#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
ای عمو تا نالۀ هَل مِن مُعینت را شنیدم
از حرم تا قتلگه با شور جانبازی دویدم
آنچنان دل بُرد از من بانگ "هَل مِن ناصِر" تو
کآستینم را ز دست عمّه ام زینب کشیدم
گرچه طفلی کوچکم امّا قبولم کن عمو جان
بر سر دست تو من قربانی شش ماهه دیدم
کس نداند جز خدا کز غصّۀ مظلومی تو
با چه حالی از کنار خیمه تا مقتل رسیدم
تا بُرون از خیمه گه رفتی دل من با تو آمد
تو به رفتن رو نهادی من ز ماندن دل بُریدم
دست من افتاد از تن گو سرم بر پایت اُفتد
سر چه باشد؟ تیر عشقت را به جان خود خریدم
بانگ "وا اماه" سر دادم چو بازویم شکستند
سوختم تا آه زهرا را دم آخر شنیدم
جای بابایم امام مجتبی خالی است اینجا
تا ببیند من به قربانگاه تو آخر شهیدم...
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
عمه روزمون سیاهه
عمو بین قتلگاهه
پناه عالم بی پناهه
تو گوداله گودال جنجاله
پیکر پاماله
خستم از این دنیای دو رو
داره دلم میشه زیر و رو
انگار بابامه تو گوشم میگه
برو عبدالله پیش عمو
****
زیر دست و پا دویدم
تا به مقتلت رسیدم
تو دست قاتل موتو دیدم
تو تنهایی رو خاکایی
آه یا عَماه آه بابایی
چی اومده آخه سرت عمو
کاشکی نبینه خواهرت عمو
سه شعبه ی آخر حرمله
دوخته منو به پیکرت عمو
آه وا عَماه آه وا اُماه
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
گـذرِ ثانیه هـا هر چه جلوتر می رفت
بیشتر بینِ حرم حوصله اش سر می رفت
بُغض می كرد یتیمانه به خود می پیچید
در عسل خواستن آری به برادر می رفت
تا دلِ عمّه شود نرم بـه هـر در مـی زد
با گلِ اشك به پا بوسیِ مـعجر می رفـت
دیـد از دور كه سر نیزه عمـو را انداخت
مثـلِ اِسپند به دلسوزیِ مَجمر مـی رفت
دیـد از دور كه یـوسف ز نـفس افتاد و
پنجهی گرگ به پیراهنِ او وَر می رفـت
رو به گـودالِ بلا از حـرم افتـاد به راه
یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله
دید یـك دشت پِـیِ كُشتـنِ او آمـاده
تیر و سر نیزه و سنگ از همه سو آمـاده
دید راضی است به معراجِ شهادت برسد
مطمئن است و به خون كرده وضو آماده
آه، با كُندهی زانو به رویِ سینـه نشست
چنگ انـداختـه در طرّهی مو، آمـاده
هیچكس نیست كه پایش به سویِ قبله كِشد
ایـن جـگر سوخته افتاده بـه رو آمـاده
ترسشان ریـخته و گـرمِ تعـارف شده اند
خنـجـر آمـاده و گـودیِ گلـو آمـاده
بازویـش شـد سپرِ تیـغ و به لـب وا اُمّاه
یـازده سـاله چه مـردی شده مـاشاءالله
زخـم راهِ نفسِ آیـنـه در چنگ گرفت
درد پیچید و تنش نبضِ هماهنـگ گرفت
استخوان خُرد ترك، دست شد آویز به پوست
آه از این صحنهی جانسوز دلِ سنگ گرفت
گوهـرش را وسـطِ معـركهی تاخت و تاز
به رویِ سینهی پا خوردهی خود تنگ گرفت
با پدر بود در آغوشِ پُر از مِـهـرِ عـمـو
مزدِ مشتاقیِ خود خوب از این جنگ گرفت
بـاز تیر و گلـو و طفل به یـك پلك زدن
باز هم چهرهی خورشید ز خون رنگ گرفت
علیرضا شریف
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
شهید شد گودال
و زیر نیزه تنش ناپدید شد گودال
حسین سورهی نور
ز نیزه شأن نزول حدید شد گودال
و جسم عبدالله
مراد بود و برایش مرید شد گودال
رسید حرمله و
به زنده ماندن او نا امید شد گودال
پس از سنان و شَبَث
رسید چکمه و زخمش شدید شد گودال
به تن گره خورده
زره شدهست و به روی بدن گره خورده
ببین که در گودال
به بوی سیب بوی یاسمن گره خورده
تمام شد دوری
تن حسین به جسم حسن گره خورده
که جسم عبدالله
چنان کفن به تن بی کفن گره خورده
به لکنت افتاده
چقدر نیزه به هم در دهن گره خورده
چقدر سُم ستور
میان همهمه بر پیرهن گره خورده
مهدی_رحیمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
شکرخدا عمو مرا مست خدا کرد
سرتا به پا، پا تا به سر مست خدا کرد
بعد از غلاف کوچه، بابای غریبم
دست مرا نذر غریب کربلا کرد
عمه رهایم کن نمی بینی که دشمن
جسم عمویم را چگونه جابجا کرد
دیدم سنان را خصم بین سینه چرخاند
عمه ببین که استخوانهایش صدا کرد
عمه ببین این بی حیا با میخ چکمه
برسینه ی زخمی این مظلوم جاکرد
عمه بگو این لب ترک خورده،مزن پا
زد بی هوا با پا،چه غوغایی به پا کرد
شکرخدا در قتلگه تا من رسیدم
آن بی حیا موی عمویم را رها کرد
دیدم یکی شمشیر بالا برده، رفتم
دستم سپر کردم،که او از تن جدا کرد
دستم به مو آویز شد،یک لحظه دیدم
بابا کنار قتلگه، بر من دعا کرد
محمود اسدی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#عبدالله_بن_الحسن
#شب_پنجم_محرم
رها کن عمه مرا باید امتحان بدهم
رسیده موقع آنکه خودی نشان بدهم
رها کن عمه مرا تا شجاعت علوی
نشان حرمله و خولی و سنان بدهم
دلم قرار ندارد در این قفس باید
کبوتر دل خود را به آسمان بدهم
عمو سپاه حسن می رسد به یاری تو
من آمدم که حسن را نشانتان بدهم
عمو شلوغی گودال بیش از اندازه است
خدا کند بتوانم نجاتتان بدهم
سپر برای تو با سینه می شوم هیهات
اگر به نیزه و شمشیرها امان بدهم
مگر که زنده نباشم که در دل گودال
اجازهء زدنت را به کوفیان بدهم
من آمدم که شوم حائل تو با عمه
مباد فرصت دیدن به عمه جان بدهم
عمو ببین شده دستم ز پوست آویزان
جدا شود چو علمدار اگر تکان بدهم
کسی ندیده به گودال آنچه من دیدم
عمو خدا نکند من ز دستتان بدهم
صدای مرکب و نعل جدید می آید
عمو چگونه خبر را به استخوان بدهم
فقط نصیب من و شیرخواره شد این فخر
که روی سینۀ مولای خویش جان بدهم
عزیز فاطمه انگشتر تو را ای کاش
بگیرم و خودم آن را به ساربان بدهم
برای آنکه جسارت به پیکرت نشود
خودم لباس تنت را به این و آن بدهم
مهدی مقیمی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
دودمه شب پنجم محرم
پاسخ هل من معینت آمدم کاری کنم
شاه رایاری کنم
بی زره مانندقاسم آبروداری کنم
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
آخرین حاجی ام و آمده ام قربانگاه
لک لبیک عمو
حسن کوچک این دشت منم عبداله
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
می رسد از قتلگاهت ناله های فاطمه
ای عمو جانم حسین
دست من از تن جدا شد مثل شاه علقمه
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
دودمه شب پنجم محرم ( حضرت عبداله ع )
یادگار مجتبی می زد عمویش را صدا
قلب عمه پاره شد
در میان قتلگه شد دست او از تن جدا
#دودمه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبداله_ع
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_شور
✍شاعر:عباس قلعه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عموم افتاده بین قتلگاه
شده بین این صحرا بی پناه
نداره یاری مونده بی سپاه
عمو جانم ۲
همه دارن با نیت میزنن
یه لشکر توی فکر کشتنن
نمونده جای سالم روو بدن
عموجانم۲
بالا و پایین میره نیزه روو تنش
افتاده زیر دست و پاها بدنش
عمه ببین با هرچی میشد زدنش (میشد زدنش)
آه ببین افتاده عمو یه گوشه روو زمین
آه ببین خورده بی هوا زمین ز روی زین
عموحسین عمو حسین عمو حسین
نفس هاشو با نیزه می بُرن
به قصد غربت دارن می زنن
تنش رو روی خاکا می کِشن
عموجانم۲
چقد جنجاله دور پیکرش
شده نیزه بارون دور و برش
توو دستای شمر افتاده سرش
عموجانم۲
عمه ببین که طاقتم به لب رسید
عمو توو قتلگاه به خاک و خون طپید
رشته صبرم بخدا دیگه برید (دیگه برید)
آه نزن جای سالمی نداره این بدن
آه نزن داره خون می ریزه از لب و دهن
عموحسین عمو حسین عمو حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عمو شد زیر تیر و دشنه پیر
نگاه کن عمه داره میشه دیر
توی جنجال لشکر کرده گیر
عموجانم۲
باید توی این راه پر پر بشم
توو این مقتل مثل اکبر بشم
باید توو آغوشش بی سر بشم
عموجانم۲
توی رگامه خون بابا حسنم
برا عمو دل و به دریا میزنم
ترسی ندارم که بره سر ز تنم (سر ز تنم)
آه عمو اومدم بشم سپر برات عمو
آه عمو نفسای آخرم فدات عمو
عموحسین عمو حسین عمو حسین
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
4_6028383725497091620.mp3
3.78M
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی نریمان پناهی
✍شاعر:کربلایی رضا نصابی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_شور
🎤مداح :کربلایی نریمان پناهی
✍شاعر:کربلایی رضا نصابی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روضه ی عبدالله روضه ی گوداله
روضه ی سنگینه پیکر ی پا ماله
روضه ی عبدالله روضه ی جانسوز
می ریم به قتگاه این شب و هرساله
شب پنجم شب سوز و اهه
شب پنجم شبه قتگاهه
می خونیم از یتیم مجتبی
شب پنجم شب عبداللهه
وای من وای من ای حسین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
صدا می زد عمه رها کن این دستم
عمو حسین من زخمی و بد حاله
تحملم دیگه به سر اومد عمه
حرمله رو از دور ببین چه خوشحاله
نداره تاب سخن می بینی
نداره رمق به تن می بینی
نوک نیزه شو سنانه نامرد
می کنه توی دهن می بینی
وای من وای من ای حسین
هر کی داره سهمی می بره از این تن
دورو بره جسمش ببین چه جنجاله
ببین چقد شمشیر روی تنش ریخته
ببین عمو مو که زخمی و بی حاله
نیز شو رو ی پرش می زاره
جلو چشم مادرش می زاره
ببین این شمر خدا نشناس و
چکمه شو رو پیکرش می زاره
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine
4_5976320355273295997.mp3
7.49M
🏴#شب_پنجم_محرم
🏴#حضرت_عبدالله_ابن_حسن_علیه_السلام
🏴#سبک_واحد
🎤مداح :کربلایی محمدرضا ناصری
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
@majmaozakerine