eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
619 دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
4.4هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤞🤞بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج) متن روضه حضرت زهرا.س. ..حاج آرمین غلامی مصحفی اعجاز دارد که کلامش فاطمه است آن نمازی قرب دارد که قیامش فاطمه است آن که من هستم فقیر ابن الفقیر خانه اش آن که من هستم غلام ابن الغامش، …فاطمه است دست بوس فاطمه بودن کمال مصطفاست در مقامات نبی این بس مقامش فاطمه است حکم زهرا بر تمام انبیا هم واجب است شرع ما پیغمبری دارد که نامش فاطمه است حج زهرا ظاهراً بیت الحرامش مرتضاست حج مولا باطناً بیت الحرامش فاطمه است فاطمه امر خداوند است و مأمورش علی ست پس امام اول عالم امامش فاطمه است مصطفی؟ یا مرتضی؟ یا فاطمه؟ یا هر سه تا؟ مانده ام از این سه تا اصلاً کدامش فاطمه است رشته های چادرش بازار گرمی خداست صبح محشر هم دلیل ازدحامش فاطمه است عقل ها راهی ندارند و زبان ها الکنند در مقام اهل بیتی که تمامش فاطمه است رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته‌ای از چادرش آری قیامت می‌کند آره والله همین‌طوره__ رشته‌ای از چادرش آری شفاعت می‌کند__ اما کدوم چادر؟... همون چادری که ابن شهرآشوب و قطب راوندی نقل می‌کنند : یه روزی امیر المؤمنین محتاج به قرض شد... یه چادر پشمی از حضرت زهرا رو به یه مرد یهودی به امانت داد.. یه مقدار جو قرض گرفت یهودیه چادر و برد تو خونه‌اش.. داخل حجره گذاشت.. نیمه‌های شب زن یهودیه دید تمام حجره نورانی شده.. شوهرش رو صدا زد.. هر دوتایی سراسیمه اومدن تو حجره... دیدند تمام این انوار مقدس از چادر حضرت فاطمه داره ساطع می‌شه.. همون شب خبر پیچید.. همه فامیل و همسایه‌ها شون خبردار شدند.. تو روایت اومده هشتاد نفر یهودی اون‌شب مسلمان شدند چادرت وقتی یهودی را مسلمان می‌کند یک نگاهت عالمی را مثل سلمان می‌کند اما بمیرم یه روزی اومد.. همین چادری که یهودی مسلمان کرد.. حسنین دیدند زیر دست‌وپا افتاده یا زهرا این‌جا یه خانم بود وقتی از خواب بیدار شد دید نوری به آسمان ساطع شد و به برکت این نور مسلمان شد.. اما من یه خانم رو می‌شناسم.. نیمه‌شب از خواب بیدار شد.. دید از تنور خانه نوری به آسمان ساطع می‌شه... زن خولی می‌گه وقتی اومدم کنار تنور.. دیدم هودجی از آسمان به زمین داره نازل می‌شه.. یه بانوی قد خمیده ای روی هودج ایستاده.. یه حوریه ای صدا می‌زد راه بدید_ راه بدید.. فاطمهٔ زهرا برا دیدن سر فرزندش حسین می‌آید.. وقتی کنار تنور رسید دست برد میان تنور.. سر نورانی را بیرون آورد.. سر رو بغل گرفت و با گریه صدا زد ولدی ولدی یا حسین.. أیها الشهید أیها مظلوم... قتلوا که وما عرفوک.. و من شرب الماء منعوک ... کشتنت ولی آبت ندادند.. حسین.... متن روضه حضرت زهرا.س. ..حاج آرمین غلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۰۲۳_۱۲_۰۹_۱۱_۰۴_۲۲.mp3
1.01M
.بسم الله الرحمن الرحیم زمان(عج) سبک..دل دریا،کریمی شاعر..آرمین غلامی شدعزای فاطمیه، از غم تو بی قرارم واسه مادر،من هنوزم، که هنوزه گریه دارم کاش بیای ومن عزای،فاطمیه روببینم مادرت چشم انتظاره،که بیای داروندارم #،...۴. دل تنگم بونه داره،واسه ی روضه مادر کجا آقام خونه داری،بزنم توروضه هات زار نمیدونم توکجایی،توچرا نامهربونی کاش میشدبیای عزای،مادرقامت کمونی #،...۴. خوشی شبهای ما رو، روزگارچه بدگرفته توکوچه راه زنی رو،عدوبالگدگرفته دعای زینبه زاره،مادرش زنده بمونه نگاهش بسوی دربود، مادرش چه قد کمونه مادرم وای... علی میگه من کجا و درد دل با چاه زهرا علی میگه ناگهان خوردی زمین در راه زهرا چه کنم با غم دنیا،این همه نامهربونی مونده از تو یادگاری، عزیزم پیرهن خونی مادرم وای... وصیت کردی به خونه،که حسین تشنه نمونه دم آخر ،توی بستر،مادرم،چه بی نشونه با همین دست شکسته کاره خانه کردی مادر شانه دردست و موهای، منوشانه کردی مادر مادرم وای... اشعار امام زمان(عج) .آرمین غلامی(مجنون)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا