشتی نزد فاطمه روسپید آه و واویلا عباس حسین۴ ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ عباس من کنار پیکرت قدم خم شد صبر حسین کنار تو کم شد نصیب من برادرم غم شد برادر من قلب من بخست برادر من فرق تو شکست برادر من بر روی زمین از پیکر تو افتاده دو دست آه و واویلا عباس حسین۴ عباس من ز داغ تو خون دل زهرا شد برادرت غریب و تنها شد غریبی و اسیری امضا شد برادر من پس کو علمت برادر من سوزم از غمت برادر من خون جگرم سوزانده قلبم دست قلمت آه و واویلا عباس حسین۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشعار امام زمان(عج) - پیشواز محرم هرچند دلی در گرو یار نداریم حاجت که به جز وصل تو دلدارنداریم از غفلت و جهل است گرفتار گناهیم ور نه به خدا نیّت آزار نداریم قهریم ز سجّاده و اذکار و نوافل چندیست سحر دیده ی بیدار نداریم احساسِ نیازی به ظهورِ تو نکردیم این است که بر وصلِ تو اصرار نداریم بردیم به کوی دِگران دستِ طلب را گویی که ولی نعمتی اِنگار نداریم یک گوشه نشستیم که تشریف بیاری جز صاحب خانه به کسی کار نداریم جز اشک به آوارگی یوسفِ زینب کالای دِگر رونقِ بازار نداریم ما را به محرّم برسان اِی گلِ نرگس هرچند که مثل تو عزادار نداریم زود است که از سمتِ حرم ناله بیاید برگرد حسین! قافله سالار نداریم نزدیکِ خیام آمده دشمن به یقینم فهمیده دگر میر و علمدار نداریم حمید مهدیزاده
اشعار امام زمان(عج) - پیشواز محرم فقط ز نرگس چشمت نگاه می خواهم به قدر یک ، دو ، سه لحظه پناه می خواهم شبیه برکه ی کوچک که دور افتاده است برای قاب دلم عکس ماه می خواهم میان راه وصالت همیشه سر گردان شب چهلم عهد است ، راه می خواهم! صدای ماه محرم به گوشها خورده است ز دست های تو شال سیاه می خواهم دم محرم و آقا کمی دعایم کن... دعای خیر و کمی سوز و آه می خواهم از خدا هر وقت که اذن محرم خواستم پيشتر از آن ظهورت را دمادم خواستم هر زمان هم رخصت سينه زدن مي خواستم پشت بندش ديده اي از اشک زمزم خواستم خواستم در اين عزاداري بساطي جور را تا که خرج تو شوم رزقي فراهم خواستم صبح گريه مي کني تا شب، و شب تا صبح را گريه کردن را شبيه تو دمادم خواستم ديده اي خندان نخواهد ديد لب هاي مرا شاد بودن را هم از شکرانه غم خواستم تا عزاداران جدت را بگريانم ز تو روضه و شعر و گريز و نوحه و دم خواستم چون شهيدان در رکاب تو شهادت را ولي روي دامان تو در خط مقدم خواستم تو عزاداري و در اين روزها غرق غمي از سر شرمندگي بوده اگر کم خواستم تا که امضاي تو زينت بخش طومارم شود غير اشک و گريه از تو کربلا هم خواستم محمد بياباني
غصه وغم ،اشک وماتم رابه من دادی حسین- غصه وغم ،اشک وماتم رابه من دادی حسین بهترین های دوعالم را به من دادی حسین یازده ماه است کارم را معطل کرده ام خوب شد ماه محرم را به من دادی حسین هرزمان دم میدهم یعنی زتو دم میزنم نیستم عیسی ولی دم را به من دادی حسین خانه زاد کربلایم خانه ات اباد باد خانه ام آباد شد غم را به من دادی حسین پیش ختم الانبیا و پیش ختم الاوصیا همنشینی دوخاتم را به من دادی حسین من محرم تامحرم فطرس این خانه ام بال من افتاد بالم را به من دادی حسین من حسینیه شدم رخت سیاهم پرچمت ای به قربانت که پرچم را به من دادی حسین کار باباران ندارم گریه هایم رانگیر بهتراز باران زمزم را به من دادی حسین ریزه خواران محرم سفره دارعالمند سفره های چند حاتم را به من دادی حسین من کنار سفره های روضه ات ادم شدم توبه مقبول آدم را به من دادی حسین سررسید از حکایات من ودلبر من تا چه آید وسط دشت بلا برسرمن این زمینی است که فرمود مادر من کربلا جای تو و جای حسین دخترمن من قسم خوردم از شوق تو پرپر بزنم اگرامروز کنار نفس یارم هست همچنان کوه بدنبال علمدارم هست لشکر هاشمیان در پی هرکارم هست لطفشان درهمه خوابم بیدارم هست ترسم اوقات خوشم تار شود تو نباشی به خدا کار دلم زارشود اگر امروز رکابم شده زانوی قمر روی اکبرشده ماه شب من تا به سحر سینه قاسم تو گشته برایم چوسپر نیست دورروبرم از چشم پراز فتنه خبر ماه نیمه نشده خسته و دلگیر شوم هم صدای غم و هم ناله زنجیر شوم چند روزی نشده شام دلم تار شود غصه عالم و آدم به سرم بار شود اکبرت در نظر نیزه گرفتار شود تیرهم مدعی چشم علمدار شود پای من را زسرکوی تو دلبر ببرند ماه نیمه نشده از بدنت سرببرند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند اوّل محرّم حضرت مسلم ابنِ عقیل علیه السلام یاری ندارم تکیه بر دیوار کردم بی‌فایده بود هر چه اینجا کار کردم این قوم غیر از سکّه آئینی‌‌ ندارد اِنکار کردند هر چه من اصرار کردم دیروز کلِّ شهر با من دست دادند امروز آنها را نگاه از دار کردم بر رویِ این دارالعماره روبه‌قبله‌‌ لب‌تشنه یادِ قافله‌سالار کردم پیغامِ کوفه پوچ و پوشالی‌ست برگرد مابینِ این مردان نمی‌بینی تو یک مرد مردانگی مرده شرافت بار بسته قلبِ من از پیشانی‌ام بدتر شکسته یادِ تو افتادم به یادِ کاروانم که اشکها در چشمِ تارم حلقه بسته آن کوفه که گفتم برایت کن فراموش این کوفه هر عهدی که بسته را گسسته‌‌ دختر به همراهت نیاور که ‌نماند .... بر گونه‌یِ سرخِ ملیکه جایِ دستِ .... سنگینی از جنسِ همان دستِ طمع‌کار که سیلی‌اش کوبید مادر را به دیوار دیدم خودم شد لشکری تجهیز ای وای شمشیرها و نیزه‌ها شد تیز ای وای دیدم طمع می‌بارد از چشمِ امیرش‌‌ فرمانده‌یِ اُردوست مردی هیز ای وای شمشیرزن دارد به سر چه فکرِ شومی !!! دارد هوایِ کندنِ آویز ای وای خنجر به وقتِ سر بریدن کهنه و کند انگشت و انگشتر که باشد تیز ای وای کوفه برایِ سر بریدن می‌دهد اَجر‌‌ دختر که گم شد می‌رود دنبالِ او زجر آقایِ من یا با خودت دختر نیاور یا بیشتر همراهشان معجر بیاور یا مادر و نوزاد را بسپار جایی یا مشک‌هایِ آب و آب‌آور بیاور یا دختران و بانوان را برحَذر کن یا زیور و خلخال‌ها را در بیاور از هتکِ حُرمت کردنِ اینها بترس و.... پیراهنِ آخر تو کهنه‌تر بیاور رویِ قناره ندبه‌خوانم تا بیایی بر رویِ نیزه دیدنم آقا می‌آیی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا